تأملي در ائتلاف ايران، روسيه و تركيه در امور سوريه


پايايي و پايداري اتحادها و ائتلاف‌ها همواره مبحثي قابل تأمل در روابط بين‌الملل بوده است. كاربست مفاهيم و دستاوردهاي ساير علوم مانند رياضي، احتمالات، روان‌شناسي و غيره براي پيش‌بيني‌پذيري رفتارهاي طرف‌هاي ائتلاف نيز تاكنون گره‌گشا نبوده است؛ اما اين جمع‌بندي وجود دارد هر اندازه دولت‌ها گذشته از اهداف و اغراض اتحاد كه نقش انگيزشي دارد مبناي رفتاري مشابه داشته باشند اعتماد و اطمينان ميان طرف‌ها به‌عنوان پيش‌نياز ايجاد و حفظ اتحاد سهل‌الوصول‌تر است و ائتلاف از عمر طولاني‌تري برخوردار است.
با نگاهي به شرايط تشكيل ائتلاف ايران، روسيه و تركيه در موضوع سوريه شاهد بوديم كه ترك‌ها قبل از پايان قطعي حيات داعش تمام قد در مقابل روسيه و ايران ايستاده بودند و حتي تا سقوط جنگنده روس با ادعاي تجاوز به حريم هوايي تركيه پيش رفتند و گذشته از آن نقش محوري در حمايت از مخالفان دولت سوريه برعهده داشتند و با خريد نفت از تروريست‌ها، حمايت اطلاعاتي و لجستكي و حتي اجازه تردد به آنها از مرزهاي اين كشور شرايط را براي ايران و روسيه در مهار تروريست‌ها دشوار كرده بود؛ اما با سخت شدن شرايط براي جبهه عربي غربي در سقوط دمشق، ترك‌ها كه امنيت خود را به‌شدت با تحولات سوريه و آينده اين كشور پيوند مي‌زدند با گردشي 180 درجه‌اي به محور مسكو ـ تهران نزديك شدند.
اما اين ائتلاف كمتر راهبردي و بيشتر فرصت‌طلبانه بود و به‌دليل شرايط ناگزير، ترك‌ها به اين سو متمايل شده بودند واضح بود حتي با نشست‌هاي متعدد ميان سران اين كشورها در سطوح مختلف، نزديكي روسيه و ايران با تركيه نمي‌توانست ايجادگر ائتلاف قرص و مطمئني باشد. 
البته ناگفته پيداست حتي با وجود چنين شرايطي نزديكي اين سه كشور مي‌توانست براي حل موضوع سوريه فرصت‌ساز باشد. حداقل اين سه بازيگر به‌عنوان كنشگران تأثيرگذار تحولات سوريه مي‌توانند پيش از هرگونه كنشي با يكديگر تبادل‌نظر و مبادله اطلاعات كنند و لذا طرف‌ها در يك نظام صحيح ارتباطي از مواضع احتمالي يكديگر مطلع باشند و احتمال تصادم منافع و كنش‌ها ايجاد نشود. ازسويي‌ديگر، تركيه به‌عنوان تنها ضلع سني‌مذهب ائتلاف مي‌تواند در خاروميانه راهگشاي اقدامات منطقه‌اي ائتلاف باشد و به تعبيري پل ارتباط ائتلاف با جهان تسنن باشد.
اما فارغ از مزاياي وجود تركيه در اين جمع كه محرك پذيرش آن نيز بوده، نگاه مقطعي اين كشور به ائتلاف و رفتارهاي آن درقبال سوريه نشان داد اين كشور نمي‌تواند به‌مثابه يك متحد تمام‌عيار قلمداد شود. تهاجم نظامي تركيه به عفرين با طرح اين ادعا كه خطوط قرمز آنكارا مورد تهديد قرارگرفته و رويكرد متفاوت ايران و روسيه درقبال اين رفتار در وهله نخست نشان از آن دارد كه حداقل‌هاي ائتلاف نيز در ميان اعضا حاصل نشده است. ايران رفتار تركيه را مصداق تهاجم نظامي و نقض تماميت سوريه دانست اين درحالي است كه با رويكردي متفاوت روس‌ها صبوري پيشه كردند.
اين درحالي است كه همگان از تعلق‌خاطر ويژه ترك‌ها به غرب مطلعند و اصولاً در نظام ترجيحات سياسي اين كشور نزديكي به ساير بلوك‌هاي قدرت تنها مقطعي و تحت شرايط خاص توجيه‌پذير است. وجود چنين بازيگري در يك ائتلاف ضدغربي نشان مي‌دهد ترجيحات اين بازيگر از ائتلاف با انتظاراتي كه ايران يا روسيه دارد تفاوت بسيار دارد.
