ماهنامه امنیت بین الملل شماره 62
ماهنامه امنیت بین الملل شماره 62
دولت احتمالی کامالا هریس: رویکردها و سیاست خارجی _ محمود یزدانفام
کنشگری آمریکا در تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی _ علی نوریپور
تغییر رویکرد کشورهای اروپایی در قبال مراکز اسلامی ایرانی: بررسی دلایل و پیامدها _ یاسر نورعلیوند
سیاست خارجی روسیه در صورت پیروزی هریس در انتخابات آمریکا _ زهره خانمحمدی
حمله اوکراین به خاک روسیه؛ ابعاد، اهداف و پیامدها _ مهدی شاپوری
مروری بر سند سیاستی سومین مجمع عمومی از بیستمین کمیته مرکزی حزب کمونیست _ چین علیرضا ثمودی
ارزیابی کنشگری هند و چین در بحران بنگلادش _ سمیه مروتی
افزایش تحرکات داعش در سومالی و تأثیر آن بر امنیت محور مقاومت _ احمد براویه
ترور شهید اسماعیل هنیه از منظر حقوق بینالملل _ پیمان حسنی
دولت احتمالی کامالا هریس: رویکردها و سیاست خارجی _ محمود یزدانفام
ـ رقابت شانه به شانهای بین هریس و ترامپ برای پیروزی در انتخابات وجود دارد. هرکدام از دو نامزد، رویکردهای متفاتی نسبت به مسائل مختلف سیاست خارجی آمریکا دارند. در این نوشتار، رویکردهای کلان سیاست خارجی دولت احتمالی هریس در صورت پیروزی در انتخابات و سیاستهای احتمالی این دولت در قبال چین، روسیه، رژیم صهیونیستی و ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
ـ رویکرد سیاست خارجی دولتهای دموکرات بیشتر در قالب منطق بینالمللگرایی لیبرال تشریح میشود که بر همكاري ميان كشورها، حمايت از حقوق بشر و چندجانبهگرايي جمعي تأکید دارد.
ـ در قبال چین، دولت هریس با پرهیز از نگاه جنگ سردی، ترکیبی از همکاری، رقابت و مهار را در پیش خواهد گرفت. راهبرد احتمالی آمریکا در مقابل چین بر سه محور زیر استوار خواهد بود:
- سرمایهگذاری در بنیانهای قدرت خود در داخل برای تقویت رقابتپذیری، نوآوری، انعطافپذیری و دموکراسی
- هماهنگ کردن تلاشها با متحدان و شرکای آمریکا برای اهداف مشترک
- رقابت مسئولانه با جمهوری خلق چین
ـ انتظار میرود کامالا هریس به حمایت قوی آمریکا از اوکراین در برابر روسیه ادامه دهد. هریس به سیاست تقویت ناتو برای مقابله با تهدیدات جهانی باور دارد و از حامیان سرسخت ناتو است. او در یک کارزار انتخاباتی در کارولینای شمالی ترامپ را به دلیل تهدید به خروج از ناتو، عامل تشویق حمله پوتین به متحدان آمریکا اعلام کرد.
ـ در دولت احتمالی هریس، همچنان رژیم صهیونیستی بهعنوان متحد آمریکا محسوب شده و مورد حمایت قرار خواهد گرفت. با این حال، احتمالاً سختگیریهای دولت هریس بر دولت نتانیاهو برای پذیرش آتشبس در جنگ غزه افزایش خواهد یافت.
ـ در برابر ایران، دولت کامالا هریس تلاشهای گستردهای را بهصورت چندجانبه و دوجانبه برای محدودسازی فعالیتهای هستهای و کاهش نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا آغاز خواهد کرد. احیای برجام بهنحوی که بندهای غروب و تعهدات ایران مورد بازبینی قرار گیرد، برای دولت احتمالی هریس مطلوب خواهد بود.
ـ در دولت هریس هماهنگی و همسویی بین دو سوی آتلانتیک بسیار بیشتر خواهد شد. در این حالت انتظار میرود فشارهای همزمان اروپا و آمریکا بر ایران افزایش یابد.
