تحليلي بر انتخابات پارلماني بريتانيا و سناريوهاي آينده برگزيت
انتخابات پارلماني بريتانيا كه بهعنواني يكي از مهمترين نقاط عطف تاريخي اين كشور معرفي ميشد، درحالي پايان پذيرفت كه ازنظر تغيير الگوهاي رأيدهي، نتيجه كرسيها براي احزاب، و ازنظر پيروزي غافلگيرانه اكثريت محافظهكار هم پديدهاي تاريخي را در اين كشور رقم زد. حزب محافظهكار با 43.6 درصد، يعني 365 كرسي، حزب كارگر با 32.2 درصد، يعني 203 كرسي، و حزب ملي اسكاتلند با 3.9 درصد، يعني 48 صندلي، در صدر جدول انتخاباتي بريتانيا قرار گرفتند. نوشتار حاضر به تحليلي كوتاه از اين انتخابات و سناريوهاي آتي برگزيت اختصاص يافته است.
پيروزي غافلگيركننده حزب محافظهكار
نتيجه انتخابات بريتانيا شوك بزرگي براي حزب كارگر در اين كشور بود. طبق نظرسنجيها تصور ميشد حزب محافظهكار نتواند اكثريت پارلمان را بهدست آورد، و كرسيهايي را به سبد احزاب كوچك واگذار كند. نظرسنجيها در سال 2016 نيز آراي متفاوتي را براي انتخابات پيشبيني ميكردند و نتيجه رأي كاملاً غافلگير كننده شد.
طبق تحليلها، تغيير در برآورد نظرسنجيها نتيجه آخرين مناظرهاي بود كه بين رهبر حزب محافظهكار، بوريس جانسون و رهبر حزب كارگر، جرمي كوربين برگزار شد و وزنه را كاملاً بهنفع رهبر حزب محافظهكار سنگين كرد. در اين مناظره، رأيدهندگان بريتانيا به اين قطعيت رسيدند كه «عدم اعتماد» به بوريس جانسون كه نتوانسته است در مدت زمامداري امور مربوط به برگزيت را پيش ببرد، كمتر از «بلاتكليفي» و نبود شفافيت در برنامه جرمي كوربين درمورد برگزيت اهميت دارد.
شعارها و برنامههاي هر دو حزب نقش مهمي در پايان بازي ايفا كردند. مردم بريتانيا، خسته از سه سال و نيم تنش در اين كشور بر سر برگزيت، سه موضوع عمده را در وعدههاي انتخاباتي احزاب رصد ميكردند كه شامل برگزيت، برنامه سلامت ملي، و مهاجرت ميشد. ديدگاه بوريس جانسون در هر سه اين موضوعات قطعيت داشت، درحاليكه كوربين از ديد مردم، رويكرد «همه و درواقع هيچ» را داشت. بيانيه حزب كارگر موضوعات متنوعي را پوشش ميداد و به باور مردم اين امر بهمعناي عملي نشدن همه آن وعدهها بود. درمقابل، وعدههاي حزب محافظهكار هم قاطعانه و هم جذاب بود. علاوهبراين، از همان ابتداي كاروزار انتخاباتي، بوريس جانسون، بهعنوان يك چهره پوپوليستي محبوبيتي بسيار بيشتر از كوربين داشت.
ستاره پوپوليستي بخت جانسون
درحاليكه كوربين نماينده لندني و شهرنشين حزب كارگر محسوب ميشد، بوريس جانسون از ديد رأيدهندگان، فردي افتاده و متواضع بود. اعضاي حزب كارگر به عدم محبوبيت كوربين در فضاي پوپوليستي حاكمبر انتخابات بريتانيا بيتوجه بودند، درحاليكه روشن بود نميتواند اعتماد رأيدهندگان حاشيه شهرها را جلب كند.
ازطرفديگر، حزب محافظهكار برنامههاي خود را به آراي راست افراطي نزديك كرد و اين مسئله موجب شد صداي پوپوليستي حزب محافظهكار رساتر بهنظر برسد. حزب محافظهكار در اين انتخابات براي اولين بار وعدههاي رفاه را مطرح كرد كه بهطور سُنتي در دستور كار حزب رقيب آن، يعني حزب كارگر قرار داشتند. حزب محافظهكار وعده داد كه از فشارهاي رياضت اقتصادي بر مردم خواهد كاست، درحاليكه بهطور سُنتي اين حزب خود كارگزار برنامههاي رياضتي دولت محسوب ميشود.
