انتخابات مصر و سناريوهاي آينده
انتخابات مصر و سناريوهاي آينده
سه شنبه 16 خرداد 1391
دگرگونيهاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري مصر و نتايج شگفتآور آن، سؤالات چندي را در مورد نيروهاي موجود در عرصه سياسي و جريانات پيشبرنده تحولات مطرح ساخته است. گستره اين دگرگونيها نشاندهنده تعدد بازيگران آن ميباشد. در حالي كه انتظار ميرفت عبدالمنعم ابوالفتوح، چهره ميانهرو اسلامگرايان و منتسب به حاميان انقلاب و جوانان 6 آوريل همراه با عمرو موسي، از چهرههاي ملي ـ سكولار بتواند با كسب آراي لازم پا به عرصه رقابت در مرحله دوم انتخابات بگذارد، احمد شفيق، خلبان و كانديداي بازماندگان نظام سابق و سكولارها بود كه با كسب آراي مطلوب معادلات پيچيده سرزمين فراعنه را برهم ريخت و با اختلاف كمي بعد از محمد مرسي، كانديداي اصلي حزب عدالت آزادي، به دور دوم راه يافت. در مورد دلايل اين اتفاق بزرگ ميتوان به چند گزاره ذيل اشاره نمود:
ـ مصر در جهان عرب بهعنوان كشوري پيشتاز در عرصه اصلاحات مدني ـ اجتماعي و نيز بهعنوان كانون فكر دنياي اسلام، براي نيل به جامعه دموكراتيك در دورههاي گذشته، هزينههاي سنگيني تقبل كرده است. حاكميت نظاميان از 1952 (مليگرايان مصر) و پرچمداري ناسيوناليسم عربي در دوره ناصر و صلح با اسرائيل در دوره انور سادات و ادامه سياستهاي غربگرايانه وي در دوره مبارك و تلاشهاي همزمان براي بازگشت به نظام عربي نشان ميدهد كه جايگاه ارتش در تحولات مصر بيبديل بوده است. از سوي ديگر، جريان اسلامگرا به رهبري اخوانالمسلمين پس از تأسيس در سال 1928 به رهبري حسن البنا، همواره بر تحولات سياسي ـ اجتماعي مصر اثرگذار بوده است. اخوانالمسلمين از 1954 از هرگونه فعاليت سياسي منع گرديد؛ با وجود اين، اخوانيها با تجربهاندوزي از گذشته و گسترش فعاليتهاي اخوانيها در جريان اعتراضات مردمي 2011 مصر و بازسازي تشكيلاتي خود توانستهاند در رقابت با مليگراها و سكولارها و بازماندگان رژيم مبارك اكثريت پارلمان را در اختيار بگيرند. بنابراين، دو عنصر اصلي و اثرگذار در تحولات مصر، اسلامگراها و جريانات سكولارها و نظاميان هستند. بهنظر ميرسد مشكل اساسي مصر در وضعيت موجود چگونگي تلفيق مليگرايي و اسلامگرايي باشد. نتايج دور اول انتخابات مصر هم اين امر را ثابت كرد كه رقابت اصلي اين دو جريان اساسي و اثرگذار در مرحله دوم هم به اوج خود ميرسد. نهاد نظامي، كميته برگزاري انتخابات و قوه قضاييه را در اختيار دارد و از طريق اين دو نهاد ميكوشد از بسط قدرت اسلامگرايان جلوگيري كند. كميته برگزاري انتخابات ملزم بود احمد شفيق، چهره برجسته رژيم گذشته را طبق قانون و مطالبه عمومي رد صلاحيت كند، ولي با ترفندهاي مختلف وي را براي رقابت با نامزدهاي اسلامگرايان تأييد كرد و با رد صلاحيت خيرت الشاطر، چهره برجسته و كانديداي اصلي اسلامگرايان، شرايط را به نفع خويش تغيير داد.
