امكان‌سنجي بهره‌برداري ايران از كريدورهاي اقتصادي

با تمركز بر سفر آقاي ظريف به هندوستان


مقدمه

محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه ايران، در رأس يك هيئت بلندپايه سياسي ـ اقتصادي در 17 دي‌ 1397 به هند سفر كرد و با مقامات سياسي و تجاري اين كشور ديدار داشت. هند براي ايران يكي از مسيرهاي اصلي عبور از گزند تحريم‌هاي آمريكايي است. ايالات متحده براي تنظيم بازار نفت، معافيت تحريمي براي هشت خريدار نفت ايران از جمله هند در نظر گرفت. معافيت بندر چابهار نيز يكي ديگر از معافيت‌هايي است كه آمريكا براي ايران درنظر گرفته است. هند در پروژه چابهار يكي از سه بازيگر اصلي است و موفقيت اين پروژه را مقوّم رشد و توسعه اقتصادي خود و دستيابي به بازارهاي آسياي ميانه، قفقاز و اروپا درنظر مي‌گيرد.

سفر وزير خارجه ايران به دهلي‌نو نيز دراين‌چهارچوب مورد توجه قرار مي‌گيرد. در فضايي كه جمهوري اسلامي تلاش‌هاي اروپا را براي ايجاد سازِكار مالي ويژه درجهت حفظ برجام ناكافي مي‌داند، تهران چاره را در گسترش همكاري‌ها در سطوح مختلف با كشورهايي مانند هند براي دستيابي به بديلي براي سازِكار مالي اتحاديه اروپا مي‌بيند. دراين‌زمينه، اظهارنظر آقاي ظريف درخصوص همكاري با كشورهاي اروپايي معنا مي‌يابد. وي اعلام كرده بود «ما و اروپا به همكاري در رابطه با اس‌پي‌وي ادامه مي‌دهيم؛ اما براي هميشه منتظر آنها نمي‌مانيم و با شركاي سنتي خود مثل هند چين و روسيه در راستاي منافع مردم ايران همكاري خواهيم كرد». به‌نظر مي‌رسد سفر ظريف به عراق، تركيه و هند دراين‌چهارچوب قابل ارزيابي، و پيام روشني براي طرف‌هاي اروپايي دربرداشته باشد.

همان‌طور كه پيش‌بيني مي‌شد، در جريان سفر وزير امورخارجه ايران به هند، موضوعات زير مورد توافق و چانه‌زني قرار گرفتند: 1. ترسيم حوزه همكاري طرفين در چهارچوب تحريم‌هاي سازمان ملل و آمريكا عليه ايران؛ 2. ايجاد سازِكاري مالي براي تسهيل روند تجاري و مالي؛ 3. حوزه انرژي؛ 4. بندر چابهار؛ و 5. تعاملات و امنيت منطقه‌اي.

به‌نظر مي‌رسد دشواري هند در ايجاد تعادل در حفظ روابطش با ايالات متحده و تعقيب منافع و اهداف ملي و منطقه‌اي، مدنظر ايران قرار گرفته است؛ از اين‌رو، درك ملاحظات هندي‌ها بايد به‌عنوان يكي از عوامل اثرگذار در استمرار روابط در دوره تحريم‌هاي آمريكايي عليه ايران در دستوركار قرار گيرد. درعين‌حال، دو كشور در موضوعات منطقه‌اي فهم مشتركي از تهديد پاكستان، افغانستان و گسترش افراط‌گرايي دارند كه اين مسئله نيز باب توافقات امنيتي و سياسي را ميان طرفين در سال‌هاي اخير گشوده است.

