گزارش مشروح برگزاري نشست چشم انداز آينده قفقاز با حضور سفير ارمنستان



نشست چشم انداز آينده قفقاز با هدف بررسي رويكرد كشور ارمنستان به آينده قفقاز و تاثير كنش گري قدرت هاي منطقه اي و بين المللي در آينده اين منطقه چهارشنبه 9 آذر ماه در موسسه ابرار معاصر تهران برگزار شد.

 

سفير ارمنستان: از اجراي طرح هاي عمراني در سيونيك توسط شركت هاي ايراني استقبال مي كنيم / باكو زياده خواه و عامل حملات متعدد است

 

در ابتدا، آرسن آواكيان سفير ارمنستان در ايران برگزاري اين‌گونه نشست‌ها را مهم دانست و گفت:«من به شرايط كلي ايجاد شده در منطقه بعد از جنگ ۴۴ روزه مي پردازم و سياست و نگاه ارمنستان به تحولات قفقاز به خصوص در مورد ايجاد ثبات و امنيت در منطقه و چالش‌هاي موجود را تبيين مي‌كنم. بعد از جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ دولت آذربايجان سياست زياده خواهانه اي را‌ دنبال مي كند و باور دارد كه مي تواند هرگونه شرايطي را به ارمنستان تحميل كند.»

 

او افزود:« دولت آذربايجان روايت ها و برداشت هاي خود را درمورد مذاكرات صلح انجام شده دارد و درمورد گذرگاه هاي برون مرزي تفسير هاي خودش را ارائه مي‌دهد كه اين برداشت ها با مذاكرات سه جانبه اي كه بين ارمنستان آذربايجان و روسيه در ۹ نوامبر ۲۰۲۰، ۱۱ ژانويه ۲۰۲۱ و در ۲۶ نوامبر ۲۰۲۱ انجام شده، منافات دارد. مدتي پس از اين جنگ، نيروهاي مسلح آذربايجان در خطوط مرزي با ارمنستان مستقر شدند و حملات و تعرضاتي هم به تماميت ارضي ارمنستان داشتند و مانند  ماه مي و نوامبر سال گذشته و سپتامبر امسال به طور مداوم حملات گسترده اي را در نقاط شرقي و جنوب شرقي ارمنستان انجام دادند . »

آرسن آواكيان به تهديد هاي موجود اشاره كرد و گفت:« بنابر اطلاعات نگران‌كننده‌اي كه در دست ارمنستان است، در خلال جنگ ۴۴ روزه با آذربايجان، در مناطقي از ارمنستان تروريست هايي مستقر شدند كه اكثريت اين گروه هنوز هم در منطقه حضور دارند و بودنشان نوعي تهديد تروريستي است و ادامه حضور آن ها چالش هاي جديدي را براي امنيت منطقه ايجاد مي كند. مي توان گفت تمام جامعه بين المللي خيلي جدي و به طور مشخص، حملات آذربايجان را محكوم كردند و در اين ميان ما نيز از كشورهايي كه موضع قاطعي نسبت به اين وضعيت اتخاذ كردند استفبال مي كنيم. مواضع كشورهاي دوست براي ما اهميت دارد. جمهوري اسلامي ايران هم بارها مواضع خود را اعلام و حتي در مواقعي هشدار هاي لازم را صادر كرد.»

وي افزود:« در اين ارتباط سخنان رهبر معظم جمهوري اسلامي ايران كه در ملاقات با رئيس جمهور تركيه بيان كردند را ياداور مي شوم؛ ايشان گفتند كه روابط ما با ارمنستان سابقه ديرينه دارد و ملت هاي اين دو خطه مردم بومي اين منطقه هستند، سال ها در كنار هم زندگي كردند، و فكر مي‌كنم كه اين پيامي بود به همه‌ي مردم دنيا. »

