سياست خارجي قطر: فرآيند تصميم گيري، استراتژي و موازنه سازي
گيدو استينبرگ / بنياد علم و سياست آلمان (SWP). تاريخ ۲۲آپريل ۲۰۲۳
مقدمه
كشور قطر به عنوان يك اميرنشين كوچك در حاشيه خليج فارس، تا اواسط ۱۹۹۰ يك دولت كم اهميت و ناشناخته بيش نبود كه متكي به همسايهي خود يعني عربستان سعودي بود. اين دولت در سياست خارجي خود دنبالهروي سياست خارجي عربستان سعودي بود. از اين رو، در اواخر دهه ۷۰ همراه با افزايش قيمت نفت، ذخاير نفتياش به آرامي رو به اتمام ميرفت .همين امر، موجب شد كه تمركز خود را بر روي اكتشاف در زمينه انرژي بگذارد و اين امر منجر به كشف ذخاير گازي ميدان شمال شد. با اين حال، قطر در كمتر از دو دهه به وزنه سنگيني در معادلات منطقهاي تبديل شد و توانست خود را به عنوان يك بازيگر مهم از لحاظ تأمين انرژي جهاني در صدور گاز مايع تبدل كند.
از سوي ديگر، اين دولت در مسائل توازن منطقهاي نيز، طي فراز و نشيبهاي كه با بهار عربي در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، از سوي همسايگان خود (عربستان سعودي و امارات متحده عربي) مورد اتهام و انتقاد شديد قرار گرفت تا سياست خارجي مستقل خود را كنار بگذارد. همسايگان عرب قطر (عربستان و امارات متحده عربي) مدعي شدند كه قطر در يك دهه اخير با پشتيباني از گروههاي شبهنظامي شيعه (حزبالله لبنان و گروههاي وابسته به ايران در عراق) و سني( القاعده، داعش،حماس، طالبان و اخوانالمسلمين) سعي در برهم زدن نظم منطقهاي داشته است.
از سوي ديگر، با روي كار آمدن اميرتميم در سال ۲۰۱۳به عنوان جانشين حمدبن خليفه پدرش، اين كشور سياست تهاجمي خود را كنار گذاشته و در پاسخ به اتهامات وارده از سوي همسايگان عرب خود، اين اقدامات را صرفاً براي ميانجيگري بين گروههاي متعارض منطقهاي و كاهش تنشها اعلام كرد، و حمايت از اخوانالمسلمين در طول بهار عربي را صرفاً كمك به انتخاب مردم براي داشتن نظام مورد نظر خود ميداند. با اين حال، قطر با دارا بودن ظرفيت بالقوه خود توانسته با اتخاذ سه راهبرد در سياست خارجي، پتانسيل بالفعل خود را بروز دهد و به كشوري مهم در منطقه و نظام بينالملل تبديل گردد.
سرمايه گذاري بر روي منابع سرآمد
اولين راهبرد سياست خارجي قطر با سرمايهگذاري در ميدان گاز شمال در اوايل دهه ۷۰ كه توسط شركت رويال داچ شل كشف شده بود همراه شد. دولت قطر با سرمايهگذاري هدفمند در پروژه ميدان شمالي كه يك سوم آن با ايران (تحت عنوان پارس جنوبي) مشترك است، در جهت جبران ضعف توليد نفت خود بود. در ابتدا اين ميدان ارزش چنداني نداشت زيرا نفت آن اندك و بهرهبرداري از آن هزينه بسياري را ميطلبيد. از اين رو ، قطر در سال ۱۹۸۱با گرفتن وامهاي كلان اقدام به توسعه اين ميدان كرد. ازاين رو، با افزايش تقاضا از سال ۲۰۰۲ به بعد قطر با سرمايهگذاري سنگيني كه در صنعت توليد گاز و حملونقل آن (با دارا بودن ۶۰فروند كشتي) به بزرگترين توليدكننده گاز مايعLNG جهان تبديل شد كه يك سوم نياز گاز جهان را تامين ميكرد. با اين حال، رقابت براي كسب بازارهاي مشترك موجب شد كه در سال ۲۰۰۶با استراليا بر سر تأمين گاز اروپا و شركت شيل آمريكا وارد يك رقابت تنگاتنگ براي كسب بازارهاي جديد شود. به عبارتي پس از رقابت براي به دست آوردن بازار اروپا كه به كشورهاي استراليا و آمريكا واگذار كرده بود عمده صادرات گاز قطر به كشورهاي آسيايي است. قطر پس از تحريم ايران و روسيه از سوي كشورهاي وارد كننده، بعنوان سومين توليدكننده گاز جهان توانست بازارهاي پرسودي را نصيب خود كند؛ و از سوي ديگر، با آغاز جنگ اوكراين در سال ۲۰۲۲موضع قدرت قطر بيش از پيش براي برطرف كردن كمبود گاز اروپا نمايان شد و توانست صادرات خود را به اروپا را افزايش دهد و به تأمين كننده مطمئني تبديل شود.
