انتخابات سريلانكا و گسترش رقابت‌هاي منطقه‌اي چين و هند


انتخابات سريلانكا و گسترش رقابت‌هاي منطقه‌اي چين و هند
 
 
شنبه 2 اسفند 1393
 
 
 
مقدمه
انتخابات 8 ژانويه سال 2015 در سريلانكا باعث شد كه رئيس‌جمهور سابق اين كشور يعني «ماهيندا راجاپاكسا» و همچنين كانديداي حزب اتحاد آزادي خلق متحد سريلانكا(1) جاي خود را به «سيريسينا»(2) دبيركل حزب آزادي سريلانكا(3) و همچنين وزير سابق بهداشت اين كشور، واگذار نمايد. اگر چه تغييرات نگرشي در مردم و افكار عمومي هر جامعه‌اي بخشي از واقعيت‌هاي پايدار « زيست جهان » سياسي هر كشور تلقي مي‌شود ليكن به نظر مي‌رسد كه تغييرات نگرشي اخير مردم و جامعه سريلانكا كه در قالب انتخابات اخير رياست‌جمهوري اين كشور و پيروزي سيريسنا نمود و ظهور پيدا كرده است علاوه بر ايجاد آثار و پيامدهاي داخلي، همچنين به صورت همزمان به بازتوليد پازل‌هاي رقابتي براي كسب و تثبيت حوزه‌هاي نفوذ منطقه‌اي ميان چين و هند و وزن‌يابي استراتژيك سريلانكا در معادلات سياسي امنيتي اين دو كشور نيز منجر شده است.
آمادگي جامعه داخلي سريلانكا براي ارائه يك بديل سياسي در نتيجه وجود برخي چالش‌ها و مشكلات داخلي از جمله تحكيم و گسترش روابط اقتدارگرايانه از سوي رئيس‌جمهور سابق، گسترش مداخلات نظاميان در امور اجتماعي، عدم توجه به حقوق اقليت‌ها و بكارگيري استراتژي‌هاي توسعه از بالا به پايين و...، اصل تغيير را در بافتار سياسي و اجتماعي جامعه داخلي سريلانكا معنادار ساخت و با حمايت احزاب كوچك و بزرگ سريلانكا مانند اتحاد ملي تاميل(4)، كنگره مسلمانان سريلانكا(5)، كنگره كارگران سيلان(6)، جبهه آزادي بخش خلق با گرايش چپ‌گرايي ـ ملي‌گرايي هم شكست رئيس‌جمهور سابق اين كشور و روي‌كار آمدن «سيريسينا» با رويكردي هندگرايانه را باعث شد و هم مفروض «بازتعريف» يا عدم «بازتعريف» الگوهاي كنش با سريلانكا را در دستوركار سياست خارجي دو كشور چين و هند و قرار داده است. اين گزارش تلاش دارد تا چرايي و اهميت اين تغيير را از طريق بررسي جايگاه سريلانكا در بينش استراتژيك چين و هند مورد كنكاش و دقت‌نظر قرار دهد.

