جايگاه و نقش پاكستان در سياست خارجي آمريكا


مقدمه

پاكستان كشوري استراتژيك است كه از بدو تأسيس (1947) تاكنون نقش مهمي در معادلات منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي برعهده داشته است. گمان مي‌رود كه در آسياي جنوبي، هيچ كشوري درحد پاكستان به ايالات متحده نزديك نبوده است؛ اما نبايد از نظر دور داشت كه آمريكا همواره سعي كرده ديپلماسي‌اش را در رقابت هند و پاكستان در حالت ميانه قرار دهد. در دوره جنگ سرد، هند در سلك دوستان شوروي درآمده بود. بنابراين، قابل پيش‌بيني بود كه پاكستان به جانب دنياي غرب به‌ويژه ايالات متحده ميل كند. اشغال افغانستان توسط شوروي‌ها در 1979 موجب شد پاكستان به‌عنوان هم‌پيمان ايالات متحده نقش مهمي در زمين‌گير كردن شوروي‌ها و مديريت جنگ در افغانستان برعهده بگيرد. پس از فروپاشي شوروي در دهه 1990، پاكستان موقتاً از چشم آمريكا افتاد.

اما پس از رويداد 11 سپتامبر 2001، اهميت گذشته خود را براي آمريكايي‌ها بازيافت. پاكستان در برابر دريافت امتيازات بسيار، به طالبان پشت كرد و نقش برجسته‌اي در سرنگوني امارت اسلامي ايفا نمود. روابط اين دو كشور چه در زمان بوش پسر و چه در دوره باراك اوباما خالي از مسئله نبود؛ آنها ترجيح داده‌اند همكاري‌هايشان را در سطح ميانه‌اي ادامه دهند. به‌نظر مي‌رسد كه در دوره ترامپ مناسبات ميان دو كشور متلاطم شده است. موضع‌گيري تند مقامات آمريكايي عليه نقش مخرب پاكستان در افغانستان و حمايت از تروريسم، علائمي از تغيير را در سياست خارجي آمريكا در مقابل پاكستان نشان مي‌دهد؛ اما سؤال اين است كه سياست خارجي آمريكا دراين‌مورد در چه سطحي تغيير كرده است؛ در سطح استراتژي يا تاكتيك. اين سؤالي است كه در ادامه بدان پاسخ خواهيم داد.

 

نگاهي به گذشته روابط پاكستان و آمريكا

در دهه ۱۹۸۰، پس از روي‌كار آمدن نظام ماركسيستي در افغانستان و سپس تجاوز شوروي به اين كشور، روابط آمريكا با پاكستان در بالاترين سطح خود بود. تاآنجاكه ايالات متحده علاوه‌بر كمك‌هاي نظامي و اقتصادي به پاكستان كه در خط مقدم نبرد با كمونيسم قرار داشت، چشم خود را بر برنامه هسته‌اي اسلام‌آباد بست. اين درحالي‌ بود كه در سال ۱۹۶۵، آمريكا تحريم‌هايي را عليه برنامه هسته‌اي پاكستان وضع كرده بود.

اوج اتحاد استراتژيك دو كشور در سال 1981 بود. در اين سال، ايالات متحده به‌دليل افزايش تهديدات امنيتي در منطقه و نيازهاي توسعه اقتصادي پاكستان، 2/3 ميليارد دلار كمك بلاعوض در اختيار اين كشور قرار داد. در سال 1986، دو كشور درمورد برنامه دوم كمك امنيتي و توسعه اقتصادي چهار ميليارد دلاري در طول سال‌هاي 1988-1993 موافقت كردند. در واپسين سال‌هاي دهه 1980، نشانه‌هاي سردي در روابط دو كشور آشكار شد؛ تاآنجاكه در 1 اكتبر 1990 ايالات متحده آمريكا كل كمك‌هاي نظامي و اقتصادي به پاكستان را متوقف كرد. پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 و تشكيل ائتلاف جهاني عليه القاعده و طالبان، بار ديگر پاكستان اهميت دهه 1980 خود را براي آمريكا بازيافت.

