پيامدهاي انتخابات پاكستان بر آينده روابط ديپلماتيك با افغانستان


عمران‌خان، كاپيتان سابق تيم ملي كريكت پاكستان، در ميدان سياست نيز دست به كار بزرگي زد و حزب او پس از سال‌ها انتظار و تلاش در انتخابات اخير پيروز شد و توانست مأمور تشكيل دولت آينده شود. در انتخابات سراسري و ايالتي اين كشور، حزب «تحريك انصاف» به رهبري او موفق شد نظر رأي‌دهندگان پاكستاني را كه به‌دنبال تغيير وضع موجود بودند به‌سوي خود جلب كند و به سنت دست‌به‌دست شدن قدرت ميان حزب مسلم‌ليگ، حزب مردم و نظاميان خاتمه دهد. عمران‌خان با شعار ريشه‌كن كردن فساد به ميدان آمد و اينك در آستانه نشستن بر كرسي صدارت قرار دارد. او در سياست داخلي، وعده‌هاي شيرين بسياري به مردم پاكستان داده است. نبايد از نظر دور داشت كه كاميابي عمران‌خان صرفاً به توفيق او در عرصه سياست داخلي منوط نيست؛ چه آنكه در سياست خارجي نيز دولت او با پيچ‌ها و شيب‌هاي تندي مواجه خواهد بود. روابط پرتنش ساليان اخير با آمريكا، معضل لاينحل كشمير درخصوص هندوستان، و موضوع خط مرزي ديوراند و تروريسم در مناسبات با افغانستان، مهم‌ترين گسل‌هايي هستند كه مي‌توانند ساختمان سياست خارجي دولت عمران‌خان را بلرزانند.
پس از سرنگوني رژيم طالبان در افغانستان، اين كشور چه در دوره حكومت پرويز مشرف و چه در دوره زعامت احزاب مردم و مسلم‌ليگ، روابط پرچالشي را با پاكستان پشت‌سر گذاشته است. هرچند موضوع خط مرزي ديوراند زخم ناسوري در روابط دو كشور محسوب مي‌شود، در هفده سال گذشته، موضوع تروريسم و افراط‌گرايي به چالش نخست در روابط دو كشور تبديل شده است. جمهوري اسلامي افغانستان بخش بزرگي از درماندگي‌اش را درخصوص ناامني‌هاي ناشي از حملات طالبان و ديگر گروه‌هاي تروريستي، متوجه جمهوري اسلامي پاكستان دانسته و بعضاً با ادبيات بسيار تند دولت و ارتش، پاكستان را متهم كرده است؛ زيرا آن را به‌سبب حمايت از شورشيان طالبان، در زمين‌گير كردن دولت افغانستان و ناموفق بودن فرايند صلح گناهكار مي‌داند. درمقابل، پاكستان با رد اين ادعا، همواره از اين موضوع شكوه دارد كه خود قرباني تروريسم است و دولت افغانستان در همدستي با هند در ناامني‌ها و تقويت جريان‌هاي افراطي در اين كشور دست دارد. البته در يك سال اخير، پس از يك دوره بالا رفتن مناقشات، تاحدودي يخ روابط دو كشور آب شده و اخيراً شاهد آمدوشد مقامات سياسي و نظامي دو كشور به‌منظور ايجاد كميسيون مشترك مقابله با خطر تروريسم و چگونگي كنترل مرزها بوده‌ايم.
به‌زودي دولت تحت كنترل مسلم‌ليگ جاي خود را به دولت ائتلافي به رهبري حزب تحريك انصاف و عمران‌خان خواهد داد. روي‌كار آمدن اولين نخست‌وزير پشتون‌تبار در پاكستان از جانب افغانستان با استقبال زيادي مواجه شده و محمداشرف غني، رئيس‌جمهور افغانستان، ضمن ارسال پيام تبريك از عمران‌خان براي سفر به كابل دعوت كرده است. در جانب مقابل، عمران‌خان چه در دوره مبارزات انتخاباتي و چه پس از پيروزي، خواستار بهبود مناسبات با كشورهاي همسايه به‌ويژه هندوستان و افغانستان شده و وعده داده است كه در ديپلماسي اين كشور، درباره همسايگان تجديدنظر خواهد كرد.