1. جايگاه سريلانكا در بينش استراتژيك چين
روابط تاريخي چين و سريلانكا را مي‌توان به قرن 5 ميلادي و اعزام راهب معروف چيني فاكسيان* به سريلانكا براي آموختن بوديسم و همچنين ورود دريانورد سلسله مينگ به سريلانكا در قرن 15 مربوط دانست. در دوره پس از استقلال سريلانكا، روابط دوستانه دو كشور نيز در ژانويه 1950 با پذيرش چين جديد از سوي اين كشور و گسترش روابط تجاري و اقتصادي در قالب قرارداد rubber-rice و نهايتاً ايجاد روابط رسمي ديپلماتيك در سال 1957 تعميق و گسترش بيشتري پيدا كرد. در سال‌هاي اخير و به‌خصوص در دوران رياست‌جمهوري «راجا پاكسا» در سريلانكا نيز سطوح روابط دو كشور چين و سريلانكا به سطح همكاري و شراكت استراتژيك ارتقا يافته بود. به گونه‌اي كه رئيس‌جمهور سابق سريلانكا جهت‌دهي بسياري از بسترها و منابع اقتصادي خود را به سمت چين متمايل كرده بود. سرمايه‌گذاري چشمگير چين در حوزه‌هاي زيرساختي كشور سريلانكا، كمك 8/4 ميليارد دلاري بين سال‌هاي تا 2013، تقبل 85 درصد از هزينه‌هاي توسعه فاز اول بندر هامبانتوتا*، حضور و گسترش نقش چين در توسعه شهر بندري كلمبو، فروش سالانه 100 ميليون دلار تسليحات، افزايش نقش و اهميت ژئوپوليتيكي اقيانوس هند در معادلات سياسي تجاري جهاني و به تبع آن افزايش وزن استراتژيك سريلانكا، اعلام تمايل سريلانكا براي پيوستن به طرح جاده ابريشم درياي چين به عنوان يكي از پروژه‌هاي راهبردي اين كشور در اقيانوس آرام، از جمله مهم‌ترين مسائلي هستند كه هم پيوندهاي چين و سريلانكا را به سطوح راهبردي ارتقاء داده بود و هم امكان گسست در اين روابط را با تغيير دولت سريلانكا به يكي نگراني‌هاي فعلي چين تبديل نموده است.
 علاوه بر علايق و منافع ژئوپليتيكي شايد بتوان يكي ديگر از دلايل نگراني چيني‌ها را به بينش و رهيافت اين كشور نسبت به دو مساله توليد و مصرف امنيت مربوط دانست. رفتارشناسي چين در بحران‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي نشان مي‌دهد كه يكي از مفاهيم اساسي و بنيادي ورود چين به حوزه امنيت‌سازي مفهوم «مجاورت» proximity) ) است. مجاورت در واقع به اين معني است كه چيني‌ها به هيچ‌وجه تمايلي به ايفاي نقش «منفعلانه» در توليد امنيت در چيدمان اول امنيتي خود ندارند و رهيافتي كاملا توليدي به امنيت دارند چرا كه تمايل به مصرف‌گرايي امنيتي (سياست چين در مناطق دوردست) در منطقه آسيا پاسفيك و همچنين اقيانوس هند علاوه‌بر اينكه فضا را براي بهره‌برداري بازيگراني مانند آمريكا و هند باز خواهد گذاشت همچنين تهديدي براي امنيت ملي چين تلقي خواهد شد و اين كشور را در موضع ضعف قرار خواهد داد. از اين‌رو است كه نقش و چگونگي جهت‌گيري منطقه‌اي سريلانكا، در سياست خارجي و امنيتي چين از قدرت روايي و تبييني برخواردار مي‌شود.
در هر حال، علاوه بر آنچه در فوق مورد بررسي قرار گرفت، مي‌توان گفت كه تغيير دولت سريلانكا و اتخاذ رهيافت هندگرايانه رئيس‌جمهور جديد اين كشور، دو آموخته اساسي را براي چيني‌ها در بر داشته است. اول آنكه تحولات سياسي ناهمسو با منافع چين در سريلانكا نشان داد كه چيني‌ها هنوز به پختگي و بلوغ لازم براي ايجاد تغييرات مطلوب هم‌راستا با منابع خود در ديگر جوامع نرسيده‌اند و دوم تبديل نفوذ و قدرت اقتصادي به يكي از اهرم‌هاي قدرت نرم براي دستكاري در محيط سياسي و اجتماعي سريلانكا و همچنين ساير جوامع هنوز بافت و شكل واقعي خود را پيدا نكرده و تا رسيدن به اين مرحله نيز زمان زيادي را طلب مي‌كند.
2. جايگاه سريلانكا در بينش استراتژيك هند
ارجحيت و اولويت‌يابي «همسايگان نزديك» و تمركز بر اين مسئله كه حركت به سمت منطقه‌گرايي شاخصي مهم در امنيت‌آفريني اقتصادي است يكي از روندهاي جديد در سياست خارجي هند است. طبيعتا فاصله جغرافيايي30 كيلومتري سريلانكا با هند نه‌تنها سريلانكا را در افق سياست خارجي هندوستان حائز اهميت ساخته بلكه همچنين تلقي از اين كشور به عنوان يك حيات خلوت را در بينش تصميم‌سازان هندي برجستگي خاص داده است. تقاطع شاخص‌هاي ژئوپليتكي، رهيافت سياست خارجي هند مبني بر تمركز بر همسايگان نزديك و نگراني از چين‌گرايي همسايگان از جمله مهم‌ترين دلايلي است كه علاوه بر وزن‌يابي استراتژيك سريلانكا همچنين آينده شطرنج منطقه‌اي دو كشور چين و هند را دچار ابهام نموده است. آنچه مشخص است آن است كه توليد و حفظ منابع قدرت منطقه‌اي يكي از ارجحيت‌هاي اساسي در سياست خارجي هند است و تلاش چين به منظور زدودن فضاهاي نفوذ استراتژيك هند به‌خصوص در سريلانكا، مقامات و تصميم‌سازان هندي را بر آن داشته است تا ضمن توجه بيشتر به سريلانكا، زمينه‌هاي مهار نفوذ چين در اين كشور را نيز فراهم آورند.
به نظر مي‌رسد تحولات سياسي اخير سريلانكا و رويكرد منعطف دولت جديد اين كشور نسبت به هند تا اندازه‌اي بسترها و زمينه‌هاي اين مهم را فراهم نموده است. اظهارات اخير رئيس‌جمهور سريلانكا مبني بر تجديد‌نظر در برخي از پروژه‌هاي واگذار شده به چين و همچنين تعيين هند به عنوان اولين مقصد سفر خود را مي‌توان به عنوان شاهدي بر اين مدعا بيان داشت. البته لازم به ذكر است كه طبعيتا بخشي از اين مسائل و سخنان را مي‌توان در قالب راهبرد سياست خارجي سريلانكا و تلاش اين كشور براي استفاده از كارت بازي دو كشور عليه هم تحليل و بررسي كرد. چرا كه در مقطع كنوني سريلانكا به جذب سرمايه‌هاي خارجي و توسعه زيرساخت‌هاي صنعتي و اقتصادي خود نياز مبرم داشته و استفاده از كارت بازي اين دو كشور مي‌تواند به نحو بهينه‌تري منافع ملي سريلانكا را تامين نمايد.

