رفتارشناسي چين در قبال بحران در شبه جزيره كره
رفتارشناسي چين در قبال بحران در شبه جزيره كره
چهارشنبه 21 فروردين 1391
پس از رويكار آمدن كيم جونگ اون، عدهاي از كارشناسان از ايجاد يك كره شمالي جديد و رويكرد همكاريگرايانه اين كشور با نظام بينالملل بهخصوص مسئله هستهاي اين كشور صحبت به ميان آوردند و بيان داشتند كه رهبر جوان كره شمالي سياست و استراتژي جديدي را در اين رابطه اتخاذ خواهد كرد. اما آنچه امروزه مشخص است آن است كه وي، نهتنها از مسير و استراتژي گذشته نياكان خود منحرف نشده است بلكه تلاش دارد تا با توان بيشتري اين راه را ادامه دهد. به بيان ديگر ميتوان گفت كه امروزه هستهاي شدن كره شمالي تبديل به استراتژي ملي اين كشور شده و هنگاميكه يك سياست در قالب يك استراتژي تجلي نموده و عمق مييابد تغيير آن بسيار دشوار مينمايد. كيم جونگ اون در فوريه سال 2012 جمله «كره شمالي يك دولت هستهاي است» را به قانون اساسي اين كشور اضافه كرده و بر ضرورت تداوم اين مسير به عنوان مهمترين اولويت امنيت ملي خود تاكيد نموده است.
حال در وهله اول اين سوال اساسي ايجاد ميشود كه چرا كره شمالي تلاش دارد تا به سرعت به سمت هستهاي شدن و انجام آزمايشات هستهاي بيشتر پيش رود؟ براي پاسخ به اين سوال ميتوان چند دليل را بيان داشت. گزينه اول آن است كه انتقال قدرت به رهبر جوان كره شمالي هنوز به مرز نهادينگي و تثبيتشدگي نرسيده و او تلاش دارد تا با حركت به سمت انجام آزمايشهاي هستهاي بيشتر نه تنها رهبريت خود را در كره شمالي نهادينه و تثبيت كند بلكه همچنين توانايي و قدرت خويش را در اداره و پيشبرد اهداف كشور نشان دهد.
دومين دليلي را كه برخي از كارشناسان مطرح كردهاند آن است كه كره شمالي تلاش دارد تا به سرعت جايگاه خود به عنوان يك قدرت هستهاي را تثبيت كرده و پس از آن ارتباط با جهان خارج بهخصوص همكاريهاي اقتصادي را در دستوركار قرار دهد.
پاسخ سومي را كه ميتوان در اين زمينه مورد اشاره قرار داد آن است كه تلاش غرب و آمريكا جهت انزواي هرچه بيشتر كره شمالي، امنيت هستيشناختي اين كشور را بيش از پيش مورد تهديد قرار خواهد داد و اين كشور را وادار مينمايد تا به منظور تضمين امنيت خود به سمت تسليحات هستهاي حركت كند. به بيان ديگر از منظر كره شمالي تنها راه براي حفظ امنيت، حركت به سمت ساخت و توليد تسليحات هستهاي و موشكهاي بالستيك دوربرد است.
