انتخابات رياست جمهوري افغانستان و سناريوي پيش رو


چهارمين انتخابات رياست جمهوري افغانستان در دوران پساطالبان با يك بار تاخير در زمان برگزاري قرار است روز شنبه ششم مهر ماه 1398 برگزار شود. تاخير پيشين موجب شد تا مشروعيت دولت فعلي كه به نام دولت وحدت ملي نام گرفته است زير سوال رود و احزاب و جريانات و شخصيت هاي سياسي فشار زيادي براي شكل گيري دولت موقت به عنوان برگزار كننده انتخابات وارد سازند كه با نظرخواهي آقاي اشرف غني، رييس جمهور فعلي، از دادگاه عالي افغانستان اين فرآيند به نتيجه نرسيد و دولت وحدت ملي كه خود نتيجه تلفيقي انتخابات پيشين و توافق دو تيم انتخاباتي با ميانجيگري وزير امور خارجه وقت ايالات متحده بوده است، به كار خود تا برگزاري انتخابات ادامه دهد.

بر اساس اعلام رسمي نهادهاي مجري انتخابات در اين دور 9 ميليون و ششصد هزار نفر به عنوان راي دهنده ثبت نام كرده اند كه حدود دوميليون و چهارصد هزار نفر بيش از انتخابات پنج سال پيش مي باشد. قرار بود اين انتخابات در 5373 مركز راي گيري در سراسر كشور برگزار شود كه از اين ميان تاكنون 431 مركز به دليل عدم تامين امنيت تعطيل شده است و بايد تا روز انتخابات صبر كرد و ديد كه چه تعداد از ثبت نام كنندگان در چه تعداد مركز امكان حضور پاي صندوق راي را خواهند داشت؟ امنيتي كه در اين دور تامين كامل آن بر عهده نيروهاي امنيتي افغانستان گذاشته شده است و 72000 نيرو اين وظيفه سنگين را بر عهده دارند. موضوع نظارت بر انتخابات هم فرآيند خاص خود را دارد و علاوه بر ناظران تيم هاي انتخاباتي، احزاب، رسانه ها و نهادهاي مدني هم اجازه معرفي و استقرار ناظر در صندوق هاي راي را دارند كه تا كنون 26000 كارت نظارت براي افراد معرفي شده از سوي اين سه مجموعه صادر شده است.

يكي از بحث هايي كه به صورت جدي برگزاري انتخابات در زمان تعيين شده را تا اندك زمان باقيمانده تا برگزاري انتخابات در هاله اي از ابهام فروبرده موضوع مذاكرات صلح طالبان و ايالات متحده آمريكا بود. به طوري كه دوگانه مذاكرات-انتخابات به صورت جدي منجر به شكل گيري دوقطبي سياسي در معادلات داخلي افغانستان شد. طالبان به عنوان مهم ترين نيروي بر هم زننده امنيت و وضع موجود و ايالات متحده به عنوان مهم ترين بازيگر متولي تامين امنيت و ثبات در افغانستان قرن 21 در ظاهر در حال دستيابي به توافقي مهم براي ترك مخاصمه بودند. آنچه اين مذاكرات را به انتخابات گره مي زد خواست آشكار و نهان دو طرف مذاكره براي تعليق انتخابات و شكل گيري دولت موقت براي تعيين سرنوشت كشور بود. طالبان كه همواره دولت مركزي كابل را غيرقانوني و غاصب ناميده بود از اساس ميانه اي با برگزاري انتخابات دست كم با وضع موجود نداشت و آمريكايي ها هم به نظر مي رسيد رسيدن به توافق با دشمن ديرين برايشان از اولويت بيشتري نسبت به انتخابات داشت. انتخاباتي كه احتمال برگزاري و به نتيجه رسيدن بدون تنش آن كمتر قابل پيش بيني است. در ميان تيم هاي نامزد انتخابات هم اين دوگانه دوقطبي مشهودي ايجاد كرد. به طوري كه حنيف اتمر كه با سروصداي فراوان و اميد وافر به برهم زدن بازي به ضرر رييس جمهور فعلي وارد كارزار شده بود با همين بهانه پيشرفت قابل ملاحظه در مذاكرات صلح در همان ابتداي راه فعاليت خود را متوقف كرد. ساير كانديداها هم كه به دلايل مختلف اشرف غني را پيروز انتخابات ميدانستند بيشتر تمايل داشتند مذاكرات صلح به ثمر بنشيند تا بتوانند شانس خود را در نظام مبهم آينده بيازمايند. در اين بين تنها تيم آقاي اشرف غني موافق و پيگير جدي برگزاري انتخابات بود. چراكه تقريبا يقين داشت كه در صورت برهم خوردن وضعيت موجود جايگاهي در نظام آينده نخواهد داشت. به هر ترتيب با برهم خوردن مذاكرات به دلايلي كه خود مجالي جداگانه طلب مي كند، خطر تعليق و تاخير در برگزاري انتخابات از بين رفت و همين امر تيم آقاي غني را در موقعيت برتري در آستانه برگزاري انتخابات قرار داد.