کنشگری آمریکا در تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی _ علی نوریپور
ـ در تنشهای صورتگرفته میان ایران و رژیم صهیونیستی پس از عملیات، آمریکا در کنار تداوم کمکهای نظامی-امنیتی و سیاسی خود به رژیم صهیونیستی، سعی کرده با ظرافت خاصی فاصله خود را با این رژیم حفظ کند و تلآویو را در اقداماتش مستقل نشان دهد.
ـ دولت آمریکا در بحرانهای منطقهای بهطور عام و در تنشهای ایران و رژیم صهیونیستی بهطور خاص از برخی مؤلفههای ثابت در کنشگری خود بهره میبرد. بهعبارت دیگر، این دولت مؤلفههایی را در رفتار خود تکرار میکند این مؤلفههای ثابت در راستای راهبرد کلان آمریکا در قبال منطقه است.
ـ دو تنش اصلی میان ایران و رژیم صهیونیستی در بستر جنگ غزه رخ داده است و مقامات دولت آمریکا پیش از دو تنش یادشده، مشغول مذاکرات پیرامون آتشبس احتمالی میان حماس و تلآویو بودهاند. در هر دوی این تنشها، زمانیکه رژیم صهیونیستی اقدام نخست را صورت داد، آمریکا ایران را به عدم پاسخگویی فراخواند و برخی کشورهای منطقه را برای اقناع ایران، فعال ساخت. مقامات آمریکایی مرتبط نیز سفرهای خود به منطقه و مذاکرات خود با طرفهای ذینفع تشدید کردند.
ـ مؤلفههای کنشگری آمریکا در تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی را میتوان اینگونه برشمرد:
- کنارهگیری اولیه خود از اقدام تنشزای رژیم صهیونیستی؛
- تأکید بر تعهد خود به دفاع از رژیم صهیونیستی در برابر حملات احتمالی ایران؛
- ایجاد تغییر در آرایش نیروها و امکانات و تقویت تجهیزات نظامی در منطقه در راستای بازدارندگی برابر ایران؛
- دعوت از طرفین برای کاهش تنش و عدم پاسخگویی متقابل؛
- تأکید بر عدم حضور در پاسخ احتمالی رژیم صهیونیستی به ایران؛
- تقویت تحرکات دیپلماتیک و افزایش تبادل پیام در سطح منطقه؛
- انتشار غیررسمی و هدفمند ارزیابیهای اطلاعاتی.
ـ این 7 مؤلفه کنشگری آمریکا، در تنشهای اخیر ایران و رژیم صهیونیستی قابل مشاهده است. هرچند دولت آمریکا به طور معمول خود را پایبند به راهبردهای اعلامی در قبال منطقه نشان میدهد اما این احتمال وجود دارد که مؤلفههای یادشده در تنشها و بحرانهای آتی دستخوش تغییر و تحول شوند.
تغییر رویکرد کشورهای اروپایی در قبال مراکز اسلامی ایرانی: بررسی دلایل و پیامدها _ یاسر نورعلیوند
وزارت کشور آلمان در بیانیهای فعالیت مرکز اسلامی هامبورگ و مراکز زیرمجموعۀ آن در شهرهای فرانکفورت، مونیخ و برلین را به اتهام پیگیری «اهداف اسلامگرایانه افراطی» ممنوع اعلام کرد. این وزارتخانه بر اساس سندی ۲۲۰ صفحهای از فعالیتهای مرکز اسلامی هامبورگ، مدعی است که این مرکز صرفا یک مرکز دینی- فرهنگی نیست بلکه در ارتباط تنگاتنگ با حکومت ایران بوده و در خدمت ترویج اهداف ایدئولوژیک آن گام بر میدارد.
در بیانیه وزارت کشور آلمان بهطورمشخص از مواردی چون «مغایرت فعالیتهای مرکز اسلامی هامبورگ با قوانین جزایی، قانون اساسی و تعهدات بینالمللی جمهوری فدرال آلمان»، «ترویج ایدئولوژی اسلامگرای افراطی و توتالیتر»، «ترویج ایدئولوژی انقلاب اسلامی و تلاش برای ایجاد چنین انقلابی در جمهوری فدرال آلمان»، «حمایت از حزبالله لبنان» و «ترویج یهودیستیزی تهاجمی» بهعنوان دلایل تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ نام برده شده است.