سفير ارمنستان درباره روابط ايران و ارمنستان به نكاتي اشاره كرد و گفت :«  درمورد فرمت ۳+۳ منطقه اي، گرايش ايران به ايجاد اين فرمت است و بارها عنوان كرديم كه حاضريم دومين جلسه اين گروه را در ايران برگزار كنيم. ايران به طور رسمي موضع خود را مشخص كرده و درمورد راه‌هاي ايجاد امنيت صلح و ارامش درمنطقه صحبت كرده و خواستارمذاكراتي  در مورد روند تعيين حدود مرزها و اجرايي كردن آن برنامه‌ها است . همچنين در رابطه با رفع انسداد خطوط مواصلاتي منطقه هميشه اعلام امادگي كرده است. مبحث گذرگاه شمال جنوب و مسير حمل و نقل بين المللي خليج فارس به درياي سياه براي ما حائز اهميت است و همچنين در منطقه ي سيونيك ارمنستان راه سازي و پروژه هاي عمراني را دنبال مي كنيم و اگر شركت هاي ايراني در اين پروژه ها حضور داشته باشند استقبال مي كنيم.»

 

آواكيان در رابطه با اين موضوع ادامه داد:« احداث گذرگاه خليج فارس به درياي سياه ، مي تواند مسير حمل و نقل بين المللي خيلي خوبي باشد و تحول ايجاد كند. انجام  تلاش هايي براي هماهنگ‌ي ضروري است و توافقات چند جانبه هم بايد در اين راستا صورت بگيرد. همانطور كه نخست وزير ارمنستان در جلسه هيئت دولت اين مسئله و طرح چهار راه يا تقاطع ارمني را بيان كردند كه در اين طرح احياي خطوط راه اهن جايگاه ويژه خودش را دارد و در اين رابطه لزوم سرمايه گذاري ها احساس مي شود.»

 

او در پايان به رابطه سي ساله ايران و ارمنستان اشاره كرد و توضيح داد:« امسال سي سال از برقراري روابط ديپلماتيك بين ارمنستان و ايران مي‌گذرد؛ در ۲۱ سپتامبر ۱۹۹۱ ارمنستان توانست استقلال خود را دوباره پيدا كند و جمهوري اسلامي ايران جزو اولين كشورهايي بود كه استقلال ارمنستان را به رسميت شناخت‌ و اولين سند مبني بر شناسايي استقلال ارمنستان و روابط ديپلماتيك بين دو كشور در ۹ فوريه ۱۹۹۲ به امضا رسيد.

امسال به همين واسطه، وزراي امور خارجه دو طرف پيام هاي شادباشي را منتشر كردند  و درمورد برنامه ها و مراسمي كه به مناسبت سي سال روابط بين دو كشور مي‌خواهند اجرا شود صحبت كردند. يكي از برنامه ها همايش بين المللي علمي تحت عنوان  «ارمنستان و ايران: گذشته و حال» بود كه توسط آكادمي علوم ارمنستان انجام شد. در اين مراسم، بنياد نسخ خطي ماتناداران ارمنستان ، سلسله اقداماتي را انجام دادند كه يكي از آنها برگزاري نمايشگاهي از آثار فرهنگي دوران قاجار بود و انتشار يك كتاب سه زبانه درمورد اسناد تاريخي ايراني در ارمنستان، احيا و بازسازي نسخ خطي قديمي دو كشور و همچنين انتشار فرهنگ تخصصي ديپلماتيك دو زبانه ارمني فارسي و فارسي ارمني است.»