سرمايه گذاري براي چتر حمايتي آمريكا
دومين راهبرد سياست خارجي قطر كه به دنبال افزايش ثروت ناشي از فروش گاز در سال ۱۹۹۰بود در نزديكي بيشتر با ايالات متحده آمريكا و تحت چتر حفاظتي آمريكا قرار گرفتن در مقابل همسايگانش بود. قطر از ۱۹۹۰ با توسعه بيشتر ميدان گاز شمالي خود احساس خطر از سوي ايران ميكرد. زيرا، اين كشور به دليل تحريمها نميتوانست همچون قطر گاز استخراج كند و همين امر انتقادات مقامات ايراني را به همراه داشت. از اين رو ، در سال ۱۹۹۲ طي يك قرارداد دو جانبه با ايالات متحده آمريكا كه محرمانه بود زمينه ورود نيروهاي آمريكايي را با دادن پايگاه نظامي السيليه را فراهم كرد. اين پايگاه به قدري تجهيزات در خود جا داده كه كافيست يك لشگر امريكا در آنجا مستقر شوند و كاملآ تجهيز شوند. در سالها بعد امير حمدبن خليفه با ساخت پايگاه هوايي العديد كه يك ميليارد دلار هزينه داشت زمينه ورود بيشتر نيروهاي آمريكايي را در قطر فراهم كرد. اين موضوع با خواست عربستان براي خروج نيروهاي آمريكايي در سال ۲۰۰۳ موجب شد كه نيروهاي آمريكايي در قطر كه تمامي زمينهها فراهم شده بود مستقر شوند، كه به مهمترين پايگاه آمريكا براي انجام عمليات هوايي در خاورميانه را تبديل شد.
با اين حال، رابطه قطر با ايالات متحده در سال ۲۰۱۷ با روي كار آمدن ترامپ رو به سردي نهاد. همسايگان عرب قطر (عربستان و امارات متحده عربي) به دليل آنچه حمايت دوحه از اخوانالمسلمين و تروريستها خوانده بودند دست به تحريم قطر زدند و با ايجاد لابي با داماد ترامپ جرد كوشنر توانستند نظرات خود را به ترامپ بقولانند و همين امر موجب شد كه ترامپ پس از پيروزي براي حمايت از اقدامات عربستان و امارات متحده عربي به عربستان سفر كند و از سياستهاي قطر انتقاد كند. اما اين امر كه با فشار حداكثري ترامپ عليه ايران در ماههاي بعد همراه شد زمينه تغيير سياست ها را ايجاد كرد. از اين رو، با سفر به قطر و بستن قرارداد ميلياردي خريد تسليحات از سوي قطر به سوي گرمي روابط با قطر تغيير موضع داد. با روي كار آمدن بايدن و در سال 2022 قطر به عنوان « متحد استراتژيك غير ناتو» انتخاب شد. جايگاهي كه ساير كشورهاي حوزه خليج فارس تاكنون نتوانستند به آن دست يابند
سرمايه گذاري ارتقاي قدرت نرم
در نهايت اخرين راهبرد سياست خارجي قطر در حوزه سرمايهگذاري در قدرت نرم بود. اين كشور در اواسط دهه ۹۰ با افزايش ثروت ناشي از فروش گاز، سعي در هدايت اين ثروت براي ايجاد قدرت نرم و ساختن وجهه منطقهاي و بينالمللي داشت. از اين رو، با سرمايهگذاري در رسانه، فرهنگ، موسسههاي آموزشي و ورزش در جهت تحقق اين امر اقدام كرد. از اين رو، در سال ۱۹۹۶ شبكه خبري ۲۴ساعته الجزيره پايهگذاري شد كه هدفش پوشش اخبار كشورهاي جهان عرب بود. اين شبكه خبري در عرض چند ماه به پربينندهترين شبكه خبري جهان عرب تبديل شد. از سوي ديگر، محبوبيت بالاي الجزيره موجب فشار كشورهاي عربي و آمريكا بر دولت قطر شد. به عبارتي، الجزيره به جز كشور قطر ساير كشورهاي عرب را بصورت داخلي پوشش و تريبوني براي مخالفانشان و اسلام گرايان بود، كه اين امر با انتقاد رئيس جمهور آمريكا (جورج بوش) و عربستان سعودي و ساير كشورهاي عربي مواجه شد.