با این حال بررسیها نشان میدهد که تعطیل کردن این مرکز توسط دولت فدرال آلمان، بیش از آنکه ناشی از ادعای ارتباط سازمانی آن با حکومت ایران باشد، متأثر از انگیزههای سیاسی چون افزایش قدرت بینالمللی و نفوذ نرم ایران در اروپا، فشار اپوزیسیون خارجنشین ضدانقلاب بر دولتهای اروپایی، فشار لابیهای صهیونیستی بهویژه پس از عملیات طوفانالاقصی،کاهش شدید مناسبات ایران و کشورهای اروپایی در سالهای اخیر و افزایش موج اسلامهراسی در اروپا صورت گرفته است.
این اقدام میتواند پیامدهایی را شامل افزایش نظارت و حساسیت نسبت به مراکز اسلامیِ ایرانی در اروپا و سختترشدن فعالیت آنها، افزایش خشونت ساختاری و نهادینه علیه مسلمانان ایرانی و کارگزاران فرهنگی ایران، تضعیف انسجام جامعه اسلامی- فرهنگی ایرانی در اروپا و ایجاد اخلال در فعالیتهای تبلیغی و روشنگرانۀ آن، تشدید تنش و تعمیق شکاف در مناسبات فیمابین و تضعیف دیپلماسی عمومی و فرهنگی ایران در اروپا در پی داشته باشد.
سیاست خارجی روسیه در صورت پیروزی هریس در انتخابات آمریکا _ زهره خانمحمدی
ـ تا پیش از اعلام کنارهگیری جو بایدن از انتخابات ریاست جمهوری 2024 و اعلام کامالا هریس بهعنوان نامزد دموکراتها در این انتخابات، مسکو با این تصور که احتمالاً ترامپ پیروز نهایی انتخابات خواهد بود، چشماندازی روشن درخصوص کسب دستاوردهای حداکثری از مذاکرات بهویژه درخصوص جنگ اوکرایت را در مقابل خود تصور میکرد. نامزدی هریس، این چشمانداز را برای مسکو مخدوش و مبهم ساخته است. اینکه کرملین، اظهارات هریس را درخصوص خود، «لفاظیهای غیردوستانه» نامیده است، نشان از نارضایتی مسکو از تغییر صحنه انتخابات در آمریکا دارد.
ـ بهصورت سنتی، روسیه تمایل دارد تا جمهوریخواهان در کاخ سفید مستقر شوند. یکی از دلایل این ترجیح، تأکید حزب دموکرات بر اصولی چون دموکراسی و توسعه صلحطلبی است. قرائت آمریکایی این اصول در محیط خارجی، مورد رضایت مسکو نیست و ازاینرو، روسیه همواره نسبت به رؤسای جمهور دموکرات در آمریکا، موضعی بسته داشته است.
ـ درخصوص پرونده اوکراین، مسکو با قدرت گرفتن هریس بیش از آنکه راهبرد مذاکره و کسب امتیاز را درخصوص مناطق شرقی خود دنبال کند، احتمالاً با اتخاذ سیاست تهاجمی در میدان، پیشروی نظامی را ذیل تاکتیکهای آفندی در دستورکار قرار خواهد داد.
ـ غرب آسیا اگرچه اولویت نخست روسیه در سیاست خارجی نیست اما به واسطه تعاملات مسکو با بازیگران این منطقه، به نقطه امن روسیه برای احیای قدرت خود، بهویژه در مقابل واشنگتن تبدیل شده است. مسکو درصورت قدرتگرفتن کامالا هریس، به بازتنظیم سیاست خود در غرب آسیا نیاز دارد و به نظر میرسد به سمت حضور فعال و مستمر با بازیگران در غرب آسیا پیش خواهد رفت.
