پسرانها و پيشرانهاي تشكيل كابينه لبنان
مقدمه
كابينه لبنان بعد از كشوقوسهاي فراوان در 31 ژانويه 2019، يعني بعد از 252 روز از انتخاب سعد الحريري در مقام نخستوزيرِ مكلف ازسوي رئيسجمهور ميشل عون تشكيل شد. اين كابينه توانست با اخذ حمايت ۱۱۱ نماينده از مجموع ۱۱۷ نماينده حاضر از مجلس 128 نفره لبنان، رأي اعتماد بگيرد و فعاليت خود را بهصورت رسمي آغاز كند.
كشور كوچك لبنان بهدليل دارا بودن ويژگيهايي همچون: 1. حضور و نفوذ كشورهاي مهم منطقه و بينالمللي در آن؛ 2. دروازه ورود غرب به جهان عرب؛ 3. فضاي باز سياسي و رسانهاي؛ 4. بانكداري گسترده؛ 5. جذابيتهاي گردشگري؛ 6. فعال بودن نهادهاي اطلاعاتي و جاسوسي كشورهاي مختلف در آنجا؛ 7. واقع شدن در بطن قضيه فلسطين؛ 8. دارا بودن دانشگاههاي معتبر جهان عرب و همچنين مركز نشر جهان عرب؛ و 9. تنوع ديني و مذهبي، همواره مورد توجه قدرتهاي بزرگ منطقهاي و بينالمللي بوده است.
ساختار سياسي لبنان بهگونهاي است كه دولت در آن، ضعف ساختاري دارد و قدرت در اختيار جريانات سياسي است كه هريك بهنوعي نمايندگي يك طايفه مذهبي را برعهده دارند و هرچه طايفه قدرتمندتر و متحدتر باشد، جريان سياسي آن نيز قدرتمندتر است. اين كشور ازلحاظ شكلي نوعي جمهوري پارلماني است كه منبع قدرت خود را از مجلس قانونگذاري اخذ ميكند و براساس قانون اساسي آن، مردم بايد 128 نماينده را براي چهار سال انتخاب كنند. در اين كشور، طوايف مختلف براساس ميزان جمعيت داراي نماينده در مجلس هستند و اين مجلس رؤساي سهگانه، يعني رئيسجمهور را از ميان طايفه مسيحي ماروني، نخستوزير را از ميان طايفه اهل سنت و رئيس مجلس را از طايفه شيعه معين ميكند. گفتني است لبنان داراي هيجده طايفه است؛ ولي قدرت بين سه طايفه مسلمان شيعه، مسلمان سني و مسيحي ماروني تقسيم شده است و دراينميان، دروزيها نيز همواره عامل متوازنكننده قدرت اين سه طايفه هستند.
بهدليل ضعف دولت لبنان در تأمين امنيت و نظم، جريانات سياسي غير از شئون داخلي، متوجه مسئوليت خارجي هم ميشوند و مانند يك دولت، در حوزه سياست خارجي نيز اقدام ميكنند و در قالب اين سياست خارجي براي ايجاد موازنه قوا وارد ائتلاف و اتحاد منطقهاي ميشوند؛ بههميندليل، وقتي صحبت از روابط يك يا چند كشور با لبنان ميشود، منظور رابطه ديپلماتيك عاديِ صرف بين دو كشور نيست، بلكه به رابطه با احزاب و جريانات سياسي نيز كشيده ميشود. دراينراستا، شاهديم كه عملاً وزارت خارجه لبنان از اثرگذاري خاصي در عرصه سياست خارجي برخوردار نيست و كارش فقط محدود به امور ديپلماتيك و كنسولي است.
ضعف ساختاري دولت ازيكسو، و قدرت جريانهاي سياسي و طايفگي وابسته به خارج ازسويديگر، سبب شده است كه لبنان همواره با معضلي به نام تأخير در انتخاب رئيسجمهور و نخستوزير و همچنين تشكيل كابينه روبهرو شود و عموماً عمر كابينههاي آن نيز كوتاه باشد، بهطوريكه لبنان در 75 سال بعد از استقلال خود، 75 كابينه را تجربه كرده است. در تاريخ اين كشور، بارها خلأ قدرت رياستجمهوري يا نخستوزيري ديده شده است.
