چرا ایران موشک می‌سازد؟


صحبت از ذهنیت تاریخی در سیاست خارجی و روابط بین‌الملل معطوف به اهمیت تاریخ در فرایند تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی توسط رهبران و سیاستمداران یک کشور در مواجهه با دیگر بازیگران و رویدادهای بین‌المللی است. ذهنیت تاریخی در فرایند کنشگری عرصه سیاست خارجی و روابط بین‌الملل می‌تواند مسیر تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های کلان یک کشور را تغییر دهد. رهبران کشور آلمان درحال‌حاضر به‌دلیل سنگینی همین ذهنیت تاریخی است که سؤال از مسئولیت‌پذیری یا عدم مسئولیت‌پذیری در نظام و جامعه بین‌الملل را سؤال کلیدی سیاست خارجی خود قرار داده‌اند. به‌نظر می‌رسد آلمانی‌ها به‌دلیل همین ذهنیت سنگین تاریخی و با وجود دعوت و تأکید عده زیادی از رهبران، سیاستمداران و پژوهشگران سراسر جهان به پذیرفتن نقش بیشتر توسط این کشور در اروپا و جهان، همچنان نسبت به آن تردید دارند. 
در ایران نیز به دلایل تاریخی به‌خصوص هجوم و حمله کشورهای بزرگ و گاه همسایه؛ ذهنیت تاریخی رهبران و سیاستمداران بسیار پررنگ است. به‌طور خاص ملت، دولتمردان و رهبران ایران نمی‌توانند دوران تاریخ معاصر ایران به‌خصوص جنگ عراق علیه تهران را فراموش کنند؛ جنگی که ایران بعد از انقلاب خود در ۱۹۷۹ تجربه کرد، جنگی که نخبگان ایرانی معتقدند در آن تقریباً تمام غرب و شرق به‌شکل مستقیم (کمک نظامی و مالی) و غیرمستقیم (سکوت و خرید نفت از عراق و غیره) از عراق در برابر ایران دفاع کردند. تجربه‌هایی شبیه این به‌خصوص عدم پایبندی به قراردادها، قوانین نهادهای بین‌المللی و تحریم‌های یکجانبه باعث شده تا ایرانی‌ها از نظام بین‌الملل حس خوبی دریافت ‌نکنند.
 
مشکل در کجاست؟
اما مهم‌ترین دلیل ایران برای پیگیری برنامه موشکی چیست؟ همان‌طور که وزیر امور خارجه ایران بارها تکرار کرده است ایرانی‌ها نمی‌توانند وضعیت تاریخی خود را در زمانی که عراق، شهرهای ایران را بمباران می‌کرد و تهران نیاز شدیدی به موشک برای دفاع داشت؛ ولی نمی‌توانست موشک تأمین کند را از یاد ببرند. شاید خوانندگان با خود بیندیشند که دلیل شکست ایران در تأمین موشک چه بوده است. پاسخ نخبگان سیاست خارجی ایران مشخص است. نظام سیاسی و دولت برآمده از انقلاب اسلامی ایران دلایل زیادی برای ارتباط میان ناکارآمدی و وابستگی نظام شاهنشاهی به قدرت‌های شرق و غرب جهان در ذهن داشتند و ازاین‌رو تصمیم گرفتند در نظام بین‌الملل سیاست مستقلی را در عرصه خارجی و روابط بین‌الملل دنبال کند. پیگیری این سیاست خارجی و بی‌اعتمادی به نظام بین‌الملل باعث شده بود تا غرب در طرف دیگر ماجرا قرار بگیرد. در ادامه نظام بین‌الملل تحت سلطه غرب به‌جای تسلیم در برابر رأی سازمان ملل و پذیرش اشتباه خود در حمایت کامل از عراق در جنگ با ایران؛ تحریم‌های زیادی علیه ایران تصویب کرد. این واکنش نظام بین‌الملل باعث شد تا ایران با تلاش برای قطع وابستگی سیاسی ـ تکنولوژیکی و نظامی؛ تمرکز خود را بر مفهوم خودیاری قرار دهد؛ خودیاری در تولید تکنولوژی‌های مرتبط با ساخت موشک برای دفاع از سرزمینی که مورد حمله هشت‌ساله قرار گرفته بود.
 
