بحران سياسي در رژيم صهيونيستي؛
چشمانداز دولت ائتلافي و پيامدها بر محور مقاومت
مقدمه
آيا رژيم صهيونيستي دچار بحران سياسي است؟ آيا شكست در تشكيل كابينه ائتلافي و تداوم وضع موجود را ميتوان مساوي با وضعيت بحراني دانست؟ نظام سياسي اين رژيم در وضعيت اينچنيني، چه راهكاري را براي خروج از بحران مطرح ميكند؟ و آيا وقوع چنين شرايطي يعني دو انتخابات كنست به فاصله كمتر از شش ماه امري مسبوق به سابقه است؟ اين شرايط چه پيامدهايي را در عرصههاي داخلي و منطقهاي بهدنبال دارد؟
بهلحاظ تاريخي، ناتواني در تشكيل كابينه توسط رهبر حزب پيروز و انتقال اين مسئوليت به رهبر حزب دوم سابقهدار است؛ براي مثال، در انتخابات كنست هيجدهم (فوريه ۲۰۰۹)، درحاليكه حزب كاديما با ۲۸ كرسي حزب اول كنست بود و خانم ليوني، رهبر اين حزب، مأمور به تشكيل كابينه شد، پس از ۴۲ روز، سرانجام با اعلام ناتواني، اين مأموريت به نتانياهو، رهبر حزب ليكود، با ٢٧ كرسي سپرده شد؛ اما ازآنجاكه اكثريت كنست را احزاب راست و مذهبي تسخير كرده بودند، نتانياهو موفق به تشكيل كابينه شد.
اما در سال ۲۰۱۹، با ناتواني نتانياهو در تشكيل كابينه، كنست به انحلال خود و برگزاري انتخابات در سپتامبر ۲۰۱۹ رأي داد كه اين امر در تاريخ رژيم صهيونيستي بيسابقه است. بهنظر ميرسد نتانياهو از اين طريق درپي اين هدف بود كه ريولين، رئيسجمهور، نفر بعدي را مأمور به تشكيل كابينه نكند و خود مجدداً پس از انتخابات كنست در سپتامبر، كابينه ائتلافي را تشكيل دهد.
انتخابات سراسري سپتامبر ۲۰۱۹، بيستودومين دور انتخاباتي كنست محسوب ميشود؛ اين درحالي است كه طبق قانون، هر چهار سال يكبار انتخابات كنست صورت ميگيرد و سپس كابينه تشكيل ميشود؛ بدينترتيب، طي ۷۱ سال گذشته بايد هيجده انتخابات كنست و هيجده كابينه رويكار ميآمد؛ اما آيا ۲۲ انتخابات و ٣۴ كابينه نشان از روند طبيعي عملكرد ساختار سياسي اين رژيم دارد يا حاكي از بحران سياسي است؟
شيوه برگزاري انتخابات
انتخابات پارلماني يا انتخابات سراسري مهمترين واقعه انتخاباتي در رژيم صهيونيستي بهشمار ميرود؛ زيرا نخستوزير در مقام اصليترين پُست سياسي _ اجرايي و همچنين رئيسجمهور، از پارلمان يا كنست سر برميآورند؛ بدين شكل كه با برگزاري انتخابات، احزابي كه بيش از 25/3 آرا را بهدست آورند حائز ورود به كنست ميشوند و هركدام از احزاب به ميزانِ درصد آراءِ كسبشده، از ۱۲۰ كرسي كنست بهرهمند ميشوند؛ براي مثال، اگر حزبي سي درصد آرا را بهدست آورد سي درصد كنستِ ١٢٠نفره، يعني ۳۶ كرسي را تصاحب ميكند. رئيسجمهور پس از مشخص شدن نتيجه نهايي انتخابات، رهبر حزب اول (پيروز اصلي) را مأمور به تشكيل كابينه ميكند و اين شخص بايد ظرف حداكثر شش هفته يا ۴۲ روز پس از مذاكرات با احزاب پيروز در كنست، كابينه را تشكيل دهد و اگر موفق نشد، رئيسجمهور مختار است رهبر حزب دوم را براي اين امر مأمور كند تا سرانجام كابينه تشكيل شود. البته ناتواني نتانياهو در تشكيل كابينه پس از انتخابات اخير (فروردين ۹۸) با انحلال كنست توسط خود كنست همراه شد و درنتيجه، شاهد انتخاباتِ مجدد هستيم. چنين وضعيتي براي اولينبار در تاريخ رژيم صهيونيستي اتفاق افتاده است.