در طليعه هجمه ائتلاف بين‌المللي عليه القاعده و طالبان، پرويز مشرف حاكم نظامي پاكستان تحت فشار ايالات متحده، «حمايت بي‌قيدوشرط كشورش در جنگ عليه تروريسم» را پذيرفت. واشينگتن نيز در پاسخ به اين عمل، برخي از تحريم‌ها را كه بعد از آزمايش‌هاي هسته‌اي پاكستان و كودتاي نظامي بر اين كشور تحميل شده بود برداشت و كمك‌هاي اقتصادي مهمي را به آن اعطا كرد. درمقابل، پاكستان نيز خدمات گسترده‌اي را به آمريكايي‌ها عرضه نمود. اين كشور ضمن در اختيار قرار دادن خاك و فضاي خويش به روي ائتلاف بين‌المللي، تعداد زيادي از اعضاء القاعده را كه در پاكستان دستگير شده بودند به آمريكا تحويل داد. دراين‌خصوص، پاول، وزير امور خارجه آمريكا، با اشاره به همكاري‌هاي پاكستان با آمريكا، آن كشور را متحد اصلي غيرناتوي آمريكا خواند و اين عنوان را پاداش همكاري با آمريكا در مبارزه با تروريست اعلام كرد.

روابط گرم پاكستان و آمريكا پس از روي‌كار آمدن دموكرات‌ها در سال 2008 نيز ادامه يافت، تاآنجاكه در سال 2010، آمريكا چهار ميليارد و پانصد ميليون دلار به پاكستان كمك كرد. اين درحالي بود كه پاكستان به حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكا به مناطق قبايلي معترض بود. يافته شدن ردپاي بن ‌لادن در ابيت‌آباد ـ جايي كه يكي از بزرگ‌ترين مراكز نظامي پاكستان قرار دارد ـ در 2011، از منظر آمريكايي‌ها خيانت رهبران پاكستان به آمريكا محسوب مي‌شد. از آن پس، روابط دو كشور به‌صورت ترديدآميزي ادامه پيدا كرد، تا اينكه با روي‌كار آمدن مجدد جمهوري‌خواهان در 2016، پاكستان از چشم تيمي كه با شعار «اول آمريكا» به قدرت رسيده بودند افتاد.

 

عناصر كليدي در مناسبات پاكستان و آمريكا

الف) افغانستان

براي ايالات متحده، موضوع افغانستان ازآن‌رو در مناسباتش با پاكستان اهميت دارد كه نخست، افغانستان ميدان همكاري دو كشور در دهه 1980 بود و دوم، پس از رويداد 11 سپتامبر تاكنون، افغانستان قطبي است كه همكاري‌هاي استراتژيك آمريكا با پاكستان بر محور آن شكل گرفته است. آمريكا در همكاري با پاكستان رژيم طالبان را در 2001 سرنگون كرد؛ اما هرگز موفق نشد نظام سياسي كارآمد و پايداري را در افغانستان ايجاد كند. در سال‌هاي اخير، اتهام حمايت پيدا و پنهان پاكستان از طالبان و تضعيف حاكميت ملي افغانستان، بارها ازسوي دولتمردان آمريكايي تكرار شده است.

درحال‌حاضر نيز كه روند صلح افغانستان تحركاتي داشته و چند دور مذاكرات مستقيم ميان نمايندگان طالبان و آمريكا صورت گرفته، ايالات متحده نگران است كه مبادا سياستمداران يا نظاميان پاكستاني در بزنگاه‌هاي حساس، بازي صلح را بر‌هم بزنند؛ كما اينكه دولت افغانستان نيز مدعي است كه نهادهاي قدرتمندي در پاكستان به‌ويژه سازمان اطلاعات ارتش اين كشور (آي‌اس‌آي)، در فرازهاي حساسي تماس‌هاي دولت افغانستان با طالبان را قطع كرده و يا اينكه به افغانستان وعده‌هاي دروغين داده‌اند.

