بندر چابهار در تراز بازي قدرت‌هاي بزرگ


مقدمه

بندر چابهار در ساحل درياي عمان با قابليت پهلوگيري كشتي‌هاي اقيانوس‌پيما يكي از ارزنده‌ترين مناطق آزاد بازرگاني جمهوري اسلامي ايران به حساب مي‌آيد كه توسعه آن مي‌تواند نقطه عطفي در برقراري پيوندهاي اقتصادي پايدار بين ايران و بازارهاي مهم بين‌‌المللي باشد. كشورها و گروه‌هاي زيادي از آباداني بندر چابهار سود مي‌برند. توسعه اين منطقه نه تنها در راستاي اهداف و منافع دولت‌هاي ايران و افغانستان است بلكه براي ساير كشورهاي منطقه نيز مفيد است. باوجود اين، اجراي سريع و مؤثر پروژه توسعه چابهار نيازمند اراده قوي ايران، مشاركت جدي هند، حمايت ضمني آمريكا و چين و عدم كارشكني كشورهاي پاكستان و عربستان است. به‌نظر مي‌رسد در توسعه بندر چابهار و سواحل مكران عوامل زيادي مؤثرند و در مسير توسعه آن موانع و مشكلات متعددي وجود دارد. خروج آمريكا از برجام، گسترش بي‌ثباتي در افغانستان، كاهش درآمدهاي نفتي ايران، شكل‌گيري گزينه‌هاي رقيب، تشديد تنش در منطقه از جمله عواملي هستند كه مي‌توانند تأثير زيادي بر توسعه بندر چابهار بگذارند. خروج آمريكا از برجام سياست‌هاي اين كشور در قبال جمهوري اسلامي ايران‌ را كاملاً تغيير داده است. اكنون پرسش اين است كه سياست آمريكا در قبال هند و توسعه راه‌هاي ارتباطي منطقه به ويژه توسعه مسير چابهار چيست؟ پروژه توسعه سواحل مكران و بندر چابهار با چه مسائل و مشكلاتي روبرو مي‌شود و مناسب‌ترين راهبرد براي تأمين اهداف و منافع جمهوري اسلامي ايران‌ كدام است؟

 

موقعيت ژئوپلتيك و پيوند بازارها

بندر چابهار در ساحل شمالي درياي عمان و در طول جغرافيايي 60 درجه و 31 دقيقه و عرض جغرافيايي 25 درجه و 12 دقيقه در استان سيستان و بلوچستان واقع شده است. اين بندر به علت دستيابي به آب‌هاي آزاد بين‌المللي و نزديكي به كشورهايي نظير هند، افغانستان، پاكستان و آسياي ميانه مي‌تواند نقش ويژه‌اي در مبادلات كشورهاي منطقه ايفا كرده و بازارهاي مهم منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي را به هم پيوند بزند. توسعه زيرساخت‌هاي بندر و گسترش و اتصال آن به شبكه ارتباطي كشورهاي ديگر منطقه مي‌تواند بندر چابهار را به حلقه وصل كريدور شمال- جنوب تبديل نمايد. اين بندر ظرفيت تبديل به پايانه اتصال سه بازار، مركز حمل‌ونقل و توزيعِ بار جهاني يعني خليج فارس، اوراسيا و حوزه كشورهاي جنوب و جنوبِ‌شرقي آسيا را دارد. آغاز به كار آن مي‎تواند براي هر يك از كشورهايي كه در مسير ارتباطي آن قرار دارند، درآمد سالانه‌اي بالغ بر يك ميليارد دلار به همراه داشته باشد و آن‌ها را با شرايطي سهل‎تر به يكديگر متصل نموده و با ايجاد قطب‎هاي منطقه‌اي توليدي، اقتصادي و تجاري، موجب پويايي هرچه بيشتر اقتصاد كشورهاي منطقه شود.

 

چابهار و مناسبات بين‌المللي قدرت

بندر چابهار در مسير ارتباطي هند به اوراسيا قرار دارد و اين مسير براي رشد و توسعه اقتصادي هند اهميت زيادي دارد. توسعه اين مسير ارتباطي مي‌تواند توانايي آن را در رقابت با اقتصادهاي بزرگ ديگر مثل چين و مسيرهاي دسترسي آن‌ به مواد اوليه و بازارهاي مصرفي، به شدت تقويت نمايد. بندر چابهار افزون‌بر تسهيل ارتباطات بازرگاني و سرمايه‌گذاري‌هاي اقتصادي مي‌تواند نقش مهم و مؤثري در عرصه مناسبات سياسي و راهبردي دولت‌هاي بزرگ منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي ايفا كرده و به‌عنوان عنصر توازن‌بخش و تنظيم‌كننده در مناسبات قطب‌هاي قدرت بروز و ظهور يابد.

