ناتوي عربي و ايران؛

روند تحولات و ارزيابي مخاطرات


مقدمه

برگزاري نشست مقدماتي نمايندگان نظامي آمريكا و شش دولت عربي خليج فارس و زمزمه‌هاي خروج احتمالي مصر از ناتوي عربي، دو تحول مهم و جديدند كه موضوع «اتحاد استراتژيك خاورميانه» موسوم به ناتوي عربي را در فضاي جديد مجدداً مطرح كرده‌اند. خبرگزاري رسمي عربستان سعودي روز 21 فروردين 1398، ضمن تأكيد بر حضور مشاور نظامي محمد بن سلمان، وليعهد سعودي، در اين نشست اعلام كرد كه اين نشست گام مهمي براي آغاز ناتوي عربي است كه هدف آن گسترش ثبات و امنيت در منطقه خواهد بود.

همزمان با اين دو رويداد، تحول ديگري صورت گرفت كه مرتبط با افزايش تماس‌ها و همكاري دولت‌هاي عربي خليج فارس با آمريكا بود. در 6 فروردين 98، عربستان ميزبان جلسه كارگروه منطقه‌اي مركز موسوم به «مقابله با تأمين مالي تروريسم» با تمركز بر ايران بود كه در اين نشست، نماينده آمريكا و پنج كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس حضور داشتند. پيشتر نيز سعودي به همراه بحرين و رژيم صهيونيستي، از اقدام وزارت خارجه آمريكا در تروريستي خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامي استقبال كردند.

ارزيابي تحولات رخ‌داده و به‌خصوص مخاطرات احتمالي‌اي كه تأسيس ناتوي عربي مي‌تواند براي ايران به همراه داشته باشد موضوع اين نوشتار است. اين مسئله به‌ويژه زماني اهميت دوچنداني پيدا كرده است كه راهبرد فشار آمريكا بر ايران در قالب خروج از برجام، بازگشت تحريم‌ها، تروريستي اعلام كردن سپاه و افزايش تحركات و تماس با برخي دولت‌هاي عرب منطقه شدت و حدت قابل توجهي يافته و شاهد همگرايي بيش‌ازحد سطح منطقه‌اي يعني حوزه عمل و نفوذ ايران با سطح بين‌المللي هستيم.

 

1. زمينه‌ها و اهداف شكل‌گيري ناتوي عربي

زمزمه‌هاي تأسيس ناتوي عربي نخستين‌بار پس از سفر دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوري آمريكا، به عربستان سعودي در 21 مه 2017 مطرح شد. اين سفر كه اولين سفر رسمي ترامپ پس از تكيه بر صندلي رياست‌جمهوري بود، با هدف تقويت متحدان و نزديك كردن ديدگاه‌هاي متفاوت بازيگران عربي در چهارچوب راهبرد خاورميانه‌اي آمريكا صورت مي‌گرفت. در اين تاريخ، حدود بيست كشور عربي و اسلامي با حضور ترامپ در رياض گردهم آمدند و موضوع ايران يكي از اصلي‌ترين محورهاي اين نشست بود و پيشنهاد تشكيل ائتلاف موسوم به «ناتوي عربي» نيز براي اولين‌بار در اين نشست، بيشتر با هدف مقابله با نفوذ ايران مطرح شد، هرچند تاكنون به دلايل مختلف، از پيشنهادهاي اوليه و برخي اقدامات محدود همچون رزمايش مصر در اواسط سال 2018 و نشست مقدماتي نمايندگان نظامي در اوايل سال 2019 فراتر نرفته است.

شايد از اين زاويه بود كه در نوامبر 2018 و در جريان كنفرانس امنيتي منامه، براي نخستين‌بار طرح ائتلاف استراتژيك خاورميانه شامل: آمريكا، شوراي همكاري خليج فارس، مصر و اردن مطرح شد و در ژانويه 2019، مايك پامپئو ضمن اشاره به اينكه هدف دولت ترامپ از اين ائتلاف مواجهه با جدي‌ترين خطرهاي منطقه و حمايت از همكاري در حوزه انرژي و اقتصادي است گفت كه زمان پايان دادن به رقابت‌هاي گذشته براي بهبود وضعيت منطقه فرارسيده است.

