سرو در آتش؛

تاملی در انفجار بیروت


قورباغه ای در ظرف آب و حرارت تدریجی را همه می دانیم. این وضع لبنان تا دیروز بود. از ساعت 18 چهارم اوت به وقت بیروت، قاعده دیگر شد. بحران و لبنان هم خانواده های قدیمی هستند اما در سه سال اخیر، ناتوانی در بازپرداخت وامهای بین المللی، فشار کمرشکن اقتصادی، ریزش قیمت لیر، سیاست بایکوت مالی عربستان، تحریم های ظالمانه آمریکا علیه ایران و حزب الله و دست آخر بیماری همه گیر کرونا هرکدام شعله زیر ظرف آب را بالاتر بردند و بیروت بسان قورباغه فوقالذکر آرام آرام می رفت تا با شعله کم بسوزد و ته بگیرد که ناگاه، صدا و تصویرانفجار مهیب بندرگاه، خواب از چشمان همه ربود و بیروت فراموش شده را بار دیگر در مرکز توجه جهانیان قرار داد.

علاوه بر اعلام همدردی بین المللی و ارسال کمک های فوری از کشورهای منطقه از جمله ایران و کویت، دفتر رئیس جمهور فرانسه اعلام کرد که امانوئل ماکرون فردا برای یافتن راه های کمک به لبنان به بیروت خواهد رفت. ملت ها و دولتهای عربی از تونس و الجزایر گرفته تا عمان در پی یافتن راه هایی برای رسانیدن کمک به دولت و ملت لبنانند. از همین رو این وضعیت با همه تلخی هایش، فرصتی یکتا و تکرار ناشدنی در اختیار نخبگان سیاسی طوائف لبنان قرار داده است تا با مغتنم شمردن حس همدردی ملی و بین المللی ایجاد شده، تلاش کنند نوعی «دیپلماسی فاجعه» را بکارگیرند و از شرایط همدردی جهانی در جهت برون رفت از وضع موجود اقتصادی بهره جویند.

فرصت پیش آمده را باید قدر دانست؛ رئیس الوزرای توافقی لبنان، آقای حسان دیاب، علی رغم تلاش هایش برای خروج از وضع بغرنج اقتصادی و جلسات متعدد با نمایندگان صندوق بین المللی پول در کار خود درمانده و وامانده بود. او قرار بود در کشوری که حتی رنگ خودکار و فندک نیز نمی تواند بیطرفانه انتخاب شود، نقش نخست وزیر تکنوکرات فرا حزبی را بازی کند. تلاش هایی هم در این راستا انجام داده بود؛ مذاکراتش با نمایندگان صندوق بین المللی پول، تلاش هایش برای نزدیکی با فرانسه و درافتادنش با رئیس بانک مرکزی لبنان. این مانورها در کف خیابان برایش زمان و آبرو خرید، ولی کیست که نداند با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود و زبان حال مردم معترض لبنانی از شمال تا جنوب این است که سیلی نقد به از حلوای نسیه.

 اکنون اما به نظر می رسد به مصداق بخشی از آیه شریفه « وَعَسَىٰ أَن تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ» (سوره بقره) فرصتی طلایی ایجاد شده تا با بهره گیری از پوشش گسترده رسانه های محلی و جهانی از فاجعه انفجار بندرگاه، دولت لبنان، بار دیگر ضرورت پاس داشت از امنیت اقتصادی لبنان را به قدرتهای منطقه ای و بین المللی اعلام کند. آنچه رخ داد با همه تبعات هولناکش، در برابری انفجار اقتصادی اجتماعی که در شرف وقوع است، هیچ است. این واقعه زنگ خطری بود برای کشورهای منطقه و اروپا که پیش از آنکه انفجار دوم که از جنس اقتصادی و سیاسی است رخ دهد فکری به حال لبنان و اقتصاد بیمارش بکنند. زیرا آتش انفجار دوم دامن همه آنها را خواهد گرفت.

آستانه تحمل مردم کوچه و خیابان لبنان بالاست؛ آنها چهارده سال جنگ داخلی، تلاطمات سیاسی، جنگ 33 روزه، و بحران سوریه را دیده اند و با گوشت و پوست خود حس کرده اند. اما اینکه این مردم بردبار، علی رغم اطلاع دقیق از بلاهایی که بر سر سوریه آمده، از سال گذشته بصورت ساختارشکنانه ای اعتراضات خود را به کف خیابان آورده اند و به نظر می رسد به سیم آخر زده اند، دونکته مهم را گوشزد می کند: نخست اینکه هرچقدر هم از اهمیت امنیت برای مردم لبنان بگوییم دست آخر شکم گرسنه دین و ایمان نمی شناسد و دوم آنکه، دشمنان قسم خورده محور مقاومت بیکار ننشسته اند و با فتنه انگیزی و کارزار امنیتی-اطلاعاتی در آتش اعتراضات نفت ریخته و با قدرت تمام در آن می دمند. استراتژی محور عبری-عربی به زبان ساده این است: حال که لبنان را از مقاومت و مقاومت را از لبنان جدا کردن نتوانیم، پس هردو را باهم بسوزانیم.

