تداوم تغييرات براي تثبيت جايگاه


ملك سلمان، پادشاه عربستان سعودي طي حكمي برخي مقامات ارشد نظامي، سياسي و استاني عربستان سعودي را بركنار و اشخاص جديدي را منصوب كرد. با توجه به تغييرات گسترده كه چند سال اخير به كرات شاهد آن بوده‌ايم اين سؤال ايجاد مي‌شود كه هدف از بركناري‌هاي گسترده در سطوح بالاي حكومتي در عربستان سعودي چيست كه مي‌توان گفت در كنار عوامل ديگر عمده‌ترين دليل اين امر تثبيت حاكميت و جانشيني شاهزاده محمد بن سلمان است.
ملك عبدالعزيز مؤسس پادشاهي عربستان سعودي هريك از فرزندان خود را براساس توانمندي و همچنين قدرت عشايري مادرانشان (آل عريعر خاندان مادري ملك سعود، آل مهنا، الدواسر، بني‌هاجر، آل الشيخ خاندان مادري ملك فيصل، السديري خاندان مادري ملك فهد، ملك سلمان، شاهزاده سلطان و شاهزاده نايف، آل رشيد خاندان مادري ملك عبدالله) در مناصبي مي‌گمارد و به‌تدريج اين فرزندان بخش‌هايي از قدرت را براي خود قبضه كردند و به‌دليل چرخش پادشاهي ميان برادران زمينه پادشاهي براي فرزندان پرقدرت فراهم بود. اين درحالي بود كه برادراني كه به پادشاهي مي‌رسيدند در تلاش براي راضي كردن برادران پرقدرت خود مناصب ايشان را محترم مي‌شماردند تا موجبات نارضايتي گسترده ايشان ‌ايجاد نشود. به‌همين‌دليل شاهد رقابت‌هاي جانشيني گسترده در خاندان نبوديم. با مرگ ملك عبدالله و مرگ برادران پرقدرت همچون سلطان و نايف زمينه انتقال قدرت از نسل دوم خاندان به نسل سوم فراهم شد. بعد از روي‌كار آمدن ملك سلمان، ايشان روندي را آغاز كرد تا زمينه جانشيني پسرش را در خاندان آل سعود و پادشاهي عربستان سعودي ايجاد كند. به‌همين‌دليل، اقدام به تسويه سياسي عناصر پرقدرت خاندان كه به‌نوعي مانع هدف ملك سلمان بودند، كرد؛ براي مثال، مي‌توان به‌حاشيه راندن محمد بن نايف، وليعهد و وزير كشور؛ متعب بن عبدالله، وزير گارد ملي؛ بندر بن سلطان، رئيس سازمان امنيت؛ و سلمان بن سلطان، معاون وزير دفاع خانواده ملك فيصل را مورد اشاره قرار داد.
گفتني است روند تثبيت قدرت مخالفان جدي داشت كه سركوب يك‌باره ايشان زمينه ايجاد بحران را در خاندان فراهم مي‌كرد كه ممكن بود ملك سلمان را دچار مشكل كند. به‌همين‌دليل پادشاهي عربستان روند تغييرات تدريجي را آغاز كرد و به روش‌هاي مختلف همچون بازنشست كردن مقامات به‌دليل كهولت سن، تمام شدن دوره خدمت، استعفا به‌دليل امور شخصي و دستگيري به جرم فساد مالي و غيره اقدام به تسويه سياسي كرد و شاهزادگان و مقامات نزديك به محمد بن سلمان در مناصب سياسي مهم منصوب شدند. به‌نظر مي‌رسد ملك سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان تازماني‌كه احساس كنند قدرت را در قبضه خود ندارند اين روند را ادامه مي‌دهند كه يكي از مهم‌ترين اين عرصه تسويه در قواي نظامي است؛ زيرا اگر نظاميان ارشد همسو با ملك سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان نباشند و با ديگر شاهزادگان همسو باشند ممكن است در موقعيت مناسب اقدامي عليه ايشان در قالب كودتا و يا ترور انجام دهند.
