تاملي بر 30 سالگي روابط ايران و ازبكستان: پيشنهادهايي براي توسعه مناسبات تهران و تاشكند


«جمهوري ازبكستان» خاستگاه اصلي قوم «ازبك» است كه از دو كلمه تركي «از» به معناي «خودش» و «بك» يا «بيك» به معني «خان» و «بزرگ» تشكيل  شده است و از اين رو كلمه «ازبك» تداعي كننده مفهوم «خودش خان» است كه مي تواند نشانه اي از اعتماد به نفس و روحيه مقاومت و غرور قوم ازبك در تاريخ پر فراز و نشيب ماوراء النهر (آسياي مركزي كنوني) باشد. پسوند فارسي «ستان» (همانند طبرستان) نيز به معني «جا، مكان، يا سرزمين» به انتهاي نام تركي «ازبك» اضافه شده است و بدين ترتيب واژه تركيبي «ازبكستان» به معني «سرزمين ازبك ها» شكل گرفته است. چنانچه با همين تركيب، اسامي ديگر كشورهاي منطقه آسياي مركزي نظير تاجيكستان، يعني قزاقستان، قرقيزستان و تركمنستان و نيز ارمنستان و گرجستان در منطقه قفقاز شكل گرفته است.

 اما هفته اي كه گذشت، سي امين سالگرد برقراري روابط ديپلماتيك بين ايران و جمهوري ازبكستان بود. كشوري مهم در منطقه آسياي مركزي كه متاسفانه با وجود پيوندهاي بسيار كهن و ديرپاي تاريخي و فرهنگي همانند چهار كشور ديگر منطقه آسياي مركزي يعني قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان و تركمنستان براي عموم جامعه ايران چندان شناخته شده نيست و سطح روابط عمدتا محدود و نخبگاني (عمدتا در سطح مقامات دولتي و شركت هاي تجاري و فعالان اقتصادي) است. از اين منظر، كشورهاي منطقه قفقاز (ارمنستان، جمهوري آذربايجان و گرجستان) از شرايط به مراتب بهتري برخوردار هستند و لغو متقابل ويزا بين ايران با ارمنستان و گرجستان و نيز صدور ويزاي مرزي و فرودگاهي با جمهوري آذربايجان موجب شده است رفت و آمد شهروندان ايراني به كشورهاي قفقاز بسيار گسترده تر شود و لذا مي توان گفت روابط ايران با قفقاز تقريبا از وضعيت محدود نخبگاني و دولتي (همانند روابط ايران با تركيه و امارات متحده عربي) خارج شده است. اما متاسفانه در منطقه آسياي مركزي هنوز چنين شرايطي حاكم نيست و به دليل عدم توسعه روابط مردمي، شناخت دقيق و روشني نيز از كشورهاي منطقه از جمله ازبكستان در افكار عمومي جامعه ايران وجود ندارد. هرچند اين امر يك سويه نيست و در طرف مقابل نيز تقريبا همين شرايط و عدم شناخت در رابطه با كشورمان وجود دارد كه عبور از اين وضعيت نيازمند لغو كامل و متقابل ويزا بين ايران و كشورهاي منطقه از جمله ازبكستان، توسعه صنعت گردشگري و تغيير و تحول در رويكردهاي رسانه اي است. به دليل همين عدم شناخت، ضرورت دارد قبل از اينكه به نقد و بررسي سي سالگي روابط ايران و ازبكستان بپردازيم، ابتدا اشاره كوتاهي به كشور و جامعه ازبكستان صورت گيرد تا روشن شود با چه كشور مهم، تاثيرگذار و با چه ظرفيت هاي قابل توجي در عرصه اقتصادي و اجتماعي مواجه هستيم. 