در دو دهه گذشته به موازات توسعه اقتصادي كشورهاي منطقه به‌ويژه هند و چين، قطب‌هاي قدرت متفاوتي درحال شكل‌گيري است. رقابت‌هاي ديرپا و خونين بين هند و پاكستان يكي از محورهاي ديرينه شكل‌دهنده به ائتلاف‌هاي قدرتي در منطقه است. اين محور تقابل براساس تعارض‌هاي هويتي ديرپاي تاريخي بين هند و پاكستان شكل گرفته و به‌رغم مؤثربودن در سياست دو كشور و تحولات منطقه، از كشش لازم براي يارگيري فعال در سطح منطقه‌اي و جهاني برخوردار نيست. محور تقابل دوم بين چين و آمريكا قرار دارد. اين گسل بر پايه نگرش و رويكرد آمريكا به چين و نظم بين‌المللي آينده شكل گرفته است. رقابت بين‌ آن‌ها فراگيرتر است و در شكل‌گيري ائتلاف‌هاي منطقه‌اي به شدت مؤثر بوده و تأثير زيادي بر روند تحولات منطقه دارد. محور تقابل آمريكا و چين جهاني و به لحاظ ابعاد گوناگون قدرت فراگير است. تقابل منطقه‌اي در آسيا نمودي از تقابل بزرگ‌تر جهاني بين اين دو كشور به شمار مي‌آيد كه براي شكل‏دادن به نظم جهاني و حفظ موقعيت بهتر در مناسبات قدرتي نظام بين‌الملل آينده درحال شكل‌گيري است. سند راهبرد امنيت ملي آمريكا در سال 2015 و 2017 چين را مهم‌ترين تهديد كلاسيك آمريكا در جهان مي‌داند كه مي‌تواند موقعيت بين‌المللي آن را در آينده با چالش‌هاي جدي مواجه سازد. بر بنيان چنين نگرشي هدف آمريكا مهار چين در آينده است. تمركز اصلي راهبرد چرخش به آسيا[1] كه در دوره اوباما مطرح شد، با شدت بيشتر در دوره ترامپ ادامه دارد. تمركز اصلي ترامپ بر مهار و كنترل چين است.

 

محور هند و پاكستان و جايگاه بندر چابهار

هند و پاكستان دو رقيب راهبردي هويتي ديرپاي هم هستند كه در بيش از نيم قرن گذشته به رقابت، منازعه و جنگ با يكديگر پرداخته‌اند. سياست اين دو كشور عمدتاً بر محور تقابل دهلي ـ اسلام‌آباد بنيان نهاده شده ‌است و رفتار آن‌ها در برخورد با موضوعات مختلف و كنش‌گران بين‌المللي بر پايه چنين نگرشي قابل تبيين و تفسير است. اين دو كشور در دوره جنگ سرد به دو بلوك جهاني متفاوت نزديك بودند. هند به بلوك شرق و پاكستان به بلوك غرب نزديك بود. هند پس از فروپاشي شوروي، رشد و توسعه اقتصادي را انتخاب و به غرب و آمريكا نزديك گشت و پاكستان كه درگير افراط‌گرايي در داخل و منطقه بود، همچنان بر بازي امنيتي متمركز باقي ماند و به‌سوي روسيه و چين گرايش يافت.

 

نمودار 1. محورهاي تقابل منطقه‌اي و بين‎المللي

 

 منازعه پايدار بين هند و پاكستان به‌گونه‌اي بوده‌ است كه تاكنون هيچ‏كدام از تغييرات و تحولات در سطوح مختلف ملي‌ و بين‌المللي موجب بروز انعطاف قابل ملاحظه در تقابل بين آ‌ن‌ها نشده است. اين دو كشور در ايجاد ساختارهاي ارتباطي منطقه‌اي كمترين وابستگي را به همديگر دارند. آن‌ها مي‌كوشند مسيرهاي ارتباطي و ترانزيتي خاص خود را احداث نمايند. خط لوله انرژي از ايران به پاكستان و هند كه به خط لوله صلح معروف شد، به‌دليل ايجاد وابستگي بين آنها با مشكل روبرو گشته و عملاً به كنار نهاده شده است. همچنانكه سرنوشت ادامه خط لوله تاپي و كاسا 2000 به هند چندان روشن نيست و دهلي تمايل زيادي به آن نشان نمي‌دهد.