مروري بر تيم هاي انتخاباتي حاضر در صحنه رقابت

بر اساس قانون اساسي جمهوري اسلامي افغانستان نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري به جاي يك فرد تيم هاي سه نفره شامل رييس جمهور و معاونين اول و دوم وي مي باشد. لذا تشكيل تيم انتخاباتي قوي اولين گام براي برنده شدن در انتخابات تلقي مي شود. همانطور كه پيش از اين اشاره شد 18 تيم انتخاباتي پس از تاييد مراجع ذيربط وارد كارزار انتخابات شدند. تيم هايي كه مي توان آنها را به چهار دسته تقسيم بندي كرد:

الف) رقباي اصلي: به نظر مي رسد مانند انتخابات دور قبل آقايان محمد اشرف غني و عبدالله عبدالله رقباي اصلي براي تصدي پست رياست جمهوري هستند. هرچند كه تيم هاي انتخاباتي ايشان با تغييراتي روبرو بوده است. به طوري كه مي توان گفت تيم آقاي اشرف غني نسبت به دور قبل تضعيف و تيم آقاي دكتر عبدالله تقويت شده است. در اين دور غني امرالله صالح تاجيك را به عنوان معاون اول به جاي ژنرال عبدالرشيد دوستم برگزيده و آقاي سرور دانش را كماكان در جايگاه معاون دومي با خود همراه دارد. كنار گذاشتن دوستم و قرار دادن يك چهره تاجيك در اين تيم به معناي جدايي آراي قوم ازبك از اين تيم است. اين در حالي است كه به نظر نمي رسد امرالله صالح با وجود آن كه چهره اي مقبول در بين تاجيك هاست، با وجود حضور چهره هاي برتر ديگر از اين قوم نتواند ميزان قابل قبولي از آراي تاجيك ها را به سبد راي اشرف غني واريز كند. آقاي دانش هم به دليل اين كه حمايت كريم خليلي را از دست داده است به تنهايي شايد نتواند آراي قابل قبولي از قوم هزاره را مانند دور قبل در اين سبد قرار دهد. تا جايي كه برخي از شخصيت هاي شيعه از وي درخواست كرده اند كه خود را از انتخابات كنار بكشد.

اين در حالي است كه عبدالله بابر فرهمند، رييس دفتر ژنرال دوستم را به عنوان معاون اول با خود دارد كه به صورت طبيعي اين به معناي همراهي آراي قوم ازبك با دكتر عبدالله خواهد بود. سعادتي معاون دوم وي هم از حمايت آقاي خليلي برخوردار است كه به معناي جذب آراي هزاره اي دور قبل اشرف غني به تيم عبدالله معنا خواهد داد. نكته جالب توجه در اين تيم افزودن آقاي دكتر انورالحق احدي، از نزديكان حامد كرزي و يكي از شخصيت هاي پشتون منتقد دولت آقاي غني به عنوان رييس اجراييه مي باشد كه مي تواند اميد داشته باشد بخشي از سبد راي قوم پشتون را به اين تيم جلب كند.

ب) تيم هاي تاثيرگذار در سبد آرا: در واقع برخي از نامزدها هرچند خود شانسي براي برنده شدن انتخابات ندارند اما مي توانند با جلب بخشي از آرا در سرنوشت انتخابات نقش داشته باشند. اين گروه از تيم ها اگر در لحظات آخر به نفع يكي از رقبا كناره گيري كنند مي توانند آراي خود را به سبد تيم نزديك به خود اضافه كنند و در صورت باقي ماندن در رقابت به تضعيف تيم نزديك به خود خواهند پرداخت. به نظر مي رسد از بين تيم هاي حاضر در صحنه چهار تيم با قوت و ضعف متفاوت از اين قابليت بهره مند هستند:

احمدولي مسعود، برادر احمدشاه مسعود و از چهره هاي مقبول در بين تاجيك ها كه همراه با فريده مومند، بانوي پشتون نزديك به جريانات سياسي تاجيك و دكتر عبدالطيف نظري، استاد دانشگاه و چهره مورد قبول هزاره ها مي تواند بر سبد راي تيم آقاي دكتر عبدالله تاثير منفي بگذارد و بخشي از آراي وي را به خود جلب كند.

رحمت الله نبيل، از چهره هاي مطرح پشتون كه همراه با ژنرال مرادعلي مراد، نظامي محبوب سال هاي اخير هزاره ها و خانم مسعوده جلال، مقتدرترين چهره زن افغانستان طي سال هاي پساطالبان براي انتخابات نامزد شده است، تيمي به نسبت متعادل را گرد آورده است و نزديكي احتماليش به يكي از دو تيم اصلي در روزهاي پاياني مي تواند موجب تقويت آن تيم شود.

دكتر فرامرز تمنا هم كه همراهي قياس سعيدي و امين رشادت را با خود دارد، شايد بتواند به صورت طبيعي بخشي از آراي منطقه غرب را به خود اختصاص دهد كه اين آرا بيش از اشرف غني از سبد تيم عبدالله خواهد كاست.

اما شايد مهم ترين و جنجالي ترين چهره اين دسته گلبدين حكمتيار، رهبر حزب اسلامي افغانستان باشد كه بيش از تيمش خود و حزبش از اهميت برخوردارند. حكمتيار مي تواند بخشي از آراي جامعه سنتي و مذهبي قوم پشتون را از سبد راي سنتي آقاي اشرف غني به سمت خود جذب كند و به تضعيف راي وي بينجامد.

ج) تيم هاي بي تاثير و بدون شانس: به نظر مي رسد ده تيم انتخاباتي مربوط به آقايان حكيم تورسن، سيدنورالله خليلي، شيراحمد ابدالي، عنايت الله حفيظ، غلام فاروق نجرابي، لطيف پدرام، محمدابراهيم الكوزي، محمدشهاب حكيمي، نورالحق علومي و نوررحمان ليوال را مي توان در اين دسته جاي داد. هرچند برخي از اين چهره نماينده نوعي نگاه سياسي خاص در دل جامعه افغانستان مي باشند، مانند آقاي لطيف پدرام به عنوان مدافع اصلي فدراليسم در افغانستان و علومي به عنوان نماينده جريان چپ در اين كشور، اما در انتخابات پيش رو شايد نتوان تاثير چنداني از لحاظ سبد راي براي ايشان قايل شد.

د) تيم هاي انتخاباتي كناركشيده: تاكنون دو تيم انتخاباتي از ادامه رقابت انصراف داده اند كه هر كدام تاثير خاص خود را در انتخابات خواهند داشت.

محمدحنيف اتمر، چهره مرموز امنيتي و از نزديكان دوران نه چندان دور آقاي اشرف غني با تيمي بسيار قوي با همراهي يونس قانوني و محمد محقق وارد كارزار انتخابات شد. به طوري كه بسياري به دلايل متعدد او را رقيب اصلي اشرف غني مي دانستند اما كنار كشيدن وي در همان روز نخست آغاز تبليغات انتخاباتي در گام نخست به سود آقاي اشرف غني تفسير مي شد چرا كه علاوه بر كنار رفتن خود اتمر در عمل دو چهره مهم تاجيك و هزاره هم از صحنه انتخابات خارج شده بودند. اما با نزديكي ضمني قانوني و محقق و حتي عطامحمد نور به عنوان يكي از حاميان اين تيم به آقاي دكتر عبدالله به نظر مي رسد عبدالله به جايگاه از دست رفته خود به عنوان رقيب اصلي تيم رييس جمهور بازگشت.

زلمي رسول هم كانديداي ديگري بود كه در دوره هاي پيشين هم ميزان راي به نسبت خوبي را كسب كرده بود، به صورت رسمي به سود تيم آقاي غني از عرصه انتخابات كنار كشيد.

فاكتور هاي موثر بر نتيجه انتخابات

علاوه بر ظرفيت، سابقه و برنامه هاي تيم هاي انتخاباتي رقيب فاكتورهاي ديگري هم مي توانند بر سرنوشت انتخابات تاثير جدي بگذارند كه به شش فاكتور مهم به اختصار اشاره خواهد شد:

الف) دوقطبي هاي شكل گرفته: بدون شك فضاي تمام انتخابات هاي رياست جمهوري تحت تاثير دوقطبي هاي مختلفي است كه در فضاي رقابت هاي انتخاباتي شكل مي گيرد. انتخابات رياست جمهوري افغانستان هم از اين قاعده مستثني نيست و مي توان به برخي از اين دوقطبي ها اشاره كرد:

شايد سنتي ترين و عميق ترين دوقطبي رايج در افغانستان ناشي از شكاف قومي موجود در جامعه افغانستان باشد كه طي سال هاي اخير بيشتر به صورت دوقطبي پشتون-غيرپشتون متجلي شده است. در اين نبرد اگر اقوام غيرپشتون موفق به بالابردن تب اين دوقطبي و ايجاد اتحاد واقعي بين خود شوند شايد بتوانند اتفاقي نادر در تاريخ افغانستان را رقم بزنند.

دوقطبي ديگر را مي توان دوقطبي رايج در تمام انتخاباتي دانست كه رييس جمهور فعلي خود يكي از رقباي انتخاباتي است و آن هم دوقطبي منتقد-مدافع از عملكرد دولت مي باشد. در اين انتخابات هم با وجود آن كه دكتر عبدالله خود شريك حكومت بوده است ولي با وجود نوع عملكرد آقاي اشرف غني اين امكان را دارد كه در مقام منتقد عملكرد دولت قرار بگيرد. البته در اين زمينه مي توان به شانس و امكان بالاي رييس جمهور فعلي براي جلب آراي توده ها اشاره كرد كه شايد بتوان آن را مهم ترين سرمايه اشرف غني در اين انتخابات دانست.

دوقطبي ديگر هرچند به طور كامل در اين انتخابات تاكنون شكل نگرفته است، ريشه در شكاف سنت-مدرنيته در جامعه افغانستان دارد. اين دوقطبي را مي توان جهادي-سكولار نام نهاد. به طوري كه بخشي از جامعه جوان شهري افغانستان از سبد راي قومي دكتر عبدالله با وجود نقدهايي كه به آقاي غني دارند مي توانند تحت تاثير اين دوقطبي به سمت اين تيم گرايش پيدا كنند و در نقطه مقابل هم مي تواند بخشي از سبد راي قومي آقاي غني را به شرط كنار كشيدن آقاي حكمتيار معطوف به دكتر عبدالله نمايد.

ب) ميزان مشاركت: ميزان مشاركت همواره عاملي تعيين كننده در نتيجه انتخابات مختلف مي باشد. در انتخابات رياست جمهوري اين امر به صورت مستقيم با امنيت، اميد و جغرافيا گره خورده است. به طوري كه شايد يكي از خواست هاي سلبي هر يك از رقبا كاهش ميزان مشاركت مردم در مناطق جغرافيايي متمايل به گروه رقيب از طريقه توسعه ناامني و القاي نااميدي از تغيير و نتيجه انتخابات باشد. بر اين امر بايد اين موضوع را افزود كه به لحاظ جامعه شناختي گرايش به مشاركت سياسي در قالب مدرن آن يعني انتخابات به صورت طبيعي در بين اقوام غيرپشتون بيشتر است و بخشي از جامعه پشتون تنها در هنگامه احساس خطر به اين ابزار متمايل خواهد شد.

ج) بدنه راي قوميتي: به اين موضوع به عنوان يكي از ظرفيت هاي هر يك از تيم هاي انتخاباتي در معرفي ايشان به صورت مبسوط اشاره شد.