سؤال اصلي نوشتار حاضر اين است كه پسرانها و پيشرانهاي تشكيل كابينه لبنان چه بوده است. پاسخ اين پرسش اين است كه عمده پسرانهاي تشكيل كابينه ناشي پشتوانه ضعيف سياسي سعد الحريري و همچنين رقابتهاي داخلي و منطقهاي محور غربي، عبري و سعودي با محور مقاومت است و پيشرانهاي تشكيل كابينه، خواست محور مقاومت در تثبيت اوضاع سياسي لبنان است.
پسرانهاي تشكيل كابينه
براساس ساختار سياسي لبنان، براي تشكيل كابينه، نخستوزيرِ مكلف بايد بعد از رايزني با جريانات و احزاب سياسي مؤثر در مجلس اين كشور اقدام كند كه سعد الحريري بعد از ماهها رايزني توانست كابينه كنوني را تشكيل دهد. مهمترين پسرانهاي تشكيل كابينه را ميتوان موارد زير عنوان كرد:
1. تعيين نخستوزير با پشتوانه ضعيف سياسي: با توجه به ساختار سياسي و پارلماني لبنان، عموماً نخستوزيران مكلفي امكان تشكيل كابينه را در اسرع وقت پيدا ميكنند كه در انتخابات آن دوره توانسته باشند كرسيهاي قابلتوجهي را بهعنوان پشتوانه سياسي كسب نمايند. اين درحالي است كه سعد الحريري براساس توافق داخلي و خارجي، اين منصب را كسب كرده، ولي از پشتوانه سياسي كافي در مجلس لبنان براي پيشبرد اهدافش برخوردار نيست؛ بههميندليل، وي چه در تشكيل كابينه و چه در امور حياتي ديگر، با تزلزل روبهرو خواهد بود.
2.تماميتخواهي در طايفه اهل سنت لبنان: سعد الحريري اگرچه اكثر كرسيهاي متعلق به اهل سنت لبنان را كسب كرده، چند كرسي را هم نمايندگان اهل سنت مستقل و نزديك به جريان 8 مارس بهدست آوردهاند؛ ازجمله، شش كرسي نمايندگان اهل سنت نزديك به حزبالله و چهار كرسي جنبش عزم به رهبري نجيب ميقاتي. بااينحال، وي خود را رهبر اهل سنت ميداند (به گفته سعد الحريري وي پدر اهل سنت لبنان است) كه سعي داشت حق اين نمايندگان را در كابينه ناديده بگيرد و اين امر سبب ايجاد بنبست سياسي شد. سعد الحريري اين تماميتخواهي خود در ميان اهل سنت را سياسي كرده و با متهم كردن حزبالله لبنان، به مانعتراشي در ايجاد كابينه كوشيد از فضاي داخلي و بينالمللي به نفع خود استفاده كند. گفتني است با توجه به تعداد نمايندگان براي تشكيل دولت فراگير عموماً هر پنج كرسي در كابينه ميتواند يك وزير داشته باشد؛ اما سعد الحريري حاضر نبود به غير از جريان نزديك به خود، وزير اهل سنتي را انتخاب كند و اين درحالي است كه حزبالله و جنبش امل از سهم وزارتي خود با توجه به تعداد نمايندگان كوتاه آمده بودند (سي نماينده فقط شش وزير)؛ ولي سعد الحريري هرگونه كوتاه آمدن در اين امر را پذيرفتن نقش براي ديگر رهبران اهل سنت ميدانست كه اين امر با ادعاي رهبري وي بر همه اهل سنت در تعارض بود. از اين نظر، لبنان با بنبستي جدي در شكلگيري كابينه روبهرو بود.
3. زيادهخواهي جريانات نزديك به 14 مارس: يكي ديگر از موانع شكلگيري كابينه را ميتوان زيادهخواهي جريانات نزديك به 14 مارس همچون سمير جعجع و وليد جنبلاط دانست؛ زيرا سمير جعجع با توجه به پانزده نماينده وابسته به خود در مجلس، پنج وزارت را طلب ميكرد و جنبلاط با حدود نُه نماينده، سه وزارت را ميخواست. اگرچه سعد الحريري با رايزني توانست به توافقي با ايشان دست يابد، بخش اعظمي از 252 روز، صرف برطرف شدن اين زيادهخواهيها در تشكيل كابينه شد.
