امكان سنجي ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي به نفع روسيه


وزارت دفاع آلمان اخيراً سند تحليلي روندهاي سياسي و اجتماعي در اروپا و جهان را با عنوان «چشم‌انداز استراتژيك 2040» تهيه كرده است. در دو سناريو از سناريوهاي شش‌گانه باورپذير اين سند، احتمال ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي به نفع روسيه پيش‌بيني شده است. در اين سناريوها، گرايش برخي از كشورهاي عضو اتحاديه اروپا به مدل «سرمايه‌داري دولتي» روسيه و تعليق روند ادغام در اتحاديه اروپا توسط برخي كشورهاي شرقي اين اتحاديه و پيوستن آنها به بلوك‌هاي شرقي ديگر باورپذير دانسته شده است. به‌نظر مي‌رسد پيشران‌هاي تحقق سناريوهاي مورد اشاره در سطور بالا در چهار سطح يوروآتلانتيكي؛ اروپايي؛ روسي و اروپاي شرقي قابل بررسي هستند. در ضمن، اين پيچيدگي و كميت پيشران‌هاي تحقق سناريوهاي مبتني‌بر ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي به نفع روسيه، خود نشانه‌اي از دشوار بودن تحقق آنهاست.
 
سطح يوروآتلانتيكي
در سطح يوروآتلانتيكي، افزايش شكاف بين شرق و غرب اروپا در گام نخست به تضعيف شديد روابط يوروآتلانتيكي در اروپا و يا تقويت پديده اجتماع يوروآتلانتيكي تضعيف‌شده بستگي خواهد داشت. در چهارچوب اين سناريو، با تضعيف فرهنگ يوروآتلانتيكي حتي در كشورهاي اروپاي شرقي، زمينه‌هاي گرايش كشورهاي اروپاي مركزي و غربي به نهادهاي امنيتي و اقتصادي شرق و يا جذاب‌تر شدن هنجارهاي حكمراني كشورهايي چون چين و روسيه فراهم مي‌شود. البته ذكر اين نكته ضروري است درصورت مواجهه همزمان كشورهاي اروپاي شرقي با اروپاي غيرهمگرا و تقويت پديده اجتماع يوروآتلانتيكي تضعيف شده، اين احتمال دور از ذهن نخواهد بود كه كشورهاي اروپاي شرقي به‌صورت مستقل برخي پيمان‌هاي امنيتي را با آمريكا منعقد كنند. در سطح يوروآتلانتيكي، خروج و يا تضعيف شديد حضور ناتو در شرق اروپا و كاهش ظرفيت ادغام كشورهاي اروپاي شرقي در ناتو نيز از ديگر پيشران‌هاي تحقق سناريوهاي مبتني‌بر ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي به نفع روسيه خواهند بود.
 
سطح اروپايي
پيشران‌هاي تحقق سناريوهاي مبتني‌بر ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي به نفع روسيه نيز پرتعداد هستند. پيشران نخست، تحقق اتحاديه اروپاي در خود فرو رفته است كه در آن، نهادهاي اتحاديه به‌جاي بازسازي و اعتلابخش به آن، بيشتر به درون خود فرو رفته‌اند و درحال ميان‌داري اختلافات كشورهاي عضو و حركت در ميان رقابت دستور كارهاي رقيب هستند. افزايش گرايشات حمايت‌گرايانه در اروپا نيز پيشران ديگر تحق سناريوهاي فوق است. پيشران مهم ديگر نيز تضعيف جايگاه اتحاديه اروپا به‌عنوان يك مدل و انگيزه براي تلاش‌هاي مدرنيزاسيون در اروپاي شرقي ازجمله به‌علت سرمايه‌گذاري ناكافي كسب‌وكارهاي اتحاديه اروپا در اروپاي شرقي خواهد بود. به‌نظر مي‌رسد اين پيشران را مي‌توان با عنوان كاهش ظرفيت انطباق و ادغام كشورهاي اروپاي شرقي با اتحاديه اروپا مورد ارزيابي قرار داد. پيشران‌هاي مهم ديگر در سطح اروپايي نيز فقدان انسجام در سياست روسي و سياست اروپاي شرقي اين اتحاديه خواهند بود.
 
سطح روسي
بديهي است يك طرف مهم در حوزه آينده‌هاي روابط اروپاي شرقي و اروپاي غربي، روسيه خواهد بود. تأثيرگذاري عامل روسي به‌عنوان پيشران تحقق سناريوهاي مبتني‌بر ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي، در ذيل دو سناريو قابل ارزيابي است. سناريوي نخست، مواجهه با روسيه تهاجمي است كه ازجمله به‌علت نياز به استفاده از گرايشات ناسيوناليستي براي فرافكني ناكامي‌هاي داخلي، به‌دنبال گسترش نفوذ خود در خارج نزديك و حضور نظامي قدرتمندتر در اروپاي شرقي است. تبديل روسيه به بازيگري كه براي غلبه بر انزواي بين‌المللي و بحران اقتصادي به‌دنبال تعامل سازنده با جهان است نيز سناريوي ديگر اين سطح است. در اين سناريو، روسيه به قدرتي هنجاري بدل مي‌شود و با تغيير نگرش مقابله‌جويانه‌اش با جهان غرب و در بستر تضعيف جايگاه اتحاديه اروپا در اروپاي شرقي، خلأ اتحاديه را در اين حوزه جغرافيايي پر مي‌كند.
 
سطح اروپاي شرقي
پيشران اصلي مرتبط با سطح اروپاي شرقيِ تحقق سناريوهاي مبتني‌بر ايجاد شكاف بين اروپاي شرقي و غربي و نزديك‌تر شدت كشورهاي اروپاي شرقي به روسيه، افزايش قابل توجه نفوذ احزاب راست پوپوليست و بومي‌گرا در سپهر سياسي كشورهاي اروپاي شرقي خواهد بود. درواقع در شرايط كنوني، احزاب پوپوليست با مدل حكمراني دموكراسي غيرليبرال بيشتر در كشورهايي چون لهستان، مجارستان و جمهوري چك واجد نفوذ هستند و گسترش نفوذ اين احزاب به كشورهاي ديگر اروپاي شرقي به‌همراه افزايش گرايش به مدل سرمايه‌داري دولتي، از پيشران‌هاي مهم ارتقاء شكاف بين شرق و غرب قاره و نزديك‌تر شدن اين كشورها به روسيه خواهد بود.