ايران و سخنراني رئيس جمهور آمريكا درباره خاورميانه


سخنراني رئيس‌جمهور آمريكا درباره خاورميانه‌ در روز پنجشنبه 19 مه 2011 از مهم‌ترين موضع‌گيري‌هاي استراتژيك او در ارتباط با تحولات خاورميانه بعد از موضع‌گيري‌هاي مبارزات انتخاباتي او در سال 2008 و سخنراني او در دانشگاه الازهر مصر در سال 2009 بود.

واكنش محتمل آمريكا به روند و نتيجه دموكراتيزاسيون و تغيير در خاورميانه و شمال آفريقا، مبارزه با تروريسم، دلايل و ابعاد انقلاب‌ها و خيزش‌ها در جهان عرب و روند صلح خاورميانه ازجمله شاخص‌ها و نكات مورد تأكيد اوباما در اين سخنراني بودند.

موضوعات مرتبط با ايران نيز در بخشي از اين سخنراني مورد تأكيد اوباما بودند؛ به‌طوري كه سه پاراگراف از سخنراني اوباما در ارتباط با ايران بود. اوباما در طول اين سخنراني شش بار از كلمه ايران و چهار بار از كلمه تهران استفاده كرد. در حقيقت محتوا و رويكرد اوباما در اين سخنراني نسبت به مسائل مرتبط با ايران حاكي از نوع نگاه ويژه آمريكا به تحولات اين كشور و اهميت و جايگاه مهم اين كشور در صحنه تحولات منطقه‌اي و بين‌المللي است.

به‌عنوان اولين نكته در ارتباط با موضوعات مرتبط با ايران در اين سخنراني بايد توجه داشت كه چهره ترسيم‌شده از ايران در اين سخنراني، سازنده و منطبق با موضع‌گيري‌هاي اوليه اوباما در ارتباط با ايران نيست. علاوه بر اين، ربط اتفاقات و تحولات اخير در سوريه با ايران بر مبناي اين سخنراني داراي هيچ‌گونه شواهد و مدارك مستند و قابل اعتنايي نيست. نكته سوم هم اين است كه تأكيد اوباما بر نقض حقوق بشر در ايران در مقايسه با ديگر كشورهاي خاورميانه كه شاهد اتفاقات بنياديني در ساختار اجتماعي و سياسي‌شان هستند اصولاً با واقعيت‌هاي عرصه عملي مسائل حقوق بشر در ايران سازگار و همگون نيست.

با اين وجود، رويكردها و تعاملات منطقه‌اي و بين‌المللي ايران به‌عنوان يكي از كشورهاي مورد تأكيد در استراتژي آمريكا در خاورميانه و با توجه به شاخص‌هاي مطرح‌شده در اين سخنراني هم مي‌تواند در عملياتي شدن و هم در محدوديت‌سازي جهت اجرايي شدن استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا در روند تحولات آينده مورد ملاحظه قرار گيرد.

بر اين اساس دو موضوع مهم در ارتباط با نقش ايران در عملياتي شدن يا محدوديت‌سازي در مسير استراتژي حاضر عبارتند از: روند و نتيجه گذار به دموكراسي در كشورهاي خاورميانه و صلح اعراب و رژيم اسرائيل.

از منظر آمريكا و به خصوص شخص اوباما در استراتژي اعلامي حاضر، رويكرد ويژه ايران مبني بر حمايت از تحولات آزادي‌خواهانه در بحرين مبتني بر منافع، ارزش‌ها و رويكردهاي استراتژيك ايران، نمونه‌اي كاملاً آشكار از تقابل ديدگاه‌هاي آمريكا با ايران در ارتباط با تحولات بهار عربي در خاورميانه و شمال آفريقاست.

آمريكا در جهت عملياتي كردن استراتژي حاضر، مخصوصاً تأكيد زيادي بر مديريت اين تحولات مبتني بر منافع و ارزش‌هاي آمريكايي دارد. در نقطه مقابل، حمايت ايران از ماهيت و نتايج اين تحولات آزادي‌خواهانه، مبتني بر ديدگاه‌هاي مقاومت‌گرايانه و به‌عنوان روندي نوظهور در برابر ائتلاف غرب و رژيم اسرائيل مي‌باشد.

در هر صورت اگر در نقاطي از رويكردهاي متفاوت، اين دو بازيگر به نقاط مشتركي در ارتباط با ائتلاف‌ها، توازن و تحولات منطقه‌اي دست يابند روند عملياتي شدن استراتژي حاضر اوباما در خاورميانه تسريع و در غير اين صورت، عملياتي شدن اين استراتژي با چالش‌هايي جدي مواجه خواهد شد.

موضوع بعدي مربوط به پروسه صلح خاورميانه است. از منظر موضع‌گيري‌هاي فعلي آمريكا، وضعيت موجود روابط اسرائيل و اعراب «غيرپايدار» است و نيازمند عملياتي شدن فرمول و راه‌حل دو كشور است. ولي از منظر ايران، وضعيت موجود در معادله اسرائيلي ـ فلسطيني هم غيرواقعي، هم غيرعادلانه، هم غيرمنصفانه و هم مبتني بر استراتژي امپرياليستي آمريكا و قدرت‌هاي بزرگ است.

بنابراين جنبه محدوديت‌زايي در مسير عملياتي شدن استراتژي اعلام‌شده آمريكا در وضع موجود بسيار زياد است. به اين نكته هم بايد اشاره كرد كه يكي از عمده‌ترين اختلافات و تعارضات استراتژيك بين ايران و آمريكا در بيش از سي سال گذشته مربوط به موضوع صلح خاورميانه است. بر همين مبناست كه ايران رويكرد اوباما در ارتباط با موضوع رژيم اسرائيل و فلسطين را مملو از تعارض و بي‌توجهي به بديهيات مي‌داند.

از اين رو، بنا بر تمام واقعيت‌ها، جهت‌گيري‌ها، بلوك‌بندي، ترتيبات، ساختار واقعيت‌هاي موجود در صحنه خاورميانه و شمال آفريقا و مبتني بر تحولات آزادي‌خواهانه حاضر، نقش ايران در عملياتي شدن استراتژي جديد اوباما در منطقه روزبه‌روز در حال افزايش است.

بدون شك گذر زمان و تاريخ ثابت خواهد كرد نقش، اهميت، جايگاه و ديدگاه‌هاي ايران در چشم‌انداز آتي در عملياتي شدن استراتژي جديد آمريكا در منطقه بيشتر از هر زمان ديگري در شصت سال گذشته خواهد بود. صورت‌بندي جديد تحولات خاورميانه و شمال آفريقا بنا بر واقعيت‌هاي موجود، متأثر از كنشگري مؤثر و قوي ايران و ديدگاه‌هايش خواهد بود. از اين‌رو آمريكا و ازجمله كابينه اوباما در آينده در صحنه عمل، چاره‌اي جز توجه و احترام عميق‌تر به تحولات و رويكردهاي استراتژيك ايران جهت تحقق هر استراتژي، ديپلماسي يا برنامه عملياتي ديگر در اين منطقه ندارد.