4. تعلل براي روشن شدن وضعيت جديد منطقهاي و بينالمللي: يكي ديگر از موانع شكلگيري كابينه در لبنان، تعلل سعد الحريري و متحدان خارجياش همچون عربستان سعودي و آمريكا بود. بهنظر ميرسد آنها منتظر بودند كه انسجام راهبردي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران و همپيمانان منطقهاياش به ثمر بنشيند. براساس اين راهبرد، كه از آن به راهبرد فشار حداكثري ياد ميشود، آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران و گروههاي مقاومت همچون حزبالله شديدترين تحريمها را وضع كرده است و سعي دارد به اين وسيله موجب تغيير رفتار ايران در سطح منطقهاي و بينالمللي شود. بهنظر ميرسد اين انتظار به متحدان كوچكتر يعني سعد الحريري نيز سرايت كند و او نيز منتظر تسليم شدن محور مقاومت و يا حداقل عقبنشيني آنها از برخي از مواضع بود؛ ولي اين امر محقق نشد. اين تعلل نيز يكي از موانع جدي در تشكيل كابينه لبنان بود.
5. نقش مخرب عربستان سعودي: عربستان سعودي بهخصوص بعد از رويكار آمدن محمد بن سلمان با وجود اقدامات و ماجراجوييهاي متعدد در سطوح داخلي، منطقهاي و بينالمللي، دستاورد خاصي نداشته و همين امر جايگاه محمد بن سلمان در داخل و خارج را متزلزل كرده است؛ بههميندليل، وي سعي دارد با هرگونه موفقيت جديد حزبالله در صحنه سياسي لبنان كه دستاورد جديدي براي محور مقاومت محسوب ميشود مقابله كند. گويا از نظر عربستان سعودي، تشكيل كابينه با مدنظر گرفتن خواستههاي حزبالله همچون حضور وزير اهل سنتِ همسو با مقاومت، پيروزي جديدي براي محور مقاومت خواهد بود كه بعد از پيروزي در انتخابات، اين پيروزي را كاملتر خواهد كرد. وي سعي داشت با فشار به سعد الحريري براي عدم قبول شروط حزبالله، بهنوعي محور مقاومت را عامل شكست تلاشها براي ثبات لبنان نشان دهد و بهنوعي فشار را بر محور مقاومت تشديد كند.
پيشرانهاي تشكيل كابينه
روند تشكيل كابينه توسط سعد الحريري درحال به بنبست رسيدن بود كه چندين عامل بهعنوان پيشران توانستند مانع آن شوند و بهاينترتيب، كابينه شكل گرفت. مهمترين اين پيشرانها عبارتاند از:
1. تأكيد حزبالله بر ثبات سياسي در لبنان: يكي از پيشرانهاي اصلي شكلگيري كابينه تأكيد حزبالله و رهبري آن بر ثبات سياسي و اجرايي در لبنان است. حزبالله نشان داده است كه حساسيت ويژهاي بر مطالبات خود همچون حفظ سلاح مقاومت دارد، ولي در امور ديگر قائل بر حل مسائل لبنان در چهارچوب محلي است و دراينراستا، حتي با احزاب و جريانات سياسي مخالف نيز براي جلوگيري از بيثباتي همكاري ميكند. به باور حزبالله، تداوم بيثباتي در لبنان، منافع محور غربي، عبري و سعودي را تأمين ميكند؛ بههميندليل، براي جلوگيري از به بنبست رسيدن روند تشكيل كابينه، اقدام به همكاري و حتي كوتاه آمدن از سهم واقعي خود در كابينه كرد. بهنظر ميرسد اگر تأكيد حزبالله بر ثبات در لبنان و همكاريهايش با توجه به سهم خود و همپيمانانش در مجلس لبنان نبود، تشكيل اين كابينه به بنبست ميرسيد.
2. همكاري ميشل عون، رئيسجمهور لبنان: براساس عرف سياسي لبنان، رئيسجمهور از پنج يا شش سهميه وزارتي در كابينه ازجمله وزارت دفاع برخوردار است كه از آن بهعنوان سهم رئيسجمهور ياد ميشود. در اين دوره نيز ميشل عون، رئيسجمهور لبنان نيز داراي پنج سهم بود. وي براي خروج از بنبست سياسي، يكي از سهميههاي خود را به نمايندگان مستقل اهل سنت يعني حسن مراد، وزير كابينه در امور تجارت خارجي داد و با اين اقدام، كمك شاياني به تشكيل كابينه كرد؛ زيرا عموماً در لبنان، رئيسجمهور سهم خود را از كابينه براي خود محفوظ ميدارد و اين نخستوزير است كه بايد با رايزني با احزاب مختلف، كابينه را تشكيل دهد. اين اقدام رئيسجمهور سبب شد سعد الحريري نيز يكي از سهمهاي ششگانه خود را به اهل سنت مستقل يعني عادل افيوني، وزير كابينه در امور فناوري و سرمايهگذاري بدهد تا روند شكلگيري كابينه از بنبست خارج شود.
