نشست آستانه؛

اميدها و چالشها


مقدمه
آستانه، پايتخت قزاقستان در 15 مارس 2018 (24 اسفند 1396) ميزبان نخستين نشست مشورتي سران كشورهاي آسياي مركزي طي سيزده سال گذشته بود. به‌جز قربانقلي بردي محمدوف، رئيس‌جمهور تركمنستان كه در سفري ازپيش برنامه‌ريزي‌شده در امارات متحده عربي به‌سر مي‌برد و برخي اعضاي هيئت دولت تركمنستان را به «آستانه» فرستاد، رؤساي‌جمهور قزاقستان، ازبكستان، قرقيزستان و تاجيكستان همگي در اين نشست مشاركت كردند. 
دستاوردها و دلايل اهميت اين نشست كه برخي رسانه‌هاي آسياي مركزي آن را «بي‌سابقه» توصيف كرده‌اند، كدامند؟ 
 
دستاوردها
1. براي نخستين‌بار سران آسياي مركزي در فضايي آرام و دوستانه به‌منظور رايزني و هم‌انديشي در زمينه مسائل و چالش‌هاي پيشِ رو و يافتن راه‌هاي كاهش اختلافات دور هم جمع شدند. 
2. نشست آستانه بدون حضور نمايندگان قدرت‌هاي بزرگ خارجي (آمريكا، روسيه و چين) برگزار شد. 
3. قرار است نشست مشورتي سران آسياي مركزي به‌صورت دوره‌اي هر سال برگزار شود. تاشكند، پايتخت ازبكستان ميزبان دور بعدي اين نشست در سال 2019 خواهد بود. 
 
دلايل اهميت
نشست آستانه از دو جهت اصلي حائز اهميت زيادي بود:
اول، نشان داد پنج كشور تشكيل‌دهنده آسياي مركزي چقدر به همگرايي و تعامل سازنده با يكديگر تمايل دارند. دوم، اين نشست نخستين تلاش جدي به رهبري قزاقستان براي شكل دادن كامل حق حاكميت كشورهاي آسياي مركزي پس از فروپاشي شوروي به‌شمار مي‌رود. سوم، چالش‌هاي پيشِ روي منطقه را كه برخي داخلي و بعضي ناشي از مداخلات پيگيرانه و اغلب تفرقه‌افكنانه خارجي است، بيشتر نمايان ساخت.
مشابه چنين نشستي پيشتر در سپتامبر 2006 در «آستانه» برگزار شده بود و در آن مسائل امنيت منطقه و ثبات سياسي (به‌ويژه پس از تغيير حكومت در قرقيزستان در سال 2005) و همچنين ايجاد كنسرسيوم بين‌المللي آب و انرژي مورد بحث قرار گرفت. طبيعي است كه ايده كنسرسيوم آب و انرژي در آن مقطع خام بود و به‌دليل اختلافات گسترده ميان كشورهاي بالادستي (قرقيزستان و تاجيكستان) و پايين‌دستي (قزاقستان، ازبكستان و تركمنستان) موضوع بحث جدي دراين‌زمينه توسط هيئت دولت قرقيزستان و تاجيكستان مورد تأييد قرار نگرفت و بنابراين آن نشست بدون نتيجه پايان يافت. البته دخالت آشكار روسيه با هدف تأثيرگذاري بر روند تصميم‌گيري رهبران جمهوري‌هاي آسياي مركزي نيز در شكست نشست اول آستانه بي‌تأثير نبود.
 
