ديپلماسي نفوذ

نگاهي به تجربه ديپلماسي عمومي آمريكا در عراق


پيش‌گفتار

ديپلماسي عمومي مفهومي نه‌چندان نو و جديد در عرصه روابط بين‌الملل است چراكه آشنايي برخي كشورها با اين مفهوم به دهه‌ها قبل بازمي‌گردد، ازجمله ايالات‌متحده آمريكا در اين حوزه داراي تجربه‌اي ‌تقريباً صدساله است به‌طوري‌كه امروزه ديپلماسي عمومي به‌عنوان يكي از مهم‌ترين اركان پيشبرد سياست خارجي اين كشور به‌حساب مي‌آيد، بااين‌حال هنوز شاهديم كه ديپلماسي عمومي در بسياري از كشور‌هاي ‌جهان خصوصاً كشورهاي درحال‌توسعه جديد، بديع و حتي نامفهوم جلوه مي‌كند و بسياري از سياست‌گذاران و فعالان عرصه سياست خارجي در عمل آشنايي چنداني با ديپلماسي عمومي و نحوه به‌كارگيري ميداني آن ندارند، متأسفانه اين نقصان در كشورها نيز ديده مي‌شود، به همين دليل آن‌چنان‌كه بايد در طول دهه‌هاي گذشته ديپلماسي عمومي موردتوجه دستگاه سياست خارجي كشورمان قرار نگرفته است.

عدم توجه جدي به ديپلماسي عمومي در عرصه سياست خارجي كشورمان در حالي است كه ايران به دليل نقش‌آفريني مؤثر و پررنگ خود در تحولات منطقه‌اي يك دهه اخير به شكل جدي نيازمند به‌كارگيري ابزارهايي جهت حفظ و توسعه دستاوردهاي خود خصوصاً در عرصه افكار عمومي منطقه است اما با توجه به نا‌آشنايي فعالان عرصه سياست خارجي با مفهوم ديپلماسي عمومي و نحوه به‌كارگيري آن، اين نوع از ديپلماسي آن‌چنان‌كه بايد در راستاي تأمين منافع موردنياز كشورمان مورداستفاده قرار نگرفته است.

بايد به اين نكته توجه داشت كه در دنياي امروز ديپلماسي عمومي از چنان اهميتي برخوردار است كه كشور‌هاي ‌زيادي رشته تخصصي آن را در دانشگاه‌‌هاي ‌برتر خود راه‌اندازي كرده وبرترين نخبگان دانشگاهي فارغ‌التحصيل اين رشته را در نهاد‌هاي ‌تخصصي مسئول پيشبرد ديپلماسي عمومي به‌كارگيري مي‌كنند. حتي برخي كشور‌هاي ‌توسعه‌يافته باهدف ارتقاء و روزآمدسازي ديپلمات‌‌هاي ‌خود در حوزه ديپلماسي عمومي با همكاري دانشگاه‌‌هاي ‌معتبر جهان اقدام به ارائه دوره‌‌هاي ‌تخصصي كوتاه‌مدت حرفه‌اي در حوزه ديپلماسي عمومي مي‌كنند، به‌طور مثال برخي دانشگاه‌هاي اروپايي و آمريكايي دوره‌هاي يك‌ساله MBA و DBA ويژه‌اي را با تأكيد بر ديپلماسي عمومي راه‌اندازي نموده‌اند.

اهميت يافتن ديپلماسي عمومي در سال‌‌هاي ‌اخير را مي‌توان ناشي از فراگيري رسانه‌‌هاي ‌جمعي خصوصاً رسانه‌‌هاي ‌اجتماعي دانست چراكه به‌واسطه اين نوع رسانه‌ها نقش و جايگاه افكار عمومي در سياست ورزي كشورها به شكل قابل‌توجهي افزايش‌يافته است و امروز ديگر نمي‌توان بدون توجه به رأي و نظر افكار عمومي و تنها با تكيه‌بر اراده رهبران سياسي و دولت‌ها، سياست‌‌هاي ‌مطلوب خود را در عرصه بين‌الملل پيش برد. به عبارت دقيق‌تر در عصر رسانه‌هاي فراگير ديگر ديپلماسي رسمي و سنتي به‌تنهايي توان تأمين اهداف و منافع كشورها را ندارد، لذا كشورها بايستي به دنبال راهكار‌هاي ‌جايگزين و بهينه‌اي  در راستاي تأمين حداكثري منافع و اهداف خود در عرصه بين‌الملل باشند. بدون شك در بين تمام راهكار‌هاي ‌جايگزين، تنها ديپلماسي عمومي است كه مي‌تواند به بهترين شكل و با كمترين هزينه سياسي‌ و زماني منافع و اهداف كشورها را در عرصه بين‌الملل خصوصاً در روابط دوجانبه تأمين نمايد.