 

شعيب بهمن: روسيه خواستار بازگشت قره باغ به باكو است / اختلاف مسكو با باكو و آنكارا بر سر انرژي، كريدور، پان تركيسم و اسراييل

 

دكتر شعيب بهمن سخنران بعدي اين نشست به بررسي رويكرد روسيه نسبت به قفقاز پرداخت و گفت:« سياست سنتي روسيه در سال هاي گذشته اين بود كه از آتش بس نسبي بين طرفين حمايت كند و از تشديد درگيري گسترده جلوگيري نمايد اما در جنگ دوم قره باغ چنين اتفاقي نيفتاد و ما شاهد نوع ديگري از بازيگري از سمت مسكو بوديم . اين موضوع دو علت اصلي دارد كه به طرح ها و برنامه هاي كلاني بر مي گردد كه روسيه در حوزه سياست خارجي خودش دنبال مي كند؛ به ويژه طرح اتحاديه اقتصادي اوراسيا  و اتفاقي كه در فضاي آن براي روس ها در سال ۲۰۱۴ با بحران اوكراين افتاد. روسيه به اين نتيجه رسيد كه اگر بخواهد يك اتحاديه قدرتمند شكل دهد بدون اوكراين امكان پذير نيست و قرار بود از ابتداي ۲۰۱۵ اتحاديه اقتصادي اوراسيا شكل گيرد اما تحولات اوكراين، اين كشور را از دايره ي عضويت اين اتحاديه خارج كرد.»

 

او ادامه داد:« براي روس ها اين يك طرح بزرگ بود و خيلي اهميت داشت كه همچنان بتوانند به يك اتحاديه قدرتمند تبديل شوند و در اين بين شايد مهمترين اقتصادي كه در منطقه وجود داشت متعلق به جمهوري آذربايجان بود كه هميشه به دليل مناقشه قره باغ و به اين بهانه كه ارمنستان عضو اين اتحاديه است، از عضويت در آن امتناع مي ورزيد. عامل دوم و تاثير گذاري كه در تغيير سياست سنتي روسيه تاثير گذار بود، تحولات داخلي ارمنستان در ۲۰۱۸ بود كه با جابجايي نخبگان حاكم، روسها ترديد كردند كه نخبگان جديد از سوي غرب حمايت مي شوند و ارمنستان را به سمت و سوي ديگري خواهند برد. البته نكته اي كه وجود دارد اين است كه چيزي كه در جنگ دوم قره باغ اتفاق افتاد تفاوتي با طرحي كه روس ها قبلا ارائه داده بودند نداشت و در انجا نيز روس ها خواهان اين بودند كه اول پنج منطقه و بعد هر هفت منطقه در محيط پيراموني قره باغ به مرور زمان به جمهوري آذربايجان برگردد و اين تبادل كريدوري اتفاق افتاد. بنابراين؛ مجموعه اين حوادث باعث شد كه روس ها واكنش جدي در جريان جنگ دوم‌ نشان ندهند تا در نقطه اي كه حس كردند بايد وارد عمل شوند. »

 

دكتر بهمن در باره مسائل مربوط به كريدور بيان كرد:« جنگ اوكراين در ماه هاي گذشته، اين برآورد را در بين روس ها شكل داد كه احتمالا در آينده خطوط مواصلاتي و ترانزيتي با غرب دچار تحريم هاي بيشتري خواهد شد و باعث شد كه روس ها تجديد نظر جدي درمورد مسئله كريدور داشته باشند. برداشت اوليه اي كه باكو و آنكارا داشتند اين بود كه بايد يك كريدور به عرض هفت تا يازده كيلومتر از جنوب ارمنستان بگذرد، جمهوري آذربايجان را به نخجوان متصل كند و  درنتيجه خط مواصلاتي تركيه ادامه پيدا كند؛ اما روس ها هميشه دربرابر اين واكنش نشان دادند و همچنان قرائتي كه روس ها از آنچه كه بايد به نام كريدور ايجاد شود، دارند با قرائت آذربايجان و تركيه متفاوت است.  باكو و آنكارا خواهان اين هستند كه حاكميت كنترل اين كريدور هم دست خودشان باشد و بر اراضي ارمنستان حكم راني كنند اين در حالي است كه روس ها چنين چيزي را نمي پذيرند و با وجود خواست ايجاد كريدور، تاكيد مي كنند كه اعلام حاكميت از آن‌ِ ارمنستان است و مديريت و كنترل بايد در دست روسيه باشد.»