نقش رهبرانه قزاقستان 
پس از دوازده سال، شرايط آسياي مركزي و جهان تغييرات زيادي را شاهد بوده‌اند. خروج غالب نيروهاي آمريكا و «ناتو» از افغانستان، ظهور داعش در غرب آسيا و گسترش سريع دامنه عمليات نظامي و تبليغات اين گروه تروريستي به جنوب آسيا و آسياي مركزي، حضور فعالانه‌تر كشورهاي آسياي مركزي در سازمان‌هاي منطقه‌اي مانند «سازمان همكاري شانگهاي» و «اتحاديه اقتصادي اوراسيا» و پررنگ شدن نقش بعضي جمهوري‌هاي آسياي مركزي همچون قزاقستان و ازبكستان در بحران‌هاي منطقه ازطريق ميزباني نشست‌هاي صلح سوريه و افغانستان، همگي نشانه‌هايي از آينده‌اي متفاوت براي رهبران و مردمان آسياي مركزي‌اند. 
دراين‌ميان، به‌نظر مي‌رسد قزاقستان در تلاش است تا هرچه بيشتر نقش ويژه‌اي در رقم خوردن آينده بهتر براي آسياي مركزي بازي كند. قزاق‌ها به رهبري «نورسلطان نظربايف»، رئيس‌جمهور آن كشور اكنون پيشرفته‌ترين اقتصاد اين منطقه و يكي از قدرت‌هاي درحال ظهور جهان محسوب مي‌شوند. براساس اعلام بانك توسعه آسيا (ADB) مستقر در مانيل ـ پايتخت فيليپين ـ توليد ناخالص داخلي (GDP) قزاقستان در سال 2017، 7/3 درصد بوده و پيش‌بيني اين نهاد مالي معتبر براي سال 2018، رشد حداكثر 3/3 درصدي توليد ناخالص ملي قزاقستان است.
اين كشور كه براي كسب عضويت دائم شوراي امنيت سازمان ملل نيز تلاش مي‌كند، در ماه‌هاي اخير رهبري تلاش‌ها به‌منظور كاهش اختلافات ميان همسايگانش در آسياي مركزي و همگرايي حداكثري بين تمام پنج كشور منطقه را برعهده داشته است. سفر نظربايف به ازبكستان در سپتامبر 2017 با هدف جلب موافقت تاشكند براي حل اختلافات مرزي با تاجيكستان و ديدارهاي رئيس‌جمهور و ديگر مسئولان قزاقستان با رؤساي‌جمهور و مقامات ارشد تركمنستان و تاجيكستان با هدف كاهش تنش ميان آنها و همسايگانشان نتيجه‌بخش بوده و نشست آستانه 2018 درواقع اوج تلاش‌هاي اميدوارانه حكومت نظربايف براي ايجاد همگرايي ميان اين كشورها تحت رهبري قزاقستان است.
برخي براين‌باورند كه قزاقستان بدين‌دليل همواره و به‌خصوص اكنون حامي پياده كردن راهكارهاي چندجانبه همكاري در آسياي مركزي و تعميم آن به همگرايي در كل منطقه اوراسياست تا خود را از محاصره سياسي و اقتصادي بين دو قدرت بزرگ جهاني، يعني روسيه و چين خارج كند. حتي اگر چنين ادعايي را بپذيريم، بايد اذعان كرد كه قزاق‌ها دراين‌زمينه خوب و موفق عمل مي‌كنند. 
درحالي‌كه ازبكستان پس از مرگ اسلام كريموف، رئيس‌جمهور پيشين در سال 2016 و جانشيني شوكت ميرضيايف به جاي او، درصدد تنش‌زدايي هدفمند با ساير كشورهاي آسياي مركزي و فراتر از آن با هدف تبديل شدن به يكي از بازيگران اصلي در حوزه اوراسياست، قزاقستان ازيك‌طرف تا حد زيادي موفق شده نظر تاشكند و ازطريق ازبكستان نظر بقيه دولت‌هاي آسياي مركزي را به همگرايي حول محور ميراث مشترك توراني ـ ايراني جلب كند كه برگزاري نشست آستانه 2018 درست پيش از عيد نوروز از مصاديق آن است. 
 
رقابت قدرت‌هاي بزرگ و چالش‌هاي پيشِ رو
به‌طور طبيعي، جاه‌طلبي روزافزون قزاق ها و اخيراً ازبكستاني‌ها موجب برانگيخته شدن حساسيت‌هايي در كشورهاي ذي‌نفوذ در آسياي مركزي شده است. در رأس آنها، روسيه قرار دارد. پرسش كليدي آن است كه «يك روسيه قوي‌تر براي آسياي مركزي بهتر است يا روسيه‌اي ضعيف‌تر؟».
واقعيت آن است كه روس‌ها نفوذ ديرينه خود را در اين منطقه حفظ كرده‌اند و پيشبرد جاه‌طلبي‌هاي قزاقستان، ازبكستان و ديگر دولت‌هاي اين منطقه كماكان به جلب‌نظر روسيه بستگي دارد؛ زيرا اين كشور هرگونه حركت به سمت شكل گرفتن كامل حق حاكميت در جمهوري‌هاي آسياي مركزي را حتي در بلندمدت تحمل نخواهد كرد. دلايل مسكو براي اين حساسيت را مي‌توان چنين برشمرد: 
نگراني فزاينده از گسترش دامنه افراط‌گرايي سلفي و وهابيت داعشي؛ تلاش پيگير آمريكا و چين براي تضعيف نفوذ سنتي روسيه در آسياي مركزي به‌ويژه ازطريق تلاش براي جلب‌نظر موافق كشورهاي اين منطقه به افزايش همكاري در زمينه‌هاي سياسي و امنيتي، فروش تسليحات به آسياي مركزي و بستن قراردادهاي بزرگ و سرمايه‌گذاري‌هاي كلان اقتصادي و تجاري در كشورهايي مثل قزاقستان، ازبكستان و تركمنستان؛ غلبه ديدگاه سنتي بر سياست خارجي روسيه مبني‌بر اينكه آسياي مركزي حائل بين غرب و جنوب آسيا و روسيه است. براين‌اساس، كرملين به‌دنبال حفظ و حتي افزايش نفوذ خود بر حوزه ژئوپليتيك اوراسياي مركزي به‌ويژه در مرزهاي آسياي مركزي با افغانستان، چين و ايران است.
درعين‌حال، نكته كليدي و وجه تمايز روسيه با ديگر رقباي خودش در آسياي مركزي به‌خصوص با آمريكا آن است كه مسكو، درمجموع كمك‌هاي بيشتري به آن منطقه داشته است. حجم اين كمك‌ها طي ده سال اخير دست‌كم شش ميليارد دلار و ميزان سرمايه‌گذاري روسيه در آسياي مركزي بالغ بر بيست ميليارد دلار بوده است. همچنين تجارت روس‌ها با اين منطقه طي سال مالي 2016ـ2017 سه برابر شده است؛ درحالي‌كه به‌عنوان نمونه، واشينگتن از بدو استقلال آسياي مركزي در اوايل دهه 1990 فقط حدود نه ميليارد دلار در اين منطقه سرمايه‌گذاري داشته و دليل عمده تلاش آمريكا براي اجراي طرح «جاده ابريشم نوين» خودش در آسياي مركزي در كنار مهار روسيه و چين، انتقال تداركات نظامي و غيرنظامي براي نيروهاي آمريكايي و ناتو در افغانستان بوده است. 
ازطرف‌ديگر، حدود چهار ميليون مهاجر از آسياي مركزي، اغلب از سه اقتصاد ضعيف منطقه (تاجيكستان، قرقيزستان و تركمنستان) در روسيه كار مي‌كنند. همزمان درحالي‌كه همكاري‌هاي بشردوستانه روسيه با كشورهاي آسياي مركزي نيز روبه‌افزايش است، حدود 150 هزار دانشجو اهل اين منطقه در دانشگاه‌هاي روسيه تحصيل مي‌كنند كه 46 هزار نفر از آنان، با بودجه مسكو اين فرصت را به‌دست آورده‌اند. درحالي‌كه آمريكايي‌ها، چيني‌ها، هند و ديگر بازيگران بزرگ، هنوز تا دستيابي به اين آمارها فاصله زيادي دارند.
بنابراين به‌نظر مي‌رسد رهبران آسياي مركزي خواه‌ناخواه بايد نقش مؤثر روسيه و اقليت‌هاي اغلب ثروتمند روس ساكن اين منطقه را بپذيرند و تصور حركت آسياي مركزي به سمت همگرايي درون‌زا بدون جلب‌نظر و همكاري نسبي مسكو عملاً در بلندمدت هم براي اين كشورها چندان ميسر نخواهد بود. به‌علاوه، در دكترين سياست خارجي تمام جمهوري‌هاي آسياي مركزي بر مشاركت راهبردي با مسكو تأكيد و همكاري تنگاتنگ نظامي و امنيتي با كرملين ضامن ثبات و امنيت منطقه‌اي عنوان شده است. 
 
نتيجه‌گيري
اگر كشورهاي منطقه در سال‌هاي آينده به‌طور نسبي حساسيت‌هاي خود را در زمينه واگذاري بخشي از استقلال و حق حاكميت خود به سازمان‌هاي فراملي كنار بگذارند و اختلافات عمده فيمابين مانند مشكلات مرزي، حمل‌ونقل، آب و انرژي و غيره را بدون دخالت مستقيم روسيه يا برخي بازيگران عمده ديگر مانند آمريكا و چين، حل كنند، مي‌توان گفت دولت‌هاي آسياي مركزي تا حدود زيادي حق حاكميت كامل خود را حول محور يك ساختار فعال و مؤثر منطقه‌اي به‌دست آورده‌اند.