كتاب آفريقا (4)
جايگاه آفريقا در راهبرد بازيگران منطقهاي و بينالمللي
مقدمه
بههمان اندازه كه روابط با آفريقا در سطح سياستگذاري و تصميمگيري ايران به يك تصميم بزرگ نياز دارد، آفريقاپژوهي در ايران نيز به يك توجه متمركز دانشگاهي و پژوهشي نياز دارد. توجه و تمركز پژوهشي ميتواند بستر ضروري بخش اول باشد. از اين جهت كه پيگيري منافع و آغاز روابط مستمر بدون شناخت دقيق آفريقا ممكن نخواهد بود. از اينرو، كمك به شناخت بهتر آفريقا به سياستگذار و تصميمگير كمك ميكند جهتگيري خود را بهدرستي ريلگذاري كند.
در كتاب حاضر كه چهارمين كتاب آفريقا بهشمار ميرود، نويسندگان مقالات با اتكا به حوزههاي تخصصي خود به شكلي تحليلي و تبييني مرتبط با آفريقا پرداختهاند. به جز مقاله اول، همه نويسندگان مقالات رويكرد كشورهاي مختلف در قبال آفريقا را مدنظر قرار دادهاند. ايران، چين، آمريكا، اتحاديه اروپايي، ژاپن، روسيه، عربستان، تركيه و رژيم صهيونيستي ازجمله بازيگراني هستند كه رويكردشان در قبال اين قاره تحليل و تبيين شده است.
در مقاله اول با عنوان «رسالت نخبگان و روشنفكران آفريقايي در عصر گذار نظام بينالملل» تلاش كردم محوريت كارگزاران و بهطور خاص نخبگان فكري و علمي در آفريقا را مدنظر قرار دهم. اينكه در اين دوران گذار نظام بينالملل بهعنوان زمانه برجستهشده تهديدات و فرصتهاي جهاني و افزايش نقش كارگزاران براي جهتدهي به مسير كشورها، نخبگان فكري و عملي كشورهاي آفريقايي بايد چه نقشي در انتخاب درست رويكردهاي سياستگذارانه و راهبردي اين كشورها در عرصه داخلي و بينالمللي داشته باشند.
دكتر شريعتي در مقاله اول كتاب با عنوان «دكترين جهانِ چيني و نفوذ فرهنگي مدارس كنفوسيوس در قاره آفريقا» بر اين محور استدلال كرده است كه يكي از اشكال نفوذ چين يعني بازگشت به كنفوسيوس، برگ برنده رهبران چين براي ايجاد گفتماني فراگير و نفوذ فرهنگي در قاره آفريقا خواهد بود و چين با تأسيس مدارس كنفوسيوسي در آفريقا ميكوشد تا چهرهاي صلحدوست از اين كشور را به مردم اين قاره نشان بدهد. از آنجاييكه آموزش زبان، نقش تأثيرگذاري در توسعه فرهنگ دارد و با وجود پيچيدگيهاي زبان چيني، گسترش مدارس كنفوسيوسي گامي مؤثر براي امكان اثرگذاري فرهنگي چين در جهان بيرون از خود است. در چنين شرايطي، مؤسسههاي كنفوسيوسي در عمل ميتوانند چين را نه بهعنوان يك «ديگري» خارجي بلكه بهعنوان يك «ما» و موجوديت قابل پذيرش و حتي مطلوب دركنار فرهنگ غربي و فرهنگ اسلامي براي مردم قاره آفريقا مطرح كنند.
دكتر ملاباشي در مقاله «چشمانداز بحران ليبي در پرتو مداخلات منطقهاي و بينالمللي (با تأكيد بر نقش اتحاديه اروپا)»، بر اين نكته تأكيد دارند كه فروپاشي نظم سنتي اقتدارگرايانه ليبي در دوره قذافي كه با دخالت ناتو بههم ريخته و نظم جديد بر اساس توافق جامع بين تمام مراجع قدرت حاصل نشده است، ريشه شكلگيري و زمينه اصلي بحران اين كشور محسوب ميشود. بااينحال، ترسيم ليبي بهعنوان منطقه خاكستري براي تعدادي از كنشگران منطقهاي و بينالمللي باعث شده است تا اين قدرتها بهدنبال شكلدهي به تحولات نظمآفرين يا نظمشكنانه در اين كشور باشند. اين نوع از مداخله كه منبعث از سياست خارجي قدرتهاست باعث شكلگيري منافع گوناگون اعم از موازي، مشترك، متضاد و اختلاف زا در ليبي ميشود. ازاينرو، منافع متضاد و اختلافزا قدرتهاي منطقهاي و بينالمللي در برسازي آينده مطلوب از منظر خود براي ليبي، باعث طولانيشدن بحران در اين كشورشده است.