به هرحال، تحركات اخير كره شمالي باعث شده است تا صفحه شطرنج منطقهاي در شرق آسيا روز به روز دچار پيچيدگي بيشتري شود و هريك از بازيگران اين منطقه واكنشهاي متفاوتي را پي گيرند. به عنوان مثال مقامات نظامي كره جنوبي بيان داشتهاند كه تلاش دارند تا در وهله اول يك سيستم دفاع موشكي مستقل كرهاي را ايجاد و همچنين توسعه هليكوپترهاي جنگنده بدون سرنشين را به منظور مهار تهديدات فزاينده كره شمالي و حمله پيشدستانه به خطوط آتش كره شمالي دنبال نمايند. اين كشور براي اين منظور بيان داشته كه هليكوپترهاي سبك Surion را بهتدريج جايگزين نسلهاي قديمي اين هليكوپترها نموده و حدود 500 فروند از اين هليكوپترها را با تغيير سيستمهاي ناوبري آنها، آماده حمله به سيستمهاي آتش و توپخانهاي كره شمالي خواهد كرد است. همچنين اين كشور به منظور القاء تصور تهديدآميز بودن توانمندي هستهاي كره شمالي اقدامات بيشماري را در فضاي مجازي انجام داده كه به عنوان مثال ميتوان به توليد و ترسيم نمودارهاي گرافيكي در رابطه با قدرت و توان هستهاي كره شمالي و مقايسه آن با حمله اتمي به ژاپن اشاره نمود. يكي از كارشناسان سياسي ژاپني بيان ميدارد در صورتيكه كره شمالي به صورت دوفاكتو به عنوان يك دولت هستهاي بتواند جايگاه خود را تثبيت كند، محافظهكاران در دو كشور ژاپن و كره جنوبي نيز تلاش خواهند كرد تا نيروهاي بازدارنده هستهاي خود را به صورت مستقل ايجاد كنند و توسعه دهند. اين كارشناس سياسي بيان ميدارد كه همراهي اين امر با گسترش روح مليگرايي در منطقه بهخصوص در رابطه با جزاير مورد مناقشه بين چين و ژاپن و كره شمالي و جنوبي ميتواند باعث گسترش يك مسابقه تسليحاتي گسترده در منطقه شود كه اين امر با ورود بازيگران فرامنطقهاي مانند آمريكا و روسيه ميتواند بسيار خطرناكتر از گذشته شده و صلح و ثبات منطقهاي را بهشدت تهديد نمايد.
علاوهبر آنچه كه در فوق مورد اشاره قرار گرفت به نظر ميرسد كه بخش زيادي از كليد حل اين معما در دستچينيها باشد. حمايت چين از كره شمالي نهتنها ميتواند وجود يك دوست و متحد استراتژيك را در منطقه شمال شرق آسيا تضمين نمايد، بلكه همچنين از اين طريق چين ميتواند منطقه حائلي بين چين و كره جنوبي دموكراتيك كه تقريبا 29000 سرباز آمريكايي در اين كشور حضور دارند را ايجاد نمايد. ايجاد و حفظ اين منطقه حائل ميتواند فضاي تنفسي استراتژيك را براي چينيها و كاهش حجم نيروهايش خود در اين منطقه در پي داشته و به اين كشور اجازه دهد تا نيروهاي خود را در مرز تايوان به عنوان يكي از مهمترين دغدغههاي استراتژيك چين در منطقه متمركز نمايد. همچنين بايد گفت كه حفظ كره شمالي ميتواند به عنوان يك متحد استراتژيك براي چين به عنوان سنگري در برابر تسلط نظامي آمريكا در منطقه عمل كرده و علاوه بر اين امكان كنترل قدرتيابي نظامي ژاپن را نيز فراهم نمايد. بايد دانست كه نگاه چين به مسائل و چگونگي ارتباط با بازيگران منطقهاي و بينالمللي همواره يك نگاه و بينش عملگرايانه توام با حفظ و تامين منافع ملي خود بوده است. چينيها به منظور چگونگي كنش در محيط خارجي و تامين بهينه منافع ملي خود به اين منظور، همواره يك استراتژي سه وجهي را دنبال كردهاند كه عبارت است از استراتژي مديريت روابط همسايگان، استراتژي قدرت بزرگ و نهايتا استراتژي مديريت جريان و عرضه انرژي. چگونگي تنظيم سياستها و استراتژيهاي رفتاري چين نيز