انتخابات زودهنگام سراسري فروردين 1398/ ٩ آوريل ۲۰۱۹
چرايي انتخابات زودهنگام
درحاليكه پايان موعود كنست نوامبر ۲۰۱۹/ آبان ۹۸ بود، مانند گذشته، وقوع چند حادثه سبب برگزاري انتخابات زودتر از موعد در ۲۰ فروردين ۹۸ شد. اينبار موضوع اختلافات، مسئله ريشهدار خدمتِ سربازي طلاب مدارس ديني يهود و نيز جنگ دوروزه بود. درحاليكه احزاب دينيِ حاضر در كابينه نتانياهو (شاس و يهوديت متحد توراتي) بهدنبال معافيت دائم طلاب ديني از خدمت سربازي بودند، حزب «اسرائيل بيتنا» به رهبري ليبرمن بهشدت با اين موضوع مخالف بود و حتي به خروج از كابينه تهديد كرده بود. علاوهبراين، جنگ دوروزۀ نوار غزه در آبان ۹۷/ نوامبر ۲۰۱۸ موجب اختلاف بين ليبرمن و نتانياهو شد و سرانجام ليبرمنِ حامي جنگ گسترده در نوار غزه را مجبور به كنارهگيري از ائتلاف حكومتي كرد. خروج ليبرمن از كابينه، تعداد حاميان ائتلاف حكومتي نتانياهو را از ۶٧ به ۶۱ كرسي كنست تقليل داد، ولي موجبات سقوط كابينه را فراهم نكرد؛ اما سرانجام برگزاري انتخابات زودهنگام در ۲۰ فروردين ۹۸ تصويب شد.
نتايج انتخابات زودهنگام
بيستويكمين انتخابات در ۲۰ فروردين ۹۸ برگزار شد و سرانجام يازده حزب وارد كنست شدند. در اين دوره، حزب ليكود با ۳۵ كرسي (پنج كرسي بيشتر از دوره قبل) رأي اول را به خود اختصاص داد. ائتلاف آبي ـ سفيد كه ائتلافي از حزب «پيش آتيد» (يائير لاپيد) با ژنرالهاي سابق (بني گانتس، موشه يعلون و گابي اشكنازي) بود با ۳۵ كرسي و تعداد اندكي آراءِ كمتر، در جايگاه دوم قرار گرفت. احزاب مذهبي و راستِ افراطي پيروز در كنست عبارتاند از: شاس (هشت كرسي)، يهوديت متحد توراتي (هشت كرسي)، اسرائيل بيتنا (پنج كرسي)، راست متحد (پنج كرسي) و كولانو (چهار كرسي). اين احزاب راست درمجموع سي كرسي را كسب كردند كه به همراه ليكود به عدد ۶۵ ميرسد. درمجموع، ده كرسي نيز به دو حزب عربِ فلسطيني و باقيِ كرسيها به دو حزب كار (شش كرسي) و ميرتص (چهار كرسي) تعلق گرفت. پس مجموع احزاب راستگرا ۶۵ كرسي، و احزاب ميانه و چپ (بهجز فلسطينيهاي ۱۹۴۸) ۴۵ كرسي را بهدست آوردند. در اين وضعيت، طبيعتاً نتانياهو كانديداي نخستوزيري بود.
چرايي شكست نتانياهو
با اينكه نتانياهو تنها گزينه توانمند براي تشكيل كابينه بود، سرانجام و به همان دليل فروپاشيِ كابينه (اختلاف بر سر لايحه سربازي طلاب ديني)، مجدداً كنست درخواست انتخابات داد؛ به بيان ديگر، پس از ناكامي نتانياهو در تجميع ديدگاههاي حزب «اسرائيل بيتنا» با احزاب مذهبي و براي اينكه بعد از مهلتِ ۴۲روزه، رئيسجمهور شخص ديگري را كانديداي تشكيل كابينه نكند، با اكثريت آرا درخواست برگزاري انتخابات مجدد در ۱۷ سپتامبر (۲۶ شهريور) را تصويب كرد و خود نيز منحل شد.