ـ در انتخابات پارلماني مردم مصر به رغم تداوم رويههاي پليسي و فضاي تنشزاي حاكم بر جامعه، مشاركت مردم در عرصه انتخابات در سطح مطلوبي بود و اكثريت جوانان 6 آوريل و جنبش تغيير به همراه جريانات اسلامگرا، از شرايط پيشآمده براي تغيير اوضاع و كسب پيروزي بهره جستند. ولي در انتخابات رياستجمهوري شرايط به گونه ديگري پيش رفته است. مشاركت نازل مردم (25 درصدي) به نوعي تداعيگر يأس و نگرانيها از عدم برآورده شدن مطالبات انقلاب بود؛ در صورتي كه انتظار ميرفت در فضاي انقلابي 50 درصد واجدين شرايط در انتخابات حضور داشته باشند. در مورد دليل مشاركت اندك مردم بايد گفت كه بعد از سرنگوني رژيم مبارك و حاكميت آنارشي گسترده بر فضاي سياسي مصر نهتنها از مشكلات گسترده در عرصه اقتصادي مردم كاسته نشد، بلكه با از بين رفتن صنعت توريسم بهعنوان يكي از منابع اصلي درآمدي مصر و نيز فرار سرمايههاي خارجي و قطع صادرات گاز و نفت به سرزمينهاي اشغالي، بر دشواري موجود افزوده شد. در چنين شرايطي اكثريت انقلابيون از رسيدن به مطالبات آرماني خويش بازماندهاند و اعتقادي نه به نظاميان و نه به اخوانيها دارند. در سايه اين تفكر، آنها انتخابات اخير را مهندسيشده و سازمانيافته ميدانند. عدهاي حتي مدعياند كه اخوانالمسلمين بر سر مطالبات انقلابيون با ارتش مماشات كرده و براي تصاحب دستاوردهاي انقلاب با اين نهاد نظامي به توافق هم رسيده است؛ لذا اين گروه عملاً انتخابات را تحريم كردند. از سوي ديگر، پس از خروج محمد البرادعي بهعنوان يكي از رهبران اصلي جبهه تغيير و انقلابي، طرفداران وي نيز علناً به تحريمكنندگان انتخابات پيوستند. در چنين شرايطي مسير براي صعود احمد شفيق، يار غار رژيم مبارك هموار شد.
ـ احمد عاكف، از رهبران پيشين اخوانالمسلمين، ورود علني اخوانيها را به صحنه انتخابات اشتباه استراتژيك ناميد و گفت اين موضوع در آينده حيثيت سياسي و ديني اخوانالمسلمين را با چالش جدي مواجه خواهد نمود؛ چراكه شكست احتمالي كانديداي اخوانيها در عرصه سياسي در رقابت با نامزد جريان سكولار و نظامي ممكن است كه به نام جنبش اخوان تمام شود. اين گفته از آنجا ناشي ميشود كه اخوانالمسلمين طبق راهبرد قبلي خويش اعلام داشته كه علناً از معرفي نامزد مستقل براي انتخابات رياستجمهوري خودداري ميكند. از همين رو، عبدالمنعم ابوالفتوح به دليل سرپيچي از اين حكم به اخراج از جنبش محكوم شد. ولي با ورود محمد مرسي بهعنوان نامزد اصلي اخوانيها، شرايط براي اختلافات داخلي و تشتت آرا فراهم شد؛ لذا نهاد نظامي و جريان سكولار از اين فرصت باارزش براي رقابت و ماندن در قدرت بهره جست.
ـ در حال حاضر سه نيروي قابل تفكيك در عرصه سياسي مصر نگرشهاي متفاوتي را نسبت به آينده دارند. نيروي اول جرياني است كه از درون نظام گذشته و در قالب حزب دموكراتيك ملي به رغم انحلال آن به واسطه وصل به نهاد نظامي و نيز حمايتهاي بيدريغ غرب و كشورهاي محافظهكار عرب نظير عربستان و قطر در تلاش است كه با بازتوليد رژيم گذشته حفظ برخي از پستهاي كليدي دولتي را در كنترل داشته باشد. چهره شاخص اين گروه احمد شفيق است كه در دور دوم انتخابات نيز با برنامهريزي و هدفمندي خاصي به دنبال كسب پيروزي نهايي است.
دومين جريان مليگرايان مصري ميباشد. نماينده شاخص اين جريان محمد بن صباحي از ناصريستهاست كه به نتايج انتخابات دوره اول معترض است. اين جريان كه از آن بهعنوان اسب سياه و ترواي انتخابات هم ياد ميشود، نقش اصلي را در تعيين حاكم آينده سرزمين نيل خواهد داشت. اصولاً نگاه راديكالي اين گروه به عرصه سياسي و بازگشت به دوره ناصر و تجديد نظر در قراردادهاي منعقد ميان مصر و اسرائيل و تأكيد بر مليگرايي عربي باعث شده امكان ائتلاف اين جريان با اخوانيها و نيز سكولارها و نهاد نظامي با ترديدهاي جدي مواجه شود. گرچه اخوانالمسلمين تلاش نموده الگوي جديدي از حكومت اسلام ميانهرو نشان دهد، ولي ناصريستها اعتقادي به حكومت ديني ندارند و اخوانيها در زمان ناصر با محدوديتهاي زيادي در عرصه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي مواجه شدند. گرچه محمد بن صباحي اعلام داشته براي نجات انقلاب و جلوگيري از بازگشت مصر به نظام گذشته از محمد مرسي حمايت خواهد كرد، ولي بايد ديد امكان ائتلاف اين جريان با اخوانيها وجود دارد يا نه. از سوي ديگر، ممكن است حاميان محمد بن صباحي براي بازگشت به ثبات سياسي و عظمت گذشته به مديريت نظاميان در عرصه سياسي تن دردهند. همچنين نبايد از اقليت متنفذ قبطي (مسيحي) كه حدود 8 تا 10 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل ميدهند غافل ماند. در هر صورت، تعارضات ديني و سياسي قبطيها با اسلامگرايان محرز است و احتمال ائتلاف اين گروه با اسلامگرايان وجود ندارد و اغلب قبطيها رأي خود را به صندوق احمد شفيق ميريزند.