اگرچه مقامات سعودي سعي دارند اين تغيير و تحولات را عادي نشان دهند؛ ولي شواهد مؤيد تغييرات در نهادهاي سياسي، امنيتي، نظامي و اقتصادي هستند كه همگي از اركان قدرت شاهزادگان مختلف بوده كه اين نهادها از قدرت ايجاد چالش براي جانشيني محمد بن سلمان برخوردار هستند.
در كنار عامل اصلي كه ذكر شد مي‌توان براي تغيير و تحولات فرماندهان نظامي دلايل ديگري را ذكر كرد. فرماندهان نظامي عربستان سعودي به‌دليل ساختارهاي سنتي حاكم بر ارتش اين كشور نشان داده‌اند از توانايي زيادي در عرصه مديريت جنگي برخوردار نيستند و اين امر را مقامات سعودي دريافته‌اند به‌طوري‌كه در چند سال اخير به سمت استفاده از نيروهاي مستشاري بيشتر پيش رفته‌اند كه نمونه آن را مي‌توان انتخاب ژنرال راحيل شريف به‌عنوان فرمانده ائتلاف نظامي اسلامي به فرماندهي عربستان سعودي و همچنين استخدام افسران پاكستاني براي بهبود مديريت و فرماندهي ارتش اشاره كرد. از‌سوي‌ديگر، عربستان سعودي در يك سال اخير قراردادهاي نظامي گسترده‌اي را براي تقويت و روزآمد كردن ارتش خود به امضا رسانده است و اين روزآمد كردن به مديريت و فرماندهي توانمند براي استفاده بهينه از اين تسليحات نياز دارد كه اين تغييرات مي‌تواند به اين امر كمك كند.
ذكر اين نكته هم ضروري است كه عربستان سعودي دهه‌ها با استراتژي تقويت نيروي هوايي خود در تلاش بود به‌نوعي برتري نظامي خود را در منطقه حفظ كند و با اتكا به همين نيروي هوايي وارد جنگ يمن شد. سه سال جنگ در يمن به اين كشور نشان داد كه اين روند دستاورد خاصي براي اين ارتش ندارد و بايد به سمت اصلاح اين ساختار پيش رود كه يا با تغيير فرماندهي نيروي هوايي و پدافند هوايي اين اتفاق مي‌افتد يا با تغيير استراتژي دفاعي اين كشور كه به‌نظر مي‌رسد مقامات سعودي فعلاً تغيير فرماندهي را علاج اين مشكل مي‌دانند و در آينده نيز ممكن است به سمت اصلاح ساختار و استراتژي دفاعي پيش روند.
البته دراين‌ميان بايد افزود تغييرات در سطوح فرماندهي ارتش در اكثر مواقع ريشه در اختلاف‌نظرها ميان فرماندهان نظامي با يكديگر و يا با مقامات سياسي و يا امنيتي دارد و مقامات عربستاني ممكن است براي جلوگيري از افزايش اختلافات و بحران‌هاي احتمالي اقدام به تغييرات كرده‌اند و اين امر به‌خصوص در ارتش‌هايي كه درگير جنگ بيروني هستند امري طبيعي است.
در جمع‌بندي مطالب بايد گفت تغيير فرماندهان ارتش عربستان سعودي را مي‌توان در راستاي تسويه‌هاي سياسي درجهت تثبيت جانشيني شاهزاده محمد بن سلمان تحليل كرد؛ هرچند دلايل مهم ديگري نيز مي‌توان براي آن برشمارد. به‌دليل اينكه عربستان سعودي يكي از رقباي منطقه‌اي جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شود، دستگاه‌هاي نظامي و امنيتي بايد با رصد دقيق اين تغييرات، پيامدها و تبعات احتمالي آن، راهكارهاي مناسب را براي كاهش تهديدات احتمالي اتخاذ كنند.