ـ سیاست خارجی روسیه بهطورکلی با حضور نامزد دموکراتها در کاخ سفید، با تغییراتی اساسی مواجه نخواهد شد، اگرچه نحوه اجرا، شدت و عمق سیاستها میتواند با دوره کنونی متفاوت باشد.
حمله اوکراین به خاک روسیه؛ ابعاد، اهداف و پیامدها _ مهدی شاپوری
عملیات اوکراین در کورسک، از نظر نظامی و اطلاعاتی، پیروزی بزرگی برای کیف و شکست بزرگی برای روسیه محسوب میشود و برای هریک از طرفین، پیامدهای سیاسی خاص خود را خواهد داشت. اوکراین با این پیروزی، روحیه و اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کرده است و با عرضه آن به افکار عمومی داخلی و حامیان خارجی، شرایط بهتری برای تداوم جنگ و امکان کسب امتیاز در مذاکرات سیاسی با روسیه فراهم میکند.
درمقابل، اعتبار روایت پیروزی روسیه ـ که رهبران این کشور بر آن تأکید زیادی دارند ـ و خطوط قرمز این کشور بیشازپیش خدشهدار شده است. اگر روسها نتوانند پاسخ سختی به ابتکار عمل اوکراینیها در حمله به خاک کشورشان بدهند و بهویژه اگر اوکراینیها حملاتشان را در طول مرزها با روسیه به سمت بلگورود و بریانسک گسترش دهند یا حتی فضای ناامنی در این مناطق و سایر مناطق غرب روسیه را تشدید کنند (با توجه به دسترسی بهتری که در پی ایجاد سرپل در کورسک کسب کردهاند) شرایط میدانی و سیاسی برای روسیه بسیار دشوار خواهد شد.
باوجوداین، اقدام اوکراین در حمله اخیر، رفتار خطرناکی محسوب میشود. برایناساس، این حمله اگر با تحمیل شکست سنگین و پرهزینهای ازسوی مسکو مواجه شود، وضعیت میدانی و سیاسی برای اوکراین بهویژه دولت زلنسکی دشوارتر از قبل خواهد شد.
مروری بر سند سیاستی سومین مجمع عمومی از بیستمین کمیته مرکزی حزب کمونیست _ چین علیرضا ثمودی
ـ دوره کمیته مرکزی حزب کمونیست چین، پنج ساله است که طی آن پنج مجمع عمومی برگزار میشود. در حالیکه مجامع عمومی اول و دوم به معرفی نامزدهای سیاسی و مسئله نهادهای حکومتی اختصاص پیدا میکنند، معمولاً مجامع عمومی سوم بر سیاستها و اصلاحات مهم در چین متمرکز میشوند. ازاینرو، مجمع عمومی سوم یکی از مهمترین مجامع عمومی برای فهم مسیری است که اقتصاد چین در سالهای بعد طی خواهد کرد.
ـ سومین مجمعِ عمومی بیستمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین 25 تا 27 تیرماه 1403 در حالی برگزار شد که پکن با بحران در بخش مسکن، بیکاری بالای جوانان، کاهش اعتماد صاحبان کسب و کار و مصرفکنندگان و کاهش سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی غربی مواجه است. در پایان این مجمع عمومی، سند «تعمیق بیشتر اصلاحات جامع با هدف پیشبرد نوسازی» به تصویب رسید.
ـ در این سند، 300 تدبیر و اقدام در نظر گرفته شده است که باید تا 2029 تحقق پیدا کنند؛ سالی که مصادف با هشتادمین سالگرد تشکیل جمهوری خلق چین است. در این قطعنامه 145 بار از کلمه اصلاحات و 35 بار از واژه گشایش استفاده شده است. در ابتدای سند اینگونه هدف گذاری شده است که چین باید تا 2035 تشکیل یک اقتصاد بازار سوسیالیستی با استاندارد بالا را تکمیل کرده باشد.
ـ حوزههای کلیدی برای پیشبرد نوسازی در چین عبارت است از: ساخت یک اقتصاد بازار سوسیالیستی با استاندارد بالا؛ پیشبرد دموکراسی خلق؛ بسط فرهنگ سوسیالیستی قوی در چین؛ ارتقای سطح زندگی مردم؛ ساخت یک چین زیبا؛ پیشبرد ابتکار چین مسالمتآمیز به یک سطح بالاتر و بهبود ظرفیتهای حزب برای رهبری و حکمرانی بلندمدت.