 

او اضافه كرد:« اختلافي كه بين روسيه و كشور هاي ديگر وجود دارد صرفا در اين مورد نيست و فقط خطوط جاده اي يا ريلي نمي خواهند بلكه تركيه و باكو خطوط انتقال انرژي را نيز مي خواهند و خواهان اعمال حاكميت هوايي بر اين كريدور هم هستند در حالي كه روس ها چنين چيزي را نمي پذيرند. مجموعه تحولات منطقه نشان مي‌دهد كه تحولات قفقاز براي روس ها هم تحولات چندان آرامي نبوده است و واقعيت اين است كه بازيگران موثر در تحولات منطقه قفقاز و روس ها تهديد هاي جدي را هم پديد مي اورند كه يكي از اين تهديدها براي روس ها، باز شدن پاي ناتو در منطقه است و تهديد ديگر براي آن‌ها مسئله ي پان تركيسم است كه به هرحال؛ روسيه چه در قفقاز شمالي و ناحيه اورال داراي اقوام ترك زبان و ترك نژاد است و خاطرات دهه ۹۰ و حمايت هايي كه تركيه از جدايي طلبان در قفقاز شمالي و ترك نژادها را انجام مي داد هنوز از ياد نبرده‌اند.»

 

شعيب بهمن به تهديد هاي ديگري اشاره كرد و ادامه داد:« تهديد بعدي مسئله‌ي انرژي است و روس ها از انرژي به عنوان يك اهرم فشار در روابط با غرب استفاده كردند. باتوجه به منابع انرژي جمهوري آذربايجان، ايجاد اين كريدور و انتقال انرژي از طريق آن به سمت غرب مي تواند منافع روسيه را به خطر اندازد و نكته اخر هم مسئله اسرائيل است كه نفوذ اسرائيل در منطقه قفقاز به ضرر روس ها مي باشد. اسرائيل در يك دهه ي گذشته ،جايگزين روسيه در حوزه امنيتي و نظامي جمهوري آذربايجان شده است واين جابجايي مي تواند در بلند مدت براي روس ها تهديد به شمار رود.همانطوركه اين چهار مورد براي ايران هم به شكل متقابل تهديد به شمار مي آيد و امكان اين وجود دارد كه ايران و روسيه وارد تعامل و همكاري شوند.»

 

كاكائي: تركيه به دنبال افزايش قدرت نظامي، اتحاد سياسي با كشورهاي قفقاز و برجسته سازي مسائل قوميتي است

 

سخنران بعدي، دكتر سيامك كاكايي موضوع سخنان خود را كنش گري تركيه نسبت به قفقاز اعلام كرد و گفت:«تركيه به قفقاز به عنوان يك منطقه ژئوپوليتيك مجاور نگاه مي كند. بخش جنوبي قفقاز كه مدار سياست و استراتژي تركيه را تشكيل مي دهد مي توانيم به دو بخش تقسيم كنيم. مرحله اول  به چندسال پيش باز مي گردد كه يك تغيير در نگرش و سياست خارجي تركيه نسبت به منطقه قفقاز جنوبي انجام شد و يك رويكرد تهاجمي در سياست خارجي تركيه مبتني برحمايت از جمهوري آذربايجان شكل گرفت كه هدف از آن تغيير وضعيت جغرافيا در منطقه قفقاز جنوبي بود.اين مرحله منجر به بازتعريفي از نقش و نفوذ تركيه در منقطه قفقاز و جمهوري آذربايجان شد و مرحله ي دوم يعني وضعيت كنوني و پيش روي سياست تركيه در قفقاز بسيار اهميت دارد. تركيه وارد يك معماي امنيتي جديد در رابطه با قفقاز جنوبي شده است و معماي امنيتي آن مبتني بر چند پايه است؛ كه يكي از لحاظ نظامي وسياسي و افزايش قدرت نظامي؛ دوم ايجاد يك نوع اتحادهاي سياسي در منطقه قفقاز و در اخر برجسته سازي مسائل قوميتي است.»

