ايران و اروپا؛
خيلي نزديك خيلي دور
با دنبال كردن خط تحليلي و استدلالهاي اروپاييها از هنگام توافق هستهاي تا زمان طرح موضوع خروج و يا برهم خوردن توافق هستهاي ايران و پنج به علاوه يك توسط دولت ترامپ، به وضوح ميتوان شاهد چرخش و تغيير گفتمان رسمي اتحاديه اروپايي در قبال آينده برجام و همكاريهاي اقتصادي و امنيتي با ايران بود. رصد دقيق اين خطوط استدلالي نشان ميدهد كه عليرغم مانور براي كسب پرستيژ برآمده از ايفاي نقش در توافق برجام، بهدليل وابستگي امنيت اتحاديه اروپايي و همچنين تعدد بحرانهاي اين اتحاديه در ابعاد اقتصادي سياسي و امنيتي همزمان با توافق برجام، هرچه فشار آمريكا بر نقاط ضعفهاي امنيتي اروپا بيشتر شده، گسست گفتمان رسمي اين اتحاديه درقبال توافق برجام بارزتر شده است. در ادامه به مهمترين گفتمانهاي مؤثر در تلاش اروپا براي حفظ برجام و موانع حمايت تمام قد از آن توافقنامه توسط اين اتحاديه اشاره خواهيم كرد. در پايان يادداشت حاضر چند پيشنهاد براي ايران ارائه شده است.
پنج گفتمان اروپايي شكلدهنده به راهبرد اتحاديه اروپايي جهت تلاش براي حفظ برجام عبارتند از:
1- ايران بهدليل برد موشكي، توانايي فني هستهاي، توانايي سايبري و ارتباط مؤثر با گروههاي نيابتي خود در منطقه تهديدي بالقوه براي اروپاست؛ بنابراين، برجام ميتواند تاحدي اين تهديدات را برطرف كند.
2- ايران در بيثباتيهاي غرب آسيا و در ميان دولتهاي ورشكسته اين منطقه جزيره ثبات است. تقويت جمهوري اسلامي ايران با توافق برجام و بازي دادن اين كشور در جامعه بينالملل ميتواند از سرازير شدن بحرانهاي منطقه به اتحاديه اروپايي و خارج نزديك اين اتحاديه جلوگيري كند.
3- بازار ايران به لحاظ وسعت و ميزان جمعيت قابلتوجه است. برجام و حضور شركتهاي اقتصادي اروپايي ميتواند تا حدودي گره اقتصاد اروپا را كه هنوز درگير پيامدهاي بحران 2008 است، باز كند.
4- به نتيجه رسيدن برجام دستاوردي هنجاري و مشروعيتبخش براي اتحاديه اروپايي به بار آورده است كه وجهه بينالمللي برآمده از آن بايد حفظ شود. مشروعيت برآمده از ايفاي نقش موفق در به نتيجه رسيدن برجام ميتواند دست اين اتحاديه را در ساير مناطق، بهخصوص در مذاكره با چين، روسيه و بحرانهاي حوزه بالكان باز نگه دارد.
5- يكپارچگي اتحاديه اروپايي به دلايلي مانند برگزيت، موضوع پناهجويان و آوارگان، رشد مليگرايي و در نتيجه افزايش فعاليت و كنشگري گروههاي راستگراي افراطي به خطر افتاده است. توافقي مانند برجام به دليل شكل دادن به يك هويت واحد اروپايي تا حدي زمينه انسجام هويتي اين اتحاديه را بعد از مسائل گفته شده فراهم ميكند.
موانع اتحاديه اروپايي در حفظ برجام
در كنار مسائلي كه محرك تلاشهاي اتحاديه اروپايي براي حفظ برجام و تلاش براي بقاي آن است، متغيرهايي نيز وجود دارد كه ميتواند در محركهاي فوق براي حفظ برجام گسست و ترديد ايجاد كند. در اين ميان، تضاد ساختاري منافع اتحاديه اروپايي و آمريكا اصليترين گزينه است. همكاريهاي استراتژيك اقتصادي و تأمين امنيت اروپا با همكاري آمريكا مهمترين اين موارد است. بعد از آخرين نطق ترامپ عليه برجام در دي ماه 96 (ژانويه 2018) مناظراتي را در سطح اروپا شاهد بوديم؛ خطوط كلي استدلالها بر اين اصل استوار بودند كه اروپا وابستگي امنيتي زيادي به آمريكا دارد و بر اين مبنا بايد بين ايران و آمريكا گزينه دوم را انتخاب كرد.
