خروج آمريكا از «INF»

و پيامدهاي آن بر امنيت بين‌المللي


مقدمه

دونالد ترامپ در روز 20 اكتبر با اعلام اين موضوع كه كشورش قصد دارد از پيمان منع موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد (آي‌اِن‌اف) خارج شود، بار ديگر نظرها را به‌سوي خود جلب كرد. تهديد خروج آمريكا از اين پيمان با واكنش شديد بسياري از مقامات اروپايي و روس مواجه شد و بسياري از كارشناسان از احتمال بروز جنگ سرد جديد خبر دادند. دراين‌بين، ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور روسيه، واكنش كشورش به اقدام آمريكا را فوري و متقابل اعلام كرد. وزارت خارجه روسيه نيز در بيانيه‌اي اعلام كرد كه آمريكا با اين تصميم، رؤياي جهان تك‌قطبي را در سر مي‌پروراند. سرگئي ريابكوف، معاون وزير خارجه روسيه، نيز اين تصميم واشينگتن را در راستاي سياست خروج از معاهدات بين‌المللي آمريكا كه در آنها تعهدات برابر با ديگر شركاء وجود دارد و به مفهوم استثنا‌گرايي آسيب مي‌رساند دانست و اعلام كرد كه واشينگتن چون «آي‌اِن‌اف» را مشكلي در جريان تسلط كامل در حوزه نظامي مي‌بيند، درصدد فروپاشي آن است. روسيه در ادامه، از آمادگي خود براي مذاكره با آمريكا در اين رابطه خبرداد.

بااين‌حال، آندره تامسون، معاون وزير خارجه آمريكا، در كنترل تسليحات و امنيت بين‌الملل، در روز 16 ژانويه 2019 اعلام كرد كه اين كشور از ۲ فوريه 2019 (۱۳ بهمن 1397) خروج از اين پيمان را آغاز خواهد كرد. شايد موارد متعدد خروج يكجانبه ايالات متحده تحت زعامت ترامپ از معاهدات بين‌المللي، از برجام گرفته تا ميثاق تغييرات اقليمي پاريس، رويه جديد واشينگتن را براي ناظران جا انداخته باشد؛ اما اين‌بار سؤالاتي اساسي در اين زمينه وجود دارد: هدف ترامپ از اين اقدام چيست و پيامدهاي چنين اقدامي چه خواهد بود؟ در اين مقاله تلاش مي‌شود با بررسي كوتاه، پيشينه و اختلاف دو طرف بر سر اين موضوع، پيامدهاي اين اقدام آمريكا مورد بررسي قرار گيرد.

 

پيشينه و سابقه اختلافات

به‌دنبال تلاش‌هاي ميخائيل گورباچف دبير‌كل حزب كمونيست شوروي، و رونالد ريگان، رئيس‌جمهور آمريكا، از اواسط دهه 1980، براي رسيدن به توافقي بر سر محدودسازي موشك‌هاي ميان‌برد زمين‌پايه، سرانجام در 8 دسامبر 1987 اين تلاش‌ها به پيمان موسوم به «آي‌اِن‌اف» انجاميد. پيمان مزبور، كه از 1 ژانويه 1988 اجرايي شد، ايالات متحده و اتحاد شوروي را از داشتن، آزمايش كردن و مستقر كردن موشك‌هاي كروز و بالستيك زمين‌پايه با بُرد بين 500 تا 5500 كيلومتر (300 تا 3400 مايل) منع مي‌كند. براساس اين معاهده، واشينگتن و مسكو به ترتيب 846 و 1846 موشك را نابود كردند.

به‌طور كلي، مهم‌ترين ويژگي‌هاي پيمان آي‌اِن‌اف عبارتند از: الف) در آي‌اِن‌اف، نوع كلاهك و هسته‌اي بودن يا نبودن آن اهميت ندارد و همه موشك‌هاي قرارگرفته در دامنه بُرد مزبور را شامل مي‌شود؛ ب) مسكو و واشينگتن نه‌تنها در اروپا، بلكه در هر نقطه‌اي از جهان، از استقرار و استفاده از چنين موشك‌هايي منع شده‌اند؛ و ج) پيمان مزبور صرفاً موشك‌هاي زمين‌پايه را دربرمي‌گيرد؛ بنابراين، دو طرف در استفاده از موشك‌هاي هواپايه و درياپايه آزادند.

پس از اين انعقاد، اين معاهده همواره اختلافاتي بر سر ابعاد مختلف آن وجود داشته است. بااين‌حال، آمريكا در طول چهار سال گذشته، بارها روسيه را به نقض پيمان منع موشك‌هاي ميان‌برد متهم كرده است. اعلام نقض اين پيمان ازسوي روسيه توسط دولت اوباما در سال ۲۰۱۴ و براي اولين‌بار در گزارش پايبندي به پيمان‌هاي وزارت خارجه آمريكا آورده شد كه اعلام كرد روسيه با ساخت موشك‌هاي ميان‌برد، درحال نقض اين پيمان است. بااين‌حال، باراك اوباما، رئيس‌جمهور پيشين آمريكا، علي‌رغم انتقاداتي كه به روسيه براي به‌كارگيري تسليحات هسته‌اي تاكتيكي داشت، از پيمان منع موشك‌هاي ميان‌برد خارج نشد. آمريكا مدعي است روسيه با استفاده از سلاح‌هاي هسته‌اي تاكتيكي درصدد ارعاب كشورهاي عضو شوروي سابق است كه روابط نزديكي را با كشورهاي غربي شكل داده‌اند. واشينگتن بر اين باور است كه روسيه برخلاف تعهداتش در پيمان «‌آي‌اِن‌اف»، درحال ساخت و توسعه سيستم موشكي زميني است كه به اين كشور امكان مي‌دهد در كوتاه‌ترين زمان، اروپا را هدف حمله اتمي قرار دهد.

سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) نيز روز ۱۵ دسامبر 2017 با انتشار بيانيه‌اي رسمي اعلام كرد كه سيستم موشكي روسي‌اي را شناسايي كرده است كه پيمان منع موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد را نقض مي‌كند.

درمقابل، مسكو ضمن رد اين اتهام مدعي شد كه اين آمريكايي‌ها هستند كه پيمان «آي‌اِن‌اف» را نقض كرده‌اند. مقامات روسيه بر اين ادعا هستند كه سه برنامه نظامي آمريكا ناقض معاهده «آي‌اِن‌اف» است: 1. استفاده از موشك‌هاي ميان‌برد به‌عنوان هدف در طي آزمايشات دفاع موشكي آمريكا، 2. استفاده از پهپادها و استقرار آنها در اروپا، 3. استقرار برنامه‌ريزي‌شده سكوهاي پرتاب‌كننده‌هاي موشك MK-41 در چهارچوب استقرار سامانه‌‌هاي ضدموشكي در اروپا؛ زيرا اين سكوهاي پرتاب قادر به حمل و پرتاب انواع موشك‌هاي بالستيك و كروز هستند. از نظر آ‌مريكا، هيچ‌كدام از موارد فوق نقض معاهده «آي‌اِن‌اف» نيست.

 

ديدگاه‌ها درباره خروج آمريكا از «آي‌اِن‌اف»

بسياري از متخصصان آمريكايي اعتقاد دارند كه آمريكا با خروج از اين معاهده خود را از محدوديت‌ها براي استقرار موشك‌هاي ميان‌برد زمين‌پايه رها كرده است و مي‌تواند به توسعه موشك‌هاي بالستيك جديد با بردهاي بيشتر اقدام كند. به باور آنها، اين اقدام آمريكا واكنشي به بحث نوسازي نيروهاي نظامي روسيه و توليد تسليحات پيشرفته و فوق مدرن توسط اين كشور است؛ به‌خصوص با رونمايي از تسليحات پيشرفته و پيچيده روسيه توسط پوتين در سال گذشته كه به هراس آمريكا از تغيير موازنه دامن زده است.

اما درمقابل، گروه ديگري بر اين نظرند كه خروج آمريكا از اين معاهده بيشتر به ضرر منافع آمريكا و متحدانش است؛ زيرا آمريكا هنوز براي استقرار موشك‌هاي ميان‌برد زمين‌پايه به اجماع نرسيده و برنامه‌اي براي توسعه چنين موشك‌هايي را طراحي نكرده است؛ ضمن اينكه خود روسيه در دهه اخير از محدوديت‌هاي ناشي از اين معاهده ناراضي است. ارتش و نيروهاي نظامي روسيه علاقه‌مند به ارتقاء توان موشكي خود هستند. بنابه نظر برخي تحليل‌گران، روسيه درحال پيگيري شماري از برنامه‌ها ازجمله پروژه‌هاي متمركز بر موشك‌هاي كروز دوربرد بدون توجه به محدوديت‌هاي تحميلي ازسوي «آي‌اِن‌اف» است. برخي ديگر بر اظهارات مقامات روس در زمينه تهديدات فزاينده عليه امنيت روسيه ازطريق كشورهاي پيرامون روسيه، كه داراي موشك‌هاي بالستيك ميان‌برد هستند تأكيد دارند.

در خاطرات رابرت گيتس، وزير دفاع سابق آمريكا، از قول سرگئي ايوانف، همتاي روسش ادعا شده است كه وي در سال 2007 اعلام كرده بود كه روسيه خواهان خروج از اين معاهده است تا بتواند موشك‌هاي خود را براي مقابله با ايران، پاكستان و چين مستقر نمايد. اين نگراني در سال‌هاي اخير در مواضع ديگران نيز ديده شده است. آناتولي آنتونوف، سفير روسيه در واشينگتن، طي مصاحبه‌اي در سال 2014 اظهار كرد كه امروزه تقريباً سي كشور داراي چنين موشك‌هايي در زرادخانه‌هاي خود هستند كه اكثر آنها در مجاورت روسيه قرار دارند؛ ازجمله به‌طور خاص كره شمالي، چين، هند، پاكستان.

برهمين‌اساس، در سال 2007، روسيه درصدد رفع اين نگراني ازطريق تقديم پيشنهادي به سازمان ملل متحد براي تبديل معاهده «آي‌اِن‌اف» به معاهده چندجانبه‌اي بود كه بتواند شامل ديگر كشورها داراي چنين موشك‌هايي گردد. اين پيشنهاد مورد استقبال آمريكا نيز قرار گرفت؛ اما ازسوي‌ ديگر كشورها حمايت نشد. مقامات روسيه تهديدات ناشي از ناتو را به‌عنوان منبع علاقه خود به خروج از محدوديت‌هاي «آي‌اِن‌اف» اعلام كرده‌اند. آنها اغلب اين تهديد را به برنامه‌هاي آمريكا و ناتو براي استقرار دفاع موشكي خود در اروپا مرتبط مي‌دانند. روسيه همچنين توسعه موشك‌هاي ميان‌برد جديد خود را در واكنش به چالش‌هاي پيشِ روي اين كشور ناشي از توان متعارف پيشرفته ناتو به‌خصوص در زماني‌كه ناتو به كشورهاي نزديك به مرزهاي غربي روسيه گسترش يابد مي‌بيند.

دراين‌ميان، متخصصاني نيز خروج آمريكا از اين معاهده را باعث آسيب به انسجام در ناتو مي‌دانند. اگرچه كشورهاي عضو ناتو ارزيابي آمريكا از تخطي روسيه از اين پيمان را پذيرفته‌اند، بسياري از آنها به حمايت خود از اين پيمان ادامه داده‌اند و باور دارند كه ادامه آن به نفع منافع امنيتي اروپاست؛ ضمن اينكه به باور آنها، حتي اگر آمريكا موشك‌هاي زمين‌پايه جديدي را توسعه دهد، ممكن است اين كشورها تمايلي به استقرار آنها در خاك خود نداشته باشند. منازعات بر سر استقرار موشك‌هاي ميان‌برد در دهه 1980 چالش براي ناتو بود كه امروز نيز چنين چالشي مي‌تواند ايجاد شود.

 

پيامدهاي خروج آمريكا از «آي‌اِن‌اف»

خروج آمريكا از معاهده «آي‌اِن‌اف» مي‌تواند عواقب و پيامدهاي گسترده‌اي بر امنيت بين‌المللي داشته باشد: اول، اين بدان معناست كه هر دو كشور (آمريكا و احتمالاً روسيه) از محدوديت‌هاي توسعه و استقرار موشك‌هاي كوتاه‌برد و ميان‌برد رها مي‌شوند. اين امر مي‌تواند بر دو منطقه عواقب فوري داشته باشد: اروپا و آسياي شرقي؛ ضمن اينكه رژيم شكننده اشاعه هسته‌اي را نيز تحت تأثير قرار دهد.

پيامدها بر اروپا:خروج آمريكا از پيمان منع موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد، اروپا را در مقابل مسائل پيچيده قرار مي‌دهد. اين امر مي‌تواند موج بزرگي از بي‌ثباتي را در سطح جهان به همراه داشته باشد و به‌طور خاص، امنيت قاره اروپا را تحت تأثير قرار دهد. آنچه حتمي به‌نظر مي‌رسد اين است كه درصورت عملي شدن وعده ترامپ، روس‌ها سياست تهاجمي را درقبال كشورهاي اروپايي اتخاذ خواهند كرد و اين كشور سلاح‌هاي هسته‌‌اي به‌ويژه زيردريايي‌هاي هسته‌اي را با هدف تهديد محدوده سرزميني آمريكا توسعه خواهد داد. اين امر براي ناتو به اين معناست كه بايد درباره استقرار اين نوع تسليحات در اروپا فكر كنند. مشكل اينجاست كه اشتياق متحدان اروپا در اين زمينه زياد نيست و اكثر كشورها مثل فرانسه، آلمان و هلند خواهان استقرار چنين تسليحاتي نيستند؛ اما درمقابل، برخي كشورها مثل لهستان و كشورهاي بالتيك كه احساس تهديد مستقيم از روسيه دارند، علاقه بيشتري به استقرار چنين تسليحاتي دارند؛ لذا در وضعيت امنيتي اروپا، فروپاشي اين معاهده ويران‌كننده خواهد بود؛ زيرا منجربه نوعي شكاف ميان اعضاي اتحاديه اروپا خواهد شد. برخي از آنها از مواضع آمريكا حمايت، و برخي عليه تصميم ترامپ موضع‌گيري خواهند كرد.

دراين‌ميان، بايد گفت مقاومت در برابر استقرار موشك‌هاي آمريكا ازسوي اروپاييان مشكل است؛ اين امر به واكنش روسيه بستگي خواهد داشت. روس‌ها تاكنون متهم به تخطي از معاهده «آي‌اِن‌اف» بوده‌اند و ناتو اعتقاد دارد كه روسيه با سرعت بيشتري توسعه و استقرار محدود موشك‌هاي كروز ميان‌برد زمين‌پايه خود را دنبال مي‌كند. اگر روسيه تصميم به گسترش و توسعه اين موشك‌ها به‌خصوص در بخش اروپايي روسيه بگيرد، متحدان اروپايي ناتو احساس تهديد بيشتري از جانب اين كشور خواهند كرد؛ اما اگر روسيه در اين معاهده بماند و به‌طور گسترده دست به استقرار چنين تسليحاتي نزند انتظار مي‌رود تنها كشورهايي كه ازنظر تاريخي احساس تهديد ازسوي روسيه مي‌كنند مثل لهستان، شايد روماني و البته سه كشور بالتيك، مجبور به تصميم‌گيري در اين زمينه شوند كه استقرار موشك‌هاي آمريكايي را در سرزمين‌هاي خود بپذيرند يا خير. چه اجماع ناتو در اين زمينه حاصل شود و چه آنها به‌طور دوجانبه توافقاتي را با آمريكا صورت دهند، اين امر مي‌تواند اثري منفي بر انسجام در ناتو بگذارد.

پيامدها بر آسياي شرقي: فروپاشي اين معاهده مي‌تواند پيامدهايي را هم براي ثبات استراتژيك جهان و هم براي رژيم اشاعه هسته‌اي داشته باشد، به‌طوري‌كه جهان شاهد مسابقه تسليحاتي در سطح ابرقدرت‌ها خواهد بود كه تأثير دومينويي بر ديگر قدرت‌هاي بزرگ و مناطق جهان خواهد داشت. هم آمريكا و هم روسيه اين معاهده را به‌عنوان محدوديت در توان خود براي مقابله با نيروهاي موشكي روبه‌ظهور چين در آسيا ـ پاسيفيك مي‌بينند. زماني كه اين معاهده در سال 1987 منعقد شد، فقط آمريكا و روسيه داراي نيروهاي هسته‌اي ميان‌برد بودند؛ اما امروزه چين به همراه ديگر كشورها مثل ايران، كره شمالي و هند از دارندگان زرادخانه اين‌گونه موشك‌ها محسوب مي‌گردند.

بسياري از متخصصان آمريكايي بر اين باورند كه آمريكا با خروج از اين معاهده، از محدوديت‌ها براي استقرار موشك‌هاي ميانبرد زمين‌پايه رهايي مي‌يابد و چنين اقدامي نه‌تنها واكنشي به چالش‌هاي روبه‌ظهور ناشي از روسيه، بلكه واكنشي به توان موشكي چين است. به گفته‌ آنها، چنين امري آنها را در مقابله با تلاش‌هاي چين براي محدودسازي عمليات‌هاي آمريكا در منطقه انعطاف‌پذيرتر مي‌كند، ضمن اينكه آمريكا با استقرار موشك در سرزمين‌هاي متحدان خود مثل ژاپن، فيليپين و احتمالاً شمال استراليا مي‌تواند دسترسي و توانمندي خود را بدون نياز به نيروهاي دريايي گسترش دهد.

با فروپاشي اين معاهده، واشينگتن و مسكو محدوديتي در توسعه و استمرار موشك‌هاي كروز و بالستيك ميان‌برد ندارد. اين امر فقط توان نظامي چين را به چالش نخواهد كشيد، بلكه مي‌تواند توازن قدرت در منطقه را تغيير دهد. تركيب نيروهاي موشكي آمريكا و روسيه مي‌تواند تهديدي عليه زرادخانه هسته‌اي چين محسوب شود و اين كشور را به‌سوي بهبود كمّي و كيفي نيروهاي موشكي و هسته‌اي‌اش سوق دهد. متعاقباً هند، پاكستان، كره شمالي، ايران و عربستان بيكار نخواهند نشست.

در مجموع، با درنظر گرفتن رقابت‌هاي ميان دو كشور آمريكا و چين در حوزه‌هاي تجاري و اقتصادي در ماه‌هاي گذشته و جنگ اقتصادي آمريكا عليه چين، اكنون آمريكا مي‌كوشد ابعاد نظامي و امنيتي را نيز به ابعاد ازپيش شكل‌گرفته اضافه كند. خروج احتمالي آمريكا از اين پيمان براي چين مي‌تواند نتايج زير را دربرداشته باشد:

ـ بازتر شدن دست آمريكا براي اقدامات قدرت‌افكنانه خود در مناطق پيراموني چين به‌ويژه در نواحي دريايي اين كشور به‌منظور بي‌اثر كردن توان بازدارندگي اين كشور؛

ـ ايجاد فشار بيشتر بر چين در مناطق درياي چين شرقي و درياي چين جنوبي در قالب تشديد گشت‌زني‌هاي نيروي دريايي آمريكا در اين مناطق؛

ـ آغاز فرايندي جديد از فروش تسليحات متعارف به متحدان خود در اين مناطق و تشديد حمايت نظامي از تايوان.

ـ تشديد استقرار موشك‌هاي بالستيك ميان‌برد در واكنش به مسابقه تسليحاتي ميان روسيه و آمريكا.

پيامدها بر رژيم عدم اشاعه: درخصوص پيامدهاي تصميم ترامپ به خروج آمريكا از پيمان منع موشك‌هاي هسته‌اي ميان‌برد مي‌توان در اولين گام، به تأثير آن بر شكست نظام بازدارندگي هسته‌اي اشاره كرد. درصورت قطعي و نهايي شدن تصميم ترامپ، اين‌طور به‌نظر مي‌رسد كه پيمان ادامه كاهش تسليحات راهبردي «استارت-3» كه اعتبار آن در سال 2021 به اتمام مي‌رسد ازميان خواهد رفت. همچنين تهديد جديد آمريكا عليه روسيه، به‌طور حتم واكنش شديد روس‌ها را به همراه خواهد داشت و مسكو نيز مسير اعمال فشار و تهديد نظامي جديد را در مقابل كشورهاي همجوار خود كه پايگاه‌هاي نظامي آمريكا در آنها واقع شده است درپيش خواهد گرفت؛ درنتيجه، تهديدات و ناامني در سطح جهان و نگراني‌هاي بين‌المللي از امكان وقوع رقابت تسليحاتي بزرگ ميان قدرت‌ها كه بر‌هم‌زننده ثبات و امنيت جهاني خواهد بود افزايش خواهد يافت.

تشديد مسابقه تسليحاتي ناشي از فروپاشي معاهده «آي‌اِن‌اف» در جهان مي‌تواند پيامدهاي جدي‌اي را براي رژيم شكننده عدم اشاعه هسته‌اي كنوني داشته باشد. اگرچه در سال 2018، اشارات مثبتي ازسوي آمريكا و روسيه براي كاهش تسليحات هسته‌اي و موشكي اعلام شد، اين خوشحالي اندكي بيشتر دوام نداشت و با انتشار گزارش بررسي وضعيت هسته‌اي (NRP) سال 2018 آمريكا پايان يافت. آمريكا در اين سند، به مدرنيزاسيون زرادخانه هسته‌اي و ارتقاء توان بازدارندگي هسته‌اي خود از طريق توسعه انواع جديد تسليحات هسته‌اي متعهد شده است.اين گزارش نشان‌دهنده برگشت سياست آمريكا از پذيرش هرگونه تعهد قانوني به خلع سلاح هسته‌اي به‌عنوان يكي از اعضاي امضاكننده اِن‌پي‌تي است. در اين سند، همچنين درمورد تمديد استارت جديد كه در فوريه 2021 به پايان مي‌رسد سخني به ميان نيامده است و هنوز هيچ نشانه‌اي از اينكه معاهده جديدي جايگزين استارت جديد شود وجود ندارد. درصورت فروپاشي «آي‌اِن‌اف»، معاهده استارت جديد تنها معاهد‌ه‌اي خواهد بود كه بر زرادخانه‌هاي هسته‌اي دو قدرت بزرگ هسته‌اي حاكم است. خود اين توافق در سال 2021 پايان‌ خواهد پذيرفت، مگر اينكه ترامپ و پوتين براي تمديد پنج‌ساله اين معاهده به توافق برسند كه دراين‌ميان، افرادي مثل جان بولتون از زمان تصدي پست مشاور امنيت ملي تلاش كرده است در اين مسير سنگ‌اندازي نمايد. درصورت ناكامي در تمديد استارت جديد، وارد مرحله خطرناك‌تري در روابط روسيه و آمريكا خواهيم شد. علاوه‌براين، وجود نارضايتي عمومي از تبعيت يا عدم تبعيت واشينگتن از معاهدات هسته‌اي و بدبيني به كنترل تسليحات ازسوي برخي مقامات آمريكا مثل بولتون باعث مي‌شود كه روس‌ها بر عدم تبعيت آمريكا از استارت جديد ظنين باشند و اين معاهده تحت فشار سنگين قرار گيرد.

دراين‌ميان، آمريكا در روز 17 ژانويه 2019 از جديدترين سند بازنگري‌شده دفاع موشكي اين كشور رونمايي كرد. اين سند كه نخستين نسخه بازنگري‌شده دفاع موشكي آمريكا از سال ۲۰۱۰ تاكنون است، بر گسترش تكنولوژي‌هاي جديد با هدف تضمين توان شناسايي و انهدام هر موشك پرتاب‌شده به سمت آمريكا از هر مكان و در هر زمان متمركز شده و فضا را به‌عنوان عرصه‌اي جديد براي نبرد به‌رسميت شناخته است. به‌دنبال انتشار اين سند، بسياري اين سند آمريكا را مقابله‌جويانه، يادآور جنگ ستارگان در دهه 1980، باعث تشديد نگراني‌هاي روسيه و چين نسبت به وجود تهديد عليه بازدارندگي هسته‌اي استراتژيك خود، باعث تضعيف ثبات استراتژيك، و تهديد فرايند كاهش تسليحات هسته‌اي خوانده‌اند.

 

جمع‌بندي و توصيه‌هاي راهبردي

اقدامات غيرقابل پيش‌بيني و بي‌ثبات‌ساز ترامپ در دوره رياست‌جمهوري‌اش باعث شده است كه خروج از پيمان‌هاي بين‌المللي و اعلام جنگ تجاري عليه دوستان و دشمنان با تعجب زياد همراه نشود. دراين‌ميان، اما به‌نظر مي‌رسد خروج آمريكا از آي‌اِن‌اف مي‌تواند زمينه‌اي براي طرح بسياري از مسائل نظامي ـ‏ امنيتي،‏ سياسي و اقتصادي باشد؛ براي مثال، در ابعاد ساختاري، چندجانبه و دوجانبه مناسبات بين‌المللي و منطقه‌اي قدرت‌هاي بزرگ را تحت تأثير قرار دهد. دراين‌ميان، شايد خروج آمريكا شروع عصر جديدي در رقابت راهبردي اين كشور با روسيه و شايد مهم‌تر با چين در منطقه آسيا و اقيانوسيه باشد. جدا از اين مباحث كلان، آمريكا تلاش دارد از هر موضوعي براي اعمال فشار بر روسيه در زمينه ايران استفاده كند؛ ضمن اينكه ايران نيز در نقش يكي از كشورهاي توانمند در توليد موشك‌هاي ميان‌برد مطرح است كه اين خود مي‌تواند عاملي براي آمريكا باشد تا درصدد تدوين معيارهاي جديد براي محدودسازي توليد اين تسليحات برآيد.

درمورد اروپا نيز آنها با نزديكي به آمريكا، خواستار چتر حمايتي هسته‌اي نوين و فراتر از ناتو خواهند شد. شايد اين درخواست زمينه همراهي بيشتر اروپا با نظم‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي مدنظر آمريكا را فراهم كند. دراين‌ميان، رها كردن برجام و همراهي در اعمال فشار هرچه بيشتر بر ايران مي‌تواند بخشي از اين خواسته باشد؛ به‌عبارتي، آمريكا با تهديد به خروج از اين پيمان مي‌تواند از اين موضوع براي تحت فشار قرار دادن اروپا در بحث هسته‌اي ايران استفاده كند.

در‌مجموع، مي‌توان پيامدهاي احتمالي امنيتي ـ دفاعي خروج آمريكا از اين پيمان براي ايران را به قرار زير دانست:

ـ شكل‌گيري يك پيمان جديد كه بتواند به‌طوركلي توان موشكي و تسليحاتي ايران را دربربگيرد و آن را محدود سازد؛

ـ فشار بر روسيه و اتحاديه اروپا براي گرفتن امتياز از آنها در زمينه ايران؛

ـ فروش هرچه بيشتر تسليحات پدافند موشكي به همسايگان عرب ايران و تشديد و تقويت روند مقاوم سازي ضد موشكي آنها در برابر ايران؛

ـ دامن زدن به رقابت تسليحاتي موشكي و ضد موشكي در منطقه كه مخل امنيت و ثبات است؛

ـ هدف قرار دادن نقطه قدرت و توانمندي ايران، يعني صنايع موشكي در گستره بين‌المللي و اجماع جهاني.

با توجه به پيامدهاي مهم خروج آمريكا از توافق مذكور، توجه به توصيه هاي زير مي‌تواند كمكي به سياست‌گذاري در اين زمينه باشد:

ـ درنظر گرفتن و جدي انگاشتن مناسبات ژئوپليتيكي ميان قدرت‌هاي بزرگ به‌خصوص ميان كشورهاي چين، روسيه و آمريكا؛

ـ نيفتادن در دام مسابقه تسليحاتي با توجه به شرايط كشور و منطقه؛

ـ تجديدنظر در استراتژي موشكي ايران درجهت توانمندسازي موشك‌هاي ميان‌برد براي مقابله با سيستم‌هاي پدافند موشكي آمريكا در منطقه.

ـ تقويت پيوند و همكاري با نهادها و رژيم‌هاي اثرگذار در عرصه تسليحاتي و

پيگيري طرح‌هايي مثل خاورميانه عاري از تسليحات هسته‌اي؛

ـ طرح، پيشنهاد و عملياتي كردن پيمان‌هاي دوجانبه و چندجانبه بين‌المللي براي ارتقاء همكاري‌هاي دفاعي و تسليحاتي با چين و روسيه؛

ـ توليد محتوا براساس منافع ملي و امنيتي جمهوري اسلامي ايران و ترويج آن در رسانه‌هاي مطرح و اثرگذار مبني‌بر نقد سياست‌هاي تسليحاتي و ضد نهادي آمريكا؛

ـ استفاده از ظرفيت‌هاي نهادهاي بين‌المللي غيردولتي، ضدجنگ، حامي صلح، انجمن‌هاي فعال در عرصه كنترل تسليحات براي تحت فشار گذاشتن دولت آمريكا، و همراه كردن افكار عمومي جهاني.