سفر محمدجواد ظريف به هند و اينكه چه توافقاتي در اين سفر ميان مقامات دو كشور صورت گرفته بسيار مهم است؛ ولي آنچه مهم‌تر مي‌نمايد بررسي و امكان‌سنجي بهره‌برداري ايران از نياز هند به اتصال به كريدورهاي منطقه‌اي و بين‌المللي است كه در اين نوشتار به آن پرداخته مي‌شود. همچنين براي درك اين مهم، چرايي اهميت هند براي ايران، پروژه چابهار و مزيت‌هايي كه ايران مي‌تواند ازطريق آن شريك غيرقابل چشم‌پوشي براي هند باشد تحليل مي‌گردد. پايان‌بخش مقاله، توصيه‌هايي راهبردي براي ج.ا.ايران و طرح مسائلي چند براي تحقيق و پژوهش‌هاي آتي خواهد بود.

 

اهميت حفظ روابط با ايران براي هند

براساس پيش‌بيني‌هاي موجود، ايالات متحده در سال 2019 از تحريم‌ها به‌عنوان ابزاري بازدارنده عليه ج.ا.ايران استفاده خواهد كرد و اين مسئله روي منافع و سياست‌هاي منطقه‌اي بسياري از بازيگران مؤثر نظير هند اثر خواهد گذاشت. هند كه يكي از مشتريان بزرگ نفت خام ايران به‌شمار مي‌رود، با ادامه تحريم‌هاي آمريكا با انتخابي دشوار مواجه خواهد شد؛ اين كشور داراي روابط راهبردي با ايالات متحده در حوزه جنوب آسياست؛ ازاين‌رو، ادامه تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران، معضلي پيش‌ِ روي دهلي‌نو براي پيشبرد همزمان روابط و منافعش با ايران و ايالات متحده قرار خواهد داد. اگرچه تأمين انرژي و ادامه همكاري با ايران در چهارچوب پروژه بندر چابهار اولويت اول هند است و هر دو موضوع مشمول معافيت‌هاي تحريمي آمريكا قرار گرفته‌اند، تضميني براي تمديد معافيت و يا ادامه آن وجود ندارد؛ ازاين‌رو، اين سؤال جدي مطرح مي‌شود كه دهلي‌نو در مواجهه با فشارهاي واشينگتن چه رويكردي را درقبال ايران درپيش خواهد گرفت. دستيابي به پاسخ اين سؤال راه را براي سياست‌گذار ايراني در ارزيابي رفتار هند تسهيل خواهد كرد.

هند به‌عنوان يكي از قدرت‌هاي نوظهور جهان با جمعيتي بالغ بر 3‌/‌1 ميليارد نفر و رشد اقتصادي 1‌/‌7 درصد عرصه جذابي براي تعاملات اقتصادي محسوب مي‌شود. تضمين روند رشد اقتصادي اولويت دهلي‌نو است و اين مهم در سايه كسب اطمينان از امنيت انرژي حاصل خواهد شد؛ ازاين‌رو، اين كشور سبدي متنوع از توليدات نفتي كشورهاي شوراي همكاري خليج فارس، ايران و عراق را خريداري مي‌كند؛ اما در معامله با ايران، شرايط اعتباري، بيمه و حمل‌ونقل مطلوب‌تري را دريافت مي‌كند كه اين عامل براي كشوري كه حدود 83 درصد از نفت مصرفي خود را وارد مي‌كند بسيار مهم است.

اولويت‌مند بودن روابط با ج.ا.ايران براي هند فقط به‌دليل تأمين امنيت انرژي نيست؛ پاكستان به‌عنوان كشور حائل ميان ايران و هندوستان كه از منظر دهلي‌نو مهم‌ترين تهديد امنيتي براي اين كشور تلقي مي‌شود؛ درنتيجه، از اين منظر، ايران براي هند ابزاري براي مديريت سطح تنش و تهديد با اسلام‌آباد درنظر گرفته مي‌شود. سياست خارجي هند با تكيه‌ بر تفكرات باستاني ژئوپليتيك «چاناكيا»، همسايه كشور رقيب را «دوست بالقوه» مي‌داند. هندوستان دوستي با ايران را براي مقابله احتمالي با پاكستان مهم تلقي مي‌كند و ازسوي‌ديگر، ايران نيز رويكرد هند براي جهان چندقطبي را همراستا با منافع خود در كاهش سلطه جهاني آمريكا مي‌داند. همچنين دو كشور درقبال موضوع افغانستان نيز از سطح بالايي از همگرايي استراتژيك برخوردارند.

