عمليات طوفان‌الاقصي و افول روايت صهيونيستي در عرصه بين‌المللي


عمليات طوفان‌الاقصي و افول روايت صهيونيستي در عرصه بين‌المللي

عمليات طوفان‌الاقصي داراي ابعاد مختلفي است؛ مانند شكست اطلاعاتي و نظامي رژيم صهيونيستي، تضعيف روند عادي‌سازي و ارتقاي سطح قدرت محور مقاومت. اما اين عمليات يك بُعد ديگر نيز داشت و آن افول روايت صهيونيستي در عرصه بين‌المللي است؛ روايتي كه مبتني‌‌بر يك اقليت آواره از ظلم هولوكاست است كه وارد مآمن پدري خود شده ولي اكثريت كشورهاي عربي و اسلامي ضمن مخالفت، قصد پاك‌سازي قومي آن‌ها را دارند. اين روايت با پيوست رسانه‌اي، هنري و سياسي و تداوم حمايت همه‌جانبه قدرت‌هاي بزرگ به‌خصوص ايالات‌متحده آمريكا و اروپا توانسته بود حاميان خود را چه در ميان عموم مردم و چه در ميان نخبگان پيدا كند. روايتي كه دهه‌ها به‌عنوان يك پيوست و پشتيبان حفاظتي از رژيم صهيونيستي عمل مي‌كرد و حتي بزرگ‌ترين جنايت‌ها و جرائم اين رژيم را با توجه به آن ناديده گرفته مي‌شد و مصونيتي براي صهيونيست‌ها ايجاد كرده بود.

حال با توجه به نشانه‌هايي همچون افزايش انتقادات بين‌المللي نسبت به سياست‌هاي رژيم صهيونيستي در جهان به‌خصوص اروپا و آمريكا، حمايت از اين روايت تضعيف شده است. به‌طوري‌كه در طول عمليات طوفان‌الاقصي كه رژيم صهيونيستي با گسترش اخبار دروغين ژست قرباني گرفته بود، نتوانست حمايت كافي را در افكار عمومي كسب كند. بعد از واكنش‌هاي خشن رژيم صهيونيستي به‌خصوص هدف قرار دادن بيمارستاني در غزه، شاهد انتقادات بي‌سابقه‌اي ازسوي مقامات سياسي كشورهاي جهان به‌خصوص غربي روبه‌رو بوديم. اين امر در كنار شكل‌گيري تجمعات بزرگ اعتراضي كم‌سابقه به اقدامات صهيونيست‌ها در آمريكا و اروپا و همچنين واكنش نهادهاي بين‌المللي (محكوميت‌هاي سازمان‌هاي بين‌المللي همچون نهادهاي حقوق بشري، سازمان بهداشت جهاني و سازمان ملل متحد)، اين افول روايت را تقويت مي‌كند.

عموماً افول يك روايت بين‌المللي با ايجاد شك‌وترديد در افكار و نگرش‌هاي عمومي نسبت به يك موضوع به‌علت آشكار شدن يك‌سري از برسازي‌هاي روايي و همچنين تقويت روايت رقيب، تشديد مي‌شود. حال سؤالي كه پيش مي‌آيد اين است كه چرا روايت صهيونيستي روبه افول بوده و روايت‌هاي متعارض آن در حال ظهور و بروز بيشتر است. در پاسخ مي‌توان موارد زير را بيان كرد:

  1. روايت صهيونيستي داراي ضعف‌ بوده و حقايق فراواني عليه آن در دسترس است كه با گذر زمان و آشكار شدن بيشتر ابعاد آن بر اساس تحقيقات علمي و رسانه‌اي، با چالش پذيرش از طرف افكار عمومي روبه‌رو مي‌شود. براي مثال، روايت صهيونيستيِ ايجاد حاكميت در سرزمين بدون‌ صاحب و بدون جمعيت فلسطين، امروز با ادله مختلف تضعيف و حتي رد شده است.
  2. اقدامات توسعه‌طلبانه دائمي و زيرپاگذاشتن قطعنامه‌ها و توافقات منطقه‌اي و بين‌المللي، تصويري توسعه‌طلب و تماميت‌خواه از رژيم صهيونيستي به جهان مخابره مي‌كند. براي مثال، با نگاهي به تاريخ قضيه فلسطين مي‌توان گفت رژيم صهيونيستي در خصوص عقب‌نشيني از مناطق 1967 و عدم شهرك‌سازي در مناطق اشغالي، به تعهدات اصلي خود در قبال نهادهاي بين‌المللي و همچنين كشورهاي عربي و فلسطينيان موافق با سازش عمل نكرده است.
  3. برخورد خشن با فلسطينان و آواره‌كردن آن‌ها به‌صورت مداوم در هشتاد سال اخير (درگذشته به‌‌صورت اشغالگري و در سال‌هاي اخير به‌صورت شهرك‌سازي)، اين انگاره را تقويت مي‌كند كه در حقيقت، اين رژيم براساس يك پروژه توسعه‌طلبانه ايجاد شده و حاضر به پذيرش قواعد زندگي مسالمت‌آميز در عرصه بين‌المللي نيست؛ ولو در همان مناطقي كه در سازمان ملل، مصوب شده است.
  4. محور مقاومت و حاميان آن در دهه‌هاي اخير در كنار پيشرفت دفاعي و امنيتي، در حوزه رسانه نيز فعال‌شده‌اند و توانسته‌اند روايت رقيب صهيونيست‌ها را با راهبردهاي رسانه‌اي توسعه دهند؛ به‌خصوص اينكه، حقايق اين روايت به دليل نزديكي به واقعيت، از اثرگذاري قابل توجه برخوردار است.
  5. ورود كشورهاي عربي و اسلامي به حوزه رسانه‌اي و تشكيل شبكه‌هاي رسانه‌اي فرا منطقه‌اي همچون الجزيره انگليسي و پرس‌تي‌وي و شكستن انحصار خبري رسانه‌هاي جريان اصلي، بستر فعاليت فعالان رسانه‌اي حامي مقاومت مردم فلسطين را فراهم كرده است.
  6. توسعه رسانه‌هاي نوين و در دسترس بودن آن به‌نوعي اثرگذاري تامه رسانه‌هاي جريان اصلي كه عموماً روايت صهيونيستي را ترويج مي‌كردند تضعيف كرده و فضا را براي اثرگذاري مروجان روايت رقيب رژيم صهيونيستي فراهم كرده است.