فارغ از اين زمينه‌ها، بخشي از ناتوي عربي و آنچه بعدها ائتلاف استراتژيك خاورميانه ناميده شد، با گسترش پيمان آتلانتيك شمالي به سمت شرق در ارتباط است. ناتوي دگرگون‌شده با توجه به ضرورت پاسخگويي به چالش‌هاي جديد، آمادگي خود را براي ايفاي نقش مؤثرتر در تأمين امنيت و ثبات جهاني و منطقه‌اي در درازمدت با پيشنهاد ابتكار همكاري استانبول (ICI) به كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در چهارچوب طرح خاورميانه بزرگ‌تر و نيز با تأكيد بر تكميل تلاش‌هاي بين‌المللي در اجلاس رهبران در استانبول در ژوئن 2004 اعلام كرد.

قطر، كويت، بحرين و امارات متحده عربي چهار كشوري هستند كه تاكنون به اين دعوت پاسخ مثبت داده و با انعقاد پيمان‌هاي امنيتي يا قراردادهاي مبادله اطلاعات نظامي - امنيتي همكاري‌هايي را با ناتو آغاز كرده‌اند. به‌نظر مي‌رسد كه اين اقدام ناتو يعني همكاري‌هاي امنيتي با كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس در ادامه برنامه مشاركت براي صلح و گفتگوي مديترانه مي‌تواند در راستاي استراتژي ترويج ثبات در همسايگي ناتو و مناطق پيراموني آن تفسير گردد. در بسياري از اسناد و بيانيه‌هاي ناتو، ازجمله بند 35 مفهوم استراتژيك ناتو (2010)، بيانيه سران ناتو در شيكاگو (2012) و بيانيه سران ناتو در ولز (2014) موضوع گسترش سازِكارهاي همكاري با شركاي مديترانه‌اي و خليج فارس و تعميق روابط با آنها مطرح شده است.

دراين‌راستا، ناتو به‌دنبال گسترش نفوذ خود به منطقه به‌صورت تدريجي و مرحله‌اي است و اين كار را در چهارچوب گسترش كاركردها، مسئوليت‌ها، عمليات‌ها و مأموريت‌ها انجام مي‌دهد. يكي از اين برنامه‌ها تأسيس دفاتر منطقه‌اي ناتو در كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس است كه اولين مركز فرماندهي منطقه‌اي آن سال 2017 در پايتخت كويت تأسيس شد و قرار است ساير دفاتر نيز در بقيه دولت‌هاي عضو ايجاد شود.

اما ازآنجاكه گسترش ناتو به سمت شرق به‌دليل عدم تمايل برخي دولت‌هاي اروپايي و همچنين وجود برخي ملاحظات عربستان سعودي براي ايفاي نقش در چهارچوب ناتو كه منجربه ازدست رفتن آزادي عمل و هيمنه رياض بر شوراي همكاري خليج فارس مي‌شود، گسترش ناتو به سمت شرق در حوزه هماهنگي‌ها و همكاري‌هاي امنيتي با كندي مواجه شده است.

ازسوي‌ديگر، فعل و انفعالات شتابان منطقه‌اي و به‌خصوص گسترش نفوذ ايران در سوريه و يمن باعث به‌وجود آمدن ادراك مشترك از تهديد مشتركي به نام ايران ازسوي عربستان، امارات و بحرين شد كه روي‌كار آمدن دونالد ترامپ اين فرايند را با تماس‌ها و ارتباطاتي كه با رژيم صهيونيستي برقرار شد تقويت كرد. در چنين فضايي، نياز بود كه طرح ناتوي عربي به‌عنوان اقدامي فوري و متأثر از شرايط بحراني به‌عنوان يك ابتكار عمل مطرح شود كه هم پاسخي به مسائل مبتلابه اعضا باشد و هم زمينه و آزموني براي هماهنگي‌ها بين دولت‌هاي عضو در آينده گسترش سازمان پيمان آتلانتيك شمالي به سمت شرق.

با اين زمينه، برخي از اهداف گسترش مأموريت‌هاي ناتوي عربي را مي‌توان حول چهار محور زير بررسي كرد:

1-1. مهار ايران: يكي از مهم‌ترين دغدغه‌هاي بازيگران عربي مشاركت‌كننده در ائتلاف ناتوي عربي و در رأس آنها عربستان سعودي، مهار جمهوري اسلامي ايران در نظام منطقه‌اي خاورميانه و در زيرسيستم خليج فارس است. رياض از خيزش‌هاي عربي 2011 به‌ اين سو و به‌خصوص از زمان روي‌كار آمدن ملك سلمان و قدرت‌گيري محمد بن سلمان از سال 2015 تاكنون، اصلي‌ترين راهبرد منطقه‌اي خود را به مهار نفوذ ايران به‌خصوص در سوريه و يمن اختصاص داده است. القاء تهديد مشتركي به نام ايران براي بازيگران عربي و پيوند زدن آن به اهداف رژيم صهيونيستي در سوريه و در موضوع معامله قرن كه با پشتيباني سطح بين‌المللي مشتمل بر آمريكا، فرانسه و انگليس نيز همراه شده، به دستور كار اصلي ناتوي عربي و هرگونه ائتلاف منطقه‌اي تبديل شده است.

برجسته‌سازي تهديد ايران با ساير اهداف گسترش مأموريت‌هاي ناتوي عربي نيز قابل معناست. حمايت ايران از تروريسم در منطقه، بستن تنگه هرمز و به‌خطر افتادن امنيت انرژي و نياز به حضور جدي آمريكا براي تأمين امنيت، واژگان كليدي‌اي هستند كه عربستان با همكاري بازيگران عربي، رژيم صهيونيستي، آمريكا و برخي دولت‌هاي اروپايي سعي دارد آنها را در فضاهاي رسانه‌اي و نشست‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي مطرح كند.

1-2. تهديدات نوين، تروريسم تكفيري و تسليحات كشتارجمعي: يكي از اصلي‌ترين مأموريت‌هاي ناتو در گسترش به سمت شرق به‌خصوص خاورميانه و زيرسيستم آن در خليج فارس، مبارزه با تروريسم و ممانعت از گسترش تسليحات هسته‌اي و همچنين كشتارجمعي است. درواقع، پس از فروپاشي شوروي و قرار گرفتن اسلام سياسي به‌عنوان دشمن اصلي آمريكا، موضوع تروريسم و اشاعه هسته‌اي به اصلي‌ترين دغدغه استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا تبديل شده است. همچنين يكي از انگيزه‌هاي اصلي آمريكا براي گسترش به سمت خليج‌ فارس، نظارت بيشتر بر عربستان و بازيگراني است كه نقش مهمي در حمايت از گروه‌هاي جهادي و تروريستي ايفا مي‌كنند.

اگرچه جمهوري اسلامي ايران نگراني‌اي از بابت موضوع تروريسم تكفيري و مبارزه با آن ندارد و هرگونه استفاده از تسليحات كشتارجمعي را چه به‌لحاظ شرعي و چه به‌لحاظ سياسي و حقوقي ممنوع مي‌داند و آن را در فرايندهاي راستي‌آزمايي قرار داده است، موضوع به امنيتي كردن ايران و برجسته ساختن نقش منطقه‌اي آن به‌عنوان تهديد نوين و حمايت از تروريسم ارتباط دارد كه عربستان به همراهي رژيم صهيونيستي و تيم ترامپ درصدد طرح و عملياتي ساختن آن است.

1-3. امنيت انرژي: مسئله صدور مستمر و بي‌ضرر انرژي از شاهراه خليج فارس، بخش ديگري از دستور كار ناتوي عربي در منطقه است. اگرچه با تبديل شدن آمريكا به توليدكننده و در آينده نزديك صادركننده نفت، موضوع انرژي به آن ميزان كه در گذشته براي اين كشور اهميت داشت، حساسيت كمتري يافته است، نقشي كه انرژي خليج فارس در اقتصاد جهاني ايفا مي‌كند، تضمين استمرار آن همچنان از اهميت بسيار زيادي براي آمريكا برخوردار است.

1-4. مشاركت امنيتي: چهارمين بعد از گسترش مأموريت‌هاي ناتو، تحريك و اجبار دولت‌هاي عربي منطقه به مشاركت در تأمين امنيت و برعهده گرفتن نقش‌هاي بيشتر پس از چند دهه وابستگي امنيتي به آمريكا و دولت‌هاي غربي بوده است. همچنين اين مأموريت با تغيير تمركز ايالات متحده از خاورميانه به‌ شرق آسيا و احاله مسئوليت بيشتر به دولت‌هاي عربي منطقه به‌خصوص عربستان سعودي ارتباط دارد.

 

 

2. روند تحولات

ازآنجاكه نقطه مبناي طرح تأسيس ناتوي عربي به سفر دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوري آمريكا، به رياض در 21 مه 2017 برمي‌گردد و نقش واشينگتن در شكل‌دهي به اين ائتلاف و هماهنگي‌هاي آن برجسته است، روند تحولات به‌خصوص آخرين تحركات ميداني در يك ماه اخير كه با اقدامات جديد آمريكا عليه ايران همچون لغو معافيت واردكنندگان نفت و قرار دادن سپاه در فهرست تروريستي همزمان شده، از اهميت مضاعفي برخوردار شده است.

2-1. اجلاس مكه: برگزاري دو اجلاس اضطراري سران عربي در مكه در 30 ژوئن 2019 به پيشنهاد عربستان سعودي كه با حضور بازيگران مشاركت‌كننده در ائتلاف ناتوي عربي همراه است، در شرايط اعلام طرح «معامله قرن» با پيش‌نشست اقتصادي منامه و افزايش تنش‌ها در خليج فارس همراه شده است. انگيزه‌هاي عربستان از اين اقدام، پاسخ هماهنگ دولت‌هاي عربي به حادثه بندر فجيره و حملات پهپادي يمني‌ها به خطوط نفت سعودي است. همچنين سعودي بنا دارد كه با ايجاد هماهنگي در سطح سران، در روند افزايش تنش‌ها ميان ايران و آمريكا، زمينه را براي بحراني نشان دادن فضاي كنوني آماده، و ضرورت اقدامات جدي‌تر در مقابل خطر ايران را به دستور كار تبديل كند.

2-2. نشست مقدماتي نمايندگان نظامي: دوشنبه 8 آوريل 2019، نشست نمايندگان نظامي آمريكا و هفت دولت عربي مشاركت‌كننده در ائتلاف راهبردي خاورميانه يا ناتوي عربي در رياض برگزار شد. رياست هيئت سعودي در اين نشست را طلال بن عبدالله العتيبي، مشاور نظامي محمد بن سلمان، وليعهد عربستان برعهده داشت. نمايندگان نظامي امارات، بحرين، كويت، عمان، قطر و اردن نيز در اين نشست حضور داشتند. خبرگزاري رسمي عربستان هماهنگي و آمادگي براي تشكيل ائتلاف راهبردي خاورميانه را يكي از اهداف اين نشست عنوان كرده است.

2-3. خروج مصر: خروج مصر از ناتوي عربي را مي‌توان متغير منفي بسيار مهمي در فرايند شكل‌يابي ائتلاف راهبردي خاورميانه به‌حساب آورد، به‌خصوص كه مصر در نوامبر 2018، ميزبان مانور مشترك دولت‌هاي عربي خليج فارس به‌علاوه مراكش، لبنان و اردن با عنوان «سپر عرب 1» بود كه تحليل‌گران، آن را مقدمه‌اي براي تأسيس ناتوي عربي مي‌دانستند؛ اما حضور نداشتن قاهره در نشست نمايندگان نظامي دولت‌هاي عضو در رياض و اعلام كناره‌گيري مصر از اين ائتلاف، البته به شكل غيررسمي و رسانه‌اي باعث شد اين گمانه تقويت شود كه اين بازيگر مهم عربي از ملاحظات خاص خود برخوردار است. رمزيابي اين ملاحظات نشان مي‌دهد كه اختلافات مصر با قطر (دوحه در مانور مشترك نظامي در قاهره شركت نكرد) ترديد در موفقيت ترامپ در دوره بعد از رياست‌جمهوري، افزايش تنش در منطقه به‌خصوص در ارتباط با ايران و ابهام در اهداف و موفقيت اين ائتلاف باعث شده است كه مصر به اين جمع‌بندي دست يابد. درواقع، خروج مصر پازل‌ ناكامي ناتوي عربي را تا حدود زيادي تكميل كرد: از اختلافات چهار دولت عربي با قطر گرفته تا قتل خاشقجي، محدود شدن برخي اختيارات محمد بن سلمان در داخل عربستان و عدم تمايل آمريكا به برخورد نظامي با ايران.

2-4. جلسه مالي آمريكا و شوراي همكاري: رياض روز سه‌شنبه 26 مارس 2019 ميزبان جلسه كارگروه منطقه‌اي مركز با عنوان «مقابله با تأمين مالي تروريسم» بود. نماينده آمريكا و شش كشور عضو شوراي همكاري در اين جلسه حضور داشتند و هدف آن توانمند كردن كشورهاي عضو مركز با خطرهاي موجود بود. خبرگزاري عربستان سعودي گزارش داد كه تمركز كارگروه در اين جلسه بر طرح‌هاي ايران بود كه هدفش حمايت مالي نامشروع و خطرهايي است كه ايران براي نظام پولي جهاني به‌بار مي‌آورد.

طبق اين گزارش، اعضاي مركز هركدام مواردي عملي را ارائه، و بهترين اقداماتي را بررسي كرده‌اند كه دولت‌هايشان انجام داده‌اند يا مي‌توانند انجام دهند تا فعاليت‌هاي ايران متوقف شود. موارد عملي شامل دو مورد درباره دو شبكه خريد موشك‌هاي بالستيك بود كه شركت‌ها از آن براي سرپوش گذاشتن بر طرف اصلي استفاده‌كننده از كالاهاي به‌كار گرفته‌شده براي تجارت موشك استفاده مي‌كنند و همچنين شامل يك مورد درباره طرح سايبري شامل پول ديجيتال مي‌شود كه به فعاليت‌هاي مالي نامشروع كمك مي‌كند.

در اين جلسه، اقدامات براي رعايت قطعنامه شوراي امنيت و استانداردهاي گروه اقدام مالي (FATF) ارائه شد و شاخص‌هاي اصلي مبارزه با سلاح‌هاي كشتارجمعي و نقاط ضعف شركت‌هاي تجارت سراسري و چگونگي تقويت شفافيت مالي بخش خصوصي ازطريق توجه كردن به كارمندان يا مشتري‌ها و اجراي تدابير پيشگيرانه ديگر و اهميت تنظيم و نظارت مؤثر بر فعاليت مالي ذخاير ديجيتال و ارائه‌دهندگان خدمات پول ديجيتالِ مرتبط بررسي شد.

قابل ذكر است كه عربستان سعودي و آمريكا در سفر ترامپ به رياض (مه 2017) توافقي را امضا كردند كه به‌موجب آن، كارگروه منطقه‌اي مبارزه با حمايت مالي از تروريسم تأسيس شود. وزارت خزانه‌داري آمريكا مأموريت نخست مركز را تبادل اطلاعات ميان آمريكا و شش دولت شوراي همكاري قرار داده است؛ اطلاعاتي درباره شبكه‌هاي مالي حمايت از گروه‌هايي مانند: داعش يا القاعده، و همچنين تهديداتي كه آمريكا آن را برآمده از جانب ايران و سوريه مي‌داند.

 

3. مخاطرات احتمالي براي ايران

با توجه به افزايش فشارهاي آمريكا بر ايران كه خود را در خروج از برجام، بازگشت تحريم‌ها، لغو معافيت‌هاي نفتي و هسته‌اي و تروريستي اعلام كردن سپاه پاسداران نشان داده است و همچنان احتمال مي‌رود اقدامات بعدي هم صورت گيرد، افزايش تحركات ناتوي عربي، به‌خصوص نقشي كه عربستان، امارات و بحرين در همراهي با رژيم صهيونيستي ايفا مي‌كنند، مي‌تواند منشأ مخاطرات جديد در سطح منطقه باشد.

3-1. تقارن دو سطح: آنچه احتمال مخاطرات براي ايران را در مقطع كنوني افزايش داده، تقارن دو سطح بين‌المللي و منطقه‌اي در افزايش فشار، مهار و سد كردن نفوذ تهران است. در طول چهار دهه اخير، مقطع ديگري را نمي‌توان سراغ گرفت كه اين ميزان هماهنگي و تقارن بين سطح بين‌المللي به رهبري آمريكا و سطح منطقه‌اي با بازيگرداني بازيگراني چون: عربستان، امارات و رژيم صهيونيستي به‌وجود آمده باشد. تغيير تمركز راهبردي آمريكا از خاورميانه و خلأ قدرت در جهان عرب باعث شده است كه آمريكا در چهارچوب احاله مسئوليت بيشتر به متحدان منطقه‌اي خود همچون عربستان، فشار براي تغيير فاز روابط بين رياض و تل‌آويو را نيز به‌وجود آورد. از اين زاويه است كه طرح ناتوي عربي و معامله قرن از زمان روي‌كار آمدن ترامپ به ادبيات روابط بين‌الملل اضافه شده و هدف آن تغيير برخي مؤلفه‌ها در استراتژي خاورميانه‌اي آمريكاست.

3-2. اقدام محتمل نظامي اما محدود: در شرايط كنوني كه تيم دونالد ترامپ به‌دنبال افزايش فشارها بر ايران‌اند كه طيفي از تغيير رفتار تا تغيير رژيم را دربرمي‌گيرد، وقوع اقدام نظامي به شكل محدود امري محتمل است. درواقع، نشست نمايندگان نظامي ايالات متحده و شش دولت عربي خليج فارس به همراه اردن در فروردين‌ماه نشان مي‌دهد كه نوعي هماهنگي عملياتي نيز به‌وجود آمده است تا بازيگران در وضعيت محتمل دچار غافلگيري نشوند. اعزام ناوگروه آمريكا به خليج فارس و زمزمه‌هاي بستن تنگه هرمز، اگرچه همگي در چهارچوب عمليات رواني و با هدف امتيازگيري از رقيب صورت مي‌گيرد، با افزايش سطح تنش و در فضاي بي‌تصميمي، احتمال بروز خطا و شكل‌گيري اقدامات نظامي گزينه بسيار محتملي است.

3-3. تمركز بر فعاليت‌هاي موشكي: فشارهاي آمريكا، اروپا و دولت‌هاي عرب منطقه به همراه رژيم صهيونيستي و تمركزي كه بر فعاليت‌هاي موشكي و منطقه‌اي تهران قرار داده‌اند، به‌نظر مي‌رسد به دستور كار ناتوي عربي در نشست‌هاي آينده تبديل شود. درواقع، اگر بپذيريم به‌دليل محدوديت‌هاي كاركردي‌اي كه در اين ائتلاف وجود دارد، صورت‌بندي اقدامات اجرايي و عملياتي از شانس كمي برخوردار است، برجسته‌سازي اقدامات ايران در چهارچوب فعاليت‌هاي موشكي و منطقه‌اي، به دستور كار ناتوي عربي در فضاي رواني و رسانه‌اي تبديل خواهد شد.

3-4. ايفاي نقش منفي در نشست آتي FATF: با توجه به نشست مالي آمريكا و ناتوي عربي در چهارچوب FATF در فروردين‌ماه گذشته و درپيش بودن موضوع ايران در اجلاس بعدي اين گروه در اواخر خردادماه كه مصادف با اتمام آخرين مهلت اين گروه به جمهوري اسلامي است، قرار دادن ايران در فهرست سياه با توجه به نقشي كه شوراي همكاري خليج فارس به‌عنوان يكي از سازمان‌هاي منطقه‌اي و زيرمجموعه FATF ايفا مي‌كند، امري محتمل است.

4. توصيه و پيشنهادهاي راهبردي

طرح پيشنهادهاي راهبردي براي تصميم‌گيرندگان سياست خارجي براي مواجهه واقع‌بينانه با ناتوي عربي در شرايطي مطرح مي‌شود كه اين سازۀ درحال شكل‌گيري، دچار ضعف‌هاي ساختاري و كاركردي بسياري است: از اختلافات دوجانبه و چندجانبه دولت‌هاي عربي مشاركت‌كننده در اين ائتلاف گرفته تا اختلاف بر سر تعريف و احساس از تهديد مشتركي به نام ايران. همچنين بايد اضافه كرد كه اين اتحاد امنيتي جديد درباره موضوعات زيربنايي دچار نوسان است و در چهارچوب اين سؤال حياتي كه بهترين شيوه رابطه با ايران چيست نيز بين بازيگران اختلاف‌نظر وجود دارد و صف‌بندي اين وضعيت را مي‌توان امروز در چهارچوب شوراي همكاري مشاهده كرد. همچنين مسئله مهم ديگر نوعي سردرگمي در راهبرد خاورميانه‌اي آمريكا و برجسته‌سازي نقش عربستان در چهارچوب احاله مسئوليت بيشتر است كه باعث شده است كه آن خوش‌بيني اوليه كه رياض از ترامپ داشت به ترديدهاي استراتژيك تبديل شود.

بااين‌حال و با توجه به روند تحولات و برشمردن مخاطرات احتمالي‌اي كه ائتلاف استراتژيك خاورميانه مي‌تواند براي جمهوري اسلامي ايران دربرداشته باشد، لازم است كه تصميم‌گيرندگان سياسي و امنيتي ضمن توجه به محدوديت‌ها و ضعف‌هاي ناتوي عربي، موارد پيشنهادي را در فرايند تجزيه و تحليل سياست خارجي مطمح‌نظر قرار دهند:

1. پرهيز از اقدامات و اظهارنظرهايي كه منجربه تحريك بازيگران بي‌طرف و خنثي همچون كويت مي‌شود. درواقع، طرح بستن تنگه هرمز اگرچه مي‌تواند اقدامي بازدارنده باشد، موجب كاهش گرايش‌هاي گريز از مركز بازيگراني چون: كويت، عمان و قطر و ايجاد نوعي همبستگي در شوراي همكاري خليج فارس مي‌شود، حال آنكه بايد از ظرفيت‌هاي شكاف در اين شورا بيشترين بهره را ببرد؛

2. افزايش مانورهاي نظامي در خليج فارس با بازيگراني چون عمان و در مراحل بعد، با قطر؛

3. افزايش سطح همكاري و درصورت امكان، تقويت ائتلاف‌هاي منطقه‌اي با قطر و تركيه، به‌خصوص كه آنكارا درحال افزايش نقش در منطقه خليج فارس است و نه‌تنها با قطر، بلكه با كويت نيز تفاهم‌نامه‌هاي نظامي و امنيتي امضا كرده است؛

4. تأكيد بر نقش مستقلانه مصر در خاورميانه و استفاده از ظرفيت‌هاي خروج آن از ناتوي عربي به شكل ارسال سيگنال‌هاي سياسي و درصورت وجود ظرفيت، آمادگي براي افزايش تبادلات اقتصادي؛

5. حفظ و درصورت امكان، كاهش دادن انگيزه‌هاي اردن براي پيوستن به ناتوي عربي. با توجه به رويكرد بي‌طرف و نه‌چندان خصمانه اين كشور با ايران و با عنايت به اينكه تهران ارتباطات سياسي و اقتصادي نسبتاً خوبي با امان دارد، مي‌توان مقامات اردن را از پيامدهاي ماجراجويي منطقه‌اي آگاه‌تر كرد؛

6. اتخاذ اقدامات واقع‌بينانه براي مواجهه با FATF؛

7. حفظ برجام و البته استفاده از برخي ظرفيت‌هاي داخلي آن براي اقدام متقابل؛

8. همراهي بيشتر با رويكرد بين‌المللي در كانون‌هايي چون يمن.