اصلاحات سیاسی در بحرین:

موانع و چالش‌ها


کشور کوچک بحرین در حاشیه جنوبی خلیج فارس در طول چند ماه گذشته بعد از ماه فوریه دچار بحران سیاسی جدی و عمیقی شده است؛ بحرانی که تاکنون کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هیچ‌کدام آن را بدینگونه تجربه نکرده‌اند. این بحران با خیزش گسترده مردمی در این کشور آغاز شد و به‌رغم رویکرد مسالمت‌آمیز اولیه‌، رویکرد سرکوب و امنیتی حکومت از ماه مارس به بعد باعث تشدید و تعمیق آن شد. حکومت آل خلیفه در مواجهه با فشارهای بین‌المللی و با توجه به کاهش پرستیژ و سطح مشروعیت خود از اول ماه ژوئن با لغو وضعیت اضطراری، با تعیین رئیس پارلمان به‌عنوان نماینده پادشاه، برگزاری گفتگوهای توافق ملی با حضور گروه‌های مختلف بحرینی در جهت حل‌وفصل بحران سیاسی در این کشور را اعلام کرد. اما از آنجایی که هدف حکومت انجام گفتگوهای واقعی در جهت ایجاد اصلاحات و برآورده ساختن مطالبات مخالفان نبود و هدف اصلی بهبود پرستیژ بین‌المللی آل خلیفه در سطح جهانی بود و به‌خصوص از رهبران مخالف متناسب با قدرت و شرایط آنها برای حضور در این گفتگوها دعوت نشد،‌ این گفتگوها به نتایجی مفید و اقداماتی اصلاحی برای حل بحران سیاسی نرسید. بر این اساس بحران در بحرین همچنان تداوم دارد و اصلاحات سیاسی واقعی به‌عنوان عمده‌ترین راهکار حل بحران با موانع و چالش‌هایی جدی روبه‌روست، اما این موانع و چالش‌ها تنها داخلی نیستند و می‌توان آنها را در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی مورد بررسی قرار داد.

در سطح داخلی به سه مؤلفه به‌عنوان مهم‌ترین موانع ایجاد اصلاحات سیاسی عمیق در بحرین می‌توان اشاره کرد. مؤلفه نخست ساختار جمعیتی و شکاف فرقه‌ای درون بحرین است که به‌خصوص در نتیجه تحولات اخیر تشدید نیز شده است. از آنجایی که حاکمیت در بحرین در طول سده‌های گذشته به سنی‌های بحرین و به‌طور مشخص آل خلیفه اختصاص داشته است و از نظر جمعیتی این گروه در اقلیت قرار دارد،‌ این نگرانی در سنی‌ها وجود دارد که در نتیجه هرگونه اصلاحات دموکراتیک در این کشور گروه‌های شیعه به‌تدریج به رأس هرم قدرت سیاسی دست پیدا کنند. با توجه به این تلقی و همچنین ویژگی‌ها و سیاست‌های فرقه‌ای و ضدشیعی در بخش مهم و قدرتمند حکومت هرگونه اصلاحاتی که باعث بهبود وضعیت مخالفین شیعی شود با مخالفت حکومت و سنی‌های بحرین روبه‌رو می‌شود. مؤلفه دوم برتری و قدرت بیشتر جناح رادیکال به رهبری شیخ خلیفه، نخست‌وزیر در مقایسه با جناح میانه‌رو به محوریت شیخ سلمان بن عیسی، ولیعهد بحرین است که امکان هرگونه ابتکار و اقدام موفق برای اصلاحات و گفتگو با مخالفین را تضعیف کرده است. درحالی‌که در مراحل اولیه بحران بحرین شیخ سلمان در گفتگوهایی با الوفاق به تفاهم نزدیک می‌شد، مداخله نخست‌وزیر و حاشیه‌ای شدن نقش ولیعهد در مرحله اخیر گفتگوهای ملی، شانس هرگونه توافق و مصالحه را در این کشور بسیار کاهش داد. مؤلفه سوم در سطح داخلی شرایط اپوزیسیون است. اپوزیسیون بحرین به دو دسته میانه‌رو و اصلاح‌طلب که خواستار اصلاحات و سلطنت مشروطه هستند و اپوزیسیون انقلابی و خواستار تغییر رژیم، تقسیم می‌شوند و بر این اساس ضمن کاهش قدرت و شکاف داخلی، اپوزیسیون انقلابی با ناممکن دانستن اصلاحات عملاً گزینه اصلاحات سیاسی را تضعیف می‌کند.

