هوش مصنوعي و تأثير آن بر امنيت و روابط بينالملل
مقدمه
اثرگذاري برخي از علوم و فناوريهاي جديد بر حوزه علوم انساني ـ همزمان با پيشرفت سريع آنها ـ درحال افزايش است. يكي از اين حوزههاي جديد علمي هوش مصنوعي است كه بيتوجهي به نقشآفريني آن در عرصههايي همچون روابط و امنيت بينالملل چهبسا كشور را دچار خسران كند.
در ابتدا بهنظر ميرسد حوزهاي بهشدت تخصصي همچون هوش مصنوعي، رابطه چنداني با علم روابط بينالملل و امنيت بينالملل نداشته باشد؛ اما حركت پرشتاب برخي كشورها در اين زمينه نشان ميدهد كه اين تصور صحيح نيست. ازيكسو، ولاديمير پوتين، رئيسجمهور روسيه ميگويد كشوري كه در حوزه هوش مصنوعي از ديگر كشورها پيشي بگيرد، رهبري جهان را در آينده برعهده ميگيرد و ازسويديگر، چين از برنامههاي خود براي تبديل شدن به برترين كشور جهان در زمينه تحقيقات هوش مصنوعي تا سال 2030 خبر ميدهد.
دونالد ترامپ، رئيسجمهور آمريكا، در فوريه 2019، از اجراي ابتكارعمل هوش مصنوعي براي جبران عقبماندگي از كشورهاي رقيب در حوزههايي همچون تحقيق و توسعه، زيرساختها، زمامداري و سياست، نيروي كار و تعاملات بينالمللي خبر ميدهد و امانوئل مكرون، رئيسجمهور فرانسه هم براي تبديل فرانسه به رهبر هوش مصنوعي جهان، ابتكارعمل ويژهاي را در اين حوزه بهاجرا درميآورد.
علاوهبر نگارش طرحهاي توسعهاي و سياستگذاري در حوزه هوش مصنوعي، قانونگذاري در اين حوزه نيز مدتي است آغاز شده و اين قوانين در دو حوزه ملي و بينالمللي درحال نگارش هستند تا هم پيشبرد كسبوكارهاي مبتنيبر هوش مصنوعي تسهيل شود و هم نگرانيهاي مربوط به سوءاستفاده از اين فناوري پيشرفته كاهش يابد.
هوش مصنوعي بهطور خلاصه به توليد ماشينهايي ميانجامد كه خود قادر به يادگيري، درك شرايط پيچيده، تفكر، استدلال و ارائه پاسخ و كسب دانش بدون نياز به كمك و دخالت انسانها هستند. بديهي است كشورهايي كه چنين ماشينها و سيستمهايي را در اختيار داشته باشند، ميتوانند توازن قوا را در نظام بينالملل به نفع خود تغيير دهند و اتحادهاي جديدي را براي مرعوب ساختن دشمنان بهوجود آورند.
به بيان ديگر، برتري در حوزه هوش مصنوعي مزيت رقابتي ويژهاي را به هر كشور ميبخشد كه ازطريق آن ميتواند كشورهاي عقبافتادهتر در اين زمينه را به حاشيه براند و آنها را از امكان كسب درآمد و مزاياي مختلف سياسي، اقتصادي، و نظامي محروم كند. كشورهاي بهرهمند از هوش مصنوعي با استفاده از حجم انبوه اطلاعات پردازششده و توان تحليلي بسيار گستردهاي كه ازطريق بهكارگيري ماشينهاي هوشمند بهدست آوردهاند، در رقابت با ديگر كشورها مزيتهاي بيشتري خواهند داشت و ميتوانند براي پيشبرد اهداف ديپلماتيك، اقتصادي، بازرگاني، و نظامي خود موفقتر از كشورهايي عمل كنند كه براي تجزيه و تحليل اطلاعات و تصميمگيري نهايي درمورد سود و زيان خود كماكان فقط از مغز انسانها بهره ميگيرند.