ب) تسليحات هسته‌اي

منازعه پاكستان با هند و وقوع چند جنگ ويرانگر ميان طرفين، دو كشور را از دهه 1960 وارد مرحله‌اي از رقابت‌هاي هسته‌اي كرد. وضع تحريم‌هاي تسليحاتي و اقتصادي عليه هند و پاكستان در دهه‌هاي 1960 و 1970 گزينه‌اي بود كه در شرايط جنگ سرد از دست آمريكا برمي‌آمد. در دهه 1980، پس از اتحاد آمريكا و پاكستان در مبارزه عليه كمونيسم، چالش هسته‌اي در روابط دو كشور برداشته شد تا اينكه پس از آزمايش اتمي هند و پاكستان در سال 1998، مجدداً نگراني آمريكا به‌عنوان ژاندارم نظام بين‌الملل برانگيخته شد.

پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، اين سؤال به‌صورت جدي ذهن آمريكايي‌ها را به خود مشغول كرد كه اگر گروه‌هاي تروريستي به‌جاي حمله با هواپيما، با تسليحات حامل كلاهك‌هاي هسته‌اي به آمريكا حمله مي‌كردند، چه اتفاقي مي‌افتاد. هيلاري كلينتون، وزير وقت امور خارجه آمريكا گفته بود «اين كشور قصد دارد رابطه‌‌اش را با پاكستان بهبود بخشد؛ اما موضوع تسليحات هسته‌اي موضوع نگران‌كننده‌اي براي آمريكاييان است».

درحال‌حاضر نيز دولت ترامپ نگران آن است كه اگر پاكستان به حال خود رها شود، چه سرنوشتي در انتظار تسليحات هسته‌اي اين كشور خواهد بود. از منظر تحليل‌گران آمريكايي، در ميان كشورهايي كه رسماً به تسليحات اتمي دست يافته‌اند، پاكستان كشوري است كه ضريب امنيتي پاييني دارد و اين امر مي‌تواند آينده جهان را تهديد كند.

ج) تروريسم

پس از 11 سپتامبر 2001، آمريكايي‌ها با چشم‌پوشي از تقصير گذشته پاكستان در حمايت از طالبان، با ارائه مشوق‌هايي اين كشور را با خود همراه كردند. پرويز مشرف، حاكم وقت پاكستان، در توجيه چرخش دولت متبوع خود در مقابل طالبان گفته بود «واقعه 11 سپتامبر كه به بحران بين‌المللي ختم شد، موجب ايجاد زمينه‌اي براي پاكستان در بيرون آمدن از انزواي سياسي گرديد و نقش اين كشور را در صحنه جهاني برجسته‌تر ساخت». وي همچنين در وقت ديگر گفته بود «آمريكايي‌ها اكنون براي ما بيشتر از طالبان منفعت دارند». پس از 11 سپتامبر، سياستمداران آمريكايي به مساعدت پاكستان نياز مبرمي داشتند. رهبران وقت آمريكا به توصيه فرانسيس فوكوياما گوش فرادادند كه گفته بود «ايالات متحده احتمالاً پس از اين حملات بايد به‌طور متفاوتي با گذشته ظاهر شود. لذا بيشتر به كمك دوستانش جهت به‌انجام رساندن پروژه ملي براي شكست تروريسم نيازمند است».

آمريكايي‌ها موفق شدند پاكستاني‌ها را با دادنِ امتيازات سياسي و اقتصادي كلان به آنها با خود همراه كنند. القاعده و طالبان در جنگ شكست خوردند و رهبران آنها ناپديد شدند. متشكل شدن مجدد بقاياي طالبان و تلفات بالاي نيروهاي بين‌المللي در افغانستان، زمينه‌هاي ترديد درمورد صداقت پاكستان را در مبارزه با تروريسم پديد آورد. با پيدا شدن ردپاي بن ‌لادن در نزديكي اسلام‌آباد و كشته شدن او در حمله كماندوهاي آمريكايي، تروريسم به چالشي در مناسبات دو كشور تبديل شد و سازمان اطلاعات ارتش پاكستان (آي‌اس‌آي) در نقش عامل پناه دادن به بن ‌لادن مورد انتقاد شديد ايالات متحده قرار گرفت.

