روابط ايران و روسيه؛

شاخصه‌هايي براي آينده‌نگري


مقدمه

«نه خيلي دور، نه خيلي نزديك» شايد گوياترين عبارت و گزاره براي توصيف روابط ايران و روسيه، نه‌تنها در بيش از ربع قرن گذشته، بلكه حتي براي آينده قابل پيش‌بيني باشد. ايران و روسيه هركدام با اهداف و جاه‌طلبي‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي متفاوت در سال‌هايي كه از فروپاشي شوروي مي‌گذرد، بنا به دلايل مختلف همواره با فاصله كمابيش مشخص و به شكلي محتاطانه به تعامل با يكديگر پرداخته‌اند. طي اين سال‌ها، نه جمهوري اسلامي ايران با وجود برخي نيازها و ضرورت‌ها حاضر به قرار دادن نام خود ذيل نام روسيه بوده و نه روسيه با وجود برخي انتظارات و تصورات، هزينه‌هاي مضاعفي را براي جمهوري اسلامي ايران در سطح بين‌المللي متقبل شده است.

درواقع، در ربع قرن گذشته، اين دو كشور در كنار دلايل متعددي كه براي گسترش همكاري با يكديگر داشته‌اند، با برخي تفاوت‌ها و حتي اختلاف‌نظرها در جهت‌گيري‌ها و منافع و درعين‌حال، برخي الزامات ناشي از واقعيت‌هاي موجود مواجه بوده‌اند. توجه هم‌زمان به اين وجوه متفاوت در سطوح دوجانبه، منطقه‌اي و بين‌المللي، تصوير كامل‌تر و دقيق‌تري از گذشته، حال و آيندۀ روابط دو كشور ارائه مي‌كند. در سطح دوجانبه، وجود خاطره‌هاي ناخوشايند تاريخي در كنار تأكيد اصولي سياست خارجي ايران بر عدم وابستگي به قدرت‌هاي بزرگ ازيك‌طرف، و نبودِ ظرفيت‌هاي قابل توجه اقتصادي براي گسترش همكاري در كنار رقابت نه‌چندان آشكار در بازار انرژي و نگاه بخش‌هاي اقتصادي در دو كشور به‌سوي غرب ازطرف‌ديگر، از دلايلي هستند كه همكاري نزديك‌تر و وسيع‌تر ميان ايران و روسيه را در اين سطح تقريباً غيرممكن كرده‌اند.

اين موانع و دشواري‌ها، كه سخت‌تر و ماندگارترند، تاكنون در منابع مختلف توسط بسياري از تحليل‌گران ايراني و روس مورد بررسي قرار گرفته‌اند و نيازي به بازگشايي و بررسي مجدد آنها نيست؛ اما در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي، موضوعات و مسائل مهم و اثرگذار در روابط دو كشور از پيچيدگي بيشتري برخوردارند و هر روز ابعاد تازه‌تري به خود مي‌گيرند. مسئله آينده همكاري‌هاي دو كشور در سوريه و واكنش روسيه به تشديد تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران از موضوعات تعيين‌كننده در آينده روابط دو كشور هستند.

 

پرونده مفتوح سوريه در روابط ايران و روسيه

هنگامي كه در اكتبر ۲۰۱۵، روسيه تصميم خود را براي ورود نظامي به بحران سوريه عملي كرد، جمهوري اسلامي ايران تنها كشوري بود كه از اين تصميم استقبال كرد و طي سال‌هاي بعد، همكاري نظامي نزديكي را با اين كشور براي مقابله با گروه‌هاي تروريستي مستقر در سوريه پي گرفت. ورود نظامي روسيه به بحران سوريه اگرچه با هدف تضمين منافع اين كشور در سوريه و مقابله با تهديدهاي امنيتي ناشي از گسترش افراط‌گرايي در منطقه صورت گرفت، براي ايران هم فرصت مغتنمي بود تا بخشي از هزينه‌ها و فشارهاي سياسي و نظامي در سوريه را با كشور قدرتمندي مانند روسيه تقسيم كند. باز شدن پرونده سوريه در روابط ايران و روسيه طي چند سال گذشته نه‌تنها عرصه تازه‌اي در روند همكاري‌هاي دو كشور ايجاد كرد، بلكه سطح همكاري‌هاي ايران و روسيه را حداقل در اين موضوع خاص به سطح استراتژيك ارتقا داد.

