چشمانداز همكاريهاي ايران و آسياي مركزي در دوران پسابرجام
در اين حوزه هرچند فقط تركمنستان با ايران مرز مشترك دارد، اما كل آسياي مركزي دستكم به دو دليل ميتواند در آينده جمهوري اسلامي نقش كليدي بازي كند:
نخست، موقعيت ويژه جغرافيايي آسياي مركزي است. اين منطقه در قلب حوزه ژئوپليتيك اوراسيا و بين سه حوزه تمدني چين، روسيه و هند واقع شده و با توجه به نامطمئن بودن آينده همكاريهاي تهران با اروپا، درصورت بازگشت تحريمهاي اوليه و برقراري تحريمهاي ثانويه ضدايراني ازسوي آمريكا، جمهوري اسلامي بهمنظور كاستن ار پيامدهاي سوء اين تحريمها و همزمان تقويت ارتباطات اقتصادي و تجاري خويش بهويژه با چين و روسيه به مسيرهاي ريلي و زميني و تا حدودي حريم هوايي كشورهاي آسياي مركزي نياز مبرم خواهد داشت؛ زيرا اين مسيرها در مقايسه با مسيرهاي دريايي و همچنين خطوط ريلي و جادههاي افغانستان و پاكستان، امنتر و مقرون به صرفهتر هستند.
دوم، جمهوريهاي آسياي مركزي در يك مقطع تاريخي حساس قرار دارند. رهبران اين كشورها با محوريت رؤسايجمهور قزاقستان و ازبكستان تلاش دارند به يك همفكري و توافق نسبي پايدار در زمينههاي سياسي، امنيتي و اقتصادي دست پيدا كنند و اختلافات بين خود را تا حد زيادي با اتكاء به مشتركات فرهنگي و مليگرايي قومي كاهش بدهند.
به همين علت، برخي گرايشهاي قومگرايانه «پانتركي»، گرايش فزاينده به اسلامستيزي بهمثابه ميراث ايدئولوژيك دوران شوروي براي نخبگان سياسي و اجتماعي در سراسر اين امپراتوري فروپاشيده ازجمله در آسياي مركزي، در كنار تحريكات و جوسازيهاي مستمر رقباي متخاصم جمهوري اسلامي در اين منطقه، بهويژه آمريكا، رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي، نهتنها از موانع اصلي شكلگيري روابط اقتصادي و سياسي پررونق ميان ايران با كشورهاي آسياي مركزي بهشمار ميروند، بلكه ميتوانند راه را براي خروج كمهزينهتر تهران از تونل خطرناك تحريمهاي پسابرجامي، حتي با وجود فشارهاي روسيه و چين بر آن كشورها، ناهموار سازند.
برايناساس، بهنظر ميرسد چالشها و اميدها فراروي روابط ايران و آسياي مركزي در ماهها و سالهاي آينده عبارتند از:
- اقتصادي: تحريم جمهوري اسلامي از سوي واشينگتن ميتواند بهطور جدي روابط ايران با آسياي مركزي را در دو حوزه كليدي تحت تأثير پيامدهاي سوء خود قرار بدهد: 1. انرژي و بهطور مشخص، نفت و 2. بانكداري.
اگر دولت دونالد ترامپ و همپيمانان منطقهاي آن (تلآويو و رياض) موفق شوند با ارائه مشوقهاي وسوسهكنندهاي مانند كمكهاي مالي كلان يا همكاري براي پيشبرد طرحهاي اقتصادي و فرهنگي و ... نظر كشورهاي آسياي مركزي بهويژه سه دولت قزاقستان، تركمنستان و ازبكستان را كه بيشترين تعاملات اقتصادي ـ تجاري را با ايران دارند، به كاهش چشمگير يا حتي قطع روابط در حوزههاي انرژي و بانكداري و فراتر از آن جلب كنند، آنگاه يافتن جايگزين براي اين كشورها كار آساني نخواهد بود. افزايش تحركات اخير تركمنستان ضد ايران ازجمله در زمينه تعيين رقمي بسيار بالاتر از رقم موردنظر جمهوري اسلامي براي گاز صادراتي به بخشهايي از شمال و شمال شرق ايران نمونهاي از اينگونه اقدامات است.
دراينميان، كشورهايي مانند ازبكستان ميتوانند در نقش يك اهرم فشار مناسب فشارهاي آمريكا بر ايران را تا حدي تعديل كنند. تاشكند كه از روابط خوبي با دولت ترامپ برخوردار است، ايجاد يك كريدور امن حملونقل بين آسياي مركزي و خليج فارس ازطريق اتصال راهآهن ازبكستان به راهآهن ايران و دسترسي راحتتر ازبكها به بنادر ايراني چابهار و بندرعباس را خواستار است. بنابراين قطعاً ازبكستان نميتواند از تجارت پرسود با ايران چشم بپوشد و احتمال دارد شوكت ميرضيايف، رئيسجمهور آن كشور در سفر 16 مه به واشينگتن اين نگراني را با ترامپ در ميان گذاشته باشد. هرچند در اين مورد تاكنون اطلاعرساني صورت نگرفته است.