تروريسم در دوره پساترامپ نيز به چالش اصلي در مناسبات دو كشور تبديل شده است. انتقاد شديد مقامات آمريكايي از بازي دوگانه پاكستان در مبارزه با تروريسم موجب رنجش‌هاي مقامات پاكستاني شده است. عمران خان، نخست‌وزير فعلي پاكستان، در دوره مبارزات انتخاباتي بارها از قدرنشناسي آمريكايي‌ها درمورد مساعدت‌هاي پاكستان به‌شدت انتقاد كرده، هرچند كه پس از رسيدن به قدرت به‌صورت محسوسي سعي كرده است خط‌مشي روادارانه‌اي را در مقابل آمريكا درپيش بگيرد.

د) هند

گذشته نشان مي‌دهد هيچ بازيگري در حد هند، جايگاه پاكستان را در سياست خارجي آمريكا تحت تأثير قرار نداده است. در دهه 1990، با برداشته شدن دشمن مشترك در روابط آمريكا با پاكستان، روابط هند درجهت عكس آن افزايش يافت و هند در مقام قدرت بزرگ آسيا، جايگاه مهمي در سياست خارجي آمريكا پيدا كرد. رويداد 11 سپتامبر نقطه‌عطفي در سياست خارجي آمريكا در مقابل پاكستان محسوب مي‌شود. نياز شديد آمريكا به پاكستان در مبارزه با القاعده و طالبان موجبات نگراني هند را پديد آورد.

باوجوداين، آمريكايي‌ها سعي كردند گام‌هاي جديدي را در روابط با هند بردارند. در اين دوران، نشانه‌هايي از بدگماني آمريكا در مقابل صداقت پاكستان در مبارزه با تروريسم و ادامه حمايت از طالبان آشكار شده بود، چه آنكه آمريكا باور داشت بمب هسته‌اي هند، سلاحي پاك و بمب هسته‌اي پاكستان به‌دليل همراهي با تروريست‌ها و استبداد داخلي كثيف است. در دوره پساترامپ، با تشديد تنش در روابط پاكستان و آمريكا، مناسبات با هند گرم‌تر شده است. ترامپ بارها از نقش هند در معادلات منطقه‌اي به‌عنوان قدرت بزرگ جهاني به نيكي ياد كرده است. به‌نظر مي‌رسد آمريكا با بها دادن به هند به‌دنبال آن است كه ازيك‌سو، پاكستان را تحت فشار بگذارد و ازسوي‌ديگر، به رهبران چين هشدار دهد كه به شرايط آمريكا در مبادلات تجاري تن دهند.

 

استراتژي آمريكا در دوره ترامپ؛ تداوم يا تغيير؟

با كشته شدن بن لادن در پاكستان، آمريكايي‌ها درمورد صداقت اين كشور در مبارزه با تروريسم ترديد كردند. درعين‌حال، مناسبات دو كشور در سطح متوسطي حفظ شد. با روي‌كار آمدن دولت جمهوري‌خواه در 2016، لحن مقامات آمريكايي در مقابل پاكستان تغيير كرده است. ترامپ از زمان روي‌كار آمدن، بارها از سياست پاكستان در افغانستان انتقاد كرده و گفته كه اين كشور به نيروهاي تروريستي در افغانستان پناه داده است و آمريكا ديگر نمي‌تواند در برابر اين مسئله سكوت كند؛ كما اينكه ركس تيلرسون، وزير خارجه پيشين آمريكا، از مقامات پاكستاني خواسته بود از رفتار دوگانه در برابر گروه‌هاي تروريستي دست بردارند. ترامپ نيز در توئيتي نوشته بود «آمريكا در پانزده سال اخير، 33 ميليارد دلار به پاكستان پول داده است و درمقابل، چيزي جز دروغ، نيرنگ و حمايت از گروه‌هاي تروريستي دريافت نكرده است».

البته دولت ترامپ تصوير روشني از استراتژي اين كشور در مقابل افغانستان و پاكستان به‌دست نداده و كارشناسان را در ميانه تصميم‌هاي متناقض نگه داشته است؛ اما آنچه به پاكستان مربوط مي‌شود اين است كه در سياست خارجي دولت كنوني آمريكا، جايگاه گذشته پاكستان در نقش شريك استراتژيك آمريكا به مخاطره افتاده است. از منظر رهبران كنوني آمريكا، پاكستان در طول هفده سال گذشته، نه‌تنها منابع مالي سرشاري از آمريكا را به جيب زده، بلكه درمقابل، با پناه دادن به جريان‌هاي تروريستي و حمايت پيدا و پنهان از طالبان در افغانستان، موانع بزرگي را در مسير اين كشور قرار داده است.