هوش مصنوعي و قدرت سخت
نحوه استفاده دولتها از هوش مصنوعي پيامدهاي مهمي براي حوزه روابط بينالملل خواهد داشت و اگر دولتي در اين حوزه از قدرتي نامتعارف برخوردار باشد، ميتواند از اين طريق به چنان تواني دست يابد كه موجوديت ديگر كشورها را تهديد كند؛ براي مثال، ميتوان به استفاده از هوش مصنوعي براي طراحي و توليد سلاحهاي خودران و بدون نياز به هدايت و كنترل سربازان و نيروهاي مسلح اشاره كرد. چنين سلاحهايي كه با هوش سرشار خود بهطور خودكار هدف را تا نابودي قطعي آن تعقيب ميكنند، با استفاده از روشهاي سنتي و متعارف مهارنشدني خواهند بود و لذا كشورهايي كه از آنها بهرهمند باشند، توازن قوا را در سطح جهاني تغيير خواهند داد.
ميتوان تصور كرد برخي كشورهاي همسايه كه از دههها قبل داراي اختلافات ارضي حلنشده بودهاند، از اين فناوري جديد براي كسب برتري در برابر يكديگر و نابودي توان نظامي رقيب بهره بگيرند. در اين شرايط، اگر قانوني وجود نداشته باشد كه كشورها را ملزم كند براي تعيين تكليف نهايي درمورد عملكرد و خطمشي ابزار مختلف هوش مصنوعي به داوري و ميانجيگري انسانهاي صاحب صلاحيت رجوع كنند، تداوم حيات بشري در معرض خطر قرار ميگيرد؛ زيرا تسليحات خودكار مبتنيبر هوش مصنوعي تا زمان نابودي هدف ازقبل مشخصشده متوقف نخواهد شد و نتيجه طراحي نبرد نظامي به چنين شيوهاي ميتواند بسيار خطرناك باشد.
حتي اگر يك كشور در جهان تعيين استراتژي نبردهاي نظامي خود را بهطور كامل به سيستمهاي هوش مصنوعي واگذار كند نميتوان انتظار داشت ديگر كشورها در اين زمينه تصميمگيري را به انسانها محول كنند؛ زيرا توان پردازش مغز انسانها در مقايسه با ماشينهاي هوش مصنوعي بسيار محدود است و اين كار منجربه شكست نظامي قطعي آن كشور خواهد شد؛ درنتيجه، حاكميت اين طرز فكر به رقابتي نامحدود براي بهكارگيري تسليحات مرگبار هوش مصنوعي در جهان ميانجامد كه نتيجهاي جز مرگ و نيستي بشريت نخواهد داشت. در اين اوضاع و احوال، مقوله اخلاق به كالايي لوكس مبدل ميشود كه هيچ كشوري جز در حد الفاظ براي آن اهميتي قائل نخواهد شد.
نگراني ديگر در اين زمينه آن است كه سيستمهاي نظامي مبتنيبر هوش مصنوعي و نيز نظامهاي تصميمگيري ارتشهاي جهان كه براساس كاربرد تسليحات هوش مصنوعي طراحي شدهاند، درنهايت، رويكردهاي موجود براي حلوفصل مسالمتآميز مناقشات سياسي و اقتصادي را بهسرعت بهحاشيه برانند. امروزه برخي نهادهاي بينالمللي و نيز رژيمها، پيمانها و عهدنامههاي جهاني بهمنظور كمك به خلع سلاح، جلوگيري از تكثير سلاحهاي كشتار جمعي، ميانجيگري بينالمللي و غيره طراحي شدهاند كه متناسب با شرايط فناورانه جهان در قرن بيستم بوده و همپاي تحولات علمي دنيا به پيش نيامدهاند؛ لذا اين سازِكارها در عصر حاكميت هوش مصنوعي عملاً كارآيي و تأثير خود را كه تا پيش از اين نيز چندان قابل توجه نبوده است ازدست خواهند داد.
پيشرفت تسليحات هوش مصنوعي ميتواند به نقشآفريني مخرب بازيگران غيردولتياي كه برخلاف دولتها موظف به عملكردي شفاف و مسئولانه در عرصه جهاني نيستند نيز كمك كند؛ براي مثال، اين بازيگران و بهخصوص گروههاي تروريستي فاقد هويت مشخص ميتوانند از پهپادهاي هوشمند و خودران ارزانقيمت براي كشتار سريع و كمهزينه مخالفان خود و بهراه انداختن آشوبهاي غيرقابل مهار بينالمللي استفاده كنند. سلاحهاي مبتنيبر هوش مصنوعي بازيگران غيردولتي به آنها امكان ميدهد در برابر تجهيزات نظامي انبوه ارتشهاي كلاسيك دنيا كه هنوز به اين فناوري مجهز نشدهاند، صفآرايي و عرضاندام كنند و حتي به موفقيتهايي دست يابند كه تا پيش از اين براي آنها قابل تصور نبوده است.
هوش مصنوعي و قدرت نرم
نبردهاي مبتنيبر استفاده از سلاحهاي هوش مصنوعي محدود به حوزههاي فيزيكي نخواهند بود و به دشوارتر شدن و مرگبارتر شدن درگيريهاي سايبري نيز ميانجامند؛ براي مثال، كشورها يا بازيگران غيردولتي متخاصم، قادر به طراحي ماشينها و ابزاري خواهند بود كه بهطور خودكار براي آلوده كردن زيرساختهاي حياتي، سيستمهاي كنترل و فرماندهي و غيره اقدام ميكنند و با ابداع خودكار بدافزار و ويروس براي انتشار آنها در مراكز هدف تلاش ميكنند.
سوءاستفاده از هوش مصنوعي به حوزه قدرت سخت يا فضاي سايبري محدود نخواهد ماند و دامنه آن به حوزههايي همچون رسانهها نيز كشيده ميشود. ميتوان از سيستمهاي هوش مصنوعي براي بهراه انداختن جنگ رواني، طراحي اخبار دروغين، ولي اثرگذار بهمنظور دستكاري افكار عمومي در كشورهاي هدف، توليد ويدئوهاي جعلي خبري و اطلاعرساني و غيره استفاده كرد. هوش مصنوعي طراحي ويدئوهايي را ممكن ميكند كه در آنها ميتوان هر گفتاري را به هر فرد مشهور و سياستمداري نسبت داد و دستكاري حالات چهره و صداي افراد براي باورپذير كردن جملات نسبتدادهشده به آنها ممكن است؛ براي نمونه، ميتوان با استفاده از اين فناوري، ويدئويي جعلي را توليد كرد كه در آن رئيسجمهور كشوري حملاتي تند را عليه كشور ديگري ترتيب ميدهد و با ادبياتي نامناسب عليه مقامات آن كشور اظهارنظر ميكند. اقداماتي از اين دست ميتواند تبعاتي جبرانناپذير براي صلح و امنيت بينالمللي به همراه داشته باشد و مقامات ارشد كشورها را ازطريق تحريك احساسات به انجام كارهايي ترغيب كند كه ارتباطي با منافع ملي آنها ندارند.
جلوههاي اوليه سوءاستفاده از هوش مصنوعي در حوزه قدرت نرم و رسانهها را با انتشار انبوهي از اخبار جعلي بهخصوص در شبكههاي اجتماعي در آستانه برگزاري انتخابات رياستجمهوري، مجلس و غيره در كشورهاي مختلف شاهد هستيم. جنجاليترين رويداد در اين زمينه در ماههاي منتهي به برگزاري انتخابات رياستجمهوري سال 2016 آمريكا رخ داد كه طي آن، انبوهي از اخبار جعلي با هدف تخريب هيلاري كلينتون در شبكههاي اجتماعي منتشر شد و بعدها ادعا شد بخش زيادي از اين اخبار و اطلاعات توسط كاربران مورد حمايت دولت روسيه در اينترنت منتشر شده است. رويدادهايي از اين دست ميتواند كاركرد نظامهاي مبتنيبر ليبرال _ دموكراسي و برگزاري انتخابات را مختل كند و اعتماد مردم را به نظامهاي سياسي و منتخبان آنها در كشورهاي مختلف كاهش دهد.
در چنين شرايطي، بازنگري در استراتژيهاي كنترل تسليحات، منع تكثير سلاحهاي هستهاي و نامتعارف، استراتژيهاي رسانهاي و غيره ضروري بهنظر ميرسد و هماهنگي و اطلاع از سياست خارجي كشورهاي رقيب اهميت بيشتري مييابد؛ زيرا كوچكترين سوءتفاهم ميتواند به جنگهاي بسيار مخرب در ميان همسايگان و همينطور ميان دولتها و بازيگران غيردولتي منجر شود.