دكتر بهمني در مقاله «آفريقا در سياست خارجي ايالات متحده آمريكا»، بر اين موضوع متمركز شده است كه آفريقا در نگاه سياستگذاران آمريكايي بيشتر بهمثابه يك منبع تهديد تلقي ميشود تا فرصت. در نتيجه آنچه تا امروز ديده ميشود گوياي اين است كه رويكرهاي سلبي غلبه محسوسي در نوع تعاملات داشتهاند. واقعيتي كه خروجي ملموس آن ايجاد نوعي بياعتمادي ميان رهبران دوطرف است كه باعث شده بيشتر بهدنبال سوءاستفاده از ظرفيتهاي طرف مقابل باشند. طرفهاي آفريقايي از جايگاه احساس نياز به قدرت آمريكا براي تأمين نيازهاي خود و نيز بهعنوان متحدي كه از آنها در بحرانهاي داخلي حمايت كند نگاه ميكنند و طرف آمريكايي براي بالا بردن فروش محصولات و توسعه بازارهاي مصرف ولو به قيمت تداوم جنگ و قحطي، برنامهريزي ميكند. اين درحالياست كه رقيب مهمي مثل چين با رويكردي متفاوت موفق شده سطح قابل توجهي از اعتماد آفريقاييها را به خود جلب كند.
دكتر عرب احمدي در مقاله «آفريقا در راهبردهاي كلان جمهوري اسلامي ايران؛ مزيتها و چالشها»، اين موضوع را مدنظر قرار داده است كه هرچند سياستمداران و مسئولان بلندپايه جمهوري اسلامي ايران همواره براي قاره آفريقا اهميت و جايگاه خاصي قائل بودهاند ولي سياستهاي اقتصادي، اقدامات عمراني و انجام پروژههاي صنعتي ايران در كشورهاي مختلف اين قاره پهناور همواره مقطعي و منقطع بوده و سياست جامعي براي تداوم اين فعاليتها در دولتهاي مختلف پس از انقلاب اسلامي وجود نداشته است. اين امر كه در برخي مواقع فرصتسازي را به فرصتسوزي مبدل ساخته، علاوهبر كاهش نسبي اعتماد دولتهاي آفريقايي به ايران، عرصه و ميدان فعاليتهاي اقتصادي را به ديگر كشورها نظير چين، هند، برزيل و تركيه واگذار نموده و جمهوري اسلامي ايران خودخواسته و تنها در اثر بيتدبيري برخي مديران و عدم طراحي برنامه جامع ميانمدت و درازمدت خود راز اين بازار جذاب توام با فرصتهاي والاي تجاري و ضريب ريسك كم خطر محروم ساخته است.
دكتر ميرزائيتبار در مقاله خود با عنوان «بررسي و تبيين راهبردهاي كلان ژاپن در قاره آفريقا» بر اين نكته تأكيد دارد كه ژاپن در چشمانداز خود، تبديل شدن به بازيگري اصلي در عرصه بينالملل و نقشآفريني در جايگاه يك قدرت جهاني را در برنامه دارد. حضور در آفريقا و رقابت با بازيگران اصلي اين قاره بهخصوص چين، وسيلهاي براي كسب اعتبار و وجهه بينالمللي و تحقق آرمانهاي جهانگرايانه اين كشور است. اين موضوع، يك كد ژئوپليتيكي و دستور كار عملياتي اصلي در سياست خارجي ژاپن است كه بخشي از زمينههاي تحقق آن در آفريقا و منطقه اقيانوسي هند ـ آرام و در تأثيرگذاري بر كد ژئوپليتيكي رقبا جستجو ميشود.
دكتر عباسي در مقاله خود با عنوان «ابزارانگاري آفريقا در نگاه راهبردي سياستگذاران سعودي»، استدلال كرده كه از آنجاييكه مهمترين دريچه نفوذ رياض به آفريقا، فقر گسترده در اين قاره و عدم وجود زيرساختهاي مناسب براي بهرهبرداري از ظرفيتهاي داخلي است، انتظار ميرود كه سعوديها ازطريق سرمايهگذاريهاي كلان تا يك دهه آينده در صدد تثبيت جاي پاي خود در آفريقا باشند. بنابراين، جمهوري اسلامي ايران يكي از طرفهايي است كه در سايه سابقه ديرين خود در ارتباط با كشورهاي آفريقايي، بايد جديت بيشتري در زمينه حضور در آفريقا و رقابت با كشورهاي منطقهاي در اين قاره به خرج دهد.
