رقابت ابرقدرت‌ها در حوزۀ هوش مصنوعي


پوتين، رئيس‌جمهور روسيه، در اول سپتامبر 2017 اعلام كرد هر كشوري كه بتواند رهبري حوزۀ هوش مصنوعي را به‌دست آورد، در آينده ارباب جهان خواهد بود. اين گفته پُر‌ بيراه نيست و ممكن است هوش مصنوعي در اندك زماني به ابزاري براي سيطره بر ژئوپليتيك جهاني تبديل شود و فضاي سايبري، ميدان جنگ‌هاي آينده شود. بي‌شك اين چشم‌انداز نيز خالي از مخاطرات نخواهد بود. درحال‌حاضر، بيشترين سرمايه‌گذاري‌هاي بين‌المللي «دولتي» روي امور مربوط به هوش مصنوعي، در بخش نظامي صورت مي‌گيرد. 
نوشتار حاضر، صرف‌نظر از تعريف ابرقدرت‌ها در جهان امروز، تلاش داشته به بررسي رويكرد كشورهاي مختلف درقبال هوش مصنوعي پرداخته و وزن آن را در سياست‌هاي جديد بررسي كند. آمريكا، روسيه، و چين، ازجمله كشورهايي هستند كه تلاش دارند در حوزۀ هوش مصنوعي به جايگاه رهبري در سطح بين‌المللي برسند. كشورهاي اروپايي نيز درصدد ايجاد تحولاتي در اين حوزه هستند، اما تاكنون بيشتر نگران عقب‌ماندگي خود بوده‌اند. توسعۀ غيرقابل كنترل حوزۀ هوش مصنوعي موجب نگراني ابرقدرت‌ها شده است. به‌ويژه آمريكا كه نگران از دست دادن جايگاه خود به‌عنوان رهبري جهاني در امور دفاعي، و بيمناك از تهديد نيروهاي مسلح خود است. 
 
آمريكا و سپردن حوزۀ هوش مصنوعي به بخش خصوصي
آمريكا علي‌رغم جايگاه خط مقدم كنوني خود، درخصوص آينده‌اش در اين حوزه مردد است. علاوه‌بر اظهارنظر برخي‌از چهره‌ها، مانند: ايلان ماسك كه برخي او را به پيش‌بيني‌هاي تخيلي متهم مي‌كنند، در اول نوامبر 2017، و اندكي پس از او، اريك اشميت، رئيس اجرايي «اَلفابت» (شركت مادر گوگل) و رئيس شوراي ابتكارات دفاعي وزارت دفاع آمريكا اذعان داشته اند كه اين كشور با خطر ازدست دادن جايگاه رهبري خود در هوش مصنوعي مواجه است. از ديد او، حوزۀ هوش مصنوعي مرز جديدي است كه ايالات متحده بايد آن را تسخير كرده، و برتري خود را در آن به اثبات برساند. درحال‌حاضر، مشكل بزرگ آمريكا موانع ديوان‌سالارانه‌اي است كه از حضور به‌موقع آمريكا جلوگيري كرده، و موجب عقب‌ماندگي آتي اين كشور در بسياري از رشته‌هاي هوش مصنوعي در مقايسه با ساير رقبا خواهد شد؛ براي مثال، ازآنجاكه ارتش آمريكا به‌شدت وابسته به نظارت انساني است، تحقيقات حوزۀ هوش مصنوعي را ناديده مي‌گيرد. يكي از مشكلات ديگر اين است كه معمولاً طرح‌هاي حوزۀ هوش مصنوعي پنج تا ده سال به طول مي‌انجامند تا بتوانند در حوزۀ عملياتي موفق شوند. تاكنون بهترين راه‌حل دولت آمريكا براي پيشرفت‌هاي جدي در حوزۀ هوش مصنوعي، تكيه بر بخش خصوصي و شركت‌هاي نوآور آن در زمينۀ فناوري بوده است كه با موانع جاري دولتي روبه‌رو نيستند. 
مشكل ديگر هوش مصنوعي آمريكا آن است كه در زمان صلح يا زماني‌كه تهديد محدودي وجود دارد به‌هيچ‌وجه لازم دانسته نمي‌شود تحولي در رويكرد قديمي صورت بپذيرد. تكيه بر بخش خصوصي با اين مشكل روياروست كه فعاليت به‌صورت يك‌تنه در اين حوزه كافي نيست و هريك از شركت‌ها در بخشي از حوزۀ هوش مصنوعي تخصص دارد. بنابراين، با توجه به اينكه در اين حوزه لازم است فعاليتي جمعي و ميان‌رشته‌اي صورت بپذيرد، اما شركت‌هاي خصوصي در جستجوي مقاصد خاص خود هستند؛ ضمناً فرايندي دولتي براي تصميم‌گيري در حوزۀ هوش مصنوعي انديشيده نشده است، براين اساس به اعتقاد بسياري آمريكا با عقب‌ماندگي قابل توجهي در مقايسه با رقباي خود مواجه خواهد بود. 
 