حادثه اخیر اما همه کارتها را برهم زده و فرصتها و تهدیدهای بزرگ احتمالی را توامان در برابر نخبگان لبنانی قرار داده است . انفجار مهیبی که صدایش تا قبرس شنیده شد، بندرگاه تجاری بیروت را باخاک یکسان کرد جایی که 70 درصد از واردات مواد غذایی و دارو و مایحتاج مردم لبنان از آنجا انجام میشد، بزرگترین سیلوهای گندم کل لبنان را نابود کرد و مردم را در معرض قحطی نان قرار داد، همچنین شیشه های ده ها هزار رستوران، فروشگاه و واحد مسکونی را در محله های مارمخایل و اشرفیه (تفریحی توریستی و عمدتا مسیحی نشین)  را فرو ریخت و کل زندگی ساکنین این محلات را با دود و خاکسترپوشاند. اکنون صدها نفر جانشان را ازدست داده اند، هزاران نفر نیز مجروح و صدها هزار نفر موقتا بی خانمان شده اند وبالاتر از آن کل کشور در آستانه بحران بی سابقه انسانی قرار گرفته.

 با اینحال حس همبستگی که از زیر آوار این خاکستر همچون ققنوسی سربرآورد را نیز نباید دست کم گرفت. هزاران لبنانی با نادیده گرفتن خطر کرونا درهای خانه هایشان را بروی آورارگان گشودند، کلیساها به بی خانمانان از هر دین و مذهبی پناه دادند، شیعه و سنی و مسیحی برای اهدای خون جلوی مراکز اهدای خون صف کشیدند تو گویی لبنان برای لحظاتی یکپارچه شبیه همان سرو بلند جاودانه شد.

دشمنان البته چشم دیدن همدلی مردم مقاوم لبنان را ندارند. از شیطنت کودکانه ترامپ که توسط کاخ سفید رفو شد که بگذریم، شبکه محور عبری-عربی العربیه، در ساعات اولیه مخابره خبر انفجار پروپاگاندای مذبوحانه ای را برای مقصر جلوه دان حزب الله در این فاجعه آغازکرده بود. این شبکه تلویزیونی ادعا کرده بود که دلیل انفجار بیروت آن بوده که حزب الله در گوشه ای از بندر موشکهایش را انبار کرده بود و هواپیماهای اسرائیلی با حمله به انبار موشک ها ناخواسته باعث کشیده شدن آتش به انبار دوهزار و هفتصد تنی نیترات آمونیم شدند. ولی هنگامی که ابعاد فاجعه روشن شد و جهانی برای بیروت گریست، حتی رژیم نژادپرست ضد بشر صهیونیستی نیز به دست و پا افتاد تا ضمن تکذیب خبرالعربیه اعلام کند آمادگی دارد به لبنان «کمکهای بشردوستانه» ارسال کند!

این مصیبت بزرگ مردم لبنان از همه طوایف را، با حفظ مواضع گوناگونشان، را زیر تک درخت سرو پرچم لبنان جمع کرده و دلهایشان را به یکدیگر نزدیکتر نموده است؛بلوک های سیاسی لبنان از حزب الله گرفته تا مسیحیان و سنی ها، همه برای نجات لبنان و خروج از وضع موجود هم‌صدا شدند که این روحیه در صورت تداوم می تواند نوید بخش آینده ای روشن برای لبنان و منطقه باشد. چالشهای پیش رو نیز البته بسیارند. این همصدایی لزوما نشانه همدلی همه گروه ها نیست.

دولت نوپای حسان دیاب در برابر سه ماموریت سخت و دشوار قرار گرفته، نخست شناسایی و مجازات مقصران و دوم جبران خسارت های مالی، یاری رساندن به مجروحین، بازماندگان درگذشتگان و مفقودین و سوم، بهره گیری از فضای مساعد بین المللی برای برون رفت از مشکلات اقتصادی لبنان. با اینحال برای دولت لبنان دومی و سومی بسی آسان تر از اولی است؛ زیرا یافتن مقصر این بی احتیاطی مرگبار (با فرض دوام آوردن روایت رایج از دلیل حادثه که آن را نتیجه بی مبالاتی و خطای انسانی ارزیابی می کند) ممکن است پای این گروه یا آن گروه سیاسی-مذهبی را به میز محاسبه و محاکمه بکشاند. این امتحان دشواری است تا ببینیم آیا تحقیقاتی بیطرفانه و به دور از سیاسی کاری از متهمان به عمل خواهد آمد؟ و اصولا آیا رسیدگی و قضاوت عادلانه در چنین موارد جنجالی و حادی در لبنان امکان پذیر است؟ در کشوری که پرونده های بزرگ همواره سربه مهر می مانند، چنین تحولی در صورت اتفاق یک نقطه عطف تاریخی خواهد بود.