جمهوري ازبكستان با مساحتي بالغ بر 448 هزار و 972 كيلومتر مربع (پنجاه وششمين كشور دنيا و داراي مساحتي حدود يك چهارم مساحت ايران)، پرجمعيت ترين كشور منطقه آسياي مركزي است كه با حدود 34 ميليون نفر جمعيت تقريبا بيش از نيمي از جمعيت اين منطقه 80 ميليوني را دارا است. همين امر به خوبي ظرفيت صادراتي و بازرگاني ازبكستان را براي صادركنندگان و بازرگانان كشورمان نشان مي دهد. ضمن آنكه جمعيت قابل توجهي از ازبكان در ساير كشورهاي منطقه از جمله قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان و افغانستان نيز حضور دارند و لذا اگر از نظر قوميتي و نه صرفا در محدوده جغرافياي سياسي ازبكستان به آن بنگريم، جمعيت ازبكان بسيار بيشتر از رقم 34 ميليون نفر است. هرچند بايد به اين نكته نيز اشاره كرد كه اكثريت مردم دو منطقه تاريخي سمرقند و بخارا و تعداد كثيري از مردم فرغانه و چند شهر ديگر ازبكستان، تاجيك و فارس زبان هستند و نكته مهم تر اينكه جمعيت تاجيكان اين مناطق حتي از جمعيت تاجيكستان نيز بيشتر است و همين امر ظرفيت قابل توجهي را براي ارتباط مستقيم و بي واسطه زباني (بدون نياز به مترجم) تجار، بازرگانان، اساتيد دانشگاه و فعالان اجتماعي و فرهنگي كشورمان با فارسي زبانان ازبكستان فراهم ساخته است كه اميد است از اين ظرفيت در آينده بيشتر استفاده شود. 

اكثريت جمعيت تركان ازبكي و تاجيكان نيز مسلمان سني و از مذهب حنفي هستند. شهرهاي سمرقند، بخارا، ترمذ، خيوه، گرگانج (جرجانيه) از جمله شهرهاي تاريخي و فرهنگي مهم ازبكستان هستند كه نماد پيوندهاي كهن و ديرپاي تاريخي، فرهنگي و زباني اين مناطق با فرهنگ و تمدن ايراني است و اميد است با لغو كامل و متقابل ويزا و توسعه صنعت گردشگري، ايرانيان بتوانند از نزديك از اين شهرهاي باستاني و تاريخي ديدن كنند و در مقابل شهروندان ازبكستان نيز بتوانند از شهرهاي تاريخي و مذهبي مانند مشهد، اصفهان، شيراز، كرمان و تبريز ديدار كنند. بايد اين واقعيت را پذيرفت كه پايه و مبناي توسعه روابط كشورها در حوزه هاي اقتصادي، تجاري و بازرگاني و نيز علمي و آموزشي، لغو ويزا و توسعه و تسهيل رفت و آمدهاي مردمي است؛ مشابه آن چيزي كه در روابط ايران با تركيه و امارات متحده عربي عربي اتفاق افتاده است و به همين دليل شاهد هستيم با وجود برخي اختلافات سياسي و فراز و نشيب هايي كه در روابط ايران با اين دو كشور در سال هاي اخير روي داده است، روابط اقتصادي و تجاري از هم گسيخته نشد؛ چون حضور گسترده ايرانيان و بخش خصوصي مانع از چنين امري شد. در رابطه با روابط ايران با ساير كشورها از جمله ازبكستان نيز بايد به همين سمت حركت كرد و روابط را از حالت محدود نخبگاني و دولتي خارج كرد و به آن عمق بيشتري بخشيد. 

 ازبكستان از نظر موقعيت جغرافيايي و ژئوپليتيكي نيز از موقعيت بسيار حساس و ويژه اي در «قلب آسياي مركزي» برخوردار است و با هر چهار كشور اين منطقه يعني قزاقستان، تاجيكستان، قرقيزستان و تركمنستان داراي مرز مشترك است. هيچ كشوري در آسياي مركزي از اين ويژگي جغرافيايي برخوردار نيست. به همين دليل، عموما از ازبكستان به عنوان «وزنه تعادل ژئوپليتيكي» در منطقه آسياي مركزي نام برده مي شود؛ چرا كه برهم خوردن نظم و ثبات در ازبكستان به معني تهديد «قلب آسياي مركزي» و بي ثباتي در كل فضاي اين منطقه است. هرچند با وجود چنين مزيت شايان توجه جغرافيايي و ژئوپليتيكي، ازبكستان كشوري با شرايط «محصور در خشكي مضاعف» (Doubled Landlocked Country) است. برخلاف «كشورهاي محصور در خشكي» (Landlocked Country) مانند تاجيكستان و قرقيزستان كه براي دسترسي به آب هاي آزاد بين المللي و ساير نقاط جهان حداقل بايد از «يك كشور» عبور كنند، ازبكستان به عنوان كشوري با شرايط «محصور در خشكي مضاعف» ناچار است از هر چهار مسير جغرافيايي حداقل از «دو كشور» عبور كند كه اين امر شرايط خاص ترانزيتي و اقتصادي را به اين كشور تحميل كرده است. كوشش ازبكستان براي غلبه بر اين جبر محيطي و جغرافيايي موجب شده است اين كشور توجه ويژه اي به مشاركت و نقش آفريني در طرح هاي ترانزيتي و كريدورهاي ارتباطي نظير «ابتكار يك كمربند- يك راه» (طرح راه ابريشم چين)، كريدور شمال- جنوب و نيز پروژه ترانزيتي افغانستان- ايران- ازبكستان از طريق بندر چابهار داشته باشد. 