ايران و روسيه طي بحران سوريه، با كمك يكديگر موفق شدند دستور كار قدرت‌هاي غربي و متحدان منطقه‌اي آنها در اين كشور را با شكست مواجه كنند و با ازبين بردن نسبي خطر داعش در منطقه، يك بحران بزرگ منطقه‌اي را مديريت نمايند. موضوع مهم‌تر در چهارچوب اين بحران، شكل‌گيري سازِكاري منطقه‌اي با حضور ايران، روسيه و تركيه با عنوان «روند آستانه» بود كه خود، تجربه جديدي در حل‌وفصل بحران‌ها در منطقه آشوب‌زده خاورميانه به‌شمار مي‌آيد.

چهار سال پس از ورود نظامي روسيه به بحران سوريه به‌نظر مي‌رسد كه اين بحران به‌تدريج درحال خروج از مرحله نظامي و ورود به مرحله بازسازي سياسي و حتي اقتصادي است. اگرچه بعضاً هنوز درگيري‌هاي شديدي در شمال سوريه در جريان است، اين درگيري‌ها از موضوعي منطقه‌اي و بين‌المللي به موضوعي داخلي تقليل پيدا كرده‌اند. در سال گذشته، با كاهش نسبي خطر تروريسم و افراط‌گرايي به‌عنوان تهديد مشترك و تثبيت دولت اسد به‌عنوان هدف مشترك ايران و روسيه در سوريه، برخي از تحليلگران از احتمال بروز برخي اختلاف‌نظرها و يا رقابت‌ها در روند بازسازي سياسي و اقتصادي سوريه و يا حتي آغاز روند تدريجي جدايي ميان ايران و روسيه در اين كشور سخن گفته‌اند. فشارهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي براي تحت فشار قرار دادن ايران نيز روند تعاملات ايران و روسيه در منطقه را تحت تأثير قرار داده و به عامل مضاعفي در محدود شدن فضاي اين تعامل تبديل شده است.

به‌طور مشخص، در مرحله بازسازي سياسي، دو موضوعِ حضور نيروهاي خارجي در سوريه و بازتعريف ساختار سياسي اين كشور از موضوعات چالش‌برانگيزي هستند كه مي‌توانند نوع رابطه ميان قدرت‌هاي تعيين‌كننده در بحران سوريه را تحت تأثير قرار دهند. دراين‌باره، در سال گذشته، اخبار متناقضي از موضع‌گيري روسيه درمورد ادامه حضور نيروهاي ايراني و يا نيروهاي مورد حمايت ايران در سوريه منتشر شد. براي نخستين‌بار، شايد پس از ديدار پوتين با بشار اسد در شهر سوچي روسيه در ارديبهشت 1397 بود كه رئيس‌جمهور اين كشور خطاب به بشار اسد گفت كه با توجه به موفقيت‌هاي چشمگير ارتش سوريه در مبارزه با تروريسم و با آغاز فرايند سياسي، نيروهاي مسلح خارجي بايد از اين كشور خارج شوند.

الكساندر لاورنتيف، نماينده ويژه رئيس‌جمهوري روسيه در امور سوريه، در توضيح اين مسئله تأكيد كرد كه سخنان ولاديمير پوتين درمورد خروج نيروهاي نظامي خارجي از سوريه شامل نيروهاي نظامي آمريكايي‌، تركيه، حزب‌الله لبنان و ايران مي‌شود. در آستانه ديدار پوتين و ترامپ در هلسينكي فنلاند در تابستان گذشته نيز اين موضوع كه بحث خروج نيروهاي ايراني از سوريه يكي از موضوعات مورد بحث ميان رؤساي‌جمهوري روسيه و آمريكا خواهد بود مورد اشاره قرار گرفت و جان بولتون، مشاور امنيت ملي رئيس‌جمهور آمريكا اطمينان داد كه دونالد ترامپ موضوع «خروج نيروهاي ايراني از سوريه» را مطرح خواهد كرد؛ اما در همان زمان، مقامات روس تأكيد داشتند كه هيچ توافقي، به‌ويژه درخصوص ايران وجود نخواهد داشت.

ديميتري پسكوف، دبير مطبوعاتي رئيس‌جمهور روسيه، در آستانه نشست هلسينكي، در مصاحبه با آرتي گفت «ما به‌خوبي از نگرش واشينگتن درقبال ايران آگاهيم؛ اما درعين‌حال، ايران شريك خوبي براي همكاري‌هاي تجاري و اقتصادي و همچنين گفت‌وگوهاي سياسي است و به‌همين‌دليل، تبادل‌نظر دراين‌باره دشوار خواهد بود. در پايان نشست مشخص شد كه هيچ توافقي در اين زمينه وجود نداشته و اين موضوع فقط خواسته مقامات آمريكايي بوده است. به گفته يكي از تحليل‌گران روس، حضور ايرانيان در سوريه و بلندپروازي‌هاي منطقه‌اي آنها ممكن است براي روسيه نيز همانند آمريكا و اسرائيل خوشايند نباشد؛ اما روسيه هرگز با صداي بلند به اين امر اذعان نمي‌كند.

بااين‌حال، يك روز پس از سفر بنيامين نتانياهو، نخست‌وزير رژيم صهيونيستي، به مسكو در اسفند 1397، خبرگزاري اسپوتنيك روسيه به نقل از يكي از مقامات صهيونيستي از توافق روسيه و اين رژيم براي تشكيل كارگروهي به‌منظور سازماندهي روند خروج نيروهاي خارجي از سوريه با حضور روسيه، رژيم صهيونيستي و چند كشور ديگر خبر داد. برخي از پايگاه‌هاي خبري نيز به نقل از وب سايت رسمي كرملين، اين خبر را منتشر كردند كه رئيس‌جمهوري روسيه روز 9 اسفند 1397، در سخناني تشكيل كارگروهي براي خروج همه نيروهاي خارجي از خاك سوريه را تأييد كرده است. اين ادعاها درحالي مطرح مي‌شود كه هرازگاهي برخي از مقامات روس بر اين موضوع تأكيد مي‌كنند كه حضور نيروهاي ايراني و روس در سوريه با دعوت دولت قانوني در اين كشور صورت گرفته است و به‌همين‌دليل، مورد چالش نيست. واسيلي نبنزيا، نماينده دائم روسيه در سازمان ملل متحد، ۲۲ فروردين 1398 در گفت‌وگو با روزنامه سعودي «الشرق الاوسط» گفت «حضور روسيه در سوريه قانوني است. ما به درخواست دولت قانوني آنجا هستيم. البته ايران هم به‌صورت قانوني در سوريه حضور دارد. غير از اين دو كشور، كشوري به سوريه دعوت نشده است و كشورهايي كه بدون دعوت دمشق در سوريه هستند بايد خاك اين كشور را ترك كنند».

اگرچه تلاش مي‌شود كه مواضع بعضاً ضدونقيض مقامات روس درخصوص ضرورت خروج نيروهاي خارجي از سوريه به‌عنوان نشانه‌اي از اختلاف‌نظر يا جدايي ميان ايران و روسيه مورد اشاره قرار بگيرد، درواقع، به‌نظر مي‌رسد كه اين مواضع بيشتر نوعي بازي ديپلماتيك براي كاستن از فشارهايي باشد كه رژيم صهيونيستي و آمريكا بر روسيه وارد مي‌كنند. مابه‌اِزايي كه روس‌ها ظاهراً درقبال اين مواضع مطالبه مي‌كنند كاهش فشارها براي تغيير دولت اسد است. درخصوص آينده نظام سياسي سوريه نيز به‌نظر مي‌رسد كه با وجود برخي اختلاف‌نظرها و يا حتي رقابت‌ها ميان ايران و روسيه، اين اختلاف‌ها به‌دليل وجودِ رقبا و معارضان مشتركي كه هر دو كشور درخصوص آينده نظام سياسي سوريه دارند، تا آينده‌اي نامعلوم به‌تعويق خواهد افتاد.

در حيطه مسائل سياسي، اگرچه ممكن است برخي تفاوت ديدگاه‌ها و مواضع درمورد مسائل مطرح‌شده ميان ايران و روسيه وجود داشته باشد، اين اختلاف‌نظرها درحدي نيست كه آينده همكاري‌هاي اين دو كشور را خدشه‌دار كند. البته روس‌ها در اين زمينه دست برتر را دارند و درواقع، آنها هستند كه مي‌توانند ميان بازيگران مختلف در اين روند دست به انتخاب بزنند. با‌اين‌حال، نوع واكنش و موضع‌گيري آنها در چند ماه گذشته نشان داده است كه رهبري روسيه كاملاً متوجه ضرورت و اهميت حفظ و تداوم همكاري‌هاي دو كشور در مسئله سوريه هست.