همچنين، قطر از سال ۱۹۹۵ با سرمايهگذاري بر روي زيرساختهاي فرهنگي، آموزشي، گردشگري و حملونقل هوايي تلاش كرد به قطب فرهنگي و گردشگري منطقه تبديل شود. از سوي ديگر ، قطر با هدف اعتبار بينالمللي در ورزش در مجموعههاي ورزشي و زيرساختهاي لازم سرمايهگذارهاي كلاني را انجام داد و با كسب ميزبانيهاي مهم رويدادهاي ورزشي همچون بازيهاي آسيايي (نوعي المپيك آسيايي) و ميزباني جامجهاني ۲۰۲۲ توانست به كشوري آشنا در سراسر جهان مبدل شود.
راهبردهاي منطقهاي
در كنار راهبردهاي كه قطر در سياست خارجي خود پياده كرده موضوع تأثيرگذاريهاي منطقهاي و تجديد نظر در موازنه منطقهاي كه قطر دخالت داشته است بحث برانگيز است. ثروت ناشي از فروش گاز و حمايت نظامي ايالات متحده آمريكا در كنار اعتبار بينالمللي كسب كرده از راه قدرت نرم، اين اجازه را به قطر داد كه بتواند سياست خارجي مستقل خود را پيگيري كند. قطر از اواسط ۱۹۹۰ با روي كار آمدن حمدبن خليفه، سعي در دوري از عربستان سعودي و جايگزين كردن آن با متحد جديد (تركيه) كرده است.
از سوي ديگر، ايران به عنوان همسايه قدرتمند شمالي قطر كه در ميدان شمالي/پارس جنوبي با قطر مشترك المنافع است، يك همسايه نزديك و مهم به شمار مي آيد زيرا، هرگونه درگيري نظامي احتمالي آمريكا با ايران بر سر برنامه هستهاي يا با عربستان سعودي بر سر منطقه مي تواند قطر را نيز مورد هدف قرار دهد. از اين رو، قطر بعنوان ميانجي گر بين ايران، آمريكا و عربستان، «تلاش براي كاهش تنش در منطقه خليج فارس را مساوي با امنيت خود مي داند». در كنار نزديكي با ايران مسئله اخوانالمسلمين و حمايت از اسلامگرايان از ديگر مصاديق مربوط به نگاه تهاجمي قطر نسبت به نظم منطقهي است. قطر بعنوان يك حامي مالي براي گروه اخوانالمسلمين در طول بهار عربي و سقوط دولتهاي مصر، ليبي، تونس و دولت در حال سقوط سوريه، با حمايت تمام قد از اخوانيون عملاً موضع واضح خود را نسبت به نظم جديد منطقه نشان داد. حمايت از اسلامگرايان از طريق شبكه خبري الجزيره و كمكهاي مالي در مقابل نظامهاي پادشاهي نوعي تجديدنظر طلبي و سياست تهاجمي را براي عربستان، امارات و ساير اعضاي شوراي همكاري خليج فارس نمايان ساخت. اين امر، با واكنش همگاني و دادن اعلاميههاي مبني بر حمايت از تروريسم، افراط گرايي و باني وضع موجود (بهار عربي) موجب شد كه قطر زير اتهام و نگاه بد غرب برود.
از اين رو، با روي كار آمدن اميرتميم در سال ۲۰۱۳ جانشين پدرش، چرخشي در سياست خارجي تهاجمي قطر را ايجاد كرد. حمايت از شبه نظاميان منطقهاي شيعه و سني را كاهش داد و از سوي ديگر، نيز حمايت از اخوانالمسلمين و حمايتهاي مالي و برنامههاي الجزيره را از اين گروه بازپس گرفت. امير تميم با چرخش در سياست خارجي تهاجمي خود و بازگشت به قطر ۲۰۱۱بعنوان ميانجيگر توانست تنش با كشورهاي عربي را كاهش دهد. اما نزديكي با تركيه و بستن قراردادهاي نظامي و دادن پايگاههاي نظامي و استقرار ۱۵۰۰نيروي نظامي تركيه در قطر بيش از پيش دامنه اختلافات را با عربستان و امارات عميقتر كرد.
