ارزيابي ديپلماسي عمومي، هويت و سياست خارجي تركيه
ديپلماسي عمومي بهعنوان ابزار ارتباطي استراتژيك، دربرگيرنده فهم، آگاهيرساني، و تأثير بر عموم است. ارتباطات سياسي بخش مهمي از فرايند توليد، توزيع، كنترل، استفاده و پردازش اطلاعات توسط دولتها، سازمانها يا افراد ميباشد. هدف ديپلماسي عمومي تبليغات نيست، بلكه ايجاد زبان استراتژيك ارتباطي براساس حقايق و واقعيتهاي عيني است.
فعاليتهاي ديپلماسي عمومي در دو قالب عمده اجرا ميشود: دولت به مردم، و مردم به مردم. فعاليتهاي دولت به مردم بهدنبال تبيين سياستها و فعاليتهاي دولت ازطريق استفاده از ابزارهاي رسمي و كانالهاي عمومي است. البته در فعاليتهاي مردم به مردم، عوامل مدني مثل: سازمانهاي غيردولتي، مراكز تحقيقاتي نظرسنجي عمومي، رسانهها، رهبران افكار عمومي، دانشگاهها، برنامههاي تبادلي، مجامع و بنيادها بهكار گرفته ميشوند. در اين وضعيت، ديپلماسي عمومي وراي ارتباط رسمي ميان مقامات، ديپلماتها و جوامع خارجي است.
با توجه به گروههاي هدف و تبيين اولويتهاي آنها، ديپلماسي عمومي يكي از ابزارهاي اصلي اين فرايند چندوجهي را تشكيل ميدهد. در اين حالت، ديپلماسي عمومي يك فرايند ارتباطي پويا و چندبعدي است. ابزارهاي اصلي آن شنيدن به اندازه صحبت كردن، فهم به اندازه تبيين و ارتباط به اندازه اطلاعرساني ميباشد.
قدرت نرم يكي از مهمترين مؤلفