بحران سوريه: فرصتي براي بازيافت قدرت منطقهاي مصر
بحران سوريه: فرصتي براي بازيافت قدرت منطقهاي مصر
يكشنبه 26 ارديبهشت 1395
، كارشناس خاورميانه مصر بهواسطه موقعيت جغرافيايي و پيشينه تاريخي از جايگاه مهمي در خاورميانه برخوردار است و نخستين كشور عربي است كه از امپراتوري عثماني جدا و بهعنوان يك كشور مستقل شناخته شد. مصر پس از استقلال همواره در دنياي عرب و جهان اسلام تلاش داشته بهعنوان بازيگر كليدي در مناسبات منطقهاي و ايجاد توازن قوا نقش برجستهاي ايفا كند.
در دوره ناصر مصر بهعنوان داعيهدار رهبري جهان عرب با بهرهگيري از عنصر ناسيوناليسم و پانعربيسم كوشيد كه با ايجاد جبهه متحد در قبال رژيم صهيونيستي و همپيمانان غربي و نيز برخي از كشورهاي محافظهكار منطقه بهعنوان يك كشور انقلابي موقعيت برتر خويش را در روند تحولات منطقه بهويژه مسئله فلسطين تثبيت نمايد. اوج اين تلاشها را بايستي در اتحاد با سوريه (1958) و تشكيل كشور واحد مشاهده نمود.
گرچه با چرخش سياست خارجي مصر پس از ناصر و با رويكار آمدن انورسادات و نزديكي وي به آمريكا و شناسايي رژيم صهيونيستي بهعنوان مهمترين رويداد تاريخي مسير تحولات منطقه را با دگرديسي عميق روبهرو ساخت، باوجوداين مصر حتي در دوره انزوا نيز بهدنبال ايفاي نقش مستقل و بازيافت جايگاه تاريخي خويش در عرصه منطقهاي بود. پس از ترور انورسادات و بهقدرت رسيدن مبارك و بازگشت مصر به جرگه كشورهاي عربي و گرم شدن روابط با كشورهاي محافظهكار جهان عرب شرايط براي دخالت بيشتر قاهره در حلوفصل بحرانهاي منطقهاي فراهم شد و لذا همواره مصر در روند مذاكرات صلح اعراب ـ رژيم صهيونيستي نقش كليدي داشت.
با بركناري مبارك ديكتاتور مصر پس از انقلاب ناتمام ژنوايه 2011 و رويكار آمدن دولت اسلامگراي اخواني به رهبري محمد المرسي بار ديگر اين كشور در تلاش بود در كنار ديگر بازيگران منطقهاي نظير عربستان، قطر و تركيه با نزديكي بيشتر به معارضان دولت سوريه در قالب جبهه گسترده اخواني به رهبري معاذ خطيب و نيز ارتش آزاد، شرايط را براي تبديل مصر بهعنوان يكي از بازيگران اصلي اين بحران فراهم سازد.
البته عدم شناخت سپهر سياسي مصر از سوي رهبران مكتب ارشاد و نزديكي بيشتر دولت با سلفيها بر ناكارآمدي سياستها تأثيرگذار بود بهطوري كه نهاد نظامي با آگاهي از ضعف حكومتداري در عرصه داخلي و خارجي و گسترش روزافزون شكافهاي مذهبي و اجتماعي در يك كودتاي سفيد (2013) زمينهساز قدرتيابي مجدد ژنرالهاي ارتش به رهبري عبدالفتاح السيسي گرديد.
از آن تاريخ به بعد گرچه مصر بهدليل بازگشت چرخه خشونت ساختار و اعاده حاكميت استبدادي در داخل با بحران متعدد اجتماعي و سياسي و نيز اقتصادي روبهروست و حتي توان بازيگري خويش را در تحولات منطقه بهويژه كليدترين بحران يعني سوريه از دست رفته ميببيند، باوجوداين، دولت نظامي مصر در مورد بحران سوريه ملاحظات خاص خويش را دارد.