روس‌ها علي‌رغم تلاش آمريكا و رژيم صهيونيستي براي اعمال فشار بر ايران به‌منظور خروج از سوريه، همچنان بر موضع اصولي خود يعني محترم شمردن و تعيين‌كننده دانستن نظر دولت مركزي سوريه درخصوص نيروهاي خارجي تأكيد دارند. علاوه‌براين، خروج ايران از سوريه، در شرايط فعلي نه به نفع روسيه و نه در توان اين كشور است. روسيه در شرايطي كه هنوز جريان‌هاي تروريستي در سوريه كاملاً سركوب نشده‌اند و رقباي جدي‌تر و نگران‌كننده‌تري مانند آمريكا و تركيه در سوريه حضور دارند دليلي ندارد كه بخواهند خود را وارد درگيري بي‌فايده بر سر موضوع خروج نيروهاي ايراني از سوريه كنند. به‌هرحال، نوع و سطح كنشگري ايران در سوريه وابسته به خواست روسيه نيست و روس‌ها هم نه مي‌خواهند و نه مي‌توانند كه حضور و نفوذ ايران در سوريه را ناديده بگيرند. البته در درازمدت، حتماً روس‌ها نه به داشتن شريك در سوريه علاقه‌مندند و نه با توجه به مواضع ايران درقبال رژيم صهيونيستي، تمايلي به كمك به ايران در اين زمينه دارند. موضع مبهم روس‌ها درقبال حملات رژيم صهيونيستي به برخي از مواضع نيروهاي ايراني و يا نيروهاي مورد حمايت ايران در سوريه نيز از اين مسئله نشئت مي‌گيرد.

در موضوع بازسازي اقتصادي سوريه نيز درحال‌حاضر، مهم‌ترين مسئله تأمين مالي هزينه‌هاي بازسازي است كه نه ايران و نه روسيه از توانمندي اقتصادي زيادي براي حضور مؤثر و انحصاري در اين فرايند برخوردار نيستند و به‌همين‌دليل هم رقابت‌هاي دو كشور در اين زمينه نمي‌تواند چندان تعيين‌كننده و مؤثر باشد.

 

تأثير فشارهاي آمريكا بر همكاري‌هاي آتي ايران و روسيه

خروج آمريكا از برجام و اعمال تحريم‌هاي جديد بر ايران يكي از موضوعاتي است كه به‌طور جانبي پيامدهاي متعدد و متنوعي مي‌تواند بر روند همكاري‌هاي آتي ايران و روسيه داشته باشد. از يك منظر مي‌توان گفت كه هدف اصلي آمريكا از خروج از برجام و اعمال تحريم‌هاي جديد بر ايران، اثرگذاري بر توان كنشگري ايران در سطح منطقه بوده است. اين مسئله قطعاً به‌طور مستقيم يا غيرمستقيم بر انگيزه و تمايل روس‌ها براي همكاري با ايران در سطح منطقه‌اي اثر خواهد گذاشت. روس‌ها اگر احساس كنند قدرت مانور ايران در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي كاهش پيدا كرده و يا اينكه هزينه‌هاي همكاري با ايران در منطقه بيش از منافع آن است، ممكن است ملاحظات تازه‌اي را در روند همكاري‌هاي خود با ايران در سوريه وارد كنند و يا اينكه از انگيزه‌هاي سابق براي همكاري با ايران برخوردار نباشند.

علاوه‌براين، اعمال تحريم‌هاي جديد بر ايران، مسيرهاي محدود همكاري‌هاي اقتصادي ميان ايران و روسيه را با دشواري‌ها و دست‌اندازهاي جديدي مواجه كرده است. بلافاصله پس از اعلام خروج آمريكا از برجام، شركت‌هاي نفتي روسيه از مشاركت در طرح‌هاي خود در ايران دست كشيدند و مانند بسياري از شركت‌هاي غربي از بازار ايران خارج شدند. طي دوره كوتاه پس از توافق برجام تا زمان خروج آمريكا از اين توافق، ايران و روسيه كوشيدند كه به شيوه‌هاي مختلف، سطح همكاري‌هاي اقتصادي ميان دو كشور را افزايش دهند؛ اما خروج آمريكا از برجام، شرايط را براي تداوم اين همكاري‌ها دشوار ساخته است.

