تحليلي بر نخستين انتخابات مستقيم رياست‌جمهوري تركيه


انتخابات رياست‌جمهوري 10 اوت 2014 به ما نشان مي‌دهد بايد در ابتدا باصراحت پذيرفت اردوغان ديگر نيازي به صرف زمان، استراتژي و برنامه‌هاي خود براي زدودن شك‌ها و ترديدها نسبت به خود و حزب عدالت و توسعه ندارد. بنابراين به‌نظر مي‌رسد او به دومين پاشاي تاريخ سياسي تركيه نوين تبديل شده است. روز 10 اوت، 52 ميليون و 894 هزار شهروند تركيه پاي 165 هزار و 108 صندوق بايد مي‌رفتند تا آينده سياسي كشورشان را رقم بزنند؛ آينده‌اي كه با توجه به سه نامزد مختلف سه چشم‌انداز متفاوت داشت. پيش از آغاز انتخابات نظرات مختلفي درباره نتايج آن وجود داشت. برخي معتقد بودند انتخابات به دور دوم كشيده خواهد شد و در رقابت نزديك اردوغان و احسان اوغلو اين آراي كردها خواهد بود كه تأثيرگذار است و دميرتاش براي چانه‌زني سياسي از اين فرصت بهره خواهد برد. برخي نيز معتقد بودند كه پيروزي اردوغان در دور نخست قطعي است و كمتر پيش مي‌آيد كه تيمي در بازي در زمين خود شكست بخورد. براي اين گروه درصد رأي باقي نامزدها بود كه محل پرسش بود. انتخابات برگزار شد و اردوغان با پراكندگي رأيي شبيه انتخابات شهرداري‌هاي پيشين با كسب 8‌/‌51 درصد (55 استان) آرا، به‌عنوان رئيس‌جمهور جديد تركيه نوين برگزيده شد. اكمل‌الدين احسان اوغلو و صلاح‌الدين دميرتاش نيز به‌ترتيب 4‌/‌38 درصد (پانزده استان) و 8‌/‌9 درصد (يازده استان) آرا را به‌دست آوردند.
نخست مي‌توان اين پرسش را مطرح كرد كه پيروزي رجب طيب اردوغان در دور نخست انتخابات به چه معناست؟ از ديدگاه جامعه‌شناختي پيروزي وي در انتخابات را مي‌توان تأييد سابقه كاري و گذشته او ازسوي رأي‌دهندگان دانست؛ كساني كه فكر مي‌كنند حضور اردوغان به‌عنوان رئيس‌جمهور و رهبر سياسي، آينده كشور آنها را به‌شكل بهتري رقم خواهد زد. ازسوي‌ديگر اين انتخاب به‌اين‌معناست كه مردم دوره حكومت حزب عدالت و توسعه را بهتر از دوران پيشين در تركيه مي‌دانند، اما نبايد نكته‌اي را كه دولت باهچلي ذكر كرد ازنظر دور داشت. طبق آمار رسمي نهاد عالي انتخابات تركيه بيش از سيزده ميليون نفر به پاي صندوق‌هاي رأي نرفتند و حدود 750 هزار رأي انداخته‌شده در صندوق نيز بي‌اعتبار بوده است. مشاركت اين گروه كه نامزدي براي رأي دادن در ميان گزينه‌هاي انتخاباتي نداشتند مي‌توانست نقش مؤثري در نتايج انتخابات داشته باشد كه البته اين يك خطا در رفتار سياسي محسوب مي‌شود؛ زيرا قاعده بازي سياسي حضور در ميدان سياست است. به‌اين‌ترتيب مي‌توان گفت اردوغان به‌سختي در انتخابات پيروز شد و درصورت مشاركت بخشي از اين افراد كه همچون احمد نجدت سزر با آگاهي سياسي رأي نداده بودند و البته مخالف پيروزي انتخاباتي اردوغان نيز بودند و يا كساني كه به‌دليل تعطيلات يا اشتغال دور از شهر خود بودند اوضاع كاملاً به‌شكل ديگري رقم مي‌خورد و انتخابات به دور دوم كشيده مي‌شد. اين درحالي است كه شوراي انتخاباتي حزب عدالت و توسعه اعلام كرده است نتايج نظرسنجي‌هاي مختلف آنها با خطايي بسيار اندك همين نتيجه را براي انتخابات پيش‌بيني كرده بود. گذشته از اين، كاهش مشاركت افراد در انتخابات (74 درصد) نكته‌اي است كه نبايد مورد غفلت قرار گيرد.