بهطوري كه در فرداي سرنگوني دولت اسلامگراي اخواني گسترش راديكاليزم، جذب و ادغام هرچه بيشتر طرفداران اين جنبش از سوي گروههاي تندرو سلفي نظير جبهه النصره و داعش بارها مطرح شد و بحث راديكاليزه شدن جنبش سياسي اخوانالمسلمين بهويژه ردههاي ميانهاي و پايين آن بهدليل انسداد سياسي و خشونتهاي عريان نيروهاي دولتي برعليه معترضان با پيوستن جوانان طرفداران اين جنبش به گروه تروريستي در صحراي سينا شكل واقعي پيدا كرده، بنابراين در كنار تشديد بحران اقتصادي و فقر فزاينده در جامعه، امنيت بهعنوان عنصر ناياب در معرض تهديد جدي قرار گرفته است.
طبيعي است كه شخص السيسي از گسترش بحران سوريه و سرايت آن به منطقه بهويژه شمال خاورميانه نگران باشد. اين در حالي است كه چگونگي حل بحران سوريه و نيز سرنوشت سياسي بشار اسد يكي از محورهاي اصلي اختلاف با دولت سعودي است. گرچه رياض در سرنگوني دولت اسلامگراي اخواني در مصر از طريق حمايت از گروههاي مخالف بهويژه ارتش و نيز ارسال كمكهاي مالي و خريدهاي تسليحاتي تلاش بسيار كرده مصر را در كنار ديگر كشورهاي متحد عربي براي پيشبرد اهداف منطقهاي و رقابت با ايران در كنار خويش حفظ نمايد، باوجوداين، مصر از قدرتيابي هرچه بيشتر سلفيها و گروههاي تكفيري مورد حمايت عربستان و بهتبع آن گسترش تروريسم در منطقه بهويژه سوريه نگران است و از همينروست كه در مواضع رسمي دولت مصر از مذاكره و راهحل سياسي براي حل بحران سوريه حمايت ميشود.
نكته اصلي اينجاست كه با توجه به شرايط داخلي مصر و شكاف روزافزون در جامعه مصر ذيل اسلامگرا و غير اسلامگرا و عدم اجماع براي پيشبرد يك سياست مستقل و اثرگذار در بحران سوريه از نقشآفريني تاريخي خويش بازمانده است. از سوي ديگر، اگر مديريت بحران سوريه را در سطح داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي ببينيم متوجه ناكارآمدي هرچه بيشتر نقش مصر در بحران سوريه خواهيم بود.
در سطح داخلي گروههاي درگير ذيل طرفداران اقليت علوي و مسيحي كه بيشتر از سوي حاميان نظام بشار اسد (ايران ـ حزبالله) حمايت ميشوند حلقهاي ارتباطي مطمئني براي مصر محسوب نميشوند چراكه مصر بهعنوان يكي از كشورهاي سني نميتواند با حزبالله و يا گروههاي طرفدار ايران همكاري سياسي و نظامي داشته باشد در سوي ديگر ميدان هم ارتش آزاد مصر گروههاي ميانهرو مخالف بشار اسد به جز برگزاري نشستهاي سياسي و صدور بيانيه عملاً نقشي در عرصه ميداني سوريه ندارند اين در حالي است كه جبهه النصره در كنار گروه تروريستي داعش بهعنوان بازوان نظامي سعوديها همچنان با زدن بر طبل خشونت و سرنگوني دولت سوريه اصرار دارند كه عملاً مصريها با اين گروههاي تروريستي در صحراي سينا درگير هستند.
در سطح منطقهاي نيز بهدليل پيچيدگيهاي بحران و تعدد بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي و تضاد منافع تصور تفاهم و حصول راهحل سياسي و همواره شدن مسير براي ورود عملي مصر به بحران سوريه از طريق اين قدرتها غير واقعيتر بهنظر ميرسد. بازيگران منطقهاي بحران سوريه شامل محور عربي و تركي ضد سوريه نظير تركيه، عربستان و قطر و حاميان اين نظام نظير ايران و عراق به شدت فعال بوده و تأكيد اصلي بر پيروزي نظامي است. بهطوري كه باوجود آتشبس در حلب، جنگ ويرانگر در خان طومان و ديگر جبههها ادامه دارد؛ بنابراين حتي اگر مصر هم بخواهد دخالتي عملي در بحران سوريه داشته باشد بهدليل اصرار بر رويكرد نظامي از سوي بازيگران منطقهايِ اثرگذار، نميتوان نقش قابل قبولي را براي آن متصور بود.