سناريوهاي فراروي انتخابات شهريور ۹۸/ سپتامبر ۲۰۱۹
در انتخابات پيشِ رو، يكي از چهار سناريوي زير اتفاق ميافتد:
سناريوي اول: تقويت جايگاه عربهاي فلسطيني: در انتخاباتي كه گذشت، اين فلسطينيها ده كرسي كسب كردند كه سه كرسي كمتر از دورۀ پيشين بود. حدود پنجاه درصد فلسطينيهاي ۱۹۴۸ نيز در آن مشاركت داشتند كه اگر مشاركت آنها صددرصدي هم باشد، حدود بيست كرسي را تصاحب ميكنند كه توان تشكيل كابينه را ندارند؛ اما اين امر بر مصوبات گروهبنديهاي داخلي كنست اثرگذار خواهد بود.
سناريوي دوم: تقويت جايگاه چپگراها و ميانهروها: اگر ائتلاف آبي _ سفيد را با ۳۵ كرسي در دسته ميانهروها قرار دهيم، به همراه دو حزب كار و ميرتص (درمجموع ده كرسي) سرانجام ۴۵ كرسي را تصاحب كردند كه براي تشكيل كابينه بايد به عدد ۶۱ برسند و به شانزده كرسي جديد نيازمندند؛ البته بعيد است اين اتفاق در سه ماه آينده رخ دهد؛ ازاينرو، سناريوي تشكيل كابينه توسط چپگراها نيز منتفي است، ضمن اينكه چپگراها نيز با فلسطينيهاي 1948 ائتلاف حكومتي و كابينه تشكيل نميدهند.
سناريوي سوم: تقويت جايگاه راستگراها: احزاب راستگرا كه متشكل از ليكود و پنج حزب ديگر هستند در انتخاباتِ فروردينماه ۶۵ كرسي را كسب كردند؛ اما مشكل نتانياهو اين بود كه ليبرمن با پنج كرسي، حق وتو داشت. اگر تعداد كرسيهاي حزبِ ليبرمن عدد ۴ ميبود، نتانياهو با ۶١ كرسي كابينه خود را تشكيل ميداد. انتخاباتِ فروردينماه تجربهاي گران براي احزاب راست در ائتلافهاي حزبي خواهد بود؛ زيرا اگر حزب آقاي نفتاليبنت و خانم شاكيد در قالبِ يكي از احزاب راست وارد اين انتخابات ميشد مطمئناً نتيجۀ كلي متفاوت بود و نتانياهو از شرايط بهتري برخوردار ميشد؛ چون آنان تا آستانه ورود به كنست (چهار كرسي) رسيده، اما از ورود بازماندهاند. با اين تفاسير بهنظر ميرسد در انتخابات آينده، راستگراها با اكثريت نسبي همچنان تعيينكننده خواهند بود و كابينه ائتلافي را تشكيل خواهند داد.
سناريوي چهارم: ايجاد وضعيت تعادلي: در اين سناريو، با جابهجايي حدود پنج كرسي بهنفع چپگراها، درحقيقت وضعيت بنبستگونهاي در تشكيل كابينه ايجاد ميشود؛ زيرا در آن صورت، هيچكدام از دو جناح اصلي بهتنهايي از توان تشكيل كابينه برخوردار نخواهند بود و بايد از استراتژي ائتلاف بزرگ (ائتلاف ليكود با آبي _ سفيد) پيروي كنند و يا اينكه ائتلافي از حزب ليكود و راستگراها را با چند حزب كوچك چپگرا (حزب كار و ميرتص) شاهد باشيم. البته ظاهراً نتانياهو در انتخابات گذشته درپي وارد كردن حزب كار بهجاي حزب «اسرائيل بيتنا» بود كه توفيقي بهدست نياورد.