3. احساس خطر سعد الحريري و محور غربي، عبري و سعودي: يكي ديگر از پيشراهاي شكلگيري كابينه لبنان، احساس خطر سعد الحريري و محور غربي، عبري و سعودي از مطرح شدن گزينههاي ديگر براي نخستوزيري بود. با توجه به طولاني شدن مدت رايزنيهاي سياسي سعد الحريري، اين امر بحثهايي را درمورد انتخاب گزينه جديد براي نخستوزيري و همچنين نارضايتي عمومي از خلأ اجرايي در كشور ايجاد كرد. اگر سعد الحريري بر مواضعش اصرار ميكرد، بهنوعي آينده سياسي خود را به خطر ميانداخت و بهدليل قدرت و پشتوانه جريان مقاومت اين امكان وجود داشت كه حزبالله با رايزني با احزاب و جريانات ديگر، گزينه نزديك به محور مقاومت را براي نخستوزيري انتخاب كند. اين امر سبب احساس خطر سعد الحريري و محور غربي، عبري و سعودي از افزايش احتمالي قدرت محور مقاومت در عرصه سياسي لبنان شد تا با برخي از عقبنشينيها از مواضع ابتدايي خود، كابينه را تشكيل دهند.
4. تثبيت موقعيت نظام سوريه: با توجه به پيشرفتهاي ميداني و سياسي نظام سوريه، اعلام خروج نيروهاي آمريكا از شرق سوريه و تلاش كشورهاي عربي براي بازگشايي سفارتهاي خود در دمشق، موقعيت نظام سوريه درحال تثبيت شدن است و اين امر براي عرصه سياسي لبناني كه بسيار متأثر از تحولات سوريه است ميتواند پيامهايي را داشته باشد كه مهمترين آنها نااميد شدن جريانات و احزاب لبناني مخالف سوريه از تغيير نظام و تضعيف جريانات و احزاب نزديك سوريه است. پذيرش اين واقعيت كمك زيادي به ثبات سياسي در لبنان ميكند. دراينراستا، ميتوان يكي از پيشرانها تشكيل كابينه را همين تثبيت نظام سوريه و قبول نسبي بازيگران منطقهاي و بينالمللي دانست.
تركيب كابينه لبنان
انتخابات لبنان بعد از چهار سال تأخير در 6 مه 2018 برگزار شد كه نتيجه آن، دستيابي جنبش حزبالله و متحدانش به 43 كرسي موسوم به «يك سوم معطل» شد. اين يك سوم معطل، از اين جهت داراي اهميت است كه بدون رضايت برنده اين سهم، هر تصميمگيري مهم سياسي در لبنان كه به دو سوم آرا نياز دارد، با مشكل روبهرو خواهد شد. حزبالله بهغيراز يك سوم معطل، با توجه به كسب 29 كرسي جريان آزاد ملي كه در جريان 8 مارس قرار دارد، اكثريت مجلس را نيز در اختيار گرفت. اين درحالي است كه جريان المستقبل و حزب نيروهاي لبناني جمعاً 35 كرسي را به دست آوردهاند. اگر كرسيهاي نزديك به جريان 14 مارس همچون حزب سوسياليست ترقيخواه وليد جنبلاط و حزب كتائب را نيز به آنها اضافه كنيم عملاً نميتوانند حتي اكثريت شكننده در مجلس را بهدست آورند.
اگرچه سعد الحريري در مقام رهبر جريان المستقبل، شكست را در انتخابات تجربه كرده بود، براساس توافقي داخلي و منطقهاي قرار شده بود ميشل عون از جريان آزاد ملي رئيسجمهور، و سعد الحريري نخستوزير شود. گفتني است حزبالله و متحدانش براي اينكه لبنان دچار بحران سياسي جديدي نشود، با نخستوزيري سعد الحريري موافقت كردند كه زمينه را براي تشكيل كابينه فراهم كنند؛ ولي اين امر با تأخير زيادي محقق شد.
براساس تقسيمبندي حزبي و جرياني ميتوان كابينه لبنان را كابينهاي فراگير در قالب وحدت ملي ناميد كه اكثر احزاب و جريانات در آن سهميه دارند؛ ولي جريان 8 مارس نزديك به محور مقاومت از وزن بيشتري برخوردار است. گفتني است با توجه به عرف سياسي لبنان، تعداد اعضاي كابينه ثابت نيستند. اين تعداد ميتواند براساس توافقات سياسي كاهش يا افزايش يابد و لزوماً همه وزرا داراي وزارتخانه نيستند، بهطوريكه تعداد زيادي از اعضاي كابينه بهعنوان وزير كابينه يا همان وزير مشاور در كابينه حضور دارند؛ براي مثال، در اين دوره، هفت وزير مشاور در كابينه حضور دارند.
در لبنان، چند وزارتخانه كليدي همچون: كشور، دفاع، امور مالي، امور خارجه، بهداشت و مخابرات براساس ميزان اثرگذاري و بودجه اختصاصي از اهميت بيشتري برخوردارند كه عموماً احزاب و جريانات بزرگ به دنبال كسب آن هستند. در كابينه كنوني، براساس تقسيمبندي سياسي، وزارت كشور و مخابرات به جريان المستقبل، وزارت دفاع و امور خارجه به جريان آزاد ملي، وزارت امور مالي به جنبش امل، و وزارت بهداشت به حزبالله لبنان رسيد. گفتني است وزارت بهداشت لبنان بهدليل داشتن بودجه زياد و همچنين بُعد انسان دوستانه آن از اهميت زيادي در اين كشور برخوردار است، بهطوريكه انتخاب يكي از اعضاي نزديك به حزبالله در اين وزارتخانه، موجب اعتراض آمريكا و رژيم صهيونيستي شد؛ زيرا به ادعاي آنها، بخش زيادي از بودجه لبنان در اين وزارت صرف ميشود كه امكان پولشويي در آن زياد است؛ اين درحالي است كه بهدليل بعد انساني اين وزاتخانه، امكان تحريم آن نيز وجود ندارد.
جدول 1. تركيب و سهم هر حزب و جريان سياسي در كابينه هفتادوپنجم لبنان
نام حزب و جريان |
سهميه |
جريان آزاد ملي به رهبري ميشل عون (جريان 8 مارس) |
8 |
حزب المستقبل به رهبري سعد الحريري (جريان 14 مارس) |
5 |
نيروهاي لبناني به رهبري سمير جعجع (جريان 14 مارس) |
4 |
حزب سوسياليست پيشرو به رهبري وليد جنبلاط (مستقل) |
2 |
جنبش امل به رهبري نبيه بري (جريان 8 مارس) |
3 |
حزبالله لبنان به رهبري سيد حسن نصرالله (جريان 8 مارس) |
3 |
حزب ارمني طاشناق به رهبري هاغوب بقرادونيان (جريان 8 مارس) |
1 |
حزب دمكراتيك لبنان به رهبري طلال ارسلان (جريان 8 مارس) |
1 |
جنبش عزم به رهبري نجيب ميقاتي (مستقل) |
1 |
نمايندگان مستقل اهل سنت (جريان 8 مارس) |
1 |
جريان المرده به رهبري سليمان فرنجيه (جريان 8 مارس) |
1 |
جمعبندي و توصيههاي راهبردي
در جمعبندي مطالب فوق ميتوان گفت اگرچه كابينه لبنان با توجه به ضعف ساختاري دولت در اين كشور نميتواند بهطور عمده بر تحولات داخلي و منطقهاي اثر بگذارد، تركيب آن حاكي از وزن سياسي جريانات سياسي داخلي و حتي منطقهاي در غرب آسياست. تركيب فعلي كابينه نشان از وزن سياسي سنگين محور مقاومت در لبنان دارد كه اين امر ميتواند بهنوعي نمود قدرت محور مقاومت در كل منطقه باشد؛ ولي حضور برخي از عناصر شاخص ضد محور مقاومت و ضد ايراني ميتواند گاه تنشزا باشد. اين افراد بهخصوص شخص نخستوزير اگرچه براساس منافع حزبي و جرياني براي تشكيل كابينه، سياست مماشات با محور مقاومت را درپيش گرفتهاند، ممكن است در شرايط خاصي اقدامات ضد محور مقاومت همسو با محور غربي، عبري و سعودي انجام دهند كه مهمترين پيامد آن، بيثباتسازي ژئوپليتيك محور مقاومت در لبنان باشد. محور غربي، عبري و سعودي در چند سال اخير، تلاش زيادي براي تغيير اين امر كرده؛ ولي بهنظر ميرسد با چالشهاي فراواني در اين زمينه روبهروست؛ بااينحال، همچنان چشم اميد زيادي به اين عناصر خود دارد و اين امر هوشياري بيشتر حزبالله و جمهوري اسلامي ايران را در اين زمينه ميطلبد.