بنابراين هركدام از اين دو كشور در پي ايجاد زيرساخت‌هاي مستقل خود هستند. مسير ترانزيتي چابهار ـ هرات و آسياي مركزي پروژه جدي هند در منطقه است و مسير ترانزيتي گوادر ـ كاشغر مسير مستقل پاكستان به چين به شمار مي‌آيد. احداث مسيرهاي ترانزيتي مستقل موجب تعميق شكاف ساختاري بين دو كشور خواهد شد. در همين‌حال مستقل‏بودن مسيرهاي ترانزيتي به‌ويژه براي هند كه پائين‌دست به‌شمار مي‌آيد، انگيزه مضاعفي در پيشبرد پروژه مي‌دهد. ازاين‌منظر جمهوري اسلامي ايران‌ فرصت بسيار خوبي دارد تا بتواند با استفاده از ظرفيت‌هاي ملي و بين‌المللي هند نسبت به توسعه بندر چابهار اقدام كند كه تاريخچه توسعه آن در نزديك به پنج دهه گذشته، بسيار عبرت‌آموز و رسيدن به هدف نيازمند اراده قوي سياسي در تغيير رويكردها و اجراي برنامه‌ها در تأمين اهداف است.

ساخت بندر چابهار به سال ۱۳۵۲ بازمي‏‌گردد. با پيروزي انقلاب اسلامي وقفه دو دهه‌اي در توسعه آن به وجود آمد. در سال 1382 ايران و هند گفتگوهاي خود را براي توسعه بندر چابهار آغاز كردند اما فشارهاي سياسي آمريكا مانع از اجرايي‏شدن توافقات دو كشور شد. با توافق هسته‌اي بين ايران و قدرت‌هاي بزرگ، بارديگر توسعه چابهار موردتوجه دو كشور قرار گرفت. در سال ۱۳۹۵، توافقنامه ترانزيتي چابهار در تهران با حضور حسن روحاني رئيس‌جمهور ايران، نارندا مودي نخست‏وزير هند و اشرف غني رئيس‎جمهور افغانستان، توسط وزراي راه سه كشور امضا شد. دولت هند ۵۰۰ ميليون دلار براي تسريع توسعه اين بندر اختصاص داد. در اوايل آذرماه ۱۳۹۶، فاز اول بندر شهيد بهشتي با حضور مقامات ۱۷ كشور توسط رئيس‌جمهور ايران افتتاح شد. درحال‌حاضر، هند مشغول ساخت دو ترمينال و پنج اسكله چندمنظوره كارگويي است. آن‌ها متعهد به توسعه بيشتر بندر با هدف افزايش ظرفيت جابه‏جايي كارگو از دو ميليون و 500 هزار تن به 80 ميليون تن هستند. در داخل افغانستان نيز هند تاكنون 100 ميليون دلار را براي ساخت يك جاده طولاني 218 كيلومتري از شهر دلارام در افغانستان غربي به زرنج در مرز ايران- افغانستان براي اتصال به بندر چابهار صرف كرده است.

محور تقابل فرامنطقه‌اي و جايگاه بندر چابهار

محور دوم تقابل كه اساساً سيستمي است و در سطح منطقه‌اي ادامه دارد، بين چين و آمريكا است. اين محور تقابل نيز همانند محور اول پيامدهاي خاصي بر پروژه توسعه بندر چابهار دارد. در محور اصلي اين تقابل آمريكا و چين قرار دارد. جايگاه هژموني آمريكا از سوي چين در حال تهديد است. چين در سه دهه گذشته رشد اقتصادي پايدار با ميانگين 8 درصد داشته است و سهم آن از توليد ناخالص جهاني از زير 4 درصد در اول دهه 1990 به 8/14 درصد در سال 2018 افزايش يافته است و پيش‌بيني مي‌شود كه ازنظر اقتصادي دهه‌هاي آينده آمريكا را پشت سر گذاشته و به قدرت اول جهان تبديل شود. در حوزه قدرت نظامي نيز چين دومين قدرت بزرگ جهان است. بودجه نظامي آمريكا با 640 ميليارد دلار و چين با 215 ميليارد در سال 2018 موجب شده به‌ترتيب دو قدرت بزرگ جهان به‌شمار ‌آيند. حاصل ارزيابي قدرت چين در آمريكا اين است كه در سال‌هاي آينده چين مهم‌ترين قدرت تهديدگر جايگاه آمريكا در نظام بين‌الملل به شمار مي‌آيد و آمريكا ناگزير به مقابله با آن است. سه سند راهبرد امنيت ملي آمريكا در سال‌هاي گذشته اين تهديد را مورد توجه قرار داده است. در سند 2010 و 2015، منطقه پاسفيك براي آمريكا اهميت ويژه داشت و در سال‌هاي گذشته آمريكا در تلاش بود كه با انعقاد پيمان‌هاي نظامي و امنيتي دوجانبه با كشورهاي همسايه چين با اين كشور موازنه برقرار نمايد. در سند راهبرد امنيت ملي 2017 كه اولين سند دولت ترامپ است، سخن از منطقه هند ـ پاسفيك است و عملاً هند در راهبرد جديد آمريكا جايگاه به مراتب بالاتري در موازنه‏بخشيدن به چين پيدا كرده است. روابط هند و آمريكا در دوره ترامپ از معدود روابطي است كه نه‌تنها دچار تنش نشده، بلكه روند روبه‌رشدي را تجربه كرده است.

درچنين فضايي موازنه قدرت آمريكا و چين در منطقه با ائتلاف واشنگتن دهلي پررنگ شده و نمود عيني يافته است. آمريكا براي مهار چين به دنبال محدودسازي آن است. پاكستان به چين نزديك و آمريكا و هند در پي تقويت‌ پيوندهاي دوجانبه و منطقه‌اي هستند. آمريكا از گسترش نفوذ هند در افغانستان حمايت و در پي محدودكردن نفوذ پاكستان در افغانستان است. آمريكا ازنظر اقتصادي و سياسي در ميان كشورهاي منطقه كم‌ترين تعارض را با هند دارد. گسترش نفوذ هند در افغانستان براي آمريكا به‌معناي ايجاد ثبات بيشتر در اين كشور و كاهش هزينه‌هاي اقتصادي و امنيتي و حتي سياسي در افغانستان است.

نمودار 2. تعارض و همسويي منافع ج.اسلامي ايران با محورهاي تقابل

 

درچنين فضايي موازنه قدرت آمريكا و چين در منطقه با ائتلاف واشنگتن-دهلي پررنگ شده و نمود عيني يافته است. آمريكا براي مهار چين به دنبال محدودسازي آن است. پاكستان به چين نزديك، و آمريكا و هند در پي تقويت‌ پيوندهاي دوجانبه و منطقه‌اي هستند. آمريكا از گسترش نفوذ هند در افغانستان حمايت و در پي محدودكردن نفوذ پاكستان در افغانستان است. آمريكا ازنظر اقتصادي و سياسي در ميان كشورهاي منطقه كم‌ترين تعارض را با هند دارد. گسترش نفوذ هند در افغانستان براي آمريكا به‌معناي ايجاد ثبات بيشتر در اين كشور و كاهش هزينه‌هاي اقتصادي و امنيتي و حتي سياسي در افغانستان است.