 ازبكستان هرچند داراي اقتصاد توسعه يافته و پيشرفته اي نيست و به نوعي «اقتصاد در حال گذار و در حال رشد و توسعه» است، اما از ظرفيت هاي اقتصادي قابل توجهي برخوردار است كه عمدتا براي اكثر ايرانيان حتي بسياري از فعالان اقتصادي و تجاري كشورمان نيز چندان شناخته شده نيست. توليد ناخالص داخلي ازبكستان در سال 2020 ميلادي طبق آمار بانك جهاني، حدود 60 ميليارد دلار (هشتاد و يكمين اقتصاد دنيا در سال 2020) بوده است. رشد توليد ناخالص داخلي نيز 7/1+ درصد (رتبه پانزدهم در سال 2020) بوده است. ضمن آنكه قبل از شيوع ويروس كرونا، يعني در سال هاي 2017، 2018 و 2019، رشد توليد ناخالص داخلي اين كشور طبق آمار بانك جهاني به ترتيب 4/4+ و 5/4+ و 5/7+ درصد بوده است. ازبكستان از نظر منابع زيرزميني و معادن، كشوري غني است. ازبكستان داراي چهارمين ذخيره بزرگ طلا در جهان است. اين كشور سالانه 80 تن طلا از معادن استخراج مي كند كه از اين نظر در دنيا هفتم است. ذخاير مس ازبكستان در جهان دهم و ذخاير اورانيوم آن نيز رتبه دوازدهم جهان است. توليد اورانيوم اين كشور در دنيا هفتم است. ازبكستان همچنين يكي از بزرگ ترين توليدكنندگان و صادركنندگان پنبه در جهان است و اين كشور در كنار كشورهايي مانند تركمنستان، هند، برزيل و مصر، نقش بسيار مهمي در تجارت جهاني پنبه موسوم به «طلاي سفيد» دارد. مزارع كشت پنبه در ازبكستان، بيشتر در منطقه بخارا، در امتداد مرز با تركمنستان و همچنين پايتخت يعني تاشكند قرار دارند. بي دليل نيست كه «پنبه» و «نخ از پنبه» دو محصول اصلي وارداتي ايران از ازبكستان است كه مصرف گسترده اي در صنايع پوشاك و نساجي داخل كشورمان دارد. هرچند بايد به اين نكته نيز اشاره داشت كه رويكرد دولت ازبكستان در سال هاي اخير، كاهش خام فروشي و توسعه صنعت نساجي و پوشاك بوده است. همچنين ازبكستان از لحاظ ذخاير گازي و ميزان توليد گاز طبيعي نيز بسيار غني است و بعد از روسيه و تركمنستان رتبه سوم را در ميان كشورهاي حوزه مشترك المنافع (سي. اي.اس.) داراست. ميزان ذخاير نفت اثبات شده اين كشور نيز 100 ميليون تن (هر تن حدود 7 بشكه) برآورد شده است. به همين منظور دولت ازبكستان درصدد است تا سال 2030 به ميزان 36 ميليارد دلار در زمينه هاي اكتشاف، توليد و پالايش نفت و گاز سرمايه گذاري نمايد. هرچند در رويكرد صادراتي اين محصولات نيز دولت ازبكستان همانند پنبه، كاهش خام فروشي و توسعه صنعت پتروشيمي و فرآورده هاي نفت و گاز است. چين و روسيه دو شريك اول اقتصادي و تجاري ازبكستان در هر دو عرصه صادرات و واردات محسوب مي شوند و كشورهايي مانند قزاقستان، كره جنوبي، آلمان، تركيه و هند از ديگر شركاي مهم تجاري و بازرگاني ازبكستان محسوب مي شوند. طبق آمار سال 2020 ميلادي، ايران در رتبه 23 صادركنندگان به ازبكستان و در رتبه هشتم واردكنندگان از اين كشور قرار داشته است. 