پروژه توسعه بندر چابهار را مي‌توان نماد عزم دو كشور براي توسعه روابط در سطوح كلان منطقه‌اي معرفي كرد. چابهار براي هند به‌معناي رهايي از حصارِ جغرافيايي پاكستان و دسترسي به بازارهاي آسياي ميانه، قفقاز، روسيه و اروپاست. اقتصاد روبه‌رشد هندوستان به فتح بازارهاي جديد نياز دارد و سيطره چين بر شرق آسيا امكان نفوذ در اين بازارها را از دهلي‌نو سلب كرده است؛ درنتيجه، هندوستان ناچار به توجه به مرزهاي غربي خود است كه اين مهم نيز به‌واسطه خصومت پاكستان قابل بهره‌برداري نيست؛ ازاين‌رو، چابهار براي اقتصاد هند به‌منزله «نفس‌گاه» است. دراين‌چهارچوب، سرمايه‌گذاري در سواحل مكران از اولويت‌هاي راهبردي هندوستان معرفي شده است و بسياري لابي‌گري هند و جايگاه افغانستان در راهبرد آمريكا را سبب‌ساز اصلي معافيت كامل بندر چابهار از دايره تحريم‌هاي آمريكايي مي‌دانند. اگرچه دو كشور در موضوعاتي نظير كشمير منافع و نگاه يكساني را دنبال نمي‌كنند، اولويت‌هاي اقتصادي براي هند و كاهش اثربخشي تحريم‌هاي آمريكايي براي ايران مقوّم روابط آنها بوده است.

 

همسويي منافع در توسعه بندر چابهار

در كنار مذاكرات دو طرف حول موضوع خريد نفت، سرمايه‌گذاري هند در پروژه چابهار همانند نشست‌هاي پيشين مقامات دو كشور، بخش مهمي از اين مذاكرات را به خود اختصاص داد. طرح توسعه بندر چابهار براي ايران، هند و افغانستان به‌مثابه يك برد منطقه‌اي است كه به‌طور قطع، معادلات منطقه‌اي را به سودشان تغيير خواهد داد؛ ازاين‌رو، هريك از اين كشورها به اين طرح از منظر خود نگريسته و موفقيت آن را در چهارچوب اهداف كلان ملي خود قرار داده است؛ براي مثال، چابهار براي هند به معناي عبور از سد پاكستان و دسترسي راحت‌تر به بازارهاي افغانستان و آسياي ميانه است، براي افغانستان به معناي رهايي از تنگناي جغرافيايي و وابستگي ترانزيتي به پاكستان و دسترسي به بازارهاي منطقه‌اي و جهاني است و براي ايران به معناي جذب سرمايه، اشتغال‌زايي و شكست طرح‌هايي با هدف انزواي بيشتر جمهوري اسلامي است.

چابهار ظرفيتي را در اختيار كشورهاي منطقه قرار داده است كه به‌واسطه آن، يك برد راهبردي را به‌دست آورند؛ ازاين‌رو، موفقيت آن اگرچه درظاهر به نام جمهوري اسلامي خواهد بود، بردي استراتژيك را عايد تمامي اين كشورها به‌خصوص هند و افغانستان خواهد كرد و حتي كشورهايي كه خارج از دايره اين توافق‌نامه نيز قرار دارند نظير كشورهاي آسياي ميانه، اين توافق‌نامه را گشايشي درجهت رهايي از حصار و تنگناي جغرافيايي و دسترسي به بازارهاي منطقه‌اي و جهاني ارزيابي مي‌كنند.

