زمين بازي و منطق كنشگري ايران


طي ماههاي گذشته متاسفانه بيشترين هجمه رواني از سوي بازيگران معارض ايران به تهران وارد شده است. اين رويكرد مهاجم  كه از سطح خرد شروع و به سطح منطقه سرايت و درنهايت در سطح نظام بين الملل تقويت مي شود در ظاهر با هدف تحت فشار قرار دادن و منفعل نمودن ايران در منطقه صورت مي گيرد.

آن گونه كه مي دانيم مجموعه اي از تحولات منطقه اي از ابتداي دهه جاري ميلادي سبب شد ايران دست برتر در منطقه داشته باشد. قطعا چنين امري در سطح داخلي،منطقه اي  و بين المللي مي تواند دستاويزي قابل قبولي براي تبديل فاز رقابت به دشمني با ايران توسط بازيگري مانند عربستان باشد كه علاوه بر رقابتهاي ژئوپليتيك درگير هماوردي ايدئولوژيك نيز با همسايه فارسي زبان خود است.از اين جهت، رياض بعد از برجام و خصوصا بعد از به قدرت رسيدن ترامپ در تلاش بوده اجماعي ضد ايراني را در سطوح مختلف ساماندهي كند كه تا حدودي نيز موفق عمل كرده است. 

اين بازيگر با پشت سرگذاشتن تحولات داخلي و به قدرت رسيدن بن سلمان رويكرد متفاوت در منطقه در پيش گرفت. نگاه محافظه كار سعوديها نسبت به ايران به يك باره جاي خود را به نگاه تهاجمي داد. تغييرات سينوسي در سياست منطقه اي  رياض خاصه در مقابل ايران البته  چندان دور ذهن و سابقه نبوده است. روابط اين دو كشور در مقاطع تاريخي در چارچوبهاي مختلف قابل تحليل مي باشد. گذشته از سالهاي قبل از انقلاب، بعد از سقوط رژيم شاهنشاهي در ايران عمدتا روابط دو كشور با توجه به تقارن حوزه هاي نفوذ و همچنين جنگ ايران و عراق در دهه 60 از نگاه هابزي برخوردار بود. اما پايان جنگ براي رياض بعنوان متحد عراق بعثي پايان روياهاي دست نيافتني بود لزوم سازندگي بعد از جنگ تنش زدايي در سطح منطقه اي را مي طلبيد لذا سالهاي دهه 70  در روابط اين دو همسايه نگرش كانتي- لاكي غلبه داشت. اين شرايط البته پايدار نبود و با تغيير قدرت در ايران و ايجاد گفتمان بازگشت به ارزشهاي انقلابي شرايط براي سوءبرداشت ها فراهم شد تا مجددا نگرش هابزي حاكم بر رفتار و افكار سران سعودي گردد. قطعا اين تغييرات در نگرش ها زخمهايي را در اعتماد عمومي ميان دو كشور ايجاد كرد به نحوي كه اين بار حتي با قدرت گيري اعتدال گرايي در ايران نيز  شرايط به دهه 70 بازنگشت و حتي سطح تنش در روابط در حد و اندازه هاي دهه60 افزايش يافت.

 روحيه مهاجم پادشاه جديد سعوديها البته در اين ميان تعيين كننده بود. بن سلمان تمام توان خود را به كار گرفت تا بزعم خود ايران را پشت مرزهايش متوقف كند جنگ نيابتي در سوريه، سركوب شيعيان در بحرين، تجاوز به يمن، در پيش گرفتن ديپلماسي ضد ايراني در سازمان هاي بين المللي و ايران هراسي منطقه اي  و جهاني بخشي از تحركات رياض در اين مقطع بود.

به نظر مي رسد براي ابعاد مختلف اين تغييرات نيز در رياض چاره انديشي شده بود. در فضاي داخلي آمادگي لازم براي تقابل ايجاد شد تا جايي كه مخالفان و منتقدان پادشاه با تهديد و ارعاب سكوت اختيار كردند . در سطح بين المللي موافقت ترامپ از طريق پول بعنوان ناظم غيرقابل پيش بيني جلب گرديد. در منطقه، قطر بعنوان متحد ناسازگار و مخالف با رويكردهاي راديكال عليه ايران تنبيه و توجيه شد تا ساير برادران عرب نيز با اين تغييرات همراستا شوند. اما اين تمام ماجرا نبود قبح زدايي از ارتباط با اسرائيل با توجيه مقابله با ايران شايد مهمترين اقدام بن سلمان و سترگ ترين تابوشكني سياسي وي بود.

اتخاذ اين تدابير اگرچه در حال حاضر و با اين اوصاف بي نقص مي نمايد اما در پايداري و استحكام اين اجماع بايد تشكيك كرد و قطعا ظرفيت سرمايه گذاري جهت شكاف در آن وجود دارد.گذشته از ميزان وفاداري طرفها در سياست مبتني بر رشوه به نظر مي رسد رياض بيش از آنكه در بعد منطقه اي تحت فشار ايران و سياستهاي خاورميانه اي آن باشد بيشتر درگير كنش هاي داخلي است. بحران مشروعيت در پادشاهي عربستان شكل حاد به خود گرفته و برغم اصلاحات داخلي صوري و اعطاء امتيازهاي اجتماعي حداقلي مانند رانندگي زنان، ورود زنان به ورزشگاه و سينما در كنار مردان، نظام پادشاهي موروثي مبتني بر ساخت قبيله اي دروازه هاي اصلاحات سياسي را همچنان بسته نگه داشته است. 

فارغ از ابعاد اصلاحات و چگونگي آن، اين گونه مي توان متصور بود كه اقدامات تهاجمي در منطقه با هدف تعريف يك دشمن اقدامي است براي فرار از اصلاحات سياسي در اين كشور و بلوكه شدن قدرت در دست پادشاهي تماميت خواه است.

با اعتقاد به اين فرضيه، ميدان بازيگري ايران در مقابل رويكردهاي ضدايراني رياض مشخص مي شود. واضح است كه تهران در منطقه نياز به صبر استراتژيك دارد عصر ترامپ براي سعوديها دوره طلايي محسوب مي شود با توجه به امكانات و شرايط فعلي نظام بين الملل تهران بايد زمين منازعه با عربستان را مديريت كند در غير اين صورت در مدت كوتاهي منافع ايران دچار فرسودگي منطقه اي مي شود. لذا پاسخ رياض نبايد در زميني كه اين بازيگر تعريف مي كند داده شود. بلكه به مدد منطق متفاوت كنشگري در ميداني كه از آن گريزان است ايران نيز بايد به كنشگري بپردازد. 

توجه به فضاي داخلي عربستان در سطوح مختلف مي تواند اين كشور را تحت فشار قرار داده و از قدرت مانور آن در منطقه بواسطه افزايش حس اسيب پذيري بكاهد. تغيير جهت شاخص هاي تهديد از بعد منطقه اي به فضاي داخلي عربستان واكنش مطلوبي براي ايران است كه ضمن اثرگذاري مطلوب در ايجاد جبهه هاي متنوع و پايدار عليه رياض باعث توقف سياست هاي جنگ طلبانه اين كشور در تمركز بر شيوه هاي جديد جنگ الكترونيك و انسجام ارتش و كاهش سرعت توسعه سياست هاي موشكي در دوره ترامپ مي شود كه اين امر ضمن كاهش هزينه هاي اقدام براي ايران، فرايند موازنه با ايران را دچار اختلال مي كند.