 اما وراي ظرفيت هاي جغرافيايي، انساني، اجتماعي و نيز اقتصادي و تجاري ازبكستان كه در بخش هاي قبلي به آن اشاره شد، تحولات بسيار گسترده اي است كه در سال هاي اخير در عرصه سياست هاي داخلي و خارجي اين كشور روي داده است كه اين امر نيز براي اكثريت ايرانيان شناخته شده نيست. ازبكستان در دوره رياست جمهوري بسيار طولاني «اسلام كريم اف» (1991 تا 2016 ميلادي) رويكردي به شدت امنيتي، درون گرا و محافظه كارانه را در عرصه سياست هاي داخلي و خارجي در پيش گرفت كه اين امر علاوه بر ايجاد فضاي به شدت اقتدارگرايانه در داخل كشور، موجب بروز تنش و سردي روابط بين ازبكستان با تاجيكستان، قرقيزستان، قزاقستان، روسيه، تركيه و جهان غرب و حتي ايران نيز شد. اما اين شرايط پس از درگذشت ناگهاني «اسلام كريم اف» در سپتامبر 2016 ميلادي (شهريور 1395) و به قدرت رسيدن «شوكت ميرضيايف»، رييس جمهور جديد اين كشور به صورت قابل توجهي تغيير كرد. رييس جمهور جديد ازبكستان با برخورداري از سابقه بسيار طولاني كار اجرايي از جمله 13 سال مسووليت نخست وزيري و آگاهي از مشكلات عميق و ساختاري اين كشور، اصلاحات مختلفي را در عرصه سياست هاي داخلي و خارجي به اجرا گذاشت. در عرصه داخلي، اقداماتي نظير مقابله با فساد و پاكسازي نهادهاي امنيتي، انتظامي و قضايي، كاهش نقش دولت در اقتصاد و توسعه اقتصاد بازار آزاد و رقابتي، توسعه دولت الكترونيك، توجه ويژه به حوزه فناوري هاي نوين، ارتباطات و فناوري اطلاعات (آي سي تي)، اقتصاد ديجيتال، توسعه صنعت گاز و پتروشيمي و نيز صنعت نساجي بر پايه ظرفيت بسيار عظيم توليد پنبه (طلاي سفيد) در دستور كار دولت ميرضيايف قرار گرفت. در عرصه سياست خارجي نيز، «رويكرد تنش زدايي»، «سياست درهاي باز»، «تعامل با همسايگان» (قزاقستان، قرقيزستان، تاجيكستان، تركمنستان و افغانستان) و «ايجاد موازنه با قدرت هاي منطقه اي» (ايران، تركيه، هند و عربستان سعودي) و «قدرت هاي بين المللي» (روسيه، چين، اروپا و امريكا) را در دستور كار قرار داد كه نتيجه آن بهبود شايان توجه روابط ازبكستان با تاجيكستان، قزاقستان، روسيه، تركيه، ايران و جهان غرب در سال هاي اخير بوده است. برآيند اين تغيير و تحولات، رشد و توسعه نسبي اقتصاد ازبكستان و تغيير چهره و تصوير اين كشور در عرصه تحولات منطقه اي و بين المللي  بود.   تحت تاثير اين تغيير و تحولات، روابط تهران و تاشكند نيز طي چند سال اخير وارد فضاي جديد و متفاوتي شد. روابط ايران و ازبكستان در دوران رياست جمهوري «اسلام كريم اف» (1991 تا 2016 ميلادي) به دليل سوء ظن و بدبيني هايي كه در رابطه با روابط نزديك ايران و تاجيكستان، حمايت ايران از تاجيكان سمرقند و بخارا و توسعه تشيع و اسلام سياسي وجود داشت، سطح مطلوب و بالايي را تجربه نكرد. اين امر تنها محدود به روابط دو جانبه ايران و ازبكستان نبود و در سطح منطقه اي نيز ازبكستان از جمله مخالفان هميشگي تغيير عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي از وضعيت ناظر به اصلي بود و در روند همكاري ايران با تاجيكستان و قرقيزستان (دو كشور بالادست منابع آبي در آسياي مركزي) در حوزه سدسازي و نيروگاه هاي برق آبي نيز ازبكستان در آن مقطع مشكلات و محدوديت هاي متعددي براي كشورمان به وجود آورد؛ چنانچه در جريان ساخت سد و نيروگاه «سنگ توده 2» در تاجيكستان كه شركت هاي ايراني در آن مشاركت داشتند، مشكلات زيادي از سوي ازبكستان تحت رهبري اسلام كريم اف ايجاد شده بود و حتي در دوره اي به دليل انسداد مرزهاي ازبكستان و تاجيكستان، انتقال تجهيزات و ماشين آلات كشورمان از تركمنستان به تاجيكستان به جاي مسير زميني از طريق هوايي صورت پذيرفت. 