 

كاكائي در رابطه با موضع تركيه ادامه داد:« در حوزه نظامي و سياسي اين پرسش كه آيا تركيه، به دنبال ايجاد شبه ائتلافي بين خود و جمهوري آذربايجان ، اسرائيل و گرجستان هست يا خير مطرح مي شود و دوم اينكه ما بازيگران ديگري داريم كه مورد توجه تركيه است كه شامل آمريكا، پاكستان ، كشورهاي عضو شوراي ترك و عربستان سعودي است. نوع نگاه و رابطه تركيه با اين بازيگران مهم و اساسي است و مسئله سوم روسيه است ؛ كه در اين مدت در يك بخش نظاره گر بوده و در بخش ديگر از تركيه حمايت كرده است. اما وجه سوم به سياست روسيه به راهبرد اين كشور در قفقاز باز ميگردد. مسئله بعدي نقش و تاثير جنگ اوكراين بر منطقه قفقاز است. دو سويه روسيه و تركيه وجود دارد كه به خصوص تركيه يك سياست متوازن در ارتباط با مسئله اوكراين و روسيه در پيش گرفت كه هر دو وجه را داشته باشد. بحث جمهوري آذربايجان كه بزرگترين اقتصاد قفقاز را تشكيل مي دهد براي تركيه اهميت دارد و قراردادهاي كلاني نيز در حوزه انرژي بين روسيه و تركيه بسته شده است و اين براي تركيه بسيار مهم است و براي قفقاز هم از اين مسير در آينده تعريف جديدي پيدا خواهد كرد.»

 

كاكائي به مذاكرات تركيه و ارمنستان اشاره كرد و گفت:« اين مذاكرات هيچگاه شكل واقعي به خود نگرفته است و ترديد وجود دارد كه كشوري مثل تركيه بخواهد نقشي را در قفقاز به ايران بدهد. رابطه تركيه و ارمنستان شكاف زيادي پيدا كرده است هرچند از منظر واقع گرايي عرصه سياست عرصه حل معادلات است؛ اما در ۶ ماه گذشته كه دوباره تنش ها بالا گرفت، در سخنان اردوغان اشاره شد كه خواهان عادي سازي روابط با ارمنستان هستيم؛ مشروط به آنكه ارمنستان رابطه خود و تنش هاي موجود با آذربايجان را برطرف كند. تركيه بحث هويت طلبي را به منظور رسيدن به ترتيبات جديدي كه مبتني بر قوم گرايي باشد به موازات جمهوري آذربايجان در منطقه پيگيري مي كند و نكته ديگر اين است كه روابط ايران و ارمنستان به سمت يك رابطه استراتژيك پيش مي رود و اقتضاي سرزميني و ژئوپوليتيكي كه در اينجا وجود دارد اين دو كشور را به سمت هم سوق خواهد داد.»

 

او در پايان از مسئله دالان زنگزور به عنوان يك موضوع چالش برانگيز ياد كرد و گفت:« چند ماه پيش آذربايجان اين منطقه را بيشتر مورد هدف قرار داد و بحث از اين بود كه در اين منطقه كريدوري در اختيار جمهوري آذربايجان باشد. با ايجاد كريدور در زنگزور يك ابزار تنش زا در آنجا براي ساليان متوالي ايجاد خواهد شد كه براي تركيه بسيار حياتي است. زيرا اتصال تركيه با منطقه قفقاز و از آنجا به نخجوان و جمهوري اذربايجان، درياي كاسپين تا اسياي مركزي ممكن شده و پيوستگي بين آنها به لحاظ استراتژيكي براي تركيه حياتي است. مطمئن باشيد كه تركيه به عنوان يك بازيگر فعال و تعيين كننده در منطقه به دنبال اين كار خواهد بود.»