ازسوي‌ديگر، پيروزي اردوغان در انتخابات بيش از آنكه به شخص اكمل‌الدين احسان اوغلو مربوط باشد نشان‌دهنده محاسبات اشتباه دو حزب جمهوري‌خواه خلق و حركت ملي درباره انتخابات تركيه و رفتار سياسي هم‌حزبي‌هايشان بوده و به از دست دادن هشت درصد آراي خود به نفع رقيب انجاميده است. اين دو حزب كه درون هريك طيف متفاوتي از آرا و رويكردها ديده مي‌شود فاقد انسجام و همگوني دروني لازم بودند و البته بديهي است كه بسياري از اعضاي سكولار اين حزب با مخالفت با معرفي نامزدي اسلامي‌تر، در انتخابات شركت نكردند. برخي ناظران دروني تركيه معتقدند خطا در رفتارهاي سياسي احزاب كه البته امري بديهي است بيشتر ناشي از جوان بودن دموكراسي در اين كشور است. اين درحالي است كه با يك رويكرد آسيب‌شناسانه مي‌توان گفت كاركرد احزاب با وجود سنت و ريشه ديرينه در بافت سياسي تركيه به‌عنوان چرخ دنده دموكراسي چنانچه بايد، نيست.
در اين ميان بسياري از ناظران و متخصصان سياسي معتقد بودند كه اردوغان درصورتي‌كه به مقام رياست‌جمهوري برسد بايد در منش و رفتار سياسي خود تغييراتي را لحاظ كند. ازجمله اين دگرگوني‌ها كنار گذاشتن حزبي‌گرايي و پرهيز از هرگونه سخن يا رفتاري است كه منجربه تشديد قطب‌بندي و يا ايجاد قطب‌بندي جديد در جامعه شود. هرچند اردوغان تا پيش از اين از قطب‌بندي جامعه، توانست برد سياسي داشته باشد، اما ادامه اين سياست در مقام منتخب يك ملت، مي‌تواند تركيه را به‌سمت فاجعه‌اي اجتماعي و سياسي سوق دهد. درهمين‌راستا سخنراني بعد از انتخابات اردوغان نشان داد نسبت به اين انتقاد بجا، آگاه بوده و خواهد كوشيد تا رفتاري درخور يك رئيس‌جمهور داشته باشد. هرچند برخي ناظران سياسي معتقدند تغيير كيش شخصيتي و رفتار يك فرد به‌ويژه در كوتاه‌مدت امري آسان و حتي ممكن نخواهد بود.
در پاسخ به اين پرسش كه آينده تركيه چگونه خواهد بود و اردوغان چه سياستي در پيش خواهد گرفت مي‌توان به چند نكته اشاره كرد. نخست اينكه اردوغان سال‌هاست به پشتوانه اسلام سياسي كوشيده تا مباني مشروعيت خود را در داخل و خارج از تركيه مستحكم كند. اين رويكرد اردوغان با وجود انتقادها، مخالفت‌ها و تهديدهاي جدي در سال‌هاي نخست حكومت حزب عدالت و توسعه به‌تدريج جاي خود را به پذيرش اجباري و سكوت داده است. اكنون ديگر كمتر موردي پيش مي‌آيد كه منتقدان و اپوزيسيون به‌دليل اعمال خلاف قانون حزب حاكم همچون استفاده از نمادهاي اسلامي در فيلم‌هاي تبليغاتي به نقد و شكايت از اين گروه بپردازند. تفوق اسلام در تركيه به اندازه‌اي نهادينه شده است كه چنانچه ديديم براي نخستين‌بار در تاريخ تركيه رقابت بين دو نامزد اصلي اسلام‌گرا بود و حزبي سكولار گزينه‌اي ديني را به‌عنوان نماينده خود معرفي كرد. صرف نگاهي گذرا به وضعيت پوشش در تركيه در سال‌هاي اخير به‌خوبي تغييرات اجتماعي در اين كشور را نشان مي‌دهد.
نكته دوم در رفتار انتخاباتي اردوغان كه در تأييد اين مسئله مي‌توان به آن اشاره كرد انتخاب اشعاري از سزائي كاراكوچ به‌عنوان شعار كمپين انتخاباتي‌اش است. نيازي به يادآوري نيست كه در عرصه سياست و ديپلماسي به‌ويژه در شرايطي همچون انتخابات هر پوشش، نكته، رنگ، ژست و لحني دلالت بر رفتار و اعتقاد سياسي خاص دارد. سزائي كاراكوچ شاعر، نويسنده، سياستمدار و انديشمندي اصالتاً كرد است كه در آثار خود به لزوم وحدت جهان اسلام با توجه به وقايع ناخوشايند جهان اسلام تأكيد دارد. انتخاب اشعار وي درواقع دلالت دوباره‌اي بر اسلام سياسي در كانون توجه اردوغان دارد، اما آنچه بيش از همه مورد بحث است تأكيد اردوغان بر تركيه جديدي است كه پيروزي در انتخابات را به‌عنوان زادروز آن اعلام كرد. آنچه اردوغان در اين تركيه جديد در دستور كار خود قرار داده نخست تدوين قانون اساسي جديد، گذر به سيستم رياستي، و ارائه درك جديدي براي احزاب سياسي است.
