جنگ سرد ايران و عربستان


 

 
تاريخچه روابط ايران و عربستان سعودي به‌ويژه پس از انقلاب اسلامي در سال 1357 به استثناء دوره‌هاي كوتاهي، كم‌وبيش آكنده از دشمني و خصومت بوده است. اين دو كشور مهم منطقه خليج فارس همواره در حال تجربه رقابت و رويارويي پنهان و آشكار بوده‌اند كه در برهه‌هايي به برخورد نيز انجاميده است.

ممكن است چنين جلوه كند كه جنگ لفظي شديد دولتمردان رياض و تهران بر سر نحوه برخورد دولت بحرين با تظاهرات اعتراضي اكثريت شيعه اين كشور و اعتراض ايران به اعزام نيروهاي نظامي عربستان به بحرين براي سركوبي مخالفان يكي از تيره‌ترين صفحات دفتر روابط رياض ـ تهران را باز كرده باشد، اما به‌طور مسلم، اين دفتر پيش از اين نيز شاهد صفحات سياه‌تري بود كه هيچ‌گاه منجربه يك درگيري بزرگ و جنگ ميان دو كشور نگرديد.
پس از شروع جنگ تحميلي رژيم صدام حسين عليه ايران در سال 1359 (1980)، عربستان سعودي جانب عراق را گرفت. در سال 1981 كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس پيمان استراتژيكي موسوم به «شوراي همكاري خليج فارس» را تشكيل دادند كه هدف از تأسيس آن ايجاد توازن منطقه‌اي در خليج فارس و مقابله با ايران بود. با شدت گرفتن جنگ ايران و عراق و آغاز حملات دو طرف عليه كشتي‌هاي نفتكش در خليج فارس، چند تانكر حامل نفت عربستان نيز آسيب ديدند. در ژوئن سال 1984 نيروهاي نظامي ايراني و سعودي نخستين برخورد عمده خود را تجربه كردند كه در آن دو فروند جنگنده F-15 سعودي دو فروند جنگنده بمب‌افكن F-4 ايراني را كه ادعا شده بود قصد حمله به كشتي‌هاي حامل نفت عربستان را داشتند، سرنگون كردند.

اما شايد شديدترين و خونبارترين برخورد ميان دو كشور در 31 ژوئيه 1987 (9 مرداد 1366) و آنگاه رخ داد كه نيروهاي امنيتي و پليس ضدشورش سعودي تظاهرات برائت از مشركين حجاج ايراني در مكه را به خاك و خون كشيدند و موجب مرگ 275 ايراني و مجروح شدن 303 تن ديگر شدند. اين واقعه با حمله تظاهركنندگان خشمگين ايراني به سفارت عربستان در تهران پاسخ گرفت كه آن نيز منجربه مرگ يك ديپلمات سعودي، تخريب سفارت و قطع روابط دو كشور شد.

عربستان سعودي همواره از دنباله‌روي شيعيان اين كشور از ايران وحشت داشته است. شيعيان عربستان در دو استان شرقي «احصاء» و «قطيف» سكونت دارند كه به مراكز صدر نفت اين كشور در خليج فارس نزديك است. ايران نيز به‌نوبه خود عربستان سعودي را به حمايت ايدئولوژيك از گروه‌هاي مسلح سلفي در استان مرزي سيستان و بلوچستان و اشاعه وهابي‌گري در اين منطقه متهم كرده است. افزون‌براين، دو كشور با آغاز حمله نظامي ايالات متحده به عراق و سرنگوني صدام حسين از قدرت در سال 2003، بين‌النهرين را عرصه جديدي براي رقابت و زورآزمايي خود يافتند. عربستان سعودي و ايران هر كدام جناح‌هاي هوادار خود در عراق يعني اعراب سني در مركز و شمال غرب و شيعيان در جنوب و جنوب شرقي اين كشور را مورد پشتيباني قراردادند.

صحنه مهم ديگر رويارويي نيابتي رياض و تهران، كشور كوچك ولي حساس لبنان بود. در سال‌هاي اخير و پس از ترور رفيق حريري، دو بازيگر اصلي رقيب در صحنه سياست لبنان يعني جنبش مقاومت حزب‌الله و جناح چهارده مارس هر كدام مورد حمايت ايران و عربستان قرار داشتند. اما با توجه به اوضاع فعلي در عراق و لبنان مي‌توان چنين نتيجه گرفت كه عربستان هر دو ميدان رقابت را به‌ويژه پس از تثبيت دولت نوري المالكي در عراق و روي كار آمدن دولت نجيب ميقاتي در لبنان، به حريف خود واگذار كرده است.

درگيري‌هاي سال گذشته مسلحانه ارتش علي عبدالله صالح رئيس‌جمهور يمن با قبيله شيعي مذهب «الحوثي» در جنوب شبه‌جزيره عربستان نيز موجب شد كه حكومت رياض نيروهاي نظامي خود را براي كمك به ارتش يمن به اين كشور گسيل كرده و دست به بمباران هوايي مواضع و دهكده‌هاي حوثيان زند. رژيم صالح و مقام‌هاي رياض جمهوري اسلامي را به پشتيباني از چريك‌هاي شيعه حوثي متهم كردند.

پرونده فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران نيز يكي ديگر از عوامل نگراني دولت رياض در منطقه است. به گفته كارشناسان غربي، عربستان سعودي از آنكه ايران به يك قدرت هسته‌اي در منطقه خليج فارس تبديل شود، در هراس است. اين وحشت، دولتمردان سعودي را برآن داشته تا درصدد ساخت نيروگاه اتمي و تقويت توانايي‌هاي خود درزمينه اين فناوري برآيند. ناظران غربي معتقدند كه هراس از تبديل ايران به يك قدرت هسته‌اي در خليج فارس، مي‌تواند موجب شروع يك مسابقه تسليحاتي اتمي در اين منطقه شود. بنابه افشاگري اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمريكا ازسوي سايت ويكي ليكس، ملك عبدالله پادشاه عربستان سعودي مصرانه از ايالات متحده خواسته بود تا براي از ميان بردن تهديد هسته‌اي ايران به زور متوسل شود.

از ديدگاه رياض، هرگونه قدرت گرفتن شيعيان در بحرين به افزايش نفوذ ايران خواهد انجاميد و تهديدي بزرگ براي امنيت عربستان سعودي محسوب مي‌شود. رژيم آل‌خليفه در منامه روابط گسترده‌اي با عربستان دارد و از نظر امنيتي و اقتصادي كاملاً متكي به كمك‌هاي همسايه بزرگ جنوبي خود است. سرنگوني حكومت آل خليفه در بحرين مي‌تواند براي شيعيان عربستان نيز الهام‌بخش باشد، و بدين‌سبب سعودي‌ها در كمك به سركوب اعتراضات از خود ترديد نشان ندادند. يكي از مقام‌هاي ارشد سعودي پس از اعزام چهارم مارس نيروهاي پليس ضدشورش اين كشور به بحرين اظهار كرد: «جنگ سرد با ايران يك واقعيت است، اين كشور در حال گسترش نفوذ خود است، بي‌ثباتي حاكم بر چند ماه گذشته موجب شد تا ما ديگر نتوانيم گوشه‌اي آسوده بنشينيم و تنها نظاره‌گر وقايع باشيم».

با اين وجود، بعيد به نظر مي‌رسد كه علي‌رغم شدت گرفتن آنچه جنگ سرد ميان تهران و رياض ناميده مي‌شود، دو كشور از رويارويي نيابي و غيرمستقيم به رويارويي مستقيم بپردازند و يا اصولاً اجازه دهند كه سير وقايع و حوادث در منطقه خاورميانه و خليج فارس آنها را به چنين ورطه‌اي بكشاند. درگيري مستقيم ميان اين دو غول بزرگ منطقه‌اي به سود هيچكدام از آنها و يا ديگر بازيكنان بزرگ بين‌المللي نيست. يك درگيري نظامي در خليج فارس كه يك‌پنجم نفت دنيا براي رسيدن به بازارهاي جهاني از آن عبور مي‌كند، تهديدكننده امنيت انرژي جهان خواهد بود كه مي‌تواند به يك بحران اقتصادي جديد منجر شود. همچنين با وجود آنكه بعيد به‌نظر مي‌رسد ايالات متحده در پي گشايش جبهه جنگ پرهزينه ديگري در خاورميانه باشد، اما برخورد نظامي ميان متحدان منطقه‌اي واشينگتن با ايران، دولت اوباما را ناچار مي‌كند تا با وجود خطرات بسيار، از نيروي نظامي خود براي حفاظت از امنيت انرژي، خطوط كشتيراني و متحدان منطقه‌اي خود وارد عمل شود. اين وضعيت شايد تنها بتواند نگراني‌هاي امنيتي اسرائيل كه پس از سقوط دولت مبارك در مصر بالا گرفته بود را تا حد زيادي كاهش دهد. بنابراين، مي‌توان تصور كرد كه به‌زودي و براي آرام كردن اوضاع و دوري گزيدن از رخ دادن هرچند دور از انتظار چنين سناريويي، دو همسايه مقتدر شمالي و جنوبي خليج فارس براي كاهش تنش و دوري گزيدن از گرم‌تر شدن «جنگ سرد» ميان خود گفت‌وگو را آغاز كنند، همانطور كه پيش از اين و در شرايط خطيرتر نيز چنين كردند.