ـ در این سند بر ضرورت توجه حزب به برقراری توازن میان توسعه و امنیت تاکید شده است. ذکر عبارت «حمایت از امنیت عمومی» درست بلافاصله پس از اشاره به رهنمودهای رهبری حزب نشان میدهد که پکن در عین تلاش برای اصلاح اقتصاد آسیب دیده چین، به دنبال تشدید کنترلها است. با این حال، تشدید کنترلها میتواند برای اصلاحات اقتصادی در جهت توسعه چالشآفرین باشد.
ـ این سند نشان میدهد پکن بر حوزههایی تمرکز کرده که برای توان و قدرت ملی چین، حیاتی است که از جمله آنها میتوان به فناوری و تولیدات پیشرفته اشاره کرد. این سند به نوعی رویکرد حکمرانی شی و برند خاص وی را از اصلاحات تقویت میکند؛ رویکردی که بر تقویت و تثبیت قدرت و نه بهکارگیری پارادایمهای جدید لیبرالی تمرکز دارد.
ارزیابی کنشگری هند و چین در بحران بنگلادش _ سمیه مروتی
ـ بنگلادش برای هند به منزله دسترسی امن به مناطق شرقی خود، تقویت ابزار چانهزنی در مدیریت روابط با بوتان و نپال، الگویی موفق از به حاشیه راندن رویکردهای اسلامی در مقابل پاکستان، تقویت تصویر خود بهعنوان بازیگر توسعهآفرین و امنیتساز در منطقه جنوب آسیا و تضمین نقش خود در معماری امنیتی ایالات متحده در منطقه اقیانوس هند است. بنابراین آرایش سیاسی در بنگلادش برای هند، امری مهم تلقی میشود.
ـ ازسویدیگر، سقوط حسینه برای کشورهای منطقه این پیام نانوشته را با خود به همراه داشت که نزدیکی به چین، میتواند به منزله پایان راه باشد. دولت حسینه در سالهای اخیر در تلاش برای بهرهبرداری حداکثری از رقابت چین و هند به نفع خود بود و همزمان پروژههای زیرساختی را با دو کشور پی میگرفت که این موضوع بیش از چین، حساسیت و نگرانی هند را برانگیخت؛ مسئلهای که باعث شد بسیاری از کشورها در جنوب و جنوبشرق آسیا از مصائب بازی بر لبه تیغ حذر کنند که در این راستا، میانمار، بوتان و نپال در وضعیت بسیار دشوارتری قرار دارند.
ـ کشورهای منطقه بهویژه چین و هند از تسری ایده اعتراضات به داخل سرزمین اصلی خود نگران هستند؛ چه اینکه مطالبات اجتماعی، سلسله مراتب قدرت در حوزه اقتصاد، سیاست و جامعه، در کنار عدم دسترسی عادلانه به امکانات از جمله زمینههای احتمالی تولد اعتراضات در کشورهای جنوب و شرق آسیا به شمار میروند.
ـ پیش و پس از سقوط دولت حسینه گمانههای جدی درمورد نقش هند و چین در تشدید آشوب مطرح شد. آنچه سقوط دولت حسینه را برای کشورهای منطقه حائز اهمیت میکند، پایه دانشجویی، مبنای اجتماعی و بیرهبر بودن این اعتراضات است. هند به مانند چین و دیگر کشورهای منطقه در گستره سرزمینی خود با اعتراضات خفته و به باور خود، مدیریتشدهای دست به گریبان است؛ پیروزی دانشجویان و جوانان در بنگلادش این هشدار را به کشورهای این منطقه و حتی کشورهای فرامنطقهای ارسال کرد که ابزار قدرت و تهدید در دنیای جدید تغییر کرده است.