انديشكدههاي اروپايي ضمن تأييد تضعيف و از ميان رفتن اعتبار بينالمللي اروپا و توافقهاي بين المللي درصورت پيشگامي يا همراهي با آمريكا براي برهم زدن برجام و وضعيت شركتهاي اقتصادي دلايل محكمي مبنيبر حمايت از برجام داشتند. اين استدلال در حالي است كه در مقابل، طيفهاي ديگر با نگاه غالب امنيتي به بحرانهاي مختلف اروپا در نزديك و خارج نزديك اين قاره اشاره ميكنند و در پايان، بر حفظ همكاري راهبردي با آمريكا در مسائل كلان بينالمللي تأكيد ميكنند. در همين راستا لوئيسا سانتوس، مدير روابط بينالملل در موضوع تجارت اروپايي كه نمايندگي مؤسسات در اتحاديه اروپا را بر عهده دارد، تأكيد كرده است كه بازار اروپا از توافق هستهاي حمايت ميكند. كنوت فلكشتاين معاون سوسيال دموكراتهاي پارلمان اروپا ميگويد كه ايالات متحده متحدي برابر ناتو است كه امنيت اروپا را در برابر تهديدات بسيار متعارف و هستهاي تضمين ميكند؛ بهطوريكه براي دهههاي آينده، اروپا به تنهايي قادر نخواهد بود كه دشمنان را متوقف و از قلمرو خود به همان شيوه دفاع كند. بنابراين، اروپاييها بايد در نظر داشته باشد كه آمريكاييها چرا بايد از اروپا دفاع كنند. از اينرو، اگر اروپا بهطور آشكار در مسائل حياتي امنيت بينالمللي، بهويژه درمورد ايران با ايالات متحده مخالفت كند، امنيت اروپا چگونه تأمين خواهد شد؟ دراينميان، عدهاي تلاش كردند كه با نشان دادن راهي ميانه، كمي از فشارهاي وارده از سوي موافقان برجام به موضع گيريهاي اتحاديه اروپا را بكاهند؛ براي مثال، المار بروك معتقد است كه اتحاديه اروپا بايد از استراتژي دوگانه در مورد اين موضوع پيروي كند؛ از يك طرف، بايد تلاش خود را براي حفظ معامله هستهاي انجام دهد و از سوي ديگر، بايد به وضوح در هر مورد نقض حقوق بشر ايران وارد شود.
راهحل پيشنهادي
1- محور اصلي و هسته گفتماني در حل مشكلات منطقهاي و بينالمللي در شرايطي كه همه به دنبال تغيير شرايط و مطلوبيتهاي ايران هستند، اتخاذ راهبردي مبني بر تقويت چندجانبهگرايي، ائتلافسازي سياسي، مشاركت فعال در شكلدهي به هنجارها و قواعد منطقهاي و جهاني براساس منافع ملي و ارزشهاي اسلامي و درنهايت، اتصال گفتمان امنيتي خود به گفتمان امنيتي منطقهاي است. اين اقدام نمونهاي از تلاشهاي گفتماني، رسمي و اعلامي است. در اين مورد، ايران براي شروع بايد مواضع يكپارچه خود را در برابر موضوعات مختلف روشن كند.
2- در سياست اعمالي ايران در كوتاهمدت اين كشور بايد در بخشهاي اقتصادي و سرمايهگذاري تخفيفهاي مالياتي و امتيازات اقتصادي ممتازي براي شركتهاي اروپايي در نظر بگيرد. در اين راستا، ايران بايد قوانين بانكي و قوانين مبارزه با فساد سيستمي در حوزه اقتصاد و ميزان اطمينان سرمايهگذاري را افزايش دهد. حداقل اثرگذاري اين سياست ايجاد شكاف بيشتر در مواضع در حال يكپارچه شدن اتحاديه اروپايي است. همچنين ايران ميبايست زيرساختهاي حقوقي - قانوني سرمايهگذاري خارجي خود را براي اروپا روشن كند؛ براي مثال، پاكستانيها اين امر را به خوبي ياد گرفتهاند و تنها مزيت ژئوپليتيكي خود، يعني بندر گوادر را براي بيشتر قدرتهاي منطقهاي و قدرتهاي بزرگ تشريح كرده و آماده توسعه بيسابقه آن هستند. در اين زمينه ايران مي تواند زيرساختهاي تزانزيتي و ممتاز خود را براي اروپايي هاي جهت دسترسي آسان به مناطق درغرب وشرق آسيا فعال كند.
التعليقات