چين و برنامۀ توسعه در حوزۀ هوش مصنوعي
سرمايه‌گذاري‌هاي حوزۀ هوش مصنوعي در چين بسيار قابل توجه هستند و اين كشور در امور سلامت و امنيت تا امور حمل‌و‌نقل، تلاش دارد از هوش مصنوعي بهره ببرد. چين با كمك غول ديجيتال خود، «بيدو»، برنامه‌اي براي توسعۀ هوش مصنوعي، چه در ميدان اقتصادي و چه در ميدان نظامي درنظر دارد. هدف چين رسيدن به آمريكا تا سال 2020، پشت‌سر گذاشتن آن در سال 2025، و بالاخره معرفي خود به‌عنوان رهبر جهاني صنعت هوش مصنوعي در افق 2030 است. درنتيجه، چين براي مسير آيندۀ خود برنامه‌ريزي دقيقي داشته و از فناوري‌ها و نيروي انساني آموزش‌ديده در آمريكا نيز براي اين منظور كمك مي‌گيرد. در ژانويۀ گذشته، كي لو، يكي از معاونين سابق مايكروسافت، به رياست عملياتي شركت «بيدو» در چين رسيد. 
چين برنامه‌هاي مشخصي براي تحقيقات در حوزۀ هوش مصنوعي دارد، درحالي‌كه آمريكا اين موضوع را در سطح دولتي به فراموشي سپرده است. تحقيقات چين در حوزۀ فضاهاي جديدي است كه از نظر امنيتي و راهبردي ممكن است براي بشر تبعات وآسيب‌هايي را به‌دنبال داشته باشند. اين فضاها، فضاي فراجوي، فضاي زيردريا، فضاي سايبري و بسياري ديگر هستند كه هوش مصنوعي مي‌تواند در آنها ظرفيت تبديل شدن به منبع نظاميِ تعيين‌كننده‌اي را داشته باشد. بااين‌حال، رويارو با پيشرفت‌هاي فناورانۀ چيني، ظرفيت آمريكا براي حفظ جايگاه خود به‌عنوان الگوي سياسي زير سؤال رفته است و آمريكا براي حفظ برتري اخلاقي و سياسي خود جهت پيشرفت فناورانه بايد چاره‌اي بينديشد. 
چين به‌خوبي مي‌داند كه هوش مصنوعي مي‌تواند به ابزاري براي سيطره تبديل شود و زندگي فرد فرد جامعه را دستخوش تحولات عظيمي كند؛ براي مثال، ربات هوشمند آمازون، «الكسا» و توانايي‌هاي ويژه اين ربات براي مداخله در زندگي روزمرۀ بشر، مورد توجه بسيار پژوهشگران و مقامات چيني بوده است. در همين راستا، گفته مي‌شود بودجه‌اي كه چين به حوزۀ هوش مصنوعي اختصاص داده، بسيار بيشتر از بودجۀ آمريكاست. 
 
روسيه و رهبري نظامي در حوزۀ هوش مصنوعي
امروز، روسيۀ پوتين برخلاف ديگر كشورها در سطح بين‌الملل كه درحال سرمايه‌گذاري و تحقيقات طيفي گسترده در هوش مصنوعي، از رياضيات كاربردي تا ساخت ربات‌هاي انسان‌نما هستند، فقط بر حوزۀ تسليحاتي متمركز و پيشرفت‌هاي قابل توجهي نيز در مقايسه با ساير كشورها داشته است. پيروزي روسيه و بلند‌پروازي‌ مقامات آن براي سيطره بر دنياي هوش مصنوعي، كارت برندۀ كرملين نيست؛ بلكه آنان درصدد پيشرفت‌هاي فناورانه‌اي هستند كه به‌ظاهر آمريكا و چين علاقه‌اي براي پيگيري آن ندارند. در سال 2017، كارخانۀ توليد سلاح كلاشينكف اعلام كرد كه سوراتنيك، اسلحه‌اي خودكار است كه از شبكه‌اي از رشته‌هاي عصبي مشابه با مغز انسان استفاده مي‌كند و به كمك آنها قادر است هدف را شناسايي كرده و بدون كنترل انساني عمل نمايد. اين تانك زرهي كوچك، زرادخانه‌اي كامل از تفنگ، موشك ضدهوايي، و توپ است. بسياري، روسيه را رهبر نظامي‌سازي حوزۀ هوش مصنوعي مي‌دانند كه هدف راهبردي خود را پايان بخشيدن به هژموني آمريكا در نظام بين‌الملل و گسترش نفوذ روسيه در فضاي شوروي سابق قرار داده است. 
 