نگرانی‌های امنیتی ایران 
اما امروز در دهه دوم قرن بیست‌ویکم علاوه‌بر بی‌اعتمادی نسبت به غرب‏، دیگر نگرانی‌های امنیتی ایران در منطقه غرب آسیا بسیار زیاد است. محیطی پرتنش با رقیبانی مسلح که به‌دنبال فرصتی مناسب هستند تا هم ایران را منزوی کنند، و هم دسترسی این کشور را به تکنولوژی مرتبط با انرژی هسته‌ای و برنامه دفاعی موشکی محدود کنند. البته شاید بخشی از تلاش رقبای منطقه‌ای ایران مانند عربستان و رژیم صهیونیستی ناشی از برداشت اشتباه آنها از دو برنامه دفاعی موشکی و صلح‌آمیز هسته‌ای ایران باشد؛ اما نخبگان فکری و عملی ایرانی معتقدند نگرانی‌های امنیتی تهران مبتنی‌بر شرایطی است که واقعی و ملموس است. نمونه‌ای از این تهدیدات به‌طور مشخص ازسوی عربستان،‏ پاکستان، رژیم صهیونیستی و حضور فرامنطقه‌ای آمریکا در نزدیکی آب‌های سرزمینی ایران است. به این موارد باید لیستی از تهدیدات تروریستی بین‌المللی که برآمده از دولت‌های ورشکسته منطقه است را اضافه کرد. به‌طور مشخص عربستان در سال 2017 قرارداد 460 میلیارد دلاری تسلیحاتی با آمریکا امضا کرده است. پاکستان به‌عنوان یک کشور هسته‌ای در همسایگی ایران قرار دارد. ترکیه دیگر همسایه ایران در یک سازمان نظامی و امنیتی اروپایی ـ آمریکایی حضور دارد و پایگاه‌های نظامی دراختیار هم‌پیمانان خود قرار داده است. رژیم صهیونیستی دارای بیش از صد بمب هسته‌ای است. ناو هواپیمابر تئودور روزولت در خلیج فارس است و دیگر ناوهای این کشور همواره در این منطقه به‌صورت موقت حضور داشتند.
اکنون که ایران به‌دلیل تأمین نیازهای دفاع سرزمینی خود برنامه موشکی دارد و به‌جهت دنبال کردن آن ازسوی نظام بین‌المللی به رهبری غرب که پیش از این هیچ‌گونه اقدام اعتمادزایی انجام نداده،‏ تهدید می‌شود، حاضر نیست حتی پاسخی به اظهارنظرهای مرتبط به این موضوع بدهد. بنابراین ذهنیت تاریخی ناشی از حوادث تاریخی و تأمین مستقل امنیت باعث شده تا برنامه تماماً دفاعی موشکی ایران به‌نوعی با امنیت هستی‌شناختی گره بخورد. طبق منطق امنیت هستی‌شناختی رفتار و کنشگری ایران برای دفاع از سرزمین، مرزها و هویت مستقل شکل‌گرفته بعد از انقلاب 1979 خود حتی درصورت در خطر افتادن حیات سیاسی بازیگری عادی در جامعه بین‌الملل توسط جنگ، تحریم‌ها و دیگر سیاست‌های انزواساز قدرت‌های بزرگ؛ به راه خود ادامه خواهد داد.
ایران با پیگیری برنامه موشکی خود در یک محیط پرآشوب که فرهنگ آنارشی آن از نوع هابزی است ؛ درصدد تأمین امنیت فیزیکی و مادی خود است و در کنار آن امنیت هویتی و هستی‌شناختی خود را به‌شکل مستقل دنبال می‌کند. این کار با انجام کنشگری فعال زیر سایه نهادها، هنجارها و رژیم‌های بین‌المللی مانند معاهده عدم اشاعه هسته‌ای انجام می‌شود. 
 
نتیجه‌گیری وپیشنهاد
هرگونه تلاش برای محروم کردن ایران از فعالیت زیرنظر نهادها و هنجارهای حقوقی بین‌المللی؛ خدشه‌دار کردن هویت هستی‌شناختی ایران است. رویکرد عزت‌مندانه و واقع‌گرایانه ایران به برنامه موشکی نمی‌تواند با تهدید فیزیکی و تحریمی از بین برود. اکنون و در وضعیت فعلی برجام که آمریکا تمام تلاش خود را برای از بین بردنش می‌کند، اروپا و به‌طور خاص کنشگران کلیدی‌اش مانند آلمان، فرانسه و انگلیس بازیگر مهم معادلات آینده مناسبات ایران و غرب در همه حوزه‌های کلیدی هستند. اروپا برای آگاه شدن از میزان اهمیت برنامه موشکی مستقل برای ایران باید آن را با میزان اهمیت فعلی ناتو و سپرهای موشکی‌اش برای این موجودیت مقایسه کند. در نظر ایرانیان، اروپا به ناتو صرفاً به‌عنوان یک سازمان دفاعی ـ امنیتی با ماهیتی نظامی محض نگاه نمی‌کند، بلکه آن را بخش جدایی‌ناپذیر هویت هستی‌شناختی خود می‌داند. این همان نگاهی است که ایرانیان نسبت به برنامه موشکی خود دارند. با این توضیحات می‌توان نتیجه گرفت که غرب می‌تواند با اتخاذ رویکردهای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت؛ اعتمادسازی فرایندی و موردی را در دستور کار خود قرار دهد تا از این راه ذهنیت ایرانیان را نسبت به خود و نظام جامعه بین‌الملل تغییر دهد. بنابراین با توجه به نگاه دقیقی که نسبت به کنش‌ها و عملکرد همه طرف‌های برجام وجود دارد، پایبندی کامل و حمایت تمام‌قد از برجام ازسوی تمام طرف‌های متعهد می‌تواند آغازگر روند اعتمادسازی بین ایران و جامعه بین‌المللی توسط غرب باشد.