د) مداخلات خارجي: يكي از باورهاي جدي و مهم در سطح جامعه افغانستان كه ريشه در تجربه زيست سياسي دو دهه گذشته ايشان دارد اين است كه تمايل و گرايش ايالات متحده به هر يك از نامزدها به مثابه هماي سعادت عمل خواهد و شانس وي را به صورت جدي افزايش خواهد داد. البته به نظر مي رسد آن چه در ظاهر صحنه سياسي مشاهده مي شود آمريكايي ها به باور به نتيجه رسيدن مذاكرات خود با طالبان كمي از صحنه انتخابات غافل شده اند و هيچ تيمي به صورت كامل مورد تاييد و رضايت ايشان نيست و اين خود شايد بازي پيچيده چندلايه ديگري را در پيش داشته يا منجر به كاهش دخالت مستقيم ايشان در فرآيند انتخابات شود.

ه) امكان تقلب: سابقه دو دور پيشين انتخابات رياست جمهوري كه همواره با ادعاي تقلب گسترده از سوي يكي از رقباي انتخابات فعلي، يعني دكتر عبدالله روبرو بوده و عدم تلاش براي بازگشت اعتماد عمومي به مردم و رفع شبهات موجود منجر به تقويت تاثير اين فاكتور در ذهنيت بخشي از جامعه افغانستان شده است. امكاني كه حتي تاثير اين فاكتور را بيش از فاكتور مداخله خارجي نشان مي دهد.

و) كناركشيدن ها و حمايت ها: به اين موضوع هم تاحدي ضمن معرفي تيم هاي انتخاباتي پرداخته شد كه بايد به آن جلب اعتماد چهره هاي ذينفوذ از سوي تيم هاي انتخاباتي براي حمايت از خود را افزود. موضوعي كه اين روزها يكي از رقابت هاي داغ تيم هاي انتخاباتي در افغانستان مي باشد كه به نظر مي رسد در اين زمينه تيم آقاي اشرف غني به نسبت موفق تر عمل كرده است.

سناريوهاي پيش رو

با توجه به شرايط پيش آمده و مطالبي كه به آن ها اشاره شد سناريوي عدم برگزاري يا تاخير در برگزاري انتخابات تقريبا منتفي است و پيش بيني مي شود اين بار انتخابات در تاريخ مشخص شده برگزار شود.

به اين ترتيب بايد برگزاري انتخابات و پيروزي يكي از طرفين اصلي رقابت را سناريوي اصلي دانست و بيش از هرچيز در مورد شرايط پس از انتخابات گمانه زني كرد. با توجه به فاكتورهاي يادشده پيشين به نظر مي رسد هر دو رقيب اصلي امكاناتي براي پيروزي در انتخابات دارند كه رقابت را فشرده و پيش بيني را دشوار مي سازد. تعداد فاكتورهايي كه به سود دكتر عبدالله مي باشند بيشتر از آقاي اشرف غني است ولي به نظر مي رسد غني فاكتورهاي تاثيرگذارتري را در اختيار دارد. بايد توجه داشت پيروزي قاطع يا كم رنگ در انتخابات در سرنوشت جريانات پساانتخابات تاثير ويژه خواهد داشت. در نهايت از آنجايي كه هيچ نظرسنجي معتبري هم در اين رابطه وجود ندارد  تحليل ها به سمت حدس و گمان هاي شخصي گرايش دارند.

به اين ترتيب مي توان نخستين سناريو را پيروزي قاطع يكي از رقبا و پذيرش نتيجه انتخابات از سوي سايرين به ويژه رقيب اصلي دانست. بدون شك اين بهترين سناريوي ممكن براي افغانستان و يك اتفاق تاريخي كم نظير خواهد بود كه مي تواند سرنوشت اين كشور را در مسيري درست براي بازسازي و امنيت و توسعه قرار دهد و دولت بعدي را از موضعي قوي به نبرد با طالبان و مشكلات داخلي كشور بفرستد. البته با توجه به در خطر افتادن منافع برخي بازيگران با وقوع اين سناريو احتمال وقوع آن كمي كم رنگ به نظر مي رسد و تنها با خويشتن داري و اجماع نخبگان سياسي كشور حاصل خواهد  شد.