بنابراين تنها ميتوان در سطح مديريت فرامنطقهاي، نقشي هرچند كوچك براي مصر در حلوفصل بحران سوريه قائل شد؛ چراكه روسيه و آمريكا بهعنوان بازيگران فرامنطقهاي در بحران سوريه مطرحند، گرچه تضاد منافع باهم دارند. باوجوداين، ترس از گسترش درگيريها و آغاز يك جنگ فراگير منطقهاي آنان را مجبور به كنترل بحران و تلاش براي اعاده صلح و آغاز گفتگوهاي چندجانبه ميكند.
بهطوري كه آتشبس شكننده در مناطق درگير بهويژه حلب نيز حاصل گفتوگوهاي مستقيم مسكو و واشنگتن است ازآنجاكه مصر در دوره السيسي بهدنبال برقراري يك توازن در سياست خارجي و تأكيد بر همكاري سياسي و نظامي چندجانبه همزمان با آمريكا و روسيه هست، اين موضوع ميتواند ضمن ارتقاي پرستيژ سياسي مصر نزد قدرتهاي بزرگ در حلوفصل نهايي بحران سوريه نيز اثربخش باشد.
همچنين بحران سوريه بهعنوان يكي از اصليترين موضوعات و پروندههاي بينالمللي در سازمان ملل متحد بهويژه در شوراي امنيت مطرح است. رياست دوره اين شورا از سوي مصر، فرصت تاريخي براي بازگشت به ديپلماسي چندجانبه و دورشدن از راهحل نظامي در موضوع سوريه فراهم ساخته است. اگر خواست قدرتهاي درگير در بحران بهويژه آمريكا و روسيه بر حل منطقي بحران و بازگشت آرامش به منطقه شكل گرفته باشد، مصر ميتواند با رايزنيهاي بيشتر بهويژه با عربستان و ايران فضاي بهتري را براي توافق سياسي و پايان جنگ چندين ساله در سوريه مهيا سازد.
در دوره ناصر مصر بهعنوان داعيهدار رهبري جهان عرب با بهرهگيري از عنصر ناسيوناليسم و پانعربيسم كوشيد كه با ايجاد جبهه متحد در قبال رژيم صهيونيستي و همپيمانان غربي و نيز برخي از كشورهاي محافظهكار منطقه بهعنوان يك كشور انقلابي موقعيت برتر خويش را در روند تحولات منطقه بهويژه مسئله فلسطين تثبيت نمايد. اوج اين تلاشها را بايستي در اتحاد با سوريه (1958) و تشكيل كشور واحد مشاهده نمود.
گرچه با چرخش سياست خارجي مصر پس از ناصر و با رويكار آمدن انورسادات و نزديكي وي به آمريكا و شناسايي رژيم صهيونيستي بهعنوان مهمترين رويداد تاريخي مسير تحولات منطقه را با دگرديسي عميق روبهرو ساخت، باوجوداين مصر حتي در دوره انزوا نيز بهدنبال ايفاي نقش مستقل و بازيافت جايگاه تاريخي خويش در عرصه منطقهاي بود. پس از ترور انورسادات و بهقدرت رسيدن مبارك و بازگشت مصر به جرگه كشورهاي عربي و گرم شدن روابط با كشورهاي محافظهكار جهان عرب شرايط براي دخالت بيشتر قاهره در حلوفصل بحرانهاي منطقهاي فراهم شد و لذا همواره مصر در روند مذاكرات صلح اعراب ـ رژيم صهيونيستي نقش كليدي داشت.