گسترش روابط آمريكا با هند در منطقه به دليل دشمني آمريكا با ايران‌ در تعارض با گسترش روابط تهران ـ دهلي قرار دارد. اگر سه كشور ايران و هند و آمريكا در يك مثلث قرار گيرند (رجوع كنيد به نمودار شماره دو)، اضلاع هند و آمريكا و هند و ايران با همديگر در تعميق پيوند و ضلع آمريكا و ايران به‌دليل دشمني دو كشور با همديگر كاملاً در تعارض هستند. باوجوداين، به‌نظر مي‌رسد تقابل و توازن ميان قدرت‌هاي بزرگ اين فرصت را براي ايران فراهم آورده است تا از بروز محدوديت‌هاي ساختاري بيشتر عليه خود اجتناب كند. آمريكا به‌صورت منظم درطي چهاردهه گذشته كوشيده است كه از بالفعل‏شدن ظرفيت‌هاي ساختاري ايران در منطقه جلوگيري نمايد. مخالفت آمريكا با عبور خط لوله‌هاي نفت و گاز و ساير مسيرهاي ترانزيتي از ايران بسيار برجسته بوده است. تشديد خصومت و تنش بين چين و آمريكا و توجه ويژه آن به هند زمينه‌ مناسبي براي بازي ايران فراهم كرده است. فشار آمريكا به هند در مورد كاهش وابستگي اين كشور به نفت ايران زياد است اما ظاهراً تمايلي به قطع سرمايه‌گذاري هند در چابهار ندارد و آن را در راستاي ايجاد ثبات در افغانستان، كاهش نفوذ بلوك قدرت رقيب در منطقه و افزايش جايگاه قدرت هند مي‌داند. نيكي هيلي، نماينده آمريكا در سازمان ملل متحد، در 13 تير 1397 پس از ديدار نخست‏وزير هند ضمن درخواست از اين كشور براي كاهش وابستگي خود به نفت ايران درخصوص پروژه چابهار گفت: «آمريكا به‌طور اصولي با سرمايه‌گذاري هند در پروژه بندر چابهار ايران مخالفتي ندارد». دركل به‌نظر مي‌رسد جدا از مناسبات ايران و هند، تشديد تنش بين ايران و آمريكا مي‌تواند تشديد مخالفت آمريكا با پروژه توسعه بندر چابهار و تخفيف آن به افزايش تمايل هند براي سرمايه‌گذاري بيشتر منجر شود.

 

بندر گوادر رقيب يا مكمل؟

به موازات پروژه توسعه مسير ترانزيتي چابهار به هرات احداث مسير ترانزيتي گوادر به كاشغر از سوي بلوك رقيب يعني چين و پاكستان درحال اجرا است. اين پروژه از شهري به نام كاشغر در داخل چين شروع شده و با عبور از پاكستان به بندر گوادر در ساحل عمان در نزديكي مرز ايران و پاكستان مي‌رسد. اين جاده از طريق جاده «كچلاك» به چمن در مرز افغانستان و از آنجا به جاده كمربندي افغانستان در قندهار متصل مي‌شود.

بندر گوادر همانند بندر چابهار با سواحل عميق داراي قابليت پهلوگيري كشتي‌هايي قاره‌پيما است. فاصله اين بندر تا كراچي مركز ايالت سند 800 كيلومتر است. به‌دليل شرايط خاص آب و هوايي و فاصله زياد آن با مراكز مهم پاكستان و وجود بندر كراچي در نزديكي آن، توسعه بندر گوادر در گذشته مورد توجه نبوده است. از 1995، توسعه اين بندر در دستوركار قرار گرفت. توافقات اوليه و كلي درخصوص توسعه آن در سفر نخست‏وزير چين به پاكستان به‌عمل آمد و در سال 2002، توافقنامه نهايي مشاركت و سرمايه‌گذاري چين به امضاي طرفين رسيد. طرح اول، ايجاد منطقه آزاد تجاري و صنعتي گوادر و طرح دوم ايجاد بزرگراه ساحلي مكران است. طرح سوم احداث جاده ترانزيتي گوادر به كاشغر است. افزون‌بر چين برخي كشورهاي ديگر نيز در توسعه بندر گوادر مشاركت دارند. سلطان‌نشين عمان علاقمندي خود را براي مشاركت در اين طرح اعلام كرده است. آمريكا و آلمان نيز از ديگر كشورهاي سرمايه‌گذار در اين بندر به شمار مي‌آيند.

هدف چين اتصال بندر گوادر به كاشغر و از آنجا به ساير جاده و بازارهاي چين و كشورهاي آسياي مركزي است. اين بندر از لحاظ مسافت جاده‌اي، در قياس با بندر چابهار براي ترانزيت كالا به تاجيكستان و ازبكستان، نسبت به چابهار داراي مزيت است اما در مورد تركمنستان و افغانستان، شرايط به نفع چابهار است. ازطرف ديگر، كشورهاي ديگر آسياي ميانه (قزاقستان و قرقيزستان) و كشورهاي بالقوه براي ترانزيت كالا مثل روسيه و آذربايجان داراي فاصله زيادي تا گوادر هستند و اين بندر براي ترانزيت به اين كشورها شانس كمتري نسبت به چابهار دارد.