 

كاظمي: صهيونيست ها، باكو را خانه دوم مي دانند / همدستي اسرائيل و تركيه براي انكار نسل كشي ارامنه

 

دكتراحمد كاظمي به تبيين كنش گري رژيم صهيونيستي نسبت به قفقاز پرداخت و گفت:«از منظر ژئوپوليتيكي قفقاز به عنوان دالان ورودي اروپا و آسياي مركزي، راه دسترسي جنوب روسيه به درياي كاسپين، آسياي مركزي و مرزهاي غربي چين و مرزهاي شمالي ايران مطرح هست وبراي صهيونيست ها كه از سال ها قبل از اين دريچه  به اين موضوع در مباحث خودشان نگاه مي كردند اين اهميت مشخص بوده است و از منظر ژئوكونوميكي رژيم صهيونيستي جزو آن دسته بازيگراني بوده كه اولين نفع را از مباحث انرژي در حوزه درياي كاسپين و جمهوري آذربايجان برده است. از ديد ژئوكالچرال نيزحوزه ي قفقاز در قالب تمدن ايراني شناخته مي شود و ايراني بودن لايه هاي تاريخي و تمدني اين منطقه براي صهيونيست ها نگران كننده بوده است. بنابراين اين رژيم ، به تحركات خودش در قفقاز و جمهوري آذربايجان ادامه مي دهد. صهيونيست ها اين منطقه را به عنوان اسرائيل دوم تعريف مي كنند. البته نقطه كانوني تحركات رژيم صهيونيستي در قفقاز بعد از فروپاشي شوروي؛ جمهوري آذربايجاني كه امروز ميبينيم نبوده و از گرجستان شروع كرده اند؛ به دليل اينكه علي رغم زندگي مسالمت آميز در قفقاز ، در فرهنگ مردم جمهوري آذربايجان يك نگرش منفي نسبت به يهودي ها وجود داشته است.»

 

دكتر كاظمي ادامه داد:« رژيم صهيونيستي چهار مرحله را براي كنار زدن و دستكاري افكار عمومي در پيش گرفته تا به هدف ايجاد پايگاه منطقه اي صهيونيست ها دست يابد. اين رژيم به روابطش با جمهوري آذربايجان نسبت به ديگر كشورهاي اروپايي اهميت بيشتري مي دهد وبه آنجا به عنوان پايگاه منطقه اي صهيونيسم نگاه مي كند. ا‌ولين مرحله نفوذ صهيونيست ها از منظر اقتصاد، كشاورزي و فناوري آبياري است و به خاطر نياز جمهوري آذربايجان و حساسيت كمي كه مردم آن داشتند، سالها رژيم در اين حوزه سرمايه گذاري كرده است و در وهله ي دوم،  از منظر فرهنگي سعي كرده در جمهوري آذربايجان حضور داشته باشد كه تاسيس مراكز يهودي، نفوذ در حوزه شهرسازي و معماري و ترويج معمار هاي صهيونيستي و … از جمله اين عوامل هستند. بعد از آن نمود صهيونيستها بيشتر مي شود و اينگونه بود كه جمهوري آذربايجان مي تواند از رژيم صهيونيستي براي احياي  تماميت ارضي خود سلاح بگيرد و اخرين مرحله حضور آشكار رژيم صهيونيستي در جنگ دوم قره باغ است كه حضور افسران اسرائيلي به بهانه راهبري پهپاد ها و تجهيزات نظامي دراختيار جمهوري آذربايجان و به اهتزاز دراوردن پرچم هاي اين رژيم اقداماتي براي ايجاد پايگاه منطقه اي صهيونيسم است.»