در اين ميان تأكيد بر رژيم ولايت (Guardianship Regime) بارها مطرح شده است. در سال‌هاي پيش مبارزه عليه قدرت سياسي نهاد ارتش بارها مطرح شد و تغييراتي قانوني براي كاهش و يا انتقال قدرت اين نهاد به ساير كانون‌هاي قدرت صورت گرفت. تلاش اردوغان طي سال‌هاي گذشته بر تغيير اين كانون قدرت و انتقال آن به حكومتي بود كه مستقيماً ازسوي مردم (رژيم رياستي) انتخاب شود، اما اين رژيم ولايتي تنها به ولايت نظامي محدود نمي‌شود بلكه ولايت اداري و ديني را نيز در كشور تركيه دربرمي‌گيرد. اردوغان خواهد كوشيد تا با تجميع قدرت در دست نهاد رياست‌جمهوري ساير كانون‌هاي پشت صحنه قدرت را تضعيف كند. درواقع مخالفت اردوغان با گروه موسوم به جماعت و شخص فتح‌الله گولن كه از آن به‌عنوان ساختار موازي ياد مي‌كند در چهارچوب همين ولايت ديني نيز قابل درك است.
ازسوي‌ديگر، اردوغان وجود سيستم رياستي در كشورهاي توسعه‌يافته را يكي از دلايل موفقيت اين كشورها و پياده كردن آن را امري ضروري براي توسعه تركيه مي‌داند. اساساً اردوغان ازلحاظ قانوني به‌عنوان نخست‌وزير قبلي و رئيس‌جمهور فعلي، دارد به پدر معنوي تركيه نوين تبديل مي‌شود از اين لحاظ كه پيروزي‌هاي مداوم اردوغان و ياران او در حزب عدالت و توسعه از سال 2001 را مي‌توان امري شگفت‌انگيز و سازماندهي‌شده ناميد به‌خاطر اينكه انتخابات تركيه در مسيري دموكراتيك برگزار مي‌شود و نمي‌توان با شك و ترديد به نتايج انتخابات نگاه كرد بلكه اين موضوع را بايد پذيرفت كه رجب طيب اردوغان با تسخير صندلي كمال پاشا ملقب به آتاتورك به پاشاي ديگر در تاريخ نوين تركيه تبديل مي‌شود.
در اين ميان چند نكته هنوز مورد بحث و محل پرسش است. نخست مسئله آينده سياسي عبدالله گل، رئيس‌جمهور كنوني تركيه، است كه تاكنون اخبار متفاوتي درباره ادامه حيات سياسي وي مطرح شده است. او كه شخصاً پياده كردن مدل پوتين ـ مدودف را رد كرده بود در آخرين اظهارنظرش اعلام كرده كه خدمت به ملت را ادامه خواهد داد، اما او چه جايگاهي در آينده سياسي تركيه خواهد داشت؟ دومين سؤال اين است كه با وجود گمانه‌زني پيرامون نخست‌وزيري احمد داوود اوغلو (در كنار كساني چون بينالي يلديريم، علي باباجان و بولنت آرينچ) چه كسي نخست‌وزير تركيه خواهد شد؟ و سؤال اصلي ديگر اين است كه چه كسي رهبري حزب عدالت و توسعه را برعهده خواهد گرفت؟ اعضاي حكومت جديد چه كساني هستند؟ نكته ديگر محل بحث، نگراني اپوزيسيون از فرداي پيروزي اردوغان است. اپوزيسيون كه بر سياست‌ها و خطاهاي محاسباتي خود در انتخابات تأكيد دارد و در روزهاي آينده به آسيب‌شناسي رفتار انتخاباتي خود خواهد پرداخت نخست از اقتدارگرايي اردوغان و كاهش حقوق و آزادي‌هاي مردم و دموكراسي و حركت به‌سمت فاشيسم بيمناك است و دوم از تداوم قطب‌بندي در جامعه و عمل براساس فلسفه دشمن دشمن من دوست من است هراسان است. سؤالي كه در رابطه با اين گروه مطرح مي‌شود به آينده سياسي رهبران آن بازمي‌گردد. آيا رهبران اپوزيسيون استعفا خواهند داد؟ چه كسي و يا چه برنامه‌هايي در دستور كار اين گروه به‌ويژه براي انتخابات آتي قرار خواهد گرفت؟ به‌عنوان آخرين نكته اميد مي‌رود همانطور كه آقاي روحاني در مكالمه تلفني خود با آقاي اردوغان اعلام داشته، روابط تركيه جديد با ايران بهبود يافته و دو كشور نه فقط دست دوستي بلكه دست اتحاد براي حل مسائل منطقه‌اي و افزايش روابط به يكديگر بدهند.