بر محور ايجاد تعادل بين اين سه وجه ميباشد. در رابطه با كره شمالي نيز طبيعتا اين سه وجه و سهگانه استراتژي با هم درگير ميباشند. به عنوان مثال ميتوان گفت چينيها به منظور استفاده از سياست انزواي كره شمالي در راستاي منافع خود، بلافاصله ارتباطات نزديكي با آن برقرار و خود را به عنوان يكي از حاميان و متحدان اصلي كره شمالي براي سود بردن از منافع سياسي و اقتصادي حاصله مطرح كردند. چين در حال حاضر مهمترين تامينكننده غذا براي كره شمالي است و همچنين90 درصد انرژي مورد نياز اين كشور و 80 درصد از كالاهاي مصرفي اين كشور را نيز تامين ميكند. به بيان ديگر ميتوان گفت كه چين 70 درصد از حجم تجارت كره شمالي و 90 درصد از سرمايهگذاري مستقيم خارجي اين كشور را به خود اختصاص داده است. چين همچنين امتياز انحصاري توسعه معدن آهن موسان كه در واقع بزرگترين معدن سرباز آسيا نيز ميباشد و همينطور بندر راجينگ ـ كه از ارزش استراتژيكي چشمگيري براي چين به جهت اينكه دروازهاي براي ورود به درياي ژاپن ميباشد، برخوردار است ـ دستيافته است. البته چينيها در مسئله كره شمالي در تلاش براي محقق كردن بخشي از اهداف ايدئولوژيك خود شامل ساخت ائتلافي بينالمللي از دولتهاي ناهمسو با ايالاتمتحده جهت تجديد نظرطلبي در نظم موجود و به چالش طلبيدن آمريكا نيز ميباشند. لذا چگونگي جهتگيري چين در مسئله كره شمالي طبيعتا بايد با لحاظ كردن اين منافع باشد كه از ايجاد گسست در روابط و سياستهاي حمايتي اين كشور نسبت به كره شمالي جلوگيري ميكند. دقيقا به همين دليل است كه عليرغم بهبود چشمگير در روابط چين و كره جنوبي در طول دهه گذشته، پكن همواره در مسائل امنيتي جانب كره شمالي را گرفته و كمكهاي لازم را به منظور پراكنش فشارهاي وارده به اين كشور تامين نموده است. براي سياستمداران چيني ثبات و اجتناب از جنگ يكي از مهمترين اولويتهاي امنيت ملي اين كشور تلقي ميشود. همچنين فروپاشي كره شمالي ميتواند نگرانيهاي جدياي را به خصوص در مناطق مرزي براي چين در پي داشته باشد.
به هر حال شناخت و واكاوي رفتار چين در صورت بروز جنگ و منازعه بين دو كشور كره شمالي و آمريكا و همچنين اين مسئله كه چين چه موضعي را اتخاذ ميكند و آيا به نفع كره شمالي وارد عمل ميشود يا خير؟ نكته حائز اهميتي است كه در ذيل ميتوان چند پاسخ را براي اين مسئله بيان داشت.
• اول آنكه بر اساس پيمان دوستي، همكاري و كمك متقابل سال 1961بين چين و كره شمالي، چين ميبايست در صورت بروز منازعه به دفاع از كره شمالي بپردازد.
• دوم آنكه برخي از كارشناسان معتقدند چينيها در نتيجه تغيير در نظم امنيتي منطقهاي تمركز اساسي خود را بر منافع ملي خود قرار ميدهند و نه بر حفظ اتحاد ايدئولوژيك با كره شمالي.
• برخي از كارشناسان اين حوزه نيز معتقدند كه سياست ابهام چينيها خود ميتواند به عنوان عاملي در بازداشتن ديگران از تجاوز نظامي به كره شمالي نيز تلقي و ارزيابي شود.
در مجموع و بر اساس سخنان شي جين پينگ در ششم آوريل 2013 در اجلاس بوآئو در جزيره Hainan و تاكيد مجدد بر روابط استراتژيك چين و كره شمالي و ياد كردن از اين كشور به عنوان يكي از بزرگترين متحدين سنتي و شريك تجاري ميتوان گفت كه چينيها نميخواهند به صورت ناگهاني گسستي را در مواضع خود نسبت به كره شمالي ايجاد نمايند و سياست ابهام استراتژيك را بر سياست شفافيت استراتژيك ترجيح دادهاند.
التعليقات