 

دكتر كاظمي اهداف رژيم صهيونيستي را چنين تشريح كرد:« يكي از بزرگترين اهداف اين رژيم، اسكان يهوديان در جمهوري آذربايجان است . اسرائيلي ها دنبال يك خانه ي دوم براي صهيونيست ها هستند و موضوع بعدي بحث اخراج ايران از قفقاز است. رژيم صهيونيستي معتقد است تا زماني كه روابط مطلوب بين ايران و قفقاز وجود داشته باشد و همچنين تشيع وجود داشته باشد محلي براي فعاليت اين رژيم باقي نخواهد ماند.تركيه معتقد است براي اينكه ارمنستان براي هميشه بحث نسل كشي ارامنه، پيگيري حقوقي نسل كشي ارامنه ، از دست رفتن سرزمين هاي خود توسط تركيه و … را به فراموشي بسپارد بايد به شدت منزوي شود و انقطاع ژئوپلتيك با ايران پيدا كند كه ديگر پتانسيلي براي برگشت به اين موضوع نداشته باشد. اسرائيل طرح مساله نسل كشي ارامنه توسط جمهوري ارمنستان را رقيبي براي ادعاهاي خود در زمينه هولوكاست مي داند و از اين مساله ناراحت است و در اين حوزه با تركيه منافع مشترك دارد. به همين دليل، تبديل جمهوري آذربايجان به پايگاه منطقه اي صهيونيسم نتايج چند وجهي عليه ايران، ارمنستان و روسيه و چين به دنبال دارد و همچنين كاركرد ديگر اين پايگاه، تبديل جمهوري آذربايجان به زرادخانه رژيم صهيونيستي است كه از ده سال قبل با پوشش هاي مختلف دنبال مي شود. بنابراين،جمهوري آذربايجان وارد يك بازي ژئوپليتيكي بسيار خطرناك شده و در دام فتنه آميز ناتو و انگلستان و رژيم صهيونيستي افتاده و تنها راهكار درست، بازگشت به مدل ۳+۳ مي باشد كه به همكاري هاي منطقه اي و خارج كردن نيروهاي تروريستي و صهيونيستي منجر مي شود.»

 

 

موحديان: شناخت ايران و ارمنستان از همديگر ناكافي و غيرمستقيم است / ايران، ارمنستان، روسيه ، هند و گرجستان پيمان نظامي تشكيل دهند

 

دكتر احسان موحديان سخنران بعدي اين نشست به آسيب شناسي روابط ايران و ارمنستان پرداخت و گفت:«ايران و ارمنستان پيشينيه تاريخي چندهزار ساله از روابط دارند كه مبتني بر حسن همجواري و دوستي بوده است. بعد از جدايي ارمنستان در طي جنگ هاي اول و دوم ايران و روسيه و فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و استقلال كشور ارمنستان، فرصتي براي آغاز روابط جديد بين ارمنستان و ايران به وجود آمد و بيش از سي سال از شكل گيري روابط دو كشور مي گذرد. در اوايل دهه 90 به علت جنگ قره باغ و شكل نگرفتن نظام سياسي تازه در ارمنستان، امكان تقويت روابط به شكل صحيح وجود نداشت. اما هم اكنون مي توان با بررسي نقاط ضعف و قوت گذشته يك بازخواني انجام داد كه موضوع اول پيوستگي و در هم تنيدگي و مشتركات فراوان دو كشور است و با رجوع به تاريخ مي توان گفت شاخه اي از اشكانيان در ايران و شاخه اي ديگر در ارمنستان حكومت مي كردند، مفاخر ارمني زيادي در دربار شاهان مختلف ايران حضور داشته اند و از همه مهمتر وجود آرامگاه تادئوس مقدس از حواريون حضرت عيسي در شمال غرب ايران است. بنابراين، نزديكي روابط و پيوندهاي تاريخي دو كشور باعث گسترش تعاملات شد، هرچند اين روابط در حوزه سياسي در بالاترين سطح بوده و روابط ايران و ارمنستان نمونه ي عالي همكاري سازنده و نماد همكاري خوب دو كشور مسلمان و مسيحي است. »