توصيهها و پيشنهادها
درحالحاضر، اكثر دولتهاي جهان و بسياري از سياستمداران اطلاعات اندكي درمورد كاركردهاي نوين فناوري و بهخصوص هوش مصنوعي و تأثير آن بر جنبههاي مختلف زندگي بشر دارند و حتي موضوعات مرتبط با آن را غيرمهم و لوكس و فانتزي تلقي ميكنند. درعينحال، دولتهايي كه طراحي ابتكارعمل و استراتژيهاي هوش مصنوعي را آغاز كردهاند، توجه چنداني به خط قرمزهاي اين عرصه ندارند و به اين موضوع نميانديشند كه چگونه بايد از فناوريهاي مرتبط با هوش مصنوعي به شيوهاي مسئولانه استفاده كرد تا قوانين بينالمللي رعايت، و همزيستي مسالمتآميز دولت _ ملتها در كنار يكديگر ممكن شود.
پيدايش هوش مصنوعي با توجه به چالشهاي ذكرشده، مشكلاتي بنيادين براي آينده نظامهاي سياسي و بهخصوص نظامها و نهادهاي مبتنيبر ليبرال _ دموكراسي ايجاد، و حتي برابري و نظم اجتماعي را تهديد ميكند؛ زيرا سيستمهاي پيشرفته كنترل و نظارت مبتنيبر هوش مصنوعي ميتوانند هر فردي را بهسادگي در هر زمان و مكان بيابند و شناسايي كنند و هيچ حريم شخصي و خلوتي براي مردم باقي نگذارند. در اين شرايط، مقولههايي همچون حقوق بشر و آزاديهاي مدني به حاشيه رانده ميشوند و زندگي آزادانه در جوامع انساني به آرزو مبدل ميشود. جلوگيري از تعميق برخي از اين چالشها وظيفه ديپلماتهاست تا ازطريق مذاكرات بينالمللي و تعميق ارتباطات، سازِكار قابل قبولي را براي استفاده از فناوري هوش مصنوعي ابداع كنند.
اما دولت جمهوري اسلامي ايران بايد در مواجهه با تهديدها و فرصتهاي ناشي از ظهور فناوري هوش مصنوعي به نكات زير توجه داشته باشد:
1. درحالحاضر، شواهدي دال بر توجه جدي به آثار مهم اين فناوري نوظهور بر مقولههاي مرتبط با علوم انساني در كشور مشاهده نميشود و براساس اطلاعات موجود در برخي شاخههاي علوم مهندسي تلاشهايي پراكنده براي بهرهمندي از ظرفيتهاي فناوري هوش مصنوعي در جريان است. در اين شرايط ضروري است يك ستاد مركزي يا مركز فرماندهي با اختيارات گسترده و در سطوح عالي تصميمگيري، براي مشخص كردن استراتژي و سياست نظام در برخورد با مقوله هوش مصنوعي در حوزههاي مرتبط با علوم انساني تشكيل شود يا اگر چنين اقدامي موجب تشديد موازيكاري، پراكندهكاري و افزايش كاغذبازي و اتلاف وقت تلقي ميشود، موضوع بهعنوان امري با فوريت بالا در دستور كار شورايي همچون شوراي عالي انقلاب فرهنگي قرار بگيرد.
2. با توجه به اينكه جمهوري اسلامي ايران، نظام بينالملل را با شرايط فعلي مطلوب نميداند و براي استقرار نظم مطلوب خود در سطح جهان برنامهريزي و تلاش ميكند و با عنايت به خصومت فزاينده برخي از قدرتهاي نظام بينالملل با ايران، همچون آمريكا و نيز تهديدات مشترك رژيم صهيونيستي و تعدادي از كشورهاي عرب همسايه عليه جمهوري اسلامي، برنامهريزي براي افزايش توان كشور در حوزه هوش مصنوعي، بهخصوص با هدف بهرهمندي از مزاياي اين فناوري براي توليد تسليحات جديد، برنامهريزي نبردهاي سايبري، رسانهاي و جنگ رواني ضروري است؛ زيرا عقبماندگي در اين حوزه، از رقبا و كشورهاي متخاصم با توجه به آنچه بيان شد، كشور را در شرايطي آسيبپذير قرار ميدهد. در اين زمينه، بايد از توان دانشگاههاي كشور، استارتآپها، پاركهاي علم و فناوري و غيره بهطور ويژه استفاده كرد.