دولت ترامپ وانمود مي‌كند كه با ابزارهاي سياسي و اقتصادي، پاكستان را تحت فشار مي‌گذارد تا به بازي دوگانه‌اش در جايگاه شريك استراتژيك آمريكا و حامي جريان‌هاي تروريستي پايان دهد. ترامپ در دو سال اخير به رهبران و نظاميان پاكستاني هشدار داده است كه اگر راه خود را از تروريست‌ها جدا نكنند، سهمشان را از مساعدت‌هاي مالي آمريكا كه ساليانه به ميلياردها دلار مي‌رسد ازدست خواهند داد.

نبايد از نظر دور داشت كه تغيير استراتژي آمريكا در برابر پاكستان با اما و اگرهاي بسياري همراه است. آمريكا به‌خوبي از نقش كليدي پاكستان در تحولات منطقه به‌ويژه ادامه جنگ و يا جان گرفتن روند صلح در افغانستان آگاه است. آمريكا نيك مي‌داند كه بدون همراهي پاكستان در دهه 1980، سربازان شوروي خاك افغانستان را ترك نمي‌كردند و بدون مساعدت‌هاي اين كشور، آمريكا در براندازي القاعده و طالبان در افغانستان، موفقيت چنداني نداشت. آمريكا اين را نيز مي‌داند كه كشور هسته‌اي پاكستان با نزديك به دويست ميليون نفر جمعيت، بازيگر دست‌وپا بسته‌اي در برابر آمريكا نيست؛ ضمن آنكه تاريخ روابط دو كشور نشان داده است كه در دوران افول و تنش در روابط دو كشور، پاكستان گرايش بيشتري به قدرت‌هاي ديگر به‌ويژه چين و روسيه داشته است.

به‌نظر مي‌رسد دولت كنوني آمريكا نتواند نام پاكستان را از فهرست متحدان استراتژيك خود پاك كند، اما هيئت حاكمه ايالات متحده درنظر دارد با افزايش فشارها بر پاكستان، اين كشور را مجاب كند كه از نقش تخريبي خود در حمايت از طالبان و بي‌ثباتي افغانستان دست بردارد. عباس فياض، كارشناس مسائل شبه‌قاره بر اين باور است كه «آمريكايي‌ها مي‌دانند در هر شرايطي، پاكستان با نفوذ اطلاعاتي‌ و ارتباطات گسترده‌اي كه با گروه‌هاي مختلف مخالف دولت افغانستان دارد‌، قادر است هرگونه بازي آمريكا را در افغانستان خراب كند‌. برخي مقامات آمريكايي اذعان دارند كه بدون پاكستان‌، آمريكا نمي‌تواند در افغانستان موفق شود؛ چون آنها مي‌دانند كه پاكستان با امكانات و دسترسي‌هايي كه دارد‌، يك بازي خراب‌كن بسيار موفق است؛ لذا به اين دلايل آمريكا مي‌كوشد ضمن تداوم فشارها، رابطه را تاحدودي حفظ كند».

درحال‌حاضر، نوعي ترديد و حتي تناقض در تصميم‌گيري نهادهاي حكومتي آمريكا در مقابل پاكستان ديده مي‌شود. ژنرال رضا محمدخان، تحليل‌گر امور دفاعي پاكستان بر اين نظر است كه «هيچ نوع هماهنگي‌اي بين كاخ سفيد و پنتاگون براي تدوين و تعيين سياست‌هاي خارجي اين كشور وجود ندارد؛ به‌ همين ‌دليل است كه وزارت امور خارجه نمي‌تواند آشكارا با توجه به شرايط جديد منطقه‌اي تصميم‌گيري كند». وي با اشاره به سخنان اخير جوزف دانفورد، رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا، معتقد است كه برخلاف ادعاهاي ترامپ مبني‌براينكه پاكستان به پناهگاه تروريست‌ها تبديل شده است، او از نقش سازنده پاكستان در مبارزه با تروريسم تمجيد مي‌كند؛ زيرا وي و ديگر مقامات بلندپايه ناتو در افغانستان به اين واقعيت پي برده‌اند كه بدون همكاريِ پاكستان نخواهند توانست بر گروه‌هاي تروريستي در افغانستان چيره شوند.