جمهوري اسلامي ايران در نقش اصليترين عنصر محور مقاومت بايد ضمن تداوم راهبردهاي كنوني خود در لبنان و كل منطقه غرب آسيا، راهكارهايي را در قالب تاكتيكها و سياستها اتخاذ نمايد كه مهمترين آنها عبارتاند از:
1. تقويت قدرت نرم: محور مقاومت نيازمند تقويت قدرت نرم، توأمان با قدرت سخت خود است؛ زيرا در استراتژيهاي نظامي، مرحله بعد از گسترش، تثبيت حضور است كه اين امر نيز استفاده بيشتر از قدرت نرم را براي نهادينه كردن حضور و نفوذ ضروري ميكند. دستگاههاي سياست خارجي و امنيتي در اين زمينه نيازمند تحرك بيشتر در عرصه ديپلماسي آشكار و پنهان، ديپلماسي عمومي، ديپلماسي رسانهاي و ديپلماسي خط دو هستند.
2. ارائه كمك به دولت لبنان: دولت لبنان نيازمند ارائه كمك براي تثبيت اوضاع سياسي خود است و جمهوري اسلامي ايران ميتواند با توجه به توان كشور در عرصههاي مختلف اقتصادي، تكنولوژيكي و صنعتي، به دولت لبنان كمك كند و مشاوره ارائه دهد تا اين دولت بتواند وضعيت زيرساختي و رفاهي مردم لبنان را بهبود بخشد. گفتني است كشور كوچك لبنان با حدود شش ميليون نفر جمعيت، حدود سيصد تن ذخاير طلا (بعد از عربستان سعودي بيشترين ذخاير طلا در منطقه غرب آسيا و شمال آفريقا را دارد و رتبه هفدهم جهان را داراست) و ذخاير ارزي نزديك به 45 ميليارد دلاري، بيش از كمك مالي، نيازمند كمكهاي مشاورهاي و تكنولوژيكي است.
3. رصد تحركات محور غربي، عبري و سعودي: شكست راهبردها و سياستهاي محور غربي، عبري و سعودي در انتخابات و تشكيل كابينه لبنان، منجربه تغيير راهبرد كلي آنها عليه محور مقاومت نخواهد شد؛ ولي زمينه را براي اصلاح و تعديل برخي از سياستها فراهم كرده است. بهنظر ميرسد در اين شرايط، رصد دقيق تحركات اين محور، براي تحليل و ارزيابي سياستهاي احتمالي ايشان عليه محور مقاومت ضروري است.
4. اولويتدهي به قضيه فلسطين در لبنان: افزايش فعاليت در عرصههاي مختلف سياسي و رسانهاي در لبنان براي اولويتدهي به قضيه فلسطين و تهديدات رژيم صهيونيستي ميتواند آسيب جدياي را به راهبردهاي اتخاذي محور غربي، عبري و سعودي بهخصوص ائتلافسازي امنيتي و نظامي در منطقه غرب آسيا بهخصوص لبنان وارد سازد.
5. كاهش تنش با كشورهاي منطقه: يكي ديگر از عوامل تقويت محور مقاومت در لبنان، كاهش سطح تنش ميان بازيگران فعال در صحنه غرب آسياست. درگير شدن جمهوري اسلامي ايران با پروندههاي غير از رژيم صهيونيستي، هزينههاي امنيتي اين رژيم را كاهش خواهد داد و درعوض، هزينههاي امنيتي جمهوري اسلامي ايران را بالا خواهد برد كه از اين امر، رژيم صهيونيستي بهرهمند خواهد شد. دراينراستا، جمهوري اسلامي فارغ از دشمنيهاي طرفهاي مهم منطقه مانند عربستان سعودي سعي ميكند كه تنش فعلي، فعالتر از گذشته نشود.
التعليقات