بسياري از ناظران بر اين‌ باورند كه در پاكستان، دولت‌هاي حزبي بدون جلب حمايت نظاميان در تعيين و تعقيب استراتژي‌ها كاري ازپيش نخواهند برد؛ اما به‌نظر مي‌رسد كه با نااميدي ارتش اين كشور از احزاب مسلم‌ليگ و مردم، حزب «تحريك انصاف» اقبال نظاميان را به‌سوي خود جلب كرده؛ به‌نحوي‌كه در جريان انتخابات اخير، برخي احزاب ارتش را متهم مي‌كردند كه با مداخله در روند انتخابات، سعي بليغي به خرج مي‌دهد تا راه رسيدن عمران‌خان به قدرت را هموار كند. اگر گمانه پيوند عمران‌خان با نظاميان صحت داشته باشد و ازسوي‌ديگر، وي بر سر هر آنچه وعده داده باقي بماند، بايد خوش‌بينانه منتظر ماند و ديد كه دولت آينده وي چگونه سياست مرزهاي باز را با افغانستان تطبيق خواهد داد و به فرايند مصالحه ملي در افغانستان كمك خواهد كرد.
وضعيت از جهت ديگري نيز پيچيده به‌نظر مي‌رسد و آن اينكه، عمران‌خان موضع گزنده‌اي در مقابل ايالات متحده گرفته و دولت جمهوري‌خواهان را متهم كرده به اينكه با درپيش گرفتن روحيه ارباب‌منشي، به غرور ملي پاكستاني‌ها آسيب زده است. حال سؤال اين است كه ارتش قدرتمند پاكستان تا چه اندازه سياستمدار اصلاح‌طلب اين كشور را در جهت‌گيري‌هاي سياست خارجي همراهي خواهد كرد و چگونه او موفق خواهد شد بدون درنظر گرفتن نفوذ سياسي و حضور نظامي آمريكا در افغانستان، با دولت كابل مستقلاً وارد دادوستد ديپلماتيك شود.
در جانب افغانستان، هرچند حكومت وحدت ملي اين كشور اميدوار است عمران‌خان روند بهبود مناسبات طرفين و ايجاد تفاهم ميان ديپلمات‌هاي دو كشور را سرعت دهد، بي‌ترديد، رهبران افغان بر اين حقيقت واقف‌اند كه بدون حمايت ارتش پاكستان از توافق‌ها و تفاهم‌ها، روابط دو كشور بر محور گذشته ادامه خواهد يافت. هرچند در يك سال اخير، فضاي ديپلماسي ميان افغانستان و پاكستان تاحدودي آرام‌تر شده و پاكستان تحت فشار ايالات متحده وعده‌هاي خوش‌طعمي به افغانستان داده است، در همين مدت، حملات طالبان در ابعاد وسيع‌تر و اعماق بيشتري امنيت افغانستان را به مخاطره انداخته و هزينه‌هاي گزافي را بر دولت و مردم اين كشور تحميل كرده است. بي‌گمان پاكستان در دو دهه اخير، سياست دوگانه‌اي را در برابر افغانستان پيش برده است. شواهد بسياري نشان مي‌دهد كه سازمان اطلاعات ارتش پاكستان (ISI) با بي‌اعتبار كردن توافقات دولت اين كشور با افغانستان، هيچ‌گاه از تعقيب نگاه عمق استراتژيك در مقابل افغانستان صرف‌نظر نكرده و در فواصل مختلف، مهار امور را خود به‌دست گرفته است. بنابراين، افغانستان نمي‌تواند روي وعده و وعيدهاي سياستمدار نوظهور پاكستان چندان حساب كند، الا اينكه به صداقت صاحب‌منصبان پاكستاني اطمينان پيدا كند. به‌نظر مي‌رسد رهبران افغانستان با پرهيز از ذوق‌زدگي بايد صبوري به خرج دهند و منتظر بمانند تا فضاي غبارآلود حاكم بر سياست خارجي پاكستان در مواجهه با دولت ائتلافي عمران‌خان و ژنرال‌هاي اين كشور روشن‌تر شود. اگر اشرف غني بر اين ‌باور است كه هم‌زباني وي با عمران‌خان، هم‌تبار پشتونش، آينده روابط دو كشور را «كُن ‌فيكون» خواهد كرد، اين را نيز بايد بداند كه ژنرال‌هاي پنجابي به اردو سخن مي‌گويند؛ «هم‌زباني‌ها اگر شيرين‌تر است/ هم‌دلي از هم‌زباني بهتر است»!