قزاقستان نيز با وجود تجارت اندك خود با ايران در سال 2017 (385 ميليون دلار)، خروج آمريكا از برجام و تحريمهاي ضدايراني را مانع تحقق اهداف بلندپروازانه خود ميبيند. قزاقها در سالهاي اخير براي احداث راهآهن شمال ـ جنوب كه ايران را ازطريق تركمنستان به قزاقستان و از آنجا به اروپا متصل ميكند، تلاش فراوان به خرج دادهاند و همزمان سعي دارند اين طرح را به پروژه بزرگ كريدور بينالمللي حملونقل شمال ـ جنوب (INSTC) پيوند دهند. براساس اين پروژه قرار است هند از طريق بندر چابهار، خطوط ريلي و جادههاي ايران و افغانستان به تركمنستان، قزاقستان و از آنجا به قفقاز، روسيه و اروپا متصل شود. در ماههاي اخير ازبكستان نيز با اعلام حضور در اين پروژه، قصد دارد زمينه اتصال خودش، قرقيزستان و چين به اروپا را در راستاي تحقق ابرپروژه «ابتكار كمربند ـ جاده چين» (BRI) فراهم سازد. - سياسي: روابط تهران با دولتهاي آسياي مركزي همواره تحت تأثير رويكردهاي ايدئولوژيك هر دو طرف و همچنين القائات مخالفان و رقبا بوده است. بااينحال در سالهاي اخير، روابط جمهوري اسلامي با قزاقستان، ازبكستان و قرقيزستان داراي كمترين تنش و بهسرعت روبهگسترش است؛ بهطوريكه قزاقها در راستاي افزايش نقش بينالمللي خود بهمثابه يك قدرت نوظهور، علاوهبر ميزباني مطلوب مذاكرات صلح سوريه موسوم به «مذاكرات آستانه» با مشاركت ايران، از سالها قبل در نقش ميانجي بيطرف بهمنظور كمك به مديريت بحران ناشي از دخالت قدرتهاي بزرگ در برنامه صلحآميز هستهاي ايران وارد عمل شده اند. مذاكرات آلماتي در فوريه 2012 و اعلام آمادگي دولت نورسلطان نظربايف، رئيسجمهور قزاقستان براي دريافت مازاد اورانيوم غنيشده رآكتورهاي اتمي ايران و نگهداري آن در بانك اورانيوم اين كشور و درمقابل، فروش كيك زرد به ايران پس از توافق گروه 5+1 و تهران دراينزمينه در سال 2015، دو نمونه از همكاري قزاقستان با جمهوري اسلامي بر مبناي اعتماد متقابل بهشمار ميروند.
درهمينحال، دولت نظربايف دو هفته پيش از اعلام خروج آمريكا از برجام، بهصراحت مخالفت خود را با برهم خوردن آن بهعنوان يك توافق خوب بينالمللي اعلام و برجام را نماد موفقيت ديپلماسي چندجانبه در حوزه خلع سلاح هستهاي توصيف كرد.
ازبكستان نيز پس از رويكار آمدن شوكت ميرضيايف در سال 2016 و در راستاي افزايش نقش اين كشور در تحولات منطقهاي، در مسير توسعه روابط سياسي با ايران گامهاي بلندي برداشته است. دراينزمينه، جمهوري اسلامي علاوهبر تلاش براي تقويت نقش منطقهاي ازبكستان ازطريق اعزام وزير امور خارجه ايران به مذاكرات صلح افغانستان به ميزباني تاشكند در مارس 2018، پيشنهاد ميانجيگري بين ازبكستان و تاجيكستان براي حل مسائل فيمابين را مطرح كرده است. درمقابل، تاشكند همچون ديگر كشورهاي آسياي مركزي با نگراني تحولات مرتبط با برجام را كه احتمال رويارويي نظامي واشينگتن ـ تهران را افزايش داده، رصد نموده است و آن را يك اقدام بيثباتكننده براي منطقه ميداند.
مهمترين پيامد احتمالي رويكردهاي مثبت قزاقستان و ازبكستان نسبت به ايران، اطمينان اين كشور نسبت به ناكامي نسبي آمريكا و همپيمانانش در منزوي كردن جمهوري اسلامي در منطقه و جهان است.
البته برخي مقامات و رسانههاي آسياي مركزي اغلب تحت تأثير القائات آمريكاييها، رژيم صهيونيستي و برخي اعراب خليج فارس، توسعه برنامه هستهاي و موشكي ايران و همچنين حضور و نفوذ اين كشور در آن منطقه و افغانستان را بر نميتابند و ادعاهاي غرب در زمينه حمايت تهران از طالبان را تكرار ميكنند. اينها كه شمارشان زياد نيست، از هر گونه اعمال فشار بر جمهوري اسلامي از سوي واشينگتن استقبال ميكنند.
درمجموع هنوز براي گمانهزني در مورد واكنشهاي عملي رهبران آسياي مركزي نسبت به خروج آمريكا از «برجام» زود است و بايد ديد آنها تا كجا در برابر «ايرانهراسي» هدفمند ترامپ و همپيمانان او مقاومت خواهند كرد.
التعليقات