از منظر ايران، چابهار در سه سطح داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي قابل امعان نظر است؛ اما با توجه به شرايطي كه تحريم‌هاي آمريكايي براي ايران به‌بار آورده است، معافيت اين پروژه مي‌تواند حجم بالايي از نيازهاي داخلي ج.اسلامي را مرتفع سازد و ازسوي‌ديگر، امكان بن‌بست سياسي و به‌صفر رسيدن تعاملات منطقه‌اي با كشورهاي همسايه و پيراموني را از ميان بردارد. همچنين، با توجه به موقعيت جغرافيايي اين بندر، ايران مي‌تواند به دور از فضاي پرتنش سواحل خليج فارس مزيت اين منطقه را از منظر ترانزيتي و سرمايه‌گذاري براي طرف‌هاي خارجي تبيين كند. چابهار درصورت ايجاد زيرساخت‌هاي لازم، ظرفيت استراتژيك بالايي براي كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز و كل منطقه داراست و درصورت ايجاد زيرساخت‌هاي صنعت گردشگري و دهكده‌هاي گردشگري دريايي، سواحل مكران پتانسيل بسيار بالايي براي جذب گردشگران داخلي و خارجي دارد كه اين امر مي‌تواند درصورت ايجاد ظرفيت‌هاي لازم، سرمايه‌گذاران حقيقي بين‌المللي را نيز جذب خود سازد.

تنش‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي خواهي‌نخواهي اثر خود را روي اين پروژه خواهند گذاشت؛ اما در شرايطي كه تحريم‌هاي آمريكا عليه ايران ابعاد جدي‌تري به خود گرفته و بازيگران منطقه‌اي نظير عربستان خواهان تنگ‌تر كردن حلقه فشار عليه ايران هستند، پروژه‌هاي اين چنيني كه از ماهيتي غيرسياسي برخوردارند و منافع طيف بسياري از كشورها با آنها گره خورده است مي‌توانند موجب رهايي ايران از كمند فشارها و ارتقاء همگرايي‌هاي منطقه‌اي آن شوند و جمهوري اسلامي به‌عنوان يك عضو عادي در تعاملات سازنده منطقه‌اي حاضر باشد؛ اين امر مقوّم گفتمان جمهوري اسلامي در سطح منطقه‌اي و بين‌المللي خواهد بود.

از منظر هند، اهميت بندر چابهار را براي هند مي‌توان در موارد زير خلاصه كرد: 1. با توجه به تيرگي فعلي روابط پاكستان و افغانستان، چابهار از موقعيت راهبردي رقابتي و برتري برخوردار است. هند ازطريق بندر چابهار قادر به ايجاد توازن در برابر پاكستان خواهد شد. علاوه‌بر منافع آني اقتصادي براي هند، مشاركت در اين پروژه به دهلي‌نو فرصت مي‌دهد كه خود را در قلب نقطه‌اي قرار دهد كه محل رقابت‌هاي آسيايي و اختلاف‌هاي سياسي و اقتصادي كشورهاي غرب آسياست؛ 2. تصميم هند براي توسعه بندر چابهار نه صرفاً به‌دليل تأمين منافع اقتصادي براي اين كشور، بلكه وسيله‌اي براي توسعه نفوذ سياسي آن در منطقه و مطرح ساختن خود به‌عنوان يك ابرقدرت آسيايي و همچنين مقابله با سياست‌هاي پيش‌رونده چين در سراسر قاره آسيا به‌ويژه گلوگاه استراتژيك درياي عمان به اقيانوس هند قابل درك است؛ 3. تأمين امنيت انرژي هند از ديگر فرصت‌هاي اين بندر براي طرف هندي خواهد بود. بندر چابهار يكي از راه‌هاي ارزان و مطمئن براي تأمين انرژي مورد نياز دهلي‌نوست كه علاقه اين كشور را براي عملياتي شدن طرح توجيه مي‌سازد؛ 4. بندر چابهار هند را در حوزه حمل‌ونقل از وابستگي به پاكستان در امان نگاه مي‌دارد. هند اكنون سهم زيادي در باثبات‌سازي افغانستان دارد و جلب كمك‌هاي بين‌المللي براي تدوام ثبات در افغانستان در برابر پاكستان و درنتيجه، پيشبرد بهره‌برداري از بندر چابهار از دغدغه‌هاي اصلي آن است. هند با تعريف نقش يك قدرت منطقه‌اي براي خود، درحال توسعه سياست ديپلماسي اقتصادي در افغانستان است؛ و 5. شركت نداشتن هند در طرح ابتكاري «يك كمربند ـ يك جاده» چين به‌دليل شفاف نبودن اين طرح براي دهلي ‌نو و راه‌اندازي كريدور اقتصادي چين و پاكستان در فاصله 72 كيلومتري بندر چابهار، اهميت اين بندر را براي هند دوچندان كرده است. چين همواره با درنظر داشتن راهبرد «رشته مرواريد»، در بنادر اطراف هند مانند بندر گوادر در پاكستان، بندر هامبانتوتا در سري‌لانكا، بندر چيتاگونگ در بنگلادش و بندر كياكيپور در ميانمار سرمايه‌گذاري كرده است. هند براي رهايي از چنگال سرمايه‌گذاري‌هاي توسعه‌اي چين در بنادر مختلف به بهره‌برداري از بندر چابهار چشم‌اميد دارد.