جايگاه ايران و جبهه مقاومت در سناريوي بالا
براساس آرايش سياسي موجود در رژيم صهيونيستي، بنيامين نتانياهو، رهبر حزب ليكود و بنيگانتس، رهبر ائتلاف آبي ـ سفيد، دو كانديداي اصلي تشكيل كابينه و نخستوزيري بودهاند. پس با درنظر گرفتن اينكه يكي از اين دو نفر بايد مهمترين پُست سياسي ـ اجرايي رژيم صهيونيستي را دراختيار بگيرند، ديدگاه آنان را در حوزههاي سياسي ـ امنيتي تحليل و بررسي ميكنيم.
بنيامين نتانياهو: نتانياهو كه ده سال گذشته در مسند نخستوزيري بوده همواره ايران را تهديد اصلي اسرائيل برشمرده است. اظهارات خصمانه و تهاجمي وي در سه، چهار سال اخير و بهويژه بهدنبال شكست داعش در سوريه و طبيعتاً تقويتِ جبهه مقاومت در اين كشور بهشدت افزايش يافته و به اولويت اول سياست خارجي دولتش تبديل شده است.
نتانياهو در قامتِ نخستوزير و وزير امور خارجه، با سفر به آمريكا و اروپا همواره تلاش كرده است ايران را تهديدي براي اروپا و آمريكا نشان دهد. وي با تأكيد بر پرونده هستهاي، توان موشكي و حضور منطقهاي ايران، همواره خواستار بازگشت تحريمها و تشديد محاصره ايران شده است. حضور در سازمان ملل و تلاش درجهت ارائه اسناد و مداركي دال بر سياستهاي تهاجمي ايران از ديگر اقدامات وي است. همچنين پذيرش نمايندگان و سران ديگر كشورها در رژيم صهيونيستي و تأكيد بر ايران در اين جلسات قابل اشاره است؛ براي مثال، او در نشست ۲۵ ژوئن، با مشاوران امنيت ملي آمريكا (جان بولتون) و سوريه (پتروشف) اذعان كرد كه صدها بار حمله در سوريه عليه انتقال سلاح به لبنان انجام شده است.
نتانياهو حتي كاهش تعهداتِ برجامي ايران را نقض توافقنامه خواند و خواستار مقابله اروپا و آمريكا با اين مسئله شد. بهزعم وي «اكنون زمان افزايش فشارها بر ايران و موعد استقامت ماست». وي موعد كنوني را زمانِ پيروي اروپا از آمريكا و بازگشت تحريمها به ايران دانست.
نتانياهو در سفرهاي متعدد خود با تأكيد بر «ايران، ايران»، هدفش را مقابله با نفوذ منطقهاي ايران اعلام كرده است. وي در يكي از سفرهاي اروپايي اعلام كرد: اسرائيل اجازه نخواهد داد تحت هيچ شرايطي ايران براي سربازانش در سوريه و لبنان پايگاه نظامي ايجاد كند.
بنيگانتس: گانتس كه ده سال از نتانياهو كوچكتر است، تا فوريه ۲۰۱۵ رئيس ستاد مشترك ارتش بود. براساس قانون، نظاميان پس از بازنشستگي تا سه سال نبايد به عرصههاي سياسي وارد شوند. وي در اواخر سال ۲۰۱۸ با اعلام تأسيس يك حزب وارد عرصه سياسي و رقابتهاي انتخاباتي كنست شد و سرانجام طي توافقي با يائير لاپيد، موشه يعلون و گابي اشكنازي ائتلاف آبي ـ سفيد را معرفي كرد. او سپس درخصوص تقويت مجتمعهاي شهركنشين صهيونيست در كرانه باختري اظهار داشته است كه هرگز درپي عقبنشيني از بلنديهاي جولان سوريه نخواهد بود و نيز با تأكيد بر ابدي بودن قدس بهعنوان پايتخت اسرائيل افزوده كه سعي خواهد كرد با فلسطينيها به توافق صلح برسد. وي بر حفظ دره اردن، تقويت دولت اسرائيل، و مبارزه با گروههاي مبارز فلسطيني تأكيد كرده است. گانتس در سخنراني خود در كنفرانس امنيتي مونيخ (۲۰۱۹) نظام ايران را شر دانست و گفت: چالشهاي اساسي فراروي غرب عبارتاند از: ايران افراطي، تروريسم اسلامي و بيثباتي منطقهاي. بهزعم وي، زماني كه امنيت اسرائيل با تهديد مواجه شود، هيچ تفاوتي بين او و نتانياهو وجود ندارد. او ميگويد: در زمان تهديد اسرائيل توسط ايران و متحدانش هيچ فرقي بين راست و چپ و يا دولت ائتلافي و اپوزيسيون وجود ندارد و ما شانهبهشانۀ نتانياهو از اسرائيل دفاع ميكنيم.