ـ اخوانالمسلمين، عنصر اثرگذار سياسي مصر، 47 درصد آراي پارلمان مصر را كسب كرده است و جريان سلفي 23 درصد و نور 6 درصد (حزب وفد). در حال حاضر، احتمال ائتلاف دروني ميان جريان اسلامگرا وجود دارد، بهويژه جريان سلفي كه بعد از حذف نامزد خود ابوحازم اسماعيل بيشتر به عبدالمنعم ابوالفتوح گرايش پيدا كرد و در جريان مرحله دوم انتخابات در صورت تشويق و انگيزه لازم به محمد مرسي، كانديداي اخوانيها رأي خواهد داد.
با بررسي گزينهها و گزارههاي فوق ميتوان سناريوهاي ذيل را براي آينده سياسي مصر متصور بود:
الف) پيروزي احمد شفيق و اثبات توانمنديهاي نيروهاي امنيتي: جدال اخوانيها و نهاد نظامي به آوردگاه پاياني خود رسيده و هر دو نيرو از تمام مؤلفههاي قدرت براي پيروزي بر رقيب استفاده خواهند كرد. با توجه به اينكه در صورت شكست احمد شفيق نظاميان حاكم بر مصر وداع تلخي را با قدرت سياسي خواهند داشت، لذا شوراي نظامي حاكم بر مصر در تلاش است با ابزارهاي مالي و رسانهاي و راهبرد تخريب جريان اسلامگرا، فضا را براي كسب پيروزي كانديداي خود مهيا سازد. در اين سناريو علاوه بر بازيگران داخلي و مخالفان اسلامگرايان، مؤلفههاي مداخلهگر و آشوبساز خارجي مانند عربستان، قطر، و غرب نيز مشاركت خواهند داشت؛ گرچه احمد شفيق اعلام ميكند كه در صورت پيروزي به اصلاحات و مطالبات مردم پايبند خواهد ماند، ولي شكل حكومت وي مبتني بر اقتدارگرايي و تأكيد بر توافق با اسرائيل و كشورهاي محافظهكار عرب خواهد بود. اين سناريو مدنظر آمريكا هم هست. اجرايي شدن اين سناريو باعث بازگشت مجدد آشوب فزاينده سياسي به جامعه بحرانزده مصر و تجميع انقلابيون در ميدان التحرير خواهد بود. البته بروز نابسامانيهاي گسترده شايد برخي از ژنرالهاي نظامي را وسوسه كند كه براي ماندن در قدرت دست به كودتاي نظامي بزنند. عنصر ديگر اين سناريو همچنان مكانيسم تقلب و دستكاري آرا خواهد بود.
ب) سناريوي پيروزي محمد مرسي، كانديداي اسلامگرايان: گرچه اين سناريو به دليل ظرفيتها و توانمنديهاي سياسي اخوانالمسلمين محتملتر بهنظر ميرسد، ولي برهم خوردن توازن قوا ميتواند محرك منفي از سوي اقتدارگرايان نظامي و سكولارها باشد. در چنين شرايطي كشمكشهاي سياسي و جدال ميان جريانات مختلف به نهايت خود خواهد رسيد. اگر اخوانيها بتوانند با ائتلاف با مليگرايان و انسجام دروني و پاسخ روشن به مطالبات فزاينده جوانان در عرصههاي مختلف جبهه گستردهاي را در رقابت با نهاد نظامي و جريان سكولار ايجاد كنند، بيترديد نظاميان مجبور به پذيرش روند نتايج دموكراتيك انتخابات ميشوند. اجرايي شدن اين روند بستگي به مشاركت قابل قبول مردم و همراهي گروههاي مختلف با جريان اسلامگرا دارد.
ج) انقلاب گسترده: در صورت عدم برگزاري انتخابات مرحله دوم رياستجمهوري در موعد مقرر و ناتواني شوراي نظامي حاكم بر مصر بر كنترل اوضاع داخلي، بحران سياسي روزبهروز حادتر ميشود و اوضاع نابسامان اقتصادي و افسارگسيختگي و عدم وحدت رويه ميان گروههاي مختلف باعث ميشود كه نهاد نظامي با تداوم كنترل كشور شرايط را براي بقاي قدرت خويش فراهم سازد. در چنين فضايي ارتش با حاكم نمودن رويههاي پليسي اقدام خويش را ناشي از آشوبطلبي و هرجومرج اسلامگرايان ميداند. البته اين سناريو بعيد بهنظر ميرسد؛ چراكه اصل تغيير و الزام گذر به دموكراسي در جامعه مصر نهادينه شده است.
التعليقات