افزایش تحرکات داعش در سومالی و تأثیر آن بر امنیت محور مقاومت _ احمد براویه
ـ از براندازی حکومت داعش در عراق و سوریه، این گروه توجه ویژهای به شرق آفریقا داشته و ازاینرو بخش عمدهای از عملیاتهای تروریستی و فرایندهای تأمین مالی آن به کشورهای آفریقایی بهویژه مناطق شرق آفریقا و منطقه ساحل و صحرا منتقلشده است.
ـ سومالی به دلیل فقدان دولت مرکزی، برخورداری از موقعیت راهبردی، زیرساختهای مرتبط با اقتصاد زیرزمینی و تعداد زیاد دیاسپورای سومالیایی در مناطق مختلف جهان، موردتوجه ویژه داعش قرار گرفته است. ازاینرو باوجود تعداد پایین جنگجوبان و فعالیتهای تروریستیِ اندک شاخه سومالیایی داعش، دفتر کرار که مسئولیت هماهنگی مالی و لجستیک شرق آفریقا را بر عهده دارد، در سومالی قرار گرفته است. اهمیت نقش این دفتر در تأمین مالی شاخههای دیگر داعش در مناطق مختلف جهان رو به افزایش است.
ـ وضعیت امنیتی منطقه شاخ آفریقا و خلیج عدن ازجمله عملیاتهای یمن در دریای سرخ، بازگشت نسبی دزدان دریایی در خلیج عدن، حضور بیشازپیش امنیتی غرب، تمایلات اتیوپی برای تجزیه سومالی و کسب پایگاه دریایی، فضای مستعدی را برای افزایش فعالیتهای داعش در سومالی ایجاد کرده است.
ـ ارتباطات فرامرزی داعش در سومالی با سایر شاخههای این گروه تروریستی بهویژه در یمن و افغانستان و همکاریهای بالقوه در زمینه تجدید ساختار، انتقال پول و انتقال تجربه، خطراتی بالقوه برای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و امنیت محور مقاومت به حساب میآیند.
ترور شهید اسماعیل هنیه از منظر حقوق بینالملل _ پیمان حسنی
ـ رژيم صهیونیستی و دولت آمريكا با دستاويز قرار دادن مبارزه با تروريسم، مفهومي حقوقي را با عنوان «قتل هدفمند» ابداع کرده و با استفاده از آن، جنایات خود را در عرصه بینالمللی، توجیه میکنند.
ـ «ترور هدفمند» در هیچ یک از اسناد حقوق بینالملل مانند منشور ملل متحد، کنوانسیونهای ژنو و لاهه و حتی در اساسنامه دیوان کیفری بینالمللی قید نشده است. اساساً قتل در حقوق بینالملل به موجب سلب حق حیات به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر، ممنوع و مذموم است.
ـ از منظر حقوق بینالملل، درگیری بین حماس و رژیم صهیونیستی یک مخاصمه مسلحانه غیربینالمللی محسوب میشود؛ پس در این شرایط نمیتوان قواعد حقوق مخاصمات مسلحانه بینالمللی را بین رژیم صهیونیستی و حماس جاری دانست. از این رو، استدلال رژیم صهیونیستی برای هدفقرار دادن شهید هنیه به عنوان یک هدف نظامی مشروع، به کلی مردود و مطرود است.
ـ شهید هنیه ضمن اینکه یک مأمور دیپلماتیک به شمار میرفت؛ طبق هیچ یک از مقررات حقوق بینالملل بشردوستانه نمیتوانست یک هدف مشروع تلقی شود.
ـ بررسی شواهد و قرائن نشان میدهد که تاکنون بین ایران و رژیم صهیونیستی وضعیت مخاصمه مسلحانه حاکم نبوده است. نوع رفتار دو طرف در جریان حمله رژیم صهیونیستی به سفارت و سپس عملیات وعده صادق و... نشان میدهد که طرفین به صورت کنترل شده سطح تنشها را بالا بردهاند ولی این تنشها تاکنون به درگیری گسترده و تمام عیار منتهی نشده است. از این رو، برخی قواعد حقوق بینالملل بشردوستانه (حقوق جنگ) به ویژه درخصوص هدف قراردادن نیروهای نظامی را نمیتوان جاری و ساری دانست.
نظر شما