نتيجهگيري و توصيههاي كاربردي
براساس آنچه گفته شد، محتملترين گزينههاي نخستوزيري، نتانياهو رهبر حزب ليكود و بني گانتس رهبر ائتلاف آبي ـ سفيد هستند. نتانياهو با داشتن حدود دوازده سال سابقه نخستوزيري، داراي انديشهها و عملكردي روشن درقبال ايران و محور مقاومت است.
بهطور خلاصه، در ميان نخستوزيران دهههاي اخير، هيچ شخصي به اندازه نتانياهو در سياست خارجي، ايران را در اولويت قرار نداده است. وي طي اين سالها همواره با برجام مخالف بوده و از تحريمهاي شديد عليه ايران حمايت كرده، ضمن اينكه از هر فرصتي براي حملاتِ هوايي ـ موشكي عليه اهداف موردنظر در سوريه فروگذار نكرده است.
در طرف مقابل، بني گانتس هيچ مسئوليت سياسياي نداشت؛ اما سوابق وي در رأس رياست ستاد ارتش رژيم صهيونيستي و اظهارات چند ماه اخير او مبين اين واقعيت است كه همانند نتانياهو به تهديد بودن ايران و جبهه مقاومت اعتقاد جدي دارد. هرچند كه در مسائل داخلي و تعامل با فلسطينيها اختلافاتي با نتانياهو دارد و اعلام كرده است كه درپي صلح با فلسطينيهاست، نميتوان به اين اظهارات اعتماد كرد؛ به بيان ديگر، گانتس و نتانياهو در مسائل راهبردي و تحولات منطقهاي از اشتراكنظر برخوردارند و اختلافات جدي ميان آنان وجود ندارد.
درواقع، صهيونيستها با اينكه از پارلمان و دولت مستقر برخوردار نيستند و در وضعيت انتقالي بهسر ميبرند، همچنان به اقدامات ضد ايراني و ضد مقاومتي خود ادامه ميدهند. برگزاري كنفرانس ساليانه هرتزليا در روزهاي 9 - 11 تير 1398/ 30 ژوئن ـ 2 ژوئيه 2019 با حضور شخصيتهاي سياسي و علمي صهيونيستي و غربي و تأكيد بر مسئله ايران در آن، حاكي از اهميت اين موضوع است. هرچند كه در اين كنفرانس اختلافنظرهايي وجود داشت، بر آمادگي رژيم صهيونيستي در مواجههاي ناخواسته با ايران، تداوم عملياتهاي اين رژيم در سوريه، استمرار تلاشها براي عاديسازي روابط با كشورهاي عربي، تأكيد بر لزوم پيروي قدرتهاي جهان و اروپايي از آمريكا در تحريمها عليه ايران، ضرورت هماهنگي با آمريكا در برنامهها و اقدامات ضد ايراني تأكيد شد. اين نكتهها معمولاً راهكارهاي اجرايي براي ساختار سياست خارجي رژيم صهيونيستي طي يك سال آينده خواهد بود.
درمقابل، جمهوري اسلامي ايران بايد از آمادگي لازم براي هر نوع حمله نظامي محدود يا گسترده، پيگيري اقتصاد مقاومتي براي مقابله با پيامدهاي تحريمهاي ظالمانه، و حضور در سوريه بهعنوان اهرم بازدارنده استراتژيك درمقابل رژيم صهيونيستي برخوردار باشد. تلاش درجهت كاهش تنش با همسايگان عرب، گسترش روابط با قدرتهاي رقيب آمريكا همچون روسيه و چين و افزايش تعاملات اقتصادي ـ سياسي با همسايگان، و تقويت اتحاد و انسجام ملي نيز ميتواند راهكارهاي مقابلهاي با اقدامات خصمانه رژيم صهيونيستي عليه جمهوري اسلامي ايران باشد.
التعليقات