جمع‌بندي و توصيه‌هاي راهبردي

سفر محمدجواد ظريف به هند با هدف ديدار و مذاكره با مقامات اين كشور براي طراحي سازِكار همكاري‌هاي دو كشور در فضاي تحريم‌هاي آمريكا صورت گرفت. در اين سفر، دو كشور روي ايجاد خط اعتباري براي خريدهاي ايران، ايجاد شعبه بانك پاسارگاد ايران در هند، سرمايه‌گذاري در پروژه چابهار، مذاكرات صلح در افغانستان، نحوه خريد نفت ايران و نيز راه‌هاي توسعه روابط در شرايط حاضر مذاكره و توافق كردند.

هند در نقش يك قدرت نوظهور منطقه‌اي با رشد اقتصادي 1‌/‌7 درصدي، در همسايگي يكي از غول‌هاي اقتصادي دنيا يعني چين قرار دارد كه همين امر، امكان مانور براي نفوذ به بازارهاي پيراموني را از اين كشور سلب كرده است؛ ازاين‌رو، حيات اقتصادي اين كشور منوط به تضمين امنيت انرژي و فتح بازارهاي جديد و دسترسي به اتصالات منطقه‌اي و بين‌المللي است كه ايران امكان پاسخ‌گويي به هر دومؤلفه را داراست. از اين ‌منظر، اگر به روابط دو كشور نگريسته شود، چسب روابط، فقط نياز ايران براي رهايي از تحريم‌ها درنظر گرفته نخواهد شد.

حضور هند در بندر چابهار با توجه به معافيت كلي‌اي كه اين بندر از تحريم‌هاي آمريكايي به‌دست آورده است، مي‌تواند هراس هندي‌ها را تا بخش قابل توجهي ازميان بردارد و نزديكي به ايران را هموارتر سازد. درعين‌حال، هند واردكننده بيش از هشتاد درصد از نياز داخلي‌اش به انرژي است و با توجه به شرايط مطلوبي كه ايران براي فروش نفت براي هند قائل شده است، نفت ارزان ايران براي اقتصاد روبه‌رشد اين كشور بسيار جذاب است. ازسوي‌ديگر، تحريم‌هاي آمريكايي عليه ايران، مبادلات مالي را با تهران با مشكل مواجه كرده و ايجاد سازِكار مبادله برپايه ارز بومي يعني روپيه براي هند به معناي تقويت پول ملي اين كشور است.