ازسويي‌ديگر، اصولاً ائتلاف‌ها براي شكل دادن به بازي با حاصل‌جمع مثبت شكل مي‌گيرد سخن از ترسيم خطوط قرمز براي دشمنان امري منطقي است اما براي متحدان نشان از بي‌اعتمادي يك طرف به ائتلاف دارد. لذا گذشته از شرايط حصول توافق ميان سه كشور، استفاده از لفظ خط قرمز مبين آن است كه اين ائتلاف از ابتدا به‌شدت سست بوده است. 
فارغ از ابعاد و شرايط دروني ائتلاف، واشينگتن نيز به‌عنوان نيروي مقابل ائتلاف به سكوت معني‌داري روي آورد. اين درحالي است كه اصولاً اقدام نظامي تركيه با ملاحظات و اهداف آمريكا در سوريه در تعارض است. درهم شكستن يگان‌هاي مدافع خلق كرد به‌عنوان ستون اصلي نيروهاي دموكراتيك سوريه به‌شدت نظم مطلوب آمريكا در سوريه را كه مبتني‌بر ايجاد سرزمين كرد است تهديد مي‌كند.
ازسويي‌ديگر، آنكارا بعد از عفرين مقصد بعدي خود را منبج مي‌داند؛ منطقه‌اي كه نيروهاي آمريكايي در آن حضور چشمگير دارند و حتي بيم درگيري ميان نيروهاي نظامي دو طرف وجود دارد اما آمريكا موضع‌گيري سختي نسبت به تركيه نشان نداده و تلويحاً همصدا با انگلستان از درك اقدام آنكارا سخن مي‌گويند؛ زيرا واشينگتن اطمينان دارد ترك‌ها با اين اقدام ائتلاف روسيه، ايران را در شرايط سخت قرار مي‌دهد در فضاي فعلي براي تهران و مسكو محاسبه رفتار ترك‌ها دشوار و احتمال سوءبرداشت ميان آنها به‌شدت افزايش يافته و از اين جهت عمر اين ائتلاف مي‌تواند كوتاه‌تر شود.
سكوت روس‌ها اما از سنخي ديگر است. روس‌ها يا از قبل طبق ادعاي آنكارا در جريان ماجرا قرار گرفته‌اند و با ترك‌ها توافق پشت پرده داشته‌اند يا اينكه مسكو در اين شرايط خود را در موقعيت انتخاب بهترين بدترين ديده و لذا با توجه به موقعيت و مواضع آمريكا جهت تشكيل سرزمين كردي در شمال سوريه در اين قائله سكوت كرده‌اند تا ميزان جديت رقيب اصلي خود را بسنجد و از طرفي مانع فرصت‌طلبي واشينگتن شود.
دراين‌راستا، رفتارشناسي ايران و روسيه درقبال ائتلاف از ابعادي چند قابل تأمل است. روس‌ها نگاه عمل‌گرايانه به ائتلاف‌ها دارند و سوريه را وسيله‌اي براي دستيابي منافع ملي و برتري نسبت به رقيب خود مي‌بيند و لذا همانند ساير موضوعاتي كه با ايران داشته كمتر خود را متعهد به رفتارهاي در چهارچوب اتحادها مي‌بيند. اين درحالي است كه ايران فارغ از بسياري از ملاحظات، رفتار متعهدانه و نگاهي اخلاق‌مدار به اتحادها و ائتلاف‌ها دارد و از اين جهت فاصله عميقي ميان اغراض، انتظارات و اهداف اين دو كشور از ائتلاف وجود دارد.
نگاه متفاوت اعضاي ائتلاف به ذات روابط في مابين و همچنين حل مسائل سوريه عمده مواردي است كه غرب از آن آگاه بوده است. آمريكا به‌خوبي مي‌داند كه اين سه كشور در سه جزيره مختلف و دور از هم زندگي مي‌كنند و از اين جهت به تجاوز نظامي تركيه به منطقه تحت نفوذ نسبي خود نه‌تنها چشم‌پوشي مي‌كند؛ بلكه مصلحت و منفعت خود را در همگام شدن با تركيه مي‌بيند.
اما ايران به‌عنوان يكي از طرف‌هاي ائتلاف كه هزينه بسياري هم دراين‌زمينه متحمل شده نياز دارد به‌دور از هيجانات كاذب ابتكار عمل را با همكاري روسيه در دست گيرد. نزديكي ايران و روسيه و همگامي بيشتر اين دو كشور قطعاً آمريكا را مأيوس مي‌كند. با محكم‌تر شدن ائتلاف از جانب مسكو و تهران احتمالاً آمريكا نيز به‌صورت جدي‌تر تحولات ناشي از تجاوز تركيه را در منطقه تحت نفوذ خود پيگيري مي‌كند.
گذشته از اين، درمورد ائتلاف‌هاي با اعضاي پراگماتيك بايد آگاه بود كه به مجرد ايجاد ائتلاف منافع ملي يك عضو تأمين نمي‌شود؛ بلكه بايد همواره با هوشياري مضاعف رصد دقيق از شرايط ائتلاف و محيط عملياتي آن  صورت گيرد تا با كاهش ميزان غافلگيري ابتكار عمل همچنان حفظ شود.