 اما پس از درگذشت «اسلام كريم اف» و به قدرت رسيدن «شوكت ميرضيايف»، اين فضا به كلي تغيير كرد و مناسبات دو كشور در مسير بهبودي و توسعه روابط قرار گرفت. بخشي از اين تحولات در فاصله شهريور 1395 (مقطع درگذشت اسلام كريم اف) تا مرداد 1400 (پايان كار دولت حسن روحاني) روي داده است و بخشي ديگر نيز پس از آغاز به كار دولت سيد ابراهيم رييسي شكل گرفته است. شركت محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه وقت در مراسم تشييع اسلام كريم اف در سمرقند (13 شهريور 1396)، ديدار حسن روحاني، رييس جمهوري وقت ايران با شوكت مير ضيايف، رييس جمهور جديد ازبكستان در حاشيه نشست سران كشورهاي عضو سازمان همكاري اسلامي در قزاقستان (19 شهريور 1396)، سفر عبدالعزيز كامل اف؛ وزير خارجه ازبكستان به تهران (مهر 1396)، سفر محمدجواد ظريف به تاشكند (آبان 1396)، بازديد عصمت الله ايرگاشيف، نماينده ويژه رييس جمهور ازبكستان در امور افغانستان به ايران در راس هياتي سياسي-  اقتصادي از جمله فضل الدين سعدالله اف، قائم مقام راه آهن ازبكستان و اسلام اكبراف، معاون مديركل خاورميانه وزارت خارجه ازبكستان و بازديد از بندر چابهار در اول آبان 1397، ديدار ويكتور محموداف، مشاور امنيت ملي رييس جمهور ازبكستان با علي شمخاني دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران در روسيه در 29 خرداد 1398، فعال شدن كميسيون اقتصادي مشترك دو كشور از جمله برگزاري سيزدهمين كميسيون مشترك اقتصادي، بازرگاني و صنعتي ايران و ازبكستان در 21 آذرماه 1398 در شهر تاشكند به رياست رضا رحماني، وزير وقت صنعت، معدن و تجارت از طرف ايران و اليار غني اف، معاون نخست وزير جمهوري ازبكستان، برگزاري همايش بزرگ تجاري ايران و ازبكستان با حضور بيش از 100 نفر از تجار ايراني از بيش از 90 شركت تجاري در همين مقطع، از سرگيري مجدد پيمان عشق آباد و توافق هاي ترانزيتي نظير كريدور ازبكستان- تركمنستان- ايران- عمان، شركت بابر شاه يعقوب اف، معاون دبير شوراي امنيت ملي ازبكستان در دومين كنفرانس گفت وگوي امنيت منطقه اي تهران با موضوع افغانستان در تهران در 27 آذر 1398 و اعلام آمادگي ازبكستان براي پيوستن به پروژه ترانزيتي افغانستان- ايران- هند از بندر چابهار در سال 1399 از جمله تحولات مهمي بود كه پس از رهبري شوكت ميرضيايف در مناسبات كشورمان با ازبكستان در مقطع دولت حسن روحاني در فاصله شهريور 1395 تا مرداد 1400) روي داده است.   