اگرچه انتظار مي‌رفت كه روس‌ها با توجه به داشتن تجربه مشابه تحريم‌هاي يك‌جانبه، مخالفت جدي‌تري با مسئله خروج آمريكا از برجام و بازگرداندن تحريم‌هاي ايران داشته باشند، حتي واكنش‌هاي كلامي يا ديپلماتيك روسيه به بازگشت ظالمانه تحريم‌ها، واكنش كشوري نبود كه دست‌كم در ده پانزده سال اخير، نگاهي انتقادي به سياست‌هاي يك‌جانبه‌گرايانه آمريكا داشته و مهم‌تر از آن، خود درحال تجربه چنين تحريم‌هايي بوده است. خروج آمريكا از برجام فقط اقدامي تنبيهي عليه ايران نبود، اين اقدام علاوه‌بر ناديده گرفتن تلاش‌ها و دستاوردهاي چندسالۀ پنج قدرت بزرگ جهاني ديگر، درواقع، بي‌اعتبارسازي تمامي قواعد و هنجارهايي بود كه نظم بين‌المللي بر آن پايه‌گذاري شده است. مي‌توان پيش‌بيني كرد كه اقدامات روسيه براي مقابله با تحريم‌ها در بهترين حالت مشابه همان اقداماتي باشد كه در زمان تحريم‌هاي پيش از توافق برجام بود. اين درحالي است كه در آن مقطع، اين ايران بود كه متهم به نقض قطعنامه‌هاي شوراي امنيت شده بود؛ اما اكنون اين آمريكاست كه اهميتي براي قطعنامه شوراي امنيت قائل نيست. اگر روسيه در آن مقطع به بهانه اينكه در نقش عضوي از شوراي امنيت نمي‌تواند به ايران اجازه بدهد كه قطعنامه‌هاي اين شورا را نقض كند، حتي از ارسال سامانه دفاعي اس 300 به ايران خودداري كرد، در مقطع كنوني هم از آن انتظار مي‌رفت كه درخصوص نقض قطعنامه شوراي امنيت توسط آمريكا واكنش جدي‌تري داشته باشد.

سياست روس‌ها در بازار انرژي نيز در اين چهارچوب تا حدود زيادي فرصت‌طلبانه و خلاف انتظار بود. درحالي‌كه نگراني از افزايش ناگهاني قيمت نفت پس از اجراي تحريم‌هاي آمريكا عليه جمهوري اسلامي ايران يكي از مهم‌ترين نگراني‌ها و موانع آمريكا براي اجرايي كردن كامل تحريم نفتي ايران بود، پوتين در كنفرانس اقتصادي سن‌پترزبورگ با تأكيد بر اينكه روسيه خواهان افزايش بي‌حد قيمت انرژي و نفت نيست، تضمين داد كه اجازه نخواهد داد قيمت نفت از حدود شصت دلار افزايش پيدا كند.

طبيعتاً موضوع ايران آزمون بزرگي براي سنجش ادعاهاي روسيه درمورد تأكيد بر جهان چندقطبي و ضرورت مخالفت با يك‌جانبه‌گرايي است. نمي‌شود هم مدعي نظم چندقطبي بود و هم به رفتارهاي يك‌جانبه قدرت‌هاي ديگر تن داد. علاوه‌براين، نشستن در جايگاه قدرت‌هاي بزرگ جهاني مستلزم پرداخت هزينه‌هايي است. نمي‌شود بدون پرداخت هزينه‌اي، مدعي نقش داشتن در مديريت بحران‌هاي بين‌المللي و بازتعريف مناسبات قدرت در سطح جهاني شد. واقعيت اين است كه روسيه و حتي چين علي‌رغم ادعاهايي كه دارند، چه به‌لحاظ اقتصادي و چه به‌لحاظ سياسي و حتي به‌لحاظ ذهني و هنجاري، هنوز از آمادگي لازم براي كنشگري در مقام «يكي از چند قطب» و پذيرش مسئوليت‌هاي پرخطر برخوردار نيستند.

 

نتيجه‌گيري و توصيه‌هاي راهبردي

وضعيت همكاري‌هاي دوجانبه و منطقه‌اي ايران و روسيه در دوره جديد به‌دليل فشارهاي آمريكا و رژيم صهيونيستي با چالش‌هاي تازه‌اي مواجه شده و به‌نظر مي‌رسد كه پس از دوره كوتاه اوج‌گيري روابط دو كشور (2015-2018)، مجدداً اين روابط ركود نسبي داشته است. با توجه به هدف‌گذاري آمريكا و متحدان منطقه‌اي اين كشور براي منزوي ساختن هرچه بيشتر جمهوري اسلامي ايران در سطح بين‌المللي، تضعيف روابط با روسيه در اين مقطع مي‌تواند مشكلات بيشتري را براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد كند. واقعيت اين است كه روسيه به‌دليل تاريخ و جغرافياي خاصي كه دارد، پديده يا موجود سهل‌الوصولي براي همه نيست؛ به‌همين‌علت، هميشه فاصله‌اي بين روس‌ها با ساير كشورها ازجمله ايران وجود داشته است. تفاوت‌هاي فرهنگي و بعضاً خاطره‌هاي ناخوشايند تاريخي و همچنين نبودِ ظرفيت‌ها و توانمندي‌هاي مادي مناسب در كنار موانع و چالش‌هاي ايجادشده توسط قدرت‌هاي غربي دست به دست هم داده است تا سطح روابط دو كشور از آنچه هست فراتر نرود. درعين‌حال، ضرورت‌هاي ساختاري در سطح بين‌المللي هم باعث شده است كه فاصله ايران و روسيه از آنچه هست بيشتر نشود.

پس از موضوع همكاري‌هاي دو كشور در مديريت بحران سوريه مي‌توان گفت كه ايران وارد گفتمان سياست خارجي روسيه شده و در نقش يكي از بازيگران اثرگذار منطقه‌اي، خود را بر اين گفتمان قدرت‌محور تحميل كرده است. بااين‌حال، پس از به‌قدرت رسيدن ترامپ در آمريكا به‌نظر مي‌رسد كه همكاري سه‌جانبه و مضاعفي ميان آمريكا، رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي براي تضعيف محور تهران _ مسكو صورت گرفته است و تلاش مي‌شود كه ازطريق: 1. اعمال تحريم‌ها و فشارهاي شديد، 2. ايجاد تعاملات جديد با روسيه، و 3. فضاسازي رسانه‌اي، شرايط براي تحميل و تعميق شكاف ميان ايران و روسيه فراهم گردد.

با وجود گله‌مندي‌ها و شكايت‌هايي كه تحليل‌‌گران و حتي مقامات ايراني مي‌توانند مدام از بدعهدي‌هاي روسيه داشته باشند، هرگونه تحليلي درمورد آينده روابط دو كشور بايد دو مسئله يا دو عامل مهم را درنظر بگيرد:

اول اينكه، فدراسيون روسيه از معدود همسايگان جمهوري اسلامي ايران است كه در دو دهه اخير، نه‌تنها تهديدي براي امنيت ملي ايران ايجاد نكرده، بلكه در برخي موارد، در ارتقاء آن نيز مؤثر بوده است. ميزان اين اثرگذاري البته به عوامل مختلفي ازجمله شرايط داخلي و بين‌المللي جمهوري اسلامي ايران و همچنين شرايط داخلي و بين‌المللي روسيه بستگي داشته و به‌همين‌دليل، با فرازونشيب‌هاي زيادي مواجه بوده است.

و دوم اينكه، فدراسيون روسيه قدرت بزرگي است كه درحال‌حاضر، با مشكلات متعدد داخلي و خارجي روبه‌روست. در اين شرايط، اگرچه اين كشور ممكن است توانايي طراحي يا پيشبرد بازي مستقلي را در سطح بين‌المللي نداشته باشد، هنوز هم از توانايي‌هاي زيادي در تخريب بازي ديگران برخوردار است و ديگر اينكه، در سطح منطقه‌اي (ازجمله مناطقي كه جمهوري اسلامي ايران نيز در آنها منافعي را براي خود ترسيم كرده است) همچنان نقش فعالي را ايفا مي‌كند.

بنابراين، گسترش همكاري با روسيه علاوه‌برآنكه مي‌تواند منافعي را نصيب ايران نمايد، مي‌تواند مانع از تأثير قدرت تخريبي روسيه براي ايران شود. درواقع، با توجه به مشكلات متعددي كه جمهوري اسلامي ايران در روابط خود با برخي كشورهاي غربي و عربي دارد، نبايد اجازه داد كه حوزه روابط ايران و روسيه نيز به عرصه ديگري براي چالش تبديل شود.