رويكرد آمريكا و روند عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي


از زمان صلح مصر با رژيم صهيونيستي در 1978 تاكنون، همواره يكي از مهمترين مسائل سياست خارجي آمريكا اين بوده است كه سياست اين كشور در قبال منازعه ياد شده چيست؟ در واقع يكي از شاخصه‌هاي ارزيابي سياست خارجي روساي جمهور آمريكا بعد از پايان دوره آن‌ها اين بوده كه در حل منازعه فوق چه دستاوردي داشته‌اند.  بر اين مبنا بايد گفت كه بعد از پيمان صلح اردن و رژيم صهيونيستي در اكتبر 1994، روساي جمهور بعدي آمريكا موفقيتي در عادي سازي روابط اعراب با رژيم صهيونيستي نداشتند.

تا پيش از رياست جمهوري دونالد ترامپ، اين باور نزد روساي‌جمهور آمريكا وجود داشت كه حل منازعه فلسطين-رژيم صهيونيستي بر حل منازعه رژيم صهيونيستي- كشورهاي عربي تقدم دارد. ترامپ اين باور را كاملا تغيير داد و با حمايت يكجانبه از رژيم صهيونيستي، موفق شد در ماه‌هاي پاياني كار خود چهار كشور عربي بحرين، امارات متحده عربي، سودان و مراكش را در چارچوب توافق‌هاي موسوم به ابراهيم به سمت عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي سوق دهد.

بعد از گذشت بيش از يك سال از رياست جمهوري ترامپ، هيچ كشور عربي ديگري اقدام به عادي سازي روابط با رژيم صهيونيستي نكرده است. در حاليكه ترامپ پس از اينكه توافق عادي‌سازي روابط سودان و رژيم صهيونيستي را اعلام كرد، گفت به‌غيراز امارات، بحرين و سودان، حداقل پنج كشور ديگر در صف عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي هستند. عدم پيشبرد توافق‌هاي ابراهيم در يك سال گذشته سبب شده است كه برخي تحليلگران اينگونه تفسير كنند كه بايدن تمايلي به ادامه سياست ترامپ ندارد و اساسا مسئله اعراب-رژيم صهيونيستي براي او اولويت ندارد. اين نگاه توسط محافل فكري-رسانه‌اي جمهوري‌خواه مطرح مي‌شود.

در مقابل عده‌اي ديگر باور متفاوتي دارند و بايدن را حامي تداوم سياست عادي‌سازي مي‌دانند. از ديدگاه آنها، رئيس‌جمهور فعلي آمريكا از سياست عادي‌سازي روابط كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي تمجيد و به گرمي از آن استقبال كرده است.

دن شاپيرو، مدير كل مسائل خاورميانه در شوراي امنيت ملي و سفير دولت باراك اوباما در رژيم صهيونيستي بر اين باور است كه دولت بايدن به فرايند عادي‌سازي كمك خواهد كرد اما به احتمال فراوان وي اين موضوع را به سياست تشكيل دولت فلسطيني گره خواهد زد. اين سخن شاپيرو از اين جهت درست است كه بايدن و تيم سياست خارجي او، حامي ايده تشكيل دو دولت هستند.

در اين راستا توجه به نتايج نظرسنجي‌ها در ايام انتخابات رياست جمهوري آمريكا در 2020 و بعد از پيروزي بايدن نيز مي‌تواند جالب باشد. بر اساس نظرسنجي‌هايي كه پيش از انتخابات آمريكا برگزار شد، اكثريت مردم رژيم صهيونيستي (63.3 درصد) حامي انتخاب مجدد ترامپ بودند. در مقابل، حدود 18 درصد از پيروزي بايدن حمايت كردند. به همين دليل، پيروزي بايدن باعث نگراني اكثريت اسرائيلي‌ها شده است. يك نظرسنجي كه توسط جروزالم پست و مآريو انجام شده است نشان مي‌دهد كه بعد از انتخاب بايدن، اتباع رژيم صهيونيستي گرايش محافظه‌كارانه‌تري پيدا كرده‌اند و اقبال آن‌ها به احزاب دست‌راستي بيشتر شده است.  بايدن طرفدار طرح صلح دو دولت و فرايندهاي صلح اسلو است كه مطلوب جريان‌هاي راست در رژيم صهيونيستي نيست. در مقابل هرچند گروه‌هاي فلسطيني از پيروزي بايدن استقبال كرده و بعد از وقفه‌اي طولاني به دنبال برگزاري انتخابات هستند اما بايد به اين نكته توجه داشت كه  راست‌گراها موضع متفاوتي دارند.

بر مبناي آنچه گفته شد؛ اگرچه ممكن است كشورهاي عرب ديگري در آينده نزديك رژيم صهيونيستي را به رسميت بشناسند و يا گفتگوهاي صلح با آن را آغاز كنند اما همانند گذشته در حوزه صلح فلسطين- رژيم صهيونيستي پيشرفت خاصي صورت نخواهد گرفت. زيرا طرف فلسطيني در موضع ضعف است و طرف مقابل آن نه تنها تحت حاكميت راست‌گراها قرار دارد، بلكه اساسا با سياست دو دولت مورد حمايت بايدن نيز مخالف است. از اين رو بايد شناسايي رژيم صهيونيستي توسط چند كشور عربي ديگر را كه ممكن است در دوره بايدن نيز رخ دهد، از منازعه مستقيم رژيم صهيونيستي-فلسطين كه هسته سخت منازعه است، تفكيك كرد. ترامپ نيز در حل منازعه فلسطين-رژيم صهيونيستي دستاورد و موفقيتي نداشت و براي جو بايدن نيز چنين خواهد بود.

در اين رابطه، اگر عادي سازي‌هاي احتمالي بيشتري در روابط رژيم صهيونيستي با كشورهاي عربي رخ دهد، پيامدهايي براي ثبات منطقه دارد كه بايد مورد بررسي قرار گيرد. پيامد نخست اين است كه تداوم فرايند عادي‌سازي با چند كشور عربي ديگر، عليرغم مخالفت ملت‌هاي منطقه، كار را براي ساير كشورهاي عرب آسان مي‌كند كه اقدامي مشابه انجام دهند. براي مثال اگر عربستان عادي‌سازي روابط را انجام دهد كار براي ديگر كشورهاي عرب در انجام اقدام مشابه به مراتب آسان‌تر مي‌شود. دوم اينكه تداوم روند عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي به اين رژيم كمك مي‌كند تا بدون عقب‌نشيني از اراضي فلسطين به توافق با كشورهاي عربي دست يابد و فلسطينيان را بيشتر تحت فشار قرار دهد. سوم اينكه با توجه به پيامدهاي راهبردي و مخرب تداوم روند يادشده، اين امر با مخالفت و واكنش هاي محور مقاومت در منطقه مواجه خواهد شد.