بنابراين، بهعبارتبهتر بايد گفت حزب محافظهكار كوچكترين ريسكي را براي از دست دادن رأي نپذيرفت و حتي خطر آميخته شدن شعارهاي اصيل حزب با ديگر احزاب را بهجان خريد تا بتواند از فضاي پوپوليستي و مليگرايانه مسلط بر فضاي انتخاباتي جان سالم بهدر ببرد. درنتيجه، رهبري پوپوليست مانند جانسون، شعارهايي پوپوليستي، و فضايي پوپوليستي، مقدمه را براي ورود بسيار موفقيتآميز حزب محافظهكار به پارلمان بعدي بريتانيا هموار كرد. با ريخته شدن آراي ديگر احزاب و بهويژه حزب كارگر به سبد محافظهكاران، اين پيروزي گسترده، با تغيير الگوهاي رأيدهي در اين كشور نيز همراه بود.
تغيير الگوهاي رأيدهي
حزب محافظهكار فقط بر اعضا و حاميان سُنتياش متمركز نبود، بلكه اردوي رقابتي گستردهاي را در اين انتخابات هدايت ميكرد كه تمامي اقشار را شامل ميشد. بنابراين، پيروزي جانسون و شكست كوربين، رويداد تاريخساز ديگري را نيز رقم زد.
در اين انتخابات، بسياري از حاميان سرسخت حزب كارگر در شهرهاي كوچك به حزب محافظهكار روي آوردند كه اين رفتار رأيدهي در يكصد سال اخير بيسابقه بوده است. حزب محافظهكار در حوزههايي موفق به احراز رأي شد كه شايد بيش از سه نسل حامي حزب كارگر بودند. با اين نتيجه انتخاباتي، نقشه سياسي بريتانيا تغيير بزرگي كرده است. از آخرين پيروزي اكثريتي حزب محافظهكار نزديك صد سال ميگذرد. بااينحال، در كنار ملاحظاتي كه حزب محافظهكار را به پيروزي رساند بايد به سهلانگاريهايي كه منجر به شكست حزب كارگر شد نيز توجه شود.
يكي از دلايل شكست بيسابقه حزب كارگر، مسئله فروپاشي «ديوار قرمز» يا حمايت سنتي از حزب كارگر بود. در دوران فعاليتهاي انتخاباتي، شايعهاي ازطرف احزاب رقيب حزب كارگر، ازجمله محافظهكاران و حزب برگزيت مطرح ميشد كه ادعا ميكردند اين ديوار هرگز فرونميريزد. اين اطمينان خاطر كذايي موجب شد حزب كارگر به اين گروه مهم بيتوجهي كند. در طرف مقابل، حزب محافظهكار درصدد تحت تأثير قرار دادن اين گروه از رأيدهندگان بود. نتيجه نشان داد اين حمايت بهآساني فرو ريخت و كارگراني كه احساس ميكردند كوربين بهعنوان يك لندني نميتواند معرف آنها باشد، از حمايت حزب كارگر دست كشيدند.
ازسويديگر، راهبرد انتخاباتي حزب كارگر هم اشتباه بود. كالبدشكافي اين راهبرد نشان ميدهد اين حزب بهجاي تمركز بر آراي حتمي خود، بيشتر بر كسب رأي كرسيهاي حاشيهاي و شناور متمركز بوده است و بههميندليل حتي صندليهاي خود را نيز از دست داد. درنتيجه، رأي كارگري مناطق خارج از شهري و شهرهاي صنعتي بهجاي آنكه به حزب كارگر داده شود، بهنفع حزب محافظهكاري كه وعدههاي حمايتي قابل باوري ارائه داده بود تغيير كرد. علاوهبر اين شگفتي، الگوي رأي در اسكاتلند نيز بيسابقه و تاريخي بود.
رأي اسكاتلند
حزب ملي اسكاتلند به رهبري نيكولا استروجن، با آراي قابل توجهي از ديگر احزاب كوچك بريتانيا در اسكاتلند پيشي گرفت و اكثريتي قاطع را در اسكاتلند براي اين حزب رقم زد. اين نتيجه ميتواند پيامدهاي مهمي براي آينده اين كشور داشته باشد. يكي از مهمترين مطالبات حزب ملي اسكاتلند، برگزاري دو رفراندوم است كه نخست، سرنوشت اسكاتلند براي جدايي از اتحاديه بريتانيا و استقلالش را روشن كند، و رفراندوم دوم درمورد عضويت در اتحاديه اروپا خواهد بود.