اروپا و همچنان بازي در ردۀ قدرت‌هاي ميانه
غيبت اروپا به‌شدت در حوزۀ هوش مصنوعي احساس مي‌شود. در «نبرد داده‌ها» معمولاً مجموعۀ اتحاديۀ اروپا به ديگر كشورها، مانند: آمريكا و چين باخته است. كشورهايي با قدرت ميانه، مانند: كشورهاي اروپايي، به‌ويژه فرانسه كه داعيۀ رهبري اروپايي را دارد، با مقايسه خود با كشورهايي، مانند: آمريكا، روسيه، و چين، حتي از حوزۀ هوش مصنوعي هراس دارند و ترجيح مي‌دهند شكلي دفاعي به‌خود بگيرند. 
هنوز آمار دقيقي از كشورهاي اتحاديۀ اروپا و اينكه كدام‌يك در اين حوزه يا تحقيقات درخصوص آن پيشگام هستند وجود ندارد. بااين‌حال، اين كشورها اميدوارند به لطف حضور استارتاپ‌هاي تخصصي در زمينۀ هوش مصنوعي؛ اكوسيستم پوياي تحقيقات و مطالعات علمي؛ و داشتن نيروي متخصص و كارآفرين در حوزۀ فناوري، بتوانند بر كشورهايي، مانند: چين كه سرمايه‌گذاري گسترده‌اي در اين حوزه دارند، پيشي بگيرند. 
اين كشورها خود مي‌دانند كه هنوز در حوزه‌هاي سُنتي هوش مصنوعي، مانند: رباتيك، مشغول به فعاليت هستند و بايد به‌سرعت وارد حوزۀ سلامت، هوانوردي و حمل‌ونقل شوند. زمينه‌هاي جديدي، مانند: انسان ماشيني، و ربات‌هاي تسليحاتي در امور امنيتي، از ديگر مسائل مهم مورد توجه اين كشورها هستند. در اين كشورها نيز بار اصلي بر دوش شركت‌هاي خصوصي و نيروي انساني دانشگاهي است، بااين‌حال، رقابت شركت‌هايي از كشورهاي مختلف، موجب شكوفايي و پيشرفت گستردۀ اروپايي‌ها شده است. نگراني بزرگ اين كشورها، «فرار مغزها» از اروپا به آمريكا و چين است كه به‌همراهِ نبود ابزارهاي مالي، سازماني، و انساني در حوزۀ هوش مصنوعي، ممكن است نتايج غيرقابل جبراني را براي اين كشورها جهت پيشرفت در حوزۀ هوش مصنوعي درپي داشته باشد. راه‌حل پيشنهادي فرانسه تشكيل شوراي نوآوري اروپايي بوده است كه فضايي را براي هم‌انديشي متخصصان مختلف در حوزۀ هوش مصنوعي فراهم مي‌كند. 
 
آينده و لزوم پيگيري جدي 
به‌طور كلي، در‌حال‌حاضر هنوز حوزۀ هوش مصنوعي با داستان‌هاي تخيلي آميخته است و كشورهاي مختلف با توجه به فرهنگي كه ريشه در اين تخيلات دارد در اين حوزه واكنش نشان داده‌اند؛ براي مثال، بازيگري، مانند: رژيم صهيونيستي به‌شدت دغدغۀ پيشرفت‌هايي را در حوزۀ هوش مصنوعي دارد كه منجربه شكل‌گيري اَبَرانسان‌هاي پيشرفته‌اي شده و باقي ابناي بشر را به طبقه‌اي بي‌مصرف تبديل مي‌كنند. اين بازيگر ايدئولوگ، نگران شكل‌گيري مذاهب جديدي، مانند داده‌گرايي است كه به ارادۀ انساني پايان مي‌بخشد. براي كشورهاي مدعي مردم‌سالاري نيز معمولاً نگراني‌هايي درخصوص حفظ حريم خصوصي، و اسارت در دست سازمان‌هاي اطلاعاتي مطرح بوده است. روسيه نيز كه به همۀ امور از فيلتر دفع تهديد نگاه مي‌كند، هوش مصنوعي را ابزاري نظامي، حتي براي هك كردن شبكه‌ها و نفوذ در امور داخلي كشورها درنظر گرفته است كه از ديد مقامات آن، به‌نوعي اثرگذاري در نظم بين‌المللي تعبير مي‌شود و با دغدغه‌هاي هژمونيك روسيه تطابق دارد. فعالان جامعۀ مدني نيز نگراني‌هايي درخصوص به‌وجود آمدن نابرابري‌اي بي‌سابقه در تاريخ بشريت، چه در ميان افراد جوامع و چه در ميان ملت‌هاي مختلف دارند؛ زيرا در قرون آينده دارندگان فناوري‌هاي برتر، جايگاه حكمراني بر سايرين را خواهند يافت. 
اين حكمراني مي‌تواند جريان افكار عمومي را به‌دست بگيرد، سبك زندگي را تغيير دهد، درك تهديد را عوض كند و حتي تصور ما را از جغرافيا دگرگون سازد. بنابراين، ضروري است سياست‌گذاران همگام با موج پيشرفت‌هاي فناورانه، و البته براي هدايت آن، تصميماتي جدي در بخش سياست داخلي و خارجي اتخاذ كنند.