3. عليرغم تلاش براي سياستگذاري و ارتقاء توانمندهاي علمي، جمهوري اسلامي بايد چهرهاي صلحطلب و منطقي از خود در سطح بينالملل را در زمينه استفاده از هوش مصنوعي به نمايش بگذارد و بر استفاده از ظرفيت سازمانهاي بينالمللي و رژيمهاي حقوقي موجود در جهان براي مشخص كردن چهارچوب مناسب كاربرد هوش مصنوعي كه صلح و امنيت بينالمللي را بهخطر نيندازد تأكيد نمايد. نظام بايد در سطح بينالمللي بر اعتمادسازي و گفتگوهاي دوجانبه و چندجانبه براي حل چالشهاي مربوط به استفاده از هوش مصنوعي تأكيد كند.
4. جمهوري اسلامي ايران براي آنكه همپاي تحولات جهاني در حوزه هوش مصنوعي پيش رود، بايد در برخي حوزهها، در خطمشيها و سياستهاي كلي خود بازنگري، و فعاليتهاي خود را بهروزرساني كند؛ ازجمله اين حوزهها ميتوان به حوزههاي نظامي و تسليحاتي اشاره كرد. اگرچه كشور در زمينه جنگ الكترونيك، مهندسي معكوس و توليد برخي جنگافزارهاي مدرن امروزي و ارتقاء برخي تجهيزات قديمي براساس شرايط و نيازهاي روز پيشرفتهاي قابل توجهي داشته، كاربرد هوش مصنوعي در حوزه ساخت تسليحات به شكلگيري نسلي كاملاً جديد از جنگافزارها منجر ميشود كه ميتوانند هدف را تا زمان نابودي كامل در دشوارترين شرايط تعقيب كنند و مقابله با آنها نيازمند استفاده از فناوري هوش مصنوعي است. با توجه به همين موضوع، ضروري است كه بينشي نوين در اين عرصه حاكم شود تا شاهد بازسازي صنايع نظامي كشور با هدف توليد تسليحات هوشمند و نيز خودران باشيم كه براي نابودي هدف به حداقل دخالت عامل انساني نياز دارند. استفاده از فناوريهاي نوظهور ديگري همچون واقعيت مجازي و واقعيت افزوده كه دريافت اطلاعات آني از محيط عملياتي را بر نمايشگرهاي كوچك قابل نصب روي عينك سربازان ممكن ميكند بايد در دستور كار قرار بگيرد.
5. سوءاستفاده از رسانههاي نوين مبتنيبر اينترنت و شبكههاي اجتماعي براي انتشار اخبار جعلي و دروغين و دستكاري افكار عمومي در كشور مدتي است كه آغاز شده و با تشديد تنشهاي بينالمللي ازسوي كشورهاي متخاصم مانند: آمريكا، رژيم صهيونيستي و برخي كشورهاي مرتجع عربي بهطور گستردهتري عليه جمهوري اسلامي ايران بهكار گرفته خواهد شد. همهگير شدن هوش مصنوعي اين نوع سوءاستفادهها را سادهتر، گستردهتر، كمهزينهتر و باورپذيرتر خواهد كرد و لذا از هماكنون بايد براي افزايش سواد رسانهاي مردم، آموزش اصحاب رسانه و خبرنگاران و آشنايي با تاكتيكهاي مقابله با اين نوع دستكاري افكار عمومي وارد عمل شد. با كاربرد هوش مصنوعي، انتشار ويدئوهاي جعلي از سياستمداران مشهور كه آنها را درحال موضعگيريهاي جنجالي نشان ميدهد، فقط با استفاده از يك عكس ممكن خواهد بود و متخصصان علوم انساني در كنار مهندسان و كارشناسان حوزه رايانه و هوش مصنوعي بايد براي مهار اين پديده خطرناك و آگاهسازي عمومي تلاش كنند. علاوهبراين، انتشار اخبار جعلي در اينترنت در سالهاي اخير به روشي براي دلسرد كردن مردم برخي كشورها از مشاركت در فرايندهاي مهم سياسي و بهخصوص انتخابات تبديل شده است و مقامات سياسي برجسته كشورهايي همچون: آمريكا، فرانسه، انگليس، ايتاليا، و كره جنوبي تابهحال، كشورهاي رقيب را به سوءاستفاده از ظرفيت شبكههاي اجتماعي بهمنظور انتشار انبوهي از اخبار جعلي براي كاهش مشاركت در انتخابات متهم كردهاند و ميتوان انتظار داشت اين حربه سياسي در آينده عليه ايران نيز مورد استفاده قرار گيرد.