خوشبختانه اين روند پس از روي كارآمدن دولت سيد ابراهيم رييسي نيز ادامه پيدا كرده است. تاكيد دولت سيزدهم بر «سياست همسايگي» و «ديپلماسي اقتصادي» فضايي را فراهم آورد كه موجب شد روابط تهران و تاشكند به سير صعودي خود ادامه دهد؛ هرچند هنوز تا نقطه مطلوب و مورد انتظار فاصله بسيار زيادي دارد. انجام دو ديدار بين سيد ابراهيم رييسي با شوكت ميرضيايف در حاشيه دو اجلاس سران سازمان همكاري شانگهاي در دوشنبه تاجيكستان در شهريور 1400 و در حاشيه اجلاس سران سازمان همكاري اقتصادي (اكو) در عشق آباد تركمنستان در آذر 1400، شركت عبدالعزيز كامل اف، وزير خارجه جمهوري ازبكستان در دومين نشست همسايگان افغانستان در تهران در آبان 1400 و سفر علي شمخاني، دبير شوراي عالي امنيت ملي به تاشكند در اسفند 1400 از جمله تحولات بسيار مهمي است كه در عرصه مناسبات ايران و ازبكستان پس از آغاز به كار دولت جديد در ايران روي داده است. در اين مقطع كوتاه، حمايت ازبكستان از تغيير عضويت ايران در سازمان همكاري شانگهاي از وضعيت ناظر به اصلي، ادامه علاقهمندي به مشاركت در پروژه ترانزيتي افغانستان- ايران- هند از بندر چابهار (با وجود به قدرت رسيدن طالبان در افغانستان) و نيز رايزني هاي سياسي و امنيتي مداوم بين مقامات ايراني و ازبك در رابطه با تحولات افغانستان و نوع مواجهه با دولت امارت اسلامي طالبان، از جمله مواردي است كه به روشني گوياي سير صعودي و مثبت روابط ايران و ازبكستان است.   با اين وجود بايد پذيرفت كه در سي امين سالگرد برقراري روابط ديپلماتيك ايران و ازبكستان و با توجه به تغيير و تحولات مهمي كه در عرصه سياست خارجي ازبكستان در دوره رياست جمهوري شوكت ميرضيايف صورت پذيرفته است، روابط تهران و تاشكند هنوز تا نقطه مطلوب فاصله دارد كه براي رسيدن به اين نقطه، اشاره به چند نكته شايان توجه است. 

نكته نخست اينكه از ديدار متقابل روساي جمهور دو كشور در تهران و تاشكند بيش از دو دهه مي گذرد كه چنين فاصله زماني طولاني در ديدار روساي جمهور ايران با هيچ يك از كشورهاي آسياي مركزي وجود ندارد. براي آخرين بار، سيد محمد خاتمي، رييس جمهور وقت ايران در ارديبهشت 1381 به ازبكستان سفر كرد و در مقابل نيز براي آخرين بار اسلام كريم اف، رييس جمهور وقت و فقيد ازبكستان نيز در خرداد 1382 به تهران سفر كرد. هرچند پس از درگذشت اسلام كريم اف در سپتامبر 2016 ميلادي (شهريور 1395)، ديدارهاي متعددي بين حسن روحاني و ابراهيم رييسي با شوكت ميرضيايف، رييس جمهور جديد ازبكستان در حاشيه اجلاس هاي منطقه اي مانند سازمان همكاري شانگهاي، سازمان همكاري اقتصادي (اكو) و سازمان كنفرانس اسلامي برگزار شده است، اما تا كنون هيچ ديدار دو جانبه اي بين روساي جمهور دو كشور در تهران يا تاشكند صورت نگرفته است. لذا ضرورت دارد اين خلا دو دهه اي هرچه سريع تر برطرف شود. هرچند از نظر پروتكلي، اين بار نوبت سفر رييس جمهوري ايران به ازبكستان است. 