وجه ديگر موضوع عدم پذيرش نتيجه انتخابات از سوي رقيب بازنده است كه از طرف هر كدام از رقبا مي تواند با ابزار خاصي صورت بگيرد. در صورتي كه دكتر عبدالله بازنده انتخابات باشد بدون شك برچسب تقلب مي تواند راهي براي عدم پذيرش نتيجه باشد. بايد توجه داشت كه اگر وي در اين انتخابات بازنده شود و نتيجه را بپذيرد مي توان آن را پايان عمر سياسي اين شخصيت دانست و جناح هاي حامي وي بايد به دنبال چهره ديگري براي تداوم حضورشان در عرصه سياسي باشند كه شايد احمد مسعود جوان اين پتانسيل را داشته باشد. در صورت باخت آقاي اشرف غني عدم پذيرش احتمالي نتيجه بيش از خود وي ممكن است به قوم پشتون بازگردد. چراكه چنين اتفاقي به منزله شكستن انحصار قدرت قومي در اين كشور خواهد بود و پذيرش آن از سوي بازيگران مطرح اين قوم سخت خواهد بود. در اين صورت چهار سناريو را مي توان محتمل دانست:

نخست، حل منازعه از سوي بزرگان كشور نظير آقايان كرزي، خليلي، دوستم و رباني. كه با توجه به گرايش تمام اين افراد به تيم دكتر عبدالله بايد ديد چنين ميلي در ايشان براي حل مناقشه وجود دارد يا خير؟ در ميان افراد مذكور شايد نقش آقاي كرزي در اين سناريو بيش از سايرين است و در صورت وقوع چنين سناريويي خواست و اراده و عملكرد وي تاثيري جدي بر نتيجه خواهد داشت.

دوم، مداخل بيروني براي حل مناقشه. مانند اتفاقي كه در انتخابات پيش رخ داد. موضوعي كه با توجه به سابقه قبلي، نوع رويكرد فعلي دولت آمريكا و نقش ساير بازيگران شايد كمتر احتمال آن برود. مگر اين كه ترامپ مانند مواردي ديگر با چرخشي قابل توجه نقش فعالي را بازي كند. چراكه در صورت تعدد مداخله گران خارجي براي حل مساله مناقشه به سمت پيچيدگي بيشتر خواهد رفت.

سوم، قرار گرفتن در مسير جنگ داخلي. كه بدترين سناريوي ممكن براي افغانستان و به منزله از دست رفتن دستاوردهاي دو دهه گذشته مي باشد.

چهارم، شكل گيري دولت موقت. اين سناريو طي سال هاي اخير بارها به بهانه هاي مختلف از سوي برخي بازيگران دنبال شده است كه در ظاهر فصل مشترك خواست بسياري از گروه هاي حتي معارض يكديگر بوده است. در اين صورت نوع، تركيب و رويكرد اين دولت خود مي تواند محل مناقشه باشد.

پيامدها

در سطح داخلي اگر سناريوي نخست محقق شود، مي تواند به تثبيت وضعيت نظام كنوني و حركت افغانستان به سمت دولت سازي منجر شود. البته در اين صورت با توجه به رويكرد تيم برنده مي تواند در ميان مدت بر نوع نظام سياسي افغانستان هم تاثيرگذار باشد. به اين معنا كه پيروزي و تثبيت احتمالي جايگاه آقاي دكتر عبدالله ممكن است موجب تعقيب برنامه اي براي تغيير نظام به نظام پارلماني شود. در صورت تحقق سناريوهاي دوم و چهارم بايد منتظر تغيير وزن و جايگاه بازيگران سياسي حاضر در صحنه افغانستان بود و در آن صورت بايد در همان زمان به تحليل وضع موجود پرداخت. تحقق سناريوي سوم را شايد بتوان داراي مخرب ترين پيامدها براي وضعيت امنيتي، سياسي، اقتصادي و اجتماعي افغانستان دانست.

در سطح بازيگران خارجي حاضر در صحنه افغانستان نيز نتيجه انتخابات پيش رو واجد تاثيراتي خواهد بود و وزن و جايگاه بازيگران را تغيير خواهد داد كه تحليل آن معطوف به نتيجه انتخابات خواهد بود. اما در صورت وقوع سناريوي سوم فضاي منطقه به سمت امنيتي شدن پيش خواهد رفت و ممكن است بر ترتيبات امنيتي منطقه اي و رويكرد كشورها بر نوع حضور در افغانستان تاثير عميقي بر جاي گذارد.

در ارتباط با جمهوري اسلامي ايران هم به اختصار مي توان گفت حفظ نظام موجود با همه ضعف ها و انتقادهاي موجود بر وضعيت ناامني و تغيير شرايط رجحان دارد. لذا بهترين سناريوي نخست و بدترين سناريو وقوع جنگ و نزاع داخلي است.