6. در حوزه ديپلماسي، هوش مصنوعي ميتواند حجم زيادي از دادههاي طبقهبنديشده، منسجم، قابل اتكا و دقيق را در اختيار سفرا، ديپلماتها و متخصصان حوزه سياست خارجي قرار دهد تا آنها در مذاكرات و زمان حساس بتوانند با حداكثر دقت و تيزبيني و بدون گمانهزنيهاي مبهم تصميمگيري كنند. حتي ميتوان انتظار داشت در آيندهاي نهچندان دور، رباتهاي ديپلمات بسياري از وظايف كاركنان نهادهايي همچون وزارت امور خارجه را انجام دهند، انجام امور كنسولي را تسهيل كنند و از حجم كاغذبازيهاي فعلي در كشورهاي مختلف جهان بكاهند. بديهي است كشورهايي كه در اين زمينه پيشگام باشند، از قدرت تحليلي و دانش بيشتري برخوردارند و به پشتوانه دادههاي نظاممندي كه درمورد موضوعات مختلف در اختيار دارند ميتوانند براي كسب امتيازات اقتصادي و سياسي به نفع كشور خود در عرصههاي بينالمللي موفقتر عمل كنند؛ ازاينرو، ضروري است جمهوري اسلامي در اين حوزه نيز با چابكي بيشتري عمل كند. گفتني است كه سازمان فناوري اطلاعات ايران بهتازگي كارنامه دولت الكترونيك ايران را منتشر كرده كه برطبق آن، وزارت امور خارجه بدترين و نازلترين جايگاه را در ميان تمامي وزارتخانههاي دولتي كشور دارد و در هيچيك از شاخصهاي اين گزارش مانند: حضور در وب، فعاليت تعاملي در وب، مشاركت، و فعاليت يكپارچه نمرهاي بهتر از 48 از 100 كسب نكرده است. با توجه به حساسيت موضوع ضروري است وزارت امور خارجه به فعاليتهاي خود در فضاي مجازي و نيز تحولات اين حوزه اهميت بيشتري قائل شود.
7. هوش مصنوعي ظرفيتهاي زيادي را براي فريب غيرمستقيم و كمهزينه شخصيتهاي مشهور و شناختهشده سياسي بهمنظور جاسوسي و تخليه اطلاعاتي آنها ايجاد ميكند كه بيتوجهي به اين مسئله نيز ميتواند براي جمهوري اسلامي ايران هزينههاي سنگيني داشته باشد. بهتازگي آمريكاييها مدعي شناسايي يك نمايه كاربري متعلق به زن جواني به نام كتي جونز در شبكه اجتماعي «لينكد اين» شدهاند كه اگرچه درظاهر، شبيه به نمايه كاربري يك فرد عادي بوده، اين نمايه و تمامي جزئيات آن ازجمله عكس و تمامي اطلاعات ديگرش كاملاً جعلي است و افراد طراح آن با ارسال پيام به شخصيتهاي سياسي مشهور آمريكا و اعضاي برجسته انديشكدههاي مختلف در اين كشور مانند بروكينگز و بنياد هريتج براي دوستي با آنها و تخليه اطلاعاتي اين افراد تلاش ميكردند. بديهي است كه كشورهايي همچون آمريكا خود از اين شيوه براي جاسوسي و دستيابي به اطلاعات ذيقيمت استفاده كنند و مشخص نيست آيا در داخل كشور در اين زمينه آموزشهاي ضروري به مديران نهادهاي حساس ارائه ميشود و اصولاً دانش ديجيتال اين افراد در سطح مطلوبي قرار دارد يا خير.
التعليقات