نتيجه‌گيري:
همانگونه كه در اين گزارش مورد بررسي قرار گرفت، هندي‌ها تلاش دارند تا دولت جديد سريلانكا را به سمت آشوب‌سازي در روابط با چين سوق داده و از اين رهگذر هم بتوانند به مهار نفوذ چين در اين كشور پرداخته و هم به تبع آن بتوانند بسترهاي نفوذ اقتصادي خود در اين كشور را فراهم آورند. به بيان ديگر مي‌توان گفت كه انتخابات سريلانكا و روي‌كار آمدن دولتي جديد، دو رويكرد حفظ‌محوري چين و تجديدنظرطلبي هند در معادلات داخلي و رفتاري سريلانكا را به عنوان رويكردهاي متعارض رقيب مطرح نموده است. طبيعتا وجود متغيرهاي مداخله‌گر به‌خصوص آسيا‌گرايي آمريكا كه در سند جديد استراتژي امنيت ملي اين كشور نيز بر آن تاكيد مجدد شده است و حمايت اين كشور از هند، مي‌تواند به تشديد اين رقابت‌ها نيز دامن زند.
بايد دانست كه اتخاذ سياست واگرايي از چين و چرخش به سمت هند از سوي سريلانكا نيز نمي‌تواند به راحتي صورت گيرد. چراكه نيازمندي سريلانكا به جذب سرمايه‌هاي خارجي و كمك‌هاي اقتصادي، مي‌تواند هرگونه حركت به سمت انفصال از چين را براي اين كشور بسيار پرهزينه نمايد. پراگماتيسم چيني كه امكان بازتعريف سريع روابط با هر دولتي را به خصوص با سريلانكا ـ كه نقش مهمي را در برآوردهاي استراتژيك چين (تحقق جاده ابريشم دريايي) ـ بازي مي‌نمايد نيز از جمله ديگر شاخص‌هاي مهمي است كه ضمن تقويت سياست حفظ‌محوري چين در سريلانكا، مي‌تواند به گسترش رقابت‌هاي چين و هند در اين كشور منجر شود.

پي‌نوشت‌ها:

1 United People's Freedom Alliance

2 . Maithripala Sirisena

3 . Sri Lanka Freedom Party

4 . Tamil National Alliance

5 . Srilanka Muslim Congress

6. Ceylon Worker Congress 

* faxian

* Hambantota