درمورد رفراندوم استقلال، جانسون به حزب ملي اسكاتلند پاسخ داده است كه مرجع مردمسالارانهاش براي اين مطالبه رفراندوم سال 2014 است كه در آن مردم اسكاتلند خواهان جدايي از اتحاديه بريتانيا نبودهاند. اما درمورد موضوع مهم برگزيت و همراهي اسكاتلند با آن، بهنظر ميرسد با توجه به اولين سخنراني رسمي بوريس جانسون پس از پيروزي كه در آن از اعتماد و آشتي ملي سخن گفت، حزب اكثريت، درصدد تجميع قواي تمامي احزاب براي ممانعت از بروز چالش در جراي برنامههايش باشد. درنتيجه، او كه درصدد است «اعتماد مردم را بازپرداخت كند»، احتمالاً با بيتوجهي با حزب اسكاتلند برخورد خواهد كرد و اين رفتار اسكاتلنديها را در موضع خود راسختر خواهد كرد. درحاليكه موضوع حزب اسكاتلند بياهميت نيست و ازنظر قانوني ميتواند براي برگزاري رفراندوم ديگري درخواست دهد. درحالحاضر، بسياري از كارشناسان پيشبيني ميكنند روند تدريجي جدايي اسكاتلند از اتحاديه بريتانيا آغاز شده است و فقط زمان آن مشخص نيست.
سناريوهاي آينده برگزيت
شايد با اين نتايج بهنظر برسد كه حال، محافظهكاران ميتوانند بيآنكه حزب رقيبي بتواند اخلالي در برنامههاي آنها در پارلمان ايجاد كند، هرطور تمايل دارند در فرصت باقيمانده از سال و تا پايان فوريه، برنامه خود را براي برگزيت پيش ببرند. بااينحال، جانسون با مشكلات بسياري براي تحقق اين امر مواجه است و بايد عوامل بسياري را در فضاي كنوني بريتانيا درمورد سناريوهاي آتي برگزيت درنظر گرفت.
نخست اينكه در جريان انتخابات، جانسون بسياري از شعارهاي احزاب راست افراطي را وام گرفته بود و امروز ديگر نميتواند از آنها حمايت كند و بايد تا اندازه بسياري برنامههاي خود را كُندتر بهپيش ببرد تا بتواند بار افراطگرايي را بدون دلسرد كردن مردم كاهش دهد. اين جريان كُندسازي كلي، بر برنامههاي آتي او در هر حوزهاي سايه خواهد انداخت.
ازطرفديگر، جانسون با نتيجه انتخابات براي حزب ملي اسكاتلند و مطالبات جديد آن مواجه است. بيشك او نميخواهد بهعنوان رهبري در تاريخ كشورش مطرح باشد كه موجب جدايي بخشي از بريتانيا از آن شده است. ازسويديگر، همان روحي كه در جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا حلول كرده در جدايي اسكاتلند از اتحاديه بريتانيا حاكم است. بنابراين، جانسون بايد با دقت و ملاحظات بسياري با اين موضوع برخورد كند. تاكنون تمركز حزب محافظهكار بر مسئله پيروزياش بوده است و حال بايد برنامههايي را براي برخورد مناسب با اسكاتلند درنظر بگيرد كه اين موضوع هم روند اجراي برنامههايش را كندتر خواهد كرد.
مسئله بعدي كه جانسون در نخستين سخنراني خود به آن اشاره كرد، رويكردي است كه بايد بريتانيا درقبال اتحاديه اروپا درپيش بگيرد: خروج سخت و بدون توافقي به نفع بريتانيا؛ يا خروج نرم و همراه با حفظ منافع اين كشور. جانسون در سخنراني خود مدعي شد «خواهان رسيدن به اتحادي جديد با اتحاديه اروپا براي مقابله عليه تروريسم و گرمايش جهاني است». روشن است تاكنون مشكل برگزيت برقراري اتحاد با اتحاديه اروپا نبوده است و بسياري موضوعات ديگر حقوقي و قانوني مطرح بوده است. بنابراين، وراي عدم شفافيت اين گفته، آنچه بهنظر ميرسد اين است كه رهبران بريتانيا علاوهبر حفظ وجهه خود پس از اين پيروزي بزرگ انتخاباتي، تمايل دارند وقفهاي در برنامه خروج از اتحاديه اروپا ايجاد كنند و هنوز خود را در مرحله چانهزني با اتحاديه ميبينند. درنتيجه، احتمال آنكه همچنان موضوع برگزيت لاينحل بماند و طولاني شود بسيار است، حتياگر پيام جانسون به اين معنا باشد كه از حقوق و منافع بريتانيا درمقابل اتحاديه ميگذرد، برگزيت را رقم ميزند و از نو با اتحاديه وارد «مذاكره اتحاد» ميشود، بازهم اين برنامه از اصطكاك طولاني بريتانيا و اتحاديه نميكاهد.
التعليقات