امروزه ايالات‌متحده امريكا را مي‌توان باسابقه‌ترين كشور در حوزه به‌كارگيري ديپلماسي عمومي در مسير پيشبرد سياست خارجي و تأمين منافع ملي با تكيه‌بر قدرت نرم و ملت‌سازي در نظر گرفت كه متأخرترين نمونه آن ديپلماسي عمومي اين كشور در قبال كشور و ملت عراق است.

ازاين‌رو با توجه به اهميت كشور عراق در معادلات منطقه‌اي و فرا منطقه‌اي و همچنين ضرورت بررسي و تحليل دقيق نحوه اعمال قدرت نرم ايالات‌متحده آمريكا در اين كشور، اين اثر كوشيده است كه به‌اختصار نگاهي به تجربه ديپلماسي عمومي آمريكا در عراق داشته باشد.

طبيعتاً شناخت بهتر ديپلماسي عمومي آمريكا آن‌هم در قبال كشوري مانند عراق به تصميم‌گيريان و سياست‌گذاران عرصه سياست خارجي كشورمان كمك خواهد كرد با نگاهي متفاوت از قبل ديپلماسي عمومي و كاركرد‌هاي ‌آن در پيشبرد منافع ملي را مدنظر قرار دهند، طبيعتاً اين دستاورد به‌نوبه خود مي‌تواند تحول‌آفرين و زمينه‌ساز افزايش نقش و جايگاه ديپلماسي عمومي در عرصه سياست خارجي كشورمان باشد.

علاوه بر اين پژوهشگران و كارشناسان علاقه‌مند به حوزه ديپلماسي عمومي نيز از مطالعه اين اثر بهره مي‌برند، چراكه براي نخستين بار به منبعي آموزشي دست مي‌يابند كه به‌صورت كاربردي آن‌ها را با ديپلماسي عمومي و راه‌كارهاي به‌كارگيري بهينه آن آشنا مي‌نمايد.

نويد كمالي ـ اشكان پيرزادهديپلماسي عمومي مفهومي نه‌چندان نو و جديد در عرصه روابط بين‌الملل است چراكه آشنايي برخي كشورها با اين مفهوم به دهه‌ها قبل بازمي‌گردد، ازجمله ايالات‌متحده آمريكا در اين حوزه داراي تجربه‌اي ‌تقريباً صدساله است به‌طوري‌كه امروزه ديپلماسي عمومي به‌عنوان يكي از مهم‌ترين اركان پيشبرد سياست خارجي اين كشور به‌حساب مي‌آيد، بااين‌حال هنوز شاهديم كه ديپلماسي عمومي در بسياري از كشور‌هاي ‌جهان خصوصاً كشورهاي درحال‌توسعه جديد، بديع و حتي نامفهوم جلوه مي‌كند و بسياري از سياست‌گذاران و فعالان عرصه سياست خارجي در عمل آشنايي چنداني با ديپلماسي عمومي و نحوه به‌كارگيري ميداني آن ندارند، متأسفانه اين نقصان در كشورها نيز ديده مي‌شود، به همين دليل آن‌چنان‌كه بايد در طول دهه‌هاي گذشته ديپلماسي عمومي موردتوجه دستگاه سياست خارجي كشورمان قرار نگرفته است.

عدم توجه جدي به ديپلماسي عمومي در عرصه سياست خارجي كشورمان در حالي است كه ايران به دليل نقش‌آفريني مؤثر و پررنگ خود در تحولات منطقه‌اي يك دهه اخير به شكل جدي نيازمند به‌كارگيري ابزارهايي جهت حفظ و توسعه دستاوردهاي خود خصوصاً در عرصه افكار عمومي منطقه است اما با توجه به نا‌آشنايي فعالان عرصه سياست خارجي با مفهوم ديپلماسي عمومي و نحوه به‌كارگيري آن، اين نوع از ديپلماسي آن‌چنان‌كه بايد در راستاي تأمين منافع موردنياز كشورمان مورداستفاده قرار نگرفته است.