دو بندر چابهار و گوادر مي‌توانند رقيب و آلترناتيو يا شريك و همكار هم باشند. هر دو نگرش در ميان نويسندگان و مقامات ايراني وجود دارد. دولت‌هاي پاكستان و چين خواستار مشاركت ايران در توسعه بندر گوادر هستند. گسترش مناسبات سه كشور ايران، پاكستان و چين و ارتباطات ريلي آن‌ها مي‌تواند موجب افزايش ثبات در منطقه و تقويت بنيان‌هاي آبادي و رفاه مردم منطقه باشد. به‌نظر مي‌رسد اين مشاركت بايد با حضور چيني‌ها در توسعه بندر چابهار و احداث سريع مسير ترانزيتي اين بندر به هرات و آسياي مركزي همراه باشد. اتصال دو بندر گوادر به چابهار مي‌تواند شرط سوم اين مشاركت باشد. بدترين گزينه براي جمهوري اسلامي ايران‌ توقف احداث مسير ترانزيتي بندر چابهار به هرات و عدم سرمايه‌گذاري كشورهاي ديگر در اين بندر از يك طرف و توسعه بندر گوادر و احداث مسير ترانزيتي گوادر به كاشغر ازسوي ديگر است. منافع كلان و بلندمدت منطقه در توسعه و گسترش مسيرهاي ارتباطي و بنادر هر دو كشور و پيروي از منطق توسعه به جاي منطق امنيتي‌سازي و ايجاد بي‌ثباتي و ناامني در منطقه است. در عمل سياست‌گذاران بايد تمركزشان بر توسعه بندر چابهار و مسير ترانزيتي آن به افغانستان و آسياي مركزي باشد. مشاركت ايران در توسعه بندر گوادر به شرطي مفيد است كه توسعه بندر چابهار و مسير ترانزيتي آن تا هرات و آسياي مركزي عملي شده باشد.

 

جمع‌بندي و توصيه‌ها

شكل‌گيري ائتلاف‌ها و اتحادهاي منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي در سال‌هاي گذشته فرصت‌هاي خوبي براي توسعه سواحل مكران و بندر چابهار بوجود آورده است. هند به‌دليل رشد شتابان و پايدار توسعه به مواد خام و بازارهاي بين‌المللي بيشتري نياز دارد. تقابل هند و پاكستان و آمريكا و چين فرصتي براي ايران است تا در موضوع توسعه چابهار از توان كشورهاي مختلف بهره گرفته و با كاستن از مخالفت‌هاي آمريكا به اين پروژه شتاب بيشتري بخشد. ايجاد ساختارهاي ارتباطي و ترانزيتي در كشور، موقعيت و نفوذ منطقه‌اي آن را در بلندمدت تضمين و آسيب‌پذيري‌هاي آن را در مقابل كنش‌گران ديگر محدود مي‌سازد. بندر چابهار به دليل موقعيت راهبردي و تغيير نگرش قدرت‌هاي بزرگ به همديگر و روند تحولات منطقه‌اي به‌گونه‌اي پيش‌رفته است كه در تراز بازي قدرت‌هاي بزرگ قرار گرفته است. براي كشورها چنين فرصت‌هايي كمتر بروز مي‌يابد. لازم است مقامات مسئول جمهوري اسلامي ايران‌ ارزش اين فرصت را به خوبي درك كرده و نسبت به بهره‌برداري و عملياتي‏كردن آن اقدام نمايند. توسعه چابهار و مسير ترانزيتي آن به آسياي مركزي مي‌تواند خط پاياني بر تلاش آمريكا در تهي‏كردن كشور از ظرفيت‌هاي ساختاري در منطقه باشد. آمريكا تاكنون همواره با قرارگرفتن ايران در مسير توسعه راه‌هاي ارتباطي مخالفت كرده است. بازي بزرگ آمريكا با چين، نياز هند به بازارهاي بين‌المللي و مسيرهاي ارتباطي و تقابل دهلي با اسلام‌آباد فرصت‏هايي براي ايران است تا نسبت به توسعه جنوب شرق كشور، تقويت امنيت ملي و جايگاه منطقه‌اي آن اقدام كند.

 

[1]. Pivot to Asia