با بركناري مبارك ديكتاتور مصر پس از انقلاب ناتمام ژنوايه 2011 و رويكار آمدن دولت اسلامگراي اخواني به رهبري محمد المرسي بار ديگر اين كشور در تلاش بود در كنار ديگر بازيگران منطقهاي نظير عربستان، قطر و تركيه با نزديكي بيشتر به معارضان دولت سوريه در قالب جبهه گسترده اخواني به رهبري معاذ خطيب و نيز ارتش آزاد، شرايط را براي تبديل مصر بهعنوان يكي از بازيگران اصلي اين بحران فراهم سازد.
البته عدم شناخت سپهر سياسي مصر از سوي رهبران مكتب ارشاد و نزديكي بيشتر دولت با سلفيها بر ناكارآمدي سياستها تأثيرگذار بود بهطوري كه نهاد نظامي با آگاهي از ضعف حكومتداري در عرصه داخلي و خارجي و گسترش روزافزون شكافهاي مذهبي و اجتماعي در يك كودتاي سفيد (2013) زمينهساز قدرتيابي مجدد ژنرالهاي ارتش به رهبري عبدالفتاح السيسي گرديد.
از آن تاريخ به بعد گرچه مصر بهدليل بازگشت چرخه خشونت ساختار و اعاده حاكميت استبدادي در داخل با بحران متعدد اجتماعي و سياسي و نيز اقتصادي روبهروست و حتي توان بازيگري خويش را در تحولات منطقه بهويژه كليدترين بحران يعني سوريه از دست رفته ميببيند، باوجوداين، دولت نظامي مصر در مورد بحران سوريه ملاحظات خاص خويش را دارد.
بهطوري كه در فرداي سرنگوني دولت اسلامگراي اخواني گسترش راديكاليزم، جذب و ادغام هرچه بيشتر طرفداران اين جنبش از سوي گروههاي تندرو سلفي نظير جبهه النصره و داعش بارها مطرح شد و بحث راديكاليزه شدن جنبش سياسي اخوانالمسلمين بهويژه ردههاي ميانهاي و پايين آن بهدليل انسداد سياسي و خشونتهاي عريان نيروهاي دولتي برعليه معترضان با پيوستن جوانان طرفداران اين جنبش به گروه تروريستي در صحراي سينا شكل واقعي پيدا كرده، بنابراين در كنار تشديد بحران اقتصادي و فقر فزاينده در جامعه، امنيت بهعنوان عنصر ناياب در معرض تهديد جدي قرار گرفته است.
طبيعي است كه شخص السيسي از گسترش بحران سوريه و سرايت آن به منطقه بهويژه شمال خاورميانه نگران باشد. اين در حالي است كه چگونگي حل بحران سوريه و نيز سرنوشت سياسي بشار اسد يكي از محورهاي اصلي اختلاف با دولت سعودي است. گرچه رياض در سرنگوني دولت اسلامگراي اخواني در مصر از طريق حمايت از گروههاي مخالف بهويژه ارتش و نيز ارسال كمكهاي مالي و خريدهاي تسليحاتي تلاش بسيار كرده مصر را در كنار ديگر كشورهاي متحد عربي براي پيشبرد اهداف منطقهاي و رقابت با ايران در كنار خويش حفظ نمايد، باوجوداين، مصر از قدرتيابي هرچه بيشتر سلفيها و گروههاي تكفيري مورد حمايت عربستان و بهتبع آن گسترش تروريسم در منطقه بهويژه سوريه نگران است و از همينروست كه در مواضع رسمي دولت مصر از مذاكره و راهحل سياسي براي حل بحران سوريه حمايت ميشود.
نكته اصلي اينجاست كه با توجه به شرايط داخلي مصر و شكاف روزافزون در جامعه مصر ذيل اسلامگرا و غير اسلامگرا و عدم اجماع براي پيشبرد يك سياست مستقل و اثرگذار در بحران سوريه از نقشآفريني تاريخي خويش بازمانده است. از سوي ديگر، اگر مديريت بحران سوريه را در سطح داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي ببينيم متوجه ناكارآمدي هرچه بيشتر نقش مصر در بحران سوريه خواهيم بود.
در سطح داخلي گروههاي درگير ذيل طرفداران اقليت علوي و مسيحي كه بيشتر از سوي حاميان نظام بشار اسد (ايران ـ حزبالله) حمايت ميشوند حلقهاي ارتباطي مطمئني براي مصر محسوب نميشوند چراكه مصر بهعنوان يكي از كشورهاي سني نميتواند با حزبالله و يا گروههاي طرفدار ايران همكاري سياسي و نظامي داشته باشد در سوي ديگر ميدان هم ارتش آزاد مصر گروههاي ميانهرو مخالف بشار اسد به جز برگزاري نشستهاي سياسي و صدور بيانيه عملاً نقشي در عرصه ميداني سوريه ندارند اين در حالي است كه جبهه النصره در كنار گروه تروريستي داعش بهعنوان بازوان نظامي سعوديها همچنان با زدن بر طبل خشونت و سرنگوني دولت سوريه اصرار دارند كه عملاً مصريها با اين گروههاي تروريستي در صحراي سينا درگير هستند.
در سطح منطقهاي نيز بهدليل پيچيدگيهاي بحران و تعدد بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي و تضاد منافع تصور تفاهم و حصول راهحل سياسي و همواره شدن مسير براي ورود عملي مصر به بحران سوريه از طريق اين قدرتها غير واقعيتر بهنظر ميرسد. بازيگران منطقهاي بحران سوريه شامل محور عربي و تركي ضد سوريه نظير تركيه، عربستان و قطر و حاميان اين نظام نظير ايران و عراق به شدت فعال بوده و تأكيد اصلي بر پيروزي نظامي است. بهطوري كه باوجود آتشبس در حلب، جنگ ويرانگر در خان طومان و ديگر جبههها ادامه دارد؛ بنابراين حتي اگر مصر هم بخواهد دخالتي عملي در بحران سوريه داشته باشد بهدليل اصرار بر رويكرد نظامي از سوي بازيگران منطقهايِ اثرگذار، نميتوان نقش قابل قبولي را براي آن متصور بود.
بنابراين تنها ميتوان در سطح مديريت فرامنطقهاي، نقشي هرچند كوچك براي مصر در حلوفصل بحران سوريه قائل شد؛ چراكه روسيه و آمريكا بهعنوان بازيگران فرامنطقهاي در بحران سوريه مطرحند، گرچه تضاد منافع باهم دارند. باوجوداين، ترس از گسترش درگيريها و آغاز يك جنگ فراگير منطقهاي آنان را مجبور به كنترل بحران و تلاش براي اعاده صلح و آغاز گفتگوهاي چندجانبه ميكند.
بهطوري كه آتشبس شكننده در مناطق درگير بهويژه حلب نيز حاصل گفتوگوهاي مستقيم مسكو و واشنگتن است ازآنجاكه مصر در دوره السيسي بهدنبال برقراري يك توازن در سياست خارجي و تأكيد بر همكاري سياسي و نظامي چندجانبه همزمان با آمريكا و روسيه هست، اين موضوع ميتواند ضمن ارتقاي پرستيژ سياسي مصر نزد قدرتهاي بزرگ در حلوفصل نهايي بحران سوريه نيز اثربخش باشد.
همچنين بحران سوريه بهعنوان يكي از اصليترين موضوعات و پروندههاي بينالمللي در سازمان ملل متحد بهويژه در شوراي امنيت مطرح است. رياست دوره اين شورا از سوي مصر، فرصت تاريخي براي بازگشت به ديپلماسي چندجانبه و دورشدن از راهحل نظامي در موضوع سوريه فراهم ساخته است. اگر خواست قدرتهاي درگير در بحران بهويژه آمريكا و روسيه بر حل منطقي بحران و بازگشت آرامش به منطقه شكل گرفته باشد، مصر ميتواند با رايزنيهاي بيشتر بهويژه با عربستان و ايران فضاي بهتري را براي توافق سياسي و پايان جنگ چندين ساله در سوريه مهيا سازد.
التعليقات