دكتر حسينزاده در مقاله «تحول سياست فدراسيون روسيه در قبال كشورهاي آفريقايي»، بر اين نكته تأكيد كرده كه تقويت جدي موقعيت روسيه در آفريقا و پيگيري سياست «بازگشت» به اين قاره، همچنين افزايش علاقه دستگاه ديپلماتيك روسيه در همه سطوح به توسعه روابط با كشورهاي آفريقايي ازجمله ويژگيهاي اين دوره است. تفاوت اصلي اين دوره با دوره قبل، در استقلال سياست روسيه در آفريقا از جهان غربي است كه مي توان منشأ تعارض منافع در حوزههاي مختلف گردد. در اين مسير ديدارهاي دو و چندجانبه در سطوح عالي افزايش يافته است. اگرچه دستور كارها عموماً سطحي است، اما اين ديدارها با فرض نمايشي بودن، از طرف روسي براي تحقق آنچه كه در سياست خارجي اين كشور «تقاضا براي روسيه» نامگذاري شده، پيگيري ميشود. ايجاد اتحاديههاي سياسي با كشورهاي آفريقايي با هدف رقابت با غرب در اين قاره و نيز ايفاي نقش بيشتر در مسائل امنيتي آفريقا دستور كار ديگري است كه در اين دوره بهصورت ويژه توسط دولت روسيه در اين قاره دنبال ميشود.
دكتر ابراهيمنيا در مقاله «آفريقا در راهبردهاي كلان تركيه؛ مزيتها و چالشها» بر اين نكته تأكيد ميكند كه با روي كار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002 ميلادي، همسو با ايده چندجانبهگرايي در سياست خارجي و خارج شدن تركيه از رويكرد سنتي نگاه به غرب، تلاشهايي براي گشايشهاي نوين در سياست خارجي تركيه مطرح شد. در اين سال، راهبرد توسعه همكاريهاي اقتصادي با كشورهاي آفريقايي پذيرفته شد و نگاه راهبردي تركيه به آفريقا آغاز شد. تدوين راهبرد توسعه روابط اقتصادي با كشورهاي آفريقايي در سال ۲۰۰۳، نگاه راهبردي تركيه به آفريقا را مدون و منظم ساخت. نامگذاري سال ۲۰۰۵ بهعنوان «سال آفريقا» ازسوي تركيه همزمان با عضويت ناظر اين كشور در اتحاديه آفريقا، خطوط كلي و راهبرد آنكارا در قبال روابط با كشورهاي قاره آفريقا را بهصورت منظم، پيوسته و جدي نشان داد تا بدين ترتيب گامهاي خود را در آفريقا به شكل استوارتري بردارد.
دكتر رسولي در مقاله «بررسي اهداف، سياستها و راهبرد رژيم صهيونيستي در قاره آفريقا»، بر اين نكته تأكيد ميكند كه علاوهبر نقش برجسته نتانياهو و ليبرمن در گسترش روابط با كشورهاي قاره آفريقا، هدف نهايي اين رژيم را ميتوان طبيعي جلوه دادن دولت اشغالگر به مانند ساير بازيگران دولتي در جهان دانست. مسئله ديگري كه نميشود از آن غفلت كرد اهميت نقش يهوديهاي بومي آفريقايي در تسهيل نفوذ رژيمصهيونيستي در بازارهاي آفريقاست؛ بهگونهاي كه تمركز فعاليت اقتصادي رژيم را ميتوان در شرق آفريقا ملاحظه نمود. باتوجه به ظرفيتهاي معدني و كشاورزي آفريقا براي رژيمصهيونيستي مانند حجم صادرات مواد كاني و معدني همچون بوكسيت و طلا و الماس از آفريقا به سرزمينهاي اشغالي و همچنين در تبادلات تجاري رژيم با كشورهاي آفريقايي، واردات مواد خام و اوليه نسبت به صادرات كالاهاي صنعتي و تمام شده سهم بيشتري دارد.
مؤسسه مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران در حالي چهارمين شماره كتاب آفريقا را با همكاري مركز مطالعات آفريقا دانشگاه تربيت مدرس منتشر ميكند كه طبق برنامهريزي انجامشده مشترك، انتشار مداوم و مستمر كتاب آفريقا را در دستور كار قرار دارد. بر ايناساس، در آينده با تمركز موضوعي و مسئلهمحور كتابهاي آفريقا گردآوردي و تدوين خواهد شد. در اين مسير از همه پژوهشگران و اساتيد متمركز بر قاره آفريقا دعوت ميشود در صورت علاقمندي مشاركت در اين پروژه، برنامه پژوهشي و آثار علمي برآمده از آن را با رويكرد همانديشانه و يا انتشار با اين مؤسسه در ميان بگذارند.
معاونت پژوهشي
التعليقات