از اين رو، در سال ۲۰۱۷ عربستان سعودي، امارات، مصر و بحرين تمامي روابط خود را با قطر قطع كردند و اقدام به تحريمهاي هوايي، دريايي و زميني قطر كردند، و از شهروندانشان خواستند به اين كشور سفر نكنند. با اين حال، در 22 ژوئن، كشورهاي محاصره كننده اولتيماتوم صادر كردند كه فقط ده روز به قطر فرصت دادند تا فهرستي از 13 خواسته را برآورده كند: دوحه قرار بود ايستگاه تلويزيوني الجزيره را ببندد، تمام روابط خود را با سازمان هاي اسلام گرا قطع كند و اطلاعات دقيقي در مورد پرداخت هايش به مخالفان عرب ارائه كند. همچنين بايد پايگاه نظامي (كوچك) تركيه در خاك خود را ببندد و روابط ديپلماتيك خود با ايران را كاهش دهد.
كشورهاي محاصره كننده از قطر خواستند كه خود را از نظر سياسي و اقتصادي با سياست هاي همسايگان خود در شوراي همكاري خليج فارس هماهنگ كند و ارزيابي هاي منظم از اجراي اين خواسته ها را بپذيرد. امير تميم در مصاحبه اي در اكتبر گفت كه اين خواسته ها به منزله پايان دادن به استقلال قطر است و برآورده نخواهد شد. بنابراين ، امير تميم با حمايت ايران و تركيه در مقابل فشارهاي وارده از سوي كشورهاي عربي توانست بدون دادن امتياز خاصي با عربستان وارد مذاكره شود و محاصر را در سال ۲۰۲۱ بردارد.
جايگاه قطر در مناسبات دوجانبه با آلمان
كشور قطر بعنوان دولت كوچك اما تأثيرگذاري از لحاظ تأمين انرژي، متحد منطقه ايي با رويكرد صلح طلب و داراي اعتبار بينالمللي مي تواند براي آلمان جذاب باشد. كشور قطر بعنوان سومين توليدكننده گاز مايع جهان مي تواند در بحران انرژي حاصل از جنگ اوكراين براي آلمان شريك قابل اعتماد و مطمئني باشد. دولت قطر از ديرباز بازارهاي اروپايي را مدنظر داشته اما به دليل خطوط لوله گازي روسيه اين بازار را از دست داده بود. حال با جنگ اوكراين قطر ميتواند با زيرساختهاي خود نياز گاز مايع آلمان را برطرف كند.
از سوي ديگر قطر همچنين يك شريك امنيتي بالقوه است زيرا از طريق روابط نزديك خود با ايالات متحده آمريكا و ارتقاء آن به يك متحد بزرگ غير ناتو با آلمان متحد شده است. از اين رو، قطر به عنوان دولتي صلحطلب در خاورميانه ميتواند يك كشور قابل اعتماد در برآورده كردنِ الزامات آلمان موثر واقع شود. زيرا آلمان موافق مستقل بودن قطر است و در سالهاي اخير نيز تسليحات نظامي به اين كشور فروخته است بنابراين آلمان ميتواند به همين روند ادامه دهد.
در نهايت، جداي از انتقادات وارده به قطر در خصوص جامجهاني ۲۰۲۲ اين كشور داراي اعتبار بينالمللي است كه برقراري ارتباط نزديك آلمان با قطر مي تواند به سود آلمان باشد. در خصوص مسائل منطقهاي نيز قطر به عنوان ميانجيگر و حامي اسلامگرايان است كه ميتوان دولت قطر را در حمايت مالي از اخوانالمسلمين و فعاليتشان در اروپا را با قطر در ميان گذاشت و سعي در منصرف كردن قطر از حمايت از اسلامگرايان افراطي همچون تحريرالشام و اخوانالمسلمين كرد.
تلخيص: سروش شكيبايي
[1] Steinberg, G. (2023). Qatar's foreign policy: Decision-making processes, baselines, and strategies (No. 4/2023). SWP Research Paper.
التعليقات