در سطح منطقه‌ای مهم‌ترین مانع و چالش برای پیشبرد اصلاحات سیاسی را می‌توان رویکرد و نقش‌آفرینی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی عنوان نمود. رهبران این کشورها هرگونه اصلاحات سیاسی و اعطای امتیاز به گروه‌های مخالف در بحرین را سرآغاز تحولات سیاسی در سایر کشورهای خلیج فارس می‌دانند که حاکمیت اقتدارگرا و غیردموکراتیک آنها را با خطر تضعیف و حتی پایان بقا مواجه می‌کند. بر این اساس رژیم‌های عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس ترجیح می‌دهند تا با ممانعت از هرگونه اصلاحات سیاسی در بحرین، با این تهدید به جای کشور خود در بحرین مقابله کنند. بر این اساس است که می‌توان شاهد اقدامات سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی این رژیم‌ها در حمایت از آل خلیفه و مخالفت جدی با انجام هرگونه اصلاحات در بحرین بود. در میان این کشورها عربستان سعودی با تأثیرگذاری بالا بر حکومت بحرین و حمایت از شیخ خلیفه نقش مهم‌تری را ایفا کرده است و به‌نظر می‌رسد این رویکرد حداقل در کوتاه مدت تداوم خواهد یافت.

در سطح بین‌المللی برخی انتقادات و فشارهای جهانی به‌خصوص از سوی محافل و گروه‌های حقوق بشری در تعدیل نسبی رویکردهای سرکوب‌گرانه و خشونت‌آمیز حکومت بحرین در برابر معترضین تا حدی مؤثر بوده است، ‌با این حال به‌رغم برخی اظهارات مقامات غربی اراده‌ای جدی،‌ منسجم و تأثیرگذار برای اعمال فشار بر آل خلیفه جهت انجام اصلاحات واقعی در این کشور وجود ندارد. برخی از کارشناسان معتقدند آمریکا تنها کشوری است که می‌تواند با اعمال فشارهای خود باعث تغییر رویکردهای آل خلیفه شود،‌ اما از یک سو قدرت تأثیرگذاری آمریکا در بحرین برخلاف مواردی مانند مصر تحت تأثیر نقش‌آفرینی‌های عربستان سعودی قرار دارد و از سوی دیگر ملاحظات خاص آمریکا در مورد بحرین ازجمله نگرانی از گسترش نفوذ ایران، استقرار ناوگان پنجم دریایی این کشور در بحرین و روابط ویژه واشنگتن و آل خلیفه باعث رویکرد احتیاط‌آمیز آمریکا و عدم اعمال فشارهای جدی و عملی بر منامه در جهت اصلاحات سیاسی شده است. نتیجه اینکه به‌رغم برخی اختلاف دیدگاه‌های آمریکا با سعودی‌ها در خصوص حل بحران بحرین، در عمل آمریکا به اقدام خاصی برای پیشرفت اصلاحات در بحرین مبادرت نکرده است.

موانع و چالش‌های فوق در سطوح و عرصه‌های سه‌گانه داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی نشان‌دهنده آن است که پیشبرد اصلاحات سیاسی در بحرین در شرایط کنونی با چشم‌انداز مثبتی همراه نیست. با توجه به تداوم موانع گفته‌شده در حوزه‌های مختلف بازیگر و نیرویی جدی که بتواند پیش‌برنده اصلاحات سیاسی در بحرین باشد قابل تصور نیست و به‌خصوص مساحت جغرافیایی محدود و حصر ژئوپلیتیکی این کشور و جمعیت اندک به مردم و گروه‌های مخالف این اجازه را نمی‌دهد که فشار بیش از حدی را بر حکومت وارد کنند. بر این اساس نظر به عدم انجام اصلاحات سیاسی به‌عنوان راهکار اصلی پایان بحران در بحرین بی‌ثباتی‌ها و یا حداقل وضعیت شکننده و بن‌بست سیاسی در این کشور در کوتاه مدت و شاید بلند مدت تداوم خواهد یافت.