نخست‌وزير جديد پاكستان با اشاره به انتقادهاي آمريكا از اين كشور، بارها مساعدت‌هاي پاكستان را در جنگ با تروريسم، به رخ رهبران ايالات متحده كشيده و تلويحاً هشدار داده است كه درصورت تكرار ادعاهاي ترامپ، در مناسبات با ايالات متحده تجديدنظر خواهد كرد؛ اما مشكل در اينجاست كه درك واقعيت‌هاي سياست خارجي در اين كشور و عوامل مؤثر بر آن بسيار مشكل است، چه آنكه پوشيده نيست نظاميان در پاكستان حتي اگر رسماً قدرت را دردست نداشته باشند، نقش مهمي در تعيين جهت‌گيري‌هاي سياست خارجي اين كشور دارند.

برخي از ناظران بر اين باورند كه با روي‌كار آمدن عمران خان، سياست خارجي اين كشور به‌دليل قرار داشتن در سپهر حمايت ارتش، يكپارچه‌تر شده است؛ اما حقيقت آن است كه دولت ائتلافي به رهبري حزب تحريك در سياست‌گذاري داخلي و خارجي با محدوديت‌هاي بسياري مواجه است و درنتيجه نمي‌توان تمام آنچه عمران خان و وزير امور خارجه او مي‌گويند، با سياست خارجي حكومت پاكستان برابر انگاشت.

به‌نظر مي‌رسد خط‌مشي دولت ترامپ مبني‌بر تحت فشار گذاشتن پاكستان، بر مناسبات پاكستان با همسايگانش به‌ويژه جمهوري اسلامي ايران اثر خواهد گذاشت. گذشته روابط ديپلماتيك ايران و پاكستان نشان مي‌دهد كه مناسبات دو كشور عمدتاً پايدار و سازنده بوده است. هرچند كه درحال‌حاضر، رهبران آمريكا و پاكستان به سياست‌هاي يكديگر به‌شدت معترض‌اند، ترديدي نيست كه آمريكا پاكستان را به حال خود رها نخواهد كرد.

آمريكا به‌خوبي آگاه است كه بي‌توجهي به پاكستان، اين كشور را به اردوگاه قدرت‌هاي رقيب مانند چين، روسيه و ايران نزديك خواهد كرد. دولت جديد پاكستان بارها وانمود كرده است كه درخصوص همسايگان به‌ويژه جمهوري اسلامي ايران سياست تعامل‌گرايانه‌تري را درپيش خواهد گرفت؛ اما حمله تروريستي جيش العدل ـ كه در خاك پاكستان پناهگاه دارد ـ به اتوبوس حامل مرزبانان سپاه پاسداران در سيستان و بلوچستان نشان داد كه پاكستان شريك صادق و قابل اعتمادي براي هيچ كشوري نيست. انتخاب عربستان سعودي به‌عنوان اولين مقصد سفر خارجي عمران خان در كسوت نخست‌وزير و متعاقب آن، استقبال پرشور از وليعهد عربستان سعودي در اسلام‌آباد، حامل اين پيام دلجويانه براي آمريكا خواهد بود كه پاكستان جايگاه ويژه‌اي براي عربستان در نقش متحد استراتژيك ايالات متحده قائل است.