بايد توجه داشت پروژه توسعه بندر چابهار علي‌رغم آنكه نقطه تلاقي منافع بسياري از بازيگران منطقه‌اي است، مي‌تواند حساسيت‌ها و چالش‌هايي را براي امضاكنندگان اين توافق‌نامه ازسوي ساير بازيگران منطقه‌اي به‌خصوص پاكستان ايجاد كند. ازسوي‌ديگر، با توجه به شرايط تحريم‌ها عليه ايران، و رقابت‌ها و تنش‌هاي منطقه‌اي امكان شكل‌گيري روندهايي براي كاستن از سطح موفقيت اين پروژه وجود دارد. با توجه به سطح گفتگوهاي صورت‌گرفته ميان مقامات ايراني و هندي در چند سال اخير به‌خصوص پس از سفر نخست وزير اين كشور به ايران به‌نظر مي‌رسد دو كشور به فهم مشتركي درباره لزوم حفظ سطح همكاري‌ها دست يافته‌اند. نياز به همكاري و همسويي اقدام در موضوعاتي نظير مقابله با رشد افراط‌گرايي و تروريسم در منطقه نيز موجب چسبندگي روابط دو كشور حتي در بحراني‌ترين زمان‌ها شده است. همچنين ظرفيت افزايش هزينه‌هاي امنيتي براي ايران و هند ازسوي پاكستان موجب شده است كه دو كشور دغدغه امنيت را يكي از مهم‌ترين چالش‌هاي پيشِ روي خود درقبال اين پروژه ارزيابي كنند. با توجه به نفوذ پاكستان در ميان طالبان افغانستان، اين كشور اين توان را دارد كه مسيرهاي ترانزيتي منتهي به مرزهاي ايران را ناامن سازد و درنتيجه، امكان استفاده از چابهار براي افغانستان را به صفر برساند و ازسوي‌ديگر، با افزايش تحركات مرزي با هند، هزينه‌هاي نظامي و امنيتي براي اين كشور را نيز ارتقا بخشد.

مهم‌تر آنكه، لزوم گسترش همكاري همه‌جانبه با هند در پروژه بندر چابهار و درگير كردن اين كشور در عملياتي ساختن طرح توسعه‌اي اين بندر مي‌تواند دهلي‌نو را به تمديد دريافت معافيت از آمريكا مصمم‌تر سازد، به‌ويژه اينكه اهميت بندر چابهار فقط براي كشور هند نيست، بلكه آمريكا نيز از عملياتي شدن اين پروژه در برابر كريدور اقتصادي چين و پاكستان و به‌منظور مهار چين منتفع خواهد شد. ازطرفي، اعطاي تخفيف نفتي به دهلي‌نو مي‌تواند درصورت ثبات شرايط، هند را در نقش مشتري نفت ايران همچنان مطرح سازد؛ لزوم گفتگو بر سر تعيين نظام پرداختي مناسب نيز مشوق هند براي ادامه خريد نفت از ايران خواهد بود.

همان‌گونه كه گفته شد، مذاكرات آقاي ظريف در هند با هدف كاهش اثربخشي تحريم‌ها صورت پذيرفت؛ اما ايشان در سخنراني خود مخاطبان خارج از هند را هدف قرار داد كه به‌نظر مي‌رسد طرف‌هاي اروپايي باتوجه به تعلل يا ناتواني در پيگيري اس‌پي‌وي خود را مخاطب اين سخنان دانسته‌اند. نكته حائز اهميت آنكه، موضوع اتصال منطقه‌اي و توسعه بندر چابهار و خريد نفت از ايران توجهات بسياري را به‌سوي خود جلب كرد؛ اما مسئله‌اي كه به‌نظر مي‌رسد مغفول مانده، افتتاح بانك ايراني در هند است. در كنار ايجاد روند مبادلات مالي برپايه ارزهاي بومي، ايجاد پيوند ميان نظام بانكي ايران با كشور ثالث در شرايط كنوني مي‌تواند تسهيل‌كننده معاملات آتي ايران با كشورهاي ديگر نيز باشد كه اين مهم، درصورت حساسيت‌برانگيز شدن مي‌تواند آينده همكاري‌هاي دو طرف را نيز تحت‌الشعاع قرار دهد.