وي افزود: «عدم شناخت كافي دو كشور از همديگر، عدم به روز رساني نيازها و درك متقابل، سرعت ندادن به برنامه ريزي هاي طرح شده باعث عدم توسعه روابط اين دو كشور شد. ايران و ارمنستان شناخت و درك درستي از وضعيت حال يكديگر ندارند و فقط يك شناخت كلي وجود دارد. تصويري كه از ايران در مردم ارمنستان شكل گرفته تحت تاثير رسانه هاي غربي است و به دليل اينكه دو طرف به طور مستقيم در ارتباط نبودند تصورات نادرستي از ايران در مردم ارمنستان شكل گرفت و به طور متقابل براي ارمنستان همين موضوع صدق مي كند.»

دكتر موحديان پيشنهاداتي براي بهتر شدن و گسترش روابط ايران و ارمنستان بيان كرد و گفت:« اولين مورد تقويت كميسيون هاي مشترك است و بايد در مورد شيوه عملكرد آنها بازنگري شود و نقش تسهيل گر داشته باشند.موضوع بعدي، ايجاد بانك مشترك است. هر دو كشور به سهولت تبادل ارز، براي توسعه فعاليت هاي اقتصادي خود نياز دارند و نكته ي بعدي ايجاد منطقه ي آزاد مشترك است و حتي بهتر است بخش هايي از اين مناطق را طرف مقابل اداره كند و ايده هاي نو به آن تزريق شود. فعال كردن گروه هاي پارلماني دوستي از ديگر موضوعات  است كه البته هر دو كشور گروه هاي پارلماني دوستي دارند اما آنها نقش موثر و پيش برنده نداشتند . يك الگوي جديد همكاري به نام توليد مشترك وجود دارد كه مي توانيم اين روش را با اعمال تغييراتي در هر دو كشور اجرا كنيم.»

 

موحديان ادامه داد:« بايد توسعه راه ها و راه آهن دو كشور براي فعال سازي كريدور جنوب شمال را مورد توجه قرار دهيم و بهبود كيفيت جاده هاي ارمنستان و توسعه شبكه ريلي دو طرف را جدي بگيريم، همكاري در حوزه رسانه اي و ديپلماسي عمومي را شكل دهيم وتوجه داشته باشيم اين رسانه ها هستند كه افكار عمومي را مي سازند و هرچقدر اخبار و اطلاعات در رسانه هاي دو كشور دقيق تر باشد جهت گيري افكار عمومي دو كشور هم درست تر خواهد بود. در موضوعات مختلف در حوزه سينما و تلويزيون بايد به صورت جدي وارد عمل شويم  و توليدات هنري مشترك داشته باشيم. همچنين به ضرورت برگزاري تورهاي تخصصي توجه داشته باشيم چرا كه؛ سفر و بازديد تفريحي و رودرو شدن مردم به شكل گيري شناخت دو طرف كمك مي كند. حتي از حوزه هاي كاري يكديگر بازديد كنيم و با يكديگر همكاري داشته باشيم. مورد ديگري كه حائز اهميت است،  توسعه مراودات ورزشي و تبادل دانش و مربي و برگزاري اردوهاي مشترك است و همچنين، افزايش همكاري هاي دانشگاهي اهميت دارد و مي توان در اين حوزه به بورسيه دانشجويان يكديگر و تبادل استاد، دوره هاي اموزشي و پروژه هاي تحقيقي مشترك اشاره كرد.»

 

او در پايان اضافه كرد:« نكته اخر اينكه، دو كشور بايد با همكاري روسيه ، هند و گرجستان پيمان نظامي شكل دهند كه مي تواند در ايستادگي در برابر دشمنان كمك بسياري كند. اين اقدامات بايد هدفمند، پيوسته و با همكاري متقابل باشد و براي رسيدن به آينده روشن نيازمند همكاري و هم فكري متقابل هستيم و اولين گام كسب شناخت دقيق از يكديگر است.»