 

جمع‌بندي و توصيه‌هاي راهبردي

پاكستان در نقش قدرت منطقه‌اي در ميانه جنوب آسيا و خاورميانه همواره مورد توجه ايالات متحده بوده است. فرازوفرودهايي را كه در تاريخ روابط ديپلماتيك ميان دو كشور اتفاق افتاده است مي‌توان در دو فاز تحريم‌هاي مربوط به برنامه‌هاي هسته‌اي اين كشور تا اتحاد براي مقابله با كمونيسم و تروريسم مشاهده كرد. كاخ سفيد پس از به‌قدرت رسيدن ترامپ وانمود مي‌كند كه به‌دليل نقش مخرب پاكستان در حمايت از تروريسم و اختلال روند صلح در افغانستان، سياست خارجي ايالات متحده در مقابل پاكستان را تغيير خواهد داد. موضع‌گيري‌هاي سفت و سخت شخص ترامپ عليه پاكستان و اعلام قطع مساعدت‌هاي مالي به اين كشور را مي‌توان نمونه‌اي از چرخش سياست آمريكا در مقابل پاكستان دانست.

اما واقعيت آن است كه استراتژي آمريكا در برابر پاكستان به‌عنوان شريك راهبردي در دوره جديد تغيير نيافته است، هرچند كه در سطح تاكتيك، تغييراتي را در سياست خارجي اين كشور شاهد هستيم. اگر آمريكا درنظر دارد بازيگر كليدي در منطقه و افغانستان باقي بماند و سياست مبارزه با تروريسم را ادامه دهد، نمي‌تواند بدون جلب حمايت پاكستان قدم از قدم بردارد.

تجربه دهه 1990 نشان مي‌دهد كه در انزوا گذاشتن پاكستان توسط آمريكا چه عواقب وحشتناكي براي ايالات متحده به‌دنبال خواهد داشت. بنابراين، به‌نظر مي‌رسد علي‌رغم تنش‌هاي پيش‌آمده، جايگاه استراتژيك پاكستان در سياست خارجي ايالات متحده دست‌خورده باقي خواهد ماند، چه آنكه آمريكايي‌ها نيك مي‌دانند با درتنگنا گذاشتن پاكستان، اين كشور مي‌تواند به دامان رقبايي همانند چين و روسيه سقوط كند و آمريكا را از داشتن پايگاه مهم منطقه‌اي در مبارزه با تروريسم محروم نمايد.

تغيير و تحول در جايگاه پاكستان در سياست خارجي ايالات متحده براي جمهوري اسلامي ايران نيز مي‌تواند حائز اهميت باشد. دراين‌راستا، به كارگزاران سياست خارجي توصيه مي‌گردد به نكات ذيل توجه كنند:

  1. معمولاً حاكمان پاكستان فرصت‌طلباني هستند كه از بحران‌هاي موجود در كشورهاي همسايه درجهت تأمين منافع اين كشور بهره‌برداري مي‌كنند. به‌اين‌ترتيب، اين كشور نمي‌تواند متحد و حتي شريك قابل اعتمادي براي دولت‌هاي منطقه باشد.
  2. سياست خارجي پاكستان حتي زماني كه غيرنظاميان بر سرير قدرت تكيه زده‌اند، به‌شدت تحت تأثير اراده ارتش اين كشور به‌ويژه سازمان استخباراتي ارتش (آي‌اس‌آي) قرار دارد؛ به‌همين‌سبب، به تعهدات و قول و قرارهاي ديپلمات‌هاي اين كشور نمي‌توان مطمئن بود.
  3. پاكستان از قِبل روابط استراتژيك با ايالات متحده در چند دهه اخير سودهاي كلاني تحصيل كرده است. ازسوي‌ديگر، آمريكايي‌ها براي پيشبرد اهداف منطقه‌اي خود در گذرگاه سه منطقه آسياي مركزي، جنوب آسيا و خاورميانه به پاكستان نيازمندند. بنابراين، كشورهاي منطقه تا اطلاع ثانوي پاكستان را بايد پايگاه اصلي ايالات متحده محسوب كنند.
  4. هرچند ديپلماسي رسمي پاكستان به‌دليل تعدد كانون‌هاي قدرت از شفافيت كافي برخوردار نيست، جمهوري اسلامي ايران مي‌تواند ضمن تقويت همكاري‌هاي دوجانبه (به‌ويژه در چهارچوب سازمان اكو) با نفوذ در ساختار قدرت پاكستان و همچنين در چهارچوب ديپلماسي عمومي و ارتباط با نهادهاي غيردولتي، مخاطرات هم‌سويي دولت و ارتش اين كشور با آمريكا را بي‌اثر كند.