بايد به اين نكته توجه داشت كه در دنياي امروز ديپلماسي عمومي از چنان اهميتي برخوردار است كه كشور‌هاي ‌زيادي رشته تخصصي آن را در دانشگاه‌‌هاي ‌برتر خود راه‌اندازي كرده وبرترين نخبگان دانشگاهي فارغ‌التحصيل اين رشته را در نهاد‌هاي ‌تخصصي مسئول پيشبرد ديپلماسي عمومي به‌كارگيري مي‌كنند. حتي برخي كشور‌هاي ‌توسعه‌يافته باهدف ارتقاء و روزآمدسازي ديپلمات‌‌هاي ‌خود در حوزه ديپلماسي عمومي با همكاري دانشگاه‌‌هاي ‌معتبر جهان اقدام به ارائه دوره‌‌هاي ‌تخصصي كوتاه‌مدت حرفه‌اي در حوزه ديپلماسي عمومي مي‌كنند، به‌طور مثال برخي دانشگاه‌هاي اروپايي و آمريكايي دوره‌هاي يك‌ساله MBA و DBA ويژه‌اي را با تأكيد بر ديپلماسي عمومي راه‌اندازي نموده‌اند.

اهميت يافتن ديپلماسي عمومي در سال‌‌هاي ‌اخير را مي‌توان ناشي از فراگيري رسانه‌‌هاي ‌جمعي خصوصاً رسانه‌‌هاي ‌اجتماعي دانست چراكه به‌واسطه اين نوع رسانه‌ها نقش و جايگاه افكار عمومي در سياست ورزي كشورها به شكل قابل‌توجهي افزايش‌يافته است و امروز ديگر نمي‌توان بدون توجه به رأي و نظر افكار عمومي و تنها با تكيه‌بر اراده رهبران سياسي و دولت‌ها، سياست‌‌هاي ‌مطلوب خود را در عرصه بين‌الملل پيش برد. به عبارت دقيق‌تر در عصر رسانه‌هاي فراگير ديگر ديپلماسي رسمي و سنتي به‌تنهايي توان تأمين اهداف و منافع كشورها را ندارد، لذا كشورها بايستي به دنبال راهكار‌هاي ‌جايگزين و بهينه‌اي  در راستاي تأمين حداكثري منافع و اهداف خود در عرصه بين‌الملل باشند. بدون شك در بين تمام راهكار‌هاي ‌جايگزين، تنها ديپلماسي عمومي است كه مي‌تواند به بهترين شكل و با كمترين هزينه سياسي‌ و زماني منافع و اهداف كشورها را در عرصه بين‌الملل خصوصاً در روابط دوجانبه تأمين نمايد.

امروزه ايالات‌متحده امريكا را مي‌توان باسابقه‌ترين كشور در حوزه به‌كارگيري ديپلماسي عمومي در مسير پيشبرد سياست خارجي و تأمين منافع ملي با تكيه‌بر قدرت نرم و ملت‌سازي در نظر گرفت كه متأخرترين نمونه آن ديپلماسي عمومي اين كشور در قبال كشور و ملت عراق است.

ازاين‌رو با توجه به اهميت كشور عراق در معادلات منطقه‌اي و فرا منطقه‌اي و همچنين ضرورت بررسي و تحليل دقيق نحوه اعمال قدرت نرم ايالات‌متحده آمريكا در اين كشور، اين اثر كوشيده است كه به‌اختصار نگاهي به تجربه ديپلماسي عمومي آمريكا در عراق داشته باشد.

طبيعتاً شناخت بهتر ديپلماسي عمومي آمريكا آن‌هم در قبال كشوري مانند عراق به تصميم‌گيريان و سياست‌گذاران عرصه سياست خارجي كشورمان كمك خواهد كرد با نگاهي متفاوت از قبل ديپلماسي عمومي و كاركرد‌هاي ‌آن در پيشبرد منافع ملي را مدنظر قرار دهند، طبيعتاً اين دستاورد به‌نوبه خود مي‌تواند تحول‌آفرين و زمينه‌ساز افزايش نقش و جايگاه ديپلماسي عمومي در عرصه سياست خارجي كشورمان باشد.

علاوه بر اين پژوهشگران و كارشناسان علاقه‌مند به حوزه ديپلماسي عمومي نيز از مطالعه اين اثر بهره مي‌برند، چراكه براي نخستين بار به منبعي آموزشي دست مي‌يابند كه به‌صورت كاربردي آن‌ها را با ديپلماسي عمومي و راه‌كارهاي به‌كارگيري بهينه آن آشنا مي‌نمايد.

نويد كمالي ـ اشكان پيرزاده