 نكته دوم، ضرورت گشايش متقابل كنسولگري بين ايران و ازبكستان است. در حاضر كليه فعاليت هاي سياسي، اقتصادي و كنسولي دو كشور از طريق سفارت ايران در تاشكند و سفارت ازبكستان در تهران انجام مي شود. لذا به منظور تسهيل در روند صدور رواديد بين شهروندان دو كشور و به ويژه توسعه روابط تجاري، بازرگاني و دانشجويي، گشايش كنسولگري هاي ايران در سمرقند و بخارا و در مقابل گشايش كنسولگري هاي ازبكستان در مشهد و اصفهان از جمله اقدامات ضروري و مهم ديگري است كه مي تواند روند دو كشور را در شرايط كنوني شتاب بيشتري ببخشد.   نكته سوم، ضرورت لغو متقابل و كامل صدور رواديد و ويزا بين شهروندان دو كشور است. ازبكستان در دوره كوتاه رهبري شوكت ميرضيايف، قرارداد لغو رواديد را با بيش از 86 كشور به امضا رسانده است كه متاسفانه ايران با وجود پيوندهاي بسيار كهن تاريخي و فرهنگي در بين اين 86 كشور قرار ندارد. در اين راستا، سياست لغو مرحله اي و سپس لغو كامل ويزا از جمله اقدامات ضروري است كه لازم است به طور جدي در دستور كار مقامات ايران و ازبكستان قرار گيرد. هرچند فرآيند تسهيل صدور رواديد بين دو كشور در حال حاضر در دست اجرا است و عملياتي شده است، اما اين روند در شرايط كنوني نيازمند توجه بيشتري است و چنانچه در بخش هاي ابتدايي اين نوشتار اشاره شد، بدون لغو كامل و متقابل ويزا و مردمي شدن روابط دو كشور  نمي توان انتظار تحول جدي و بنياديني در روابط دو كشور داشت. 

 نكته چهارم، تقويت و توسعه پروازهاي مستقيم بين ايران و ازبكستان به ويژه در شرايط كاهش محدوديت هاي كرونايي و افزايش تقاضا به ويژه براي سفرهاي توريستي و تجاري است. برقراري پرواز مستقيم تهران به تاشكند از جمله مطالبات هميشگي كشورمان بود كه خوشبختانه اين امر در 18 آذر 1398 محقق شد و شركت هواپيمايي زاگرس، مسووليت اين خط پروازي را برعهده گرفت كه تحولي مثبت و بسيار مهم در روابط دو كشور به شمار مي رود. بديهي است كه حفظ اين مسير پروازي (تهران- تاشكند) و توسعه آن به ساير شهرهايي ايران نظير اصفهان و مشهد در ايران و سمرقند و بخارا در ازبكستان نيازمند لغو نظام رواديد است تا با تسهيل سفر و رفت وآمد شهروندان، دانشجويان و بازرگانان دو كشور، مسيرهاي پروازي از نظر اقتصادي و سودآوري قابل توجيه باشند و بازگشت سرمايه ايرلاين ها نيز تضمين شود. 

 نكته پنجم، تقويت جايگاه عملي- نه شعاري يا تبليغاتي- اتاق مشترك بازرگاني ايران و ازبكستان به عنوان حلقه وصل و پل ارتباطي بخش هاي خصوصي تجاري و بازرگاني ايران و ازبكستان است. خوشبختانه سال گذشته، موافقتنامه همكاري هاي اقتصادي بين اتاق ايران با اتاق بازرگاني ازبكستان از يك طرف و اتاق ايران با اتحاديه صادركنندگان تجار ازبكستان به امضا رسيد كه گام مهمي در توسعه همكاري هاي بخش خصوصي دو كشور به شمار مي رود. در حال حاضر بيش از 270 شركت ايراني در ازبكستان 30 ميليوني در حال فعاليت هستند كه اگر با ثبت و فعاليت بيش از 2 هزار شركت ايراني در جمهوري آذربايجان با 10 ميليون جمعيت مقايسه شود، به روشني مي توان دريافت كه تا چه ميزان ظرفيت و امكان افزايش فعاليت شركت هاي ايراني در ازبكستان وجود دارد. بر اساس آمارهاي موجود حجم مبادلات تجاري ايران و ازبكستان در 9 ماهه سال 1400 به رقم 407 ميليون دلار رسيد كه از اين رقم 310 ميليون دلار صادرات ايران به ازبكستان و 97 ميليون دلار واردات ايران از اين كشور بود. اما اين ظرفيت در مناسبات اقتصادي و تجاري دو كشور وجود دارد كه حجم مناسبات از 500 ميليون دلار كنوني به حدود 1 و حتي 2 ميليارد دلار در سال برسد. بر اساس اطلاعات دريافتي از گمرك ايران در سال 2021 ميلادي، بيش از 600 قلم كالا به ازبكستان صادر شده است. مهم ترين اقلام صادراتي ايران محصولات فولادي (ميلگرد، پروفيل، شمش فولادي و...) و محصولات شيميايي و پتروشيمي (پلي پروپيلن، پلي اتيلن، پلي استارين و...) با سهم بيش از 50 درصد صادرات، محصولات كشاورزي (مركبات، خرما، كيوي و سيب زميني) و دستگاه هاي سنگ شكن بودند و مهم ترين اقلام وارداتي از ازبكستان نيز نخ پنبه و الياف پنبه با سهم بيش از 90 درصد واردات، ابريشم، كلرايد پتاسيم و حبوبات بودند. با اين وجود، در راستاي تحول در مناسبات اقتصادي و تجاري ايران و ازبكستان اقدامات مختلفي بايد صورت گيرد. نهايي كردن و اجرايي شدن موافقت نامه تجارت ترجيحي بين دو كشور، استفاده موثر و هدفمند از ظرفيت مناطق آزاد و ويژه اقتصادي ايران و ازبكستان، حل وفصل مشكلات مربوط به نقل و انتقال بانكي و گشايش ال. سي. و ساير اسناد اعتباري براي تجار و بازرگانان، تشكيل منظم و بدون وقفه جلسات كميسيون مشترك اقتصادي ايران و ازبكستان، نظارت دقيق و مستمر وزارت امور خارجه، نمايندگي ايران در ازبكستان و وزارت صمت  (رياست ايراني كميسيون مشترك) بر روند اجراي موافقتنامه هاي دو كشور و نيز ارتباط موثر و نظام مند اتاق هاي بازرگاني 31 استان كشور با اتاق هاي بازرگاني استان ها و مناطق مختلف ازبكستان زير نظر اتاق مشترك بازرگاني ايران و ازبكستان از جمله اقدامات مهم و ضروري ديگري است كه در روند توسعه مناسبات تهران و تاشكند بايد مورد توجه قرار گيرد. 

 نكته ششم، بهره گيري موثر و حداكثري از ظرفيت هاي حوزه ترانزيت است. بدون ترديد، مهم ترين فرصت و مزيت اقتصادي ايران در رابطه با ازبكستان، كريدورهاي ارتباطي و ترانزيتي است كه در چارچوب آن كريدورهاي مزارشريف- هرات/ ازبكستان- تركمنستان- ايران- عمان/ چين- قزاقستان- ازبكستان- تركمنستان- ايران/ مكانيسم سه جانبه افغانستان- ايران- هند به محوريت بندر چابهار شايان توجه هستند. علاقه مندي ازبكستان به مشاركت در پروژه ترانزيتي افغانستان- ايران- هند آن هم با وجود به قدرت رسيدن طالبان در افغانستان، به روشني گوياي اين واقعيت است كه دولت ازبكستان توجه ويژه اي به بندر چابهار دارد و با توجه به توسعه مناسبات اين كشور با هند و افغانستان، روي اين مسير ترانزيتي حساب ويژه اي باز كرده است كه تحقق آن نيازمند برنامه ريزي و اجراي جامع برنامه هاي دو كشور بر كريدور شمال - جنوب، كريدور خليج فارس - درياي سياه، كريدور شرق ايران در چارچوب كميسيون مشترك اقتصادي ايران و ازبكستان است. به ويژه آنكه پس از جنگ روسيه با اوكراين و انسداد و افزايش خطر و ريسك عبور از مسيرهاي زميني روسيه به اروپا، قفقاز و درياي سياه، مسير شمالي طرح يك كمربند- يك راه و ديگر كريدورهاي شرقي- غربي به الاجبار به سمت جنوب منحرف شده اند كه كشورهاي آسياي مركزي از جمله ازبكستان نيز از اين امر مستثني نيستند. اين امر يكي ديگر از دلايل توجه جدي ازبكستان به پروژه ترانزيتي بندر چابهار و ساير مسيرهاي ارتباطي و ريلي كشورمان است كه ضرورت دارد توجه ويژه اي به آن صورت گيرد. چالش ها، مشكلات و همچنين ظرفيت ها و راهكارهاي توسعه روابط ايران و ازبكستان بسيار فراتر از مواردي است كه به اختصار در اين يادداشت تحليلي به آن اشاره شد و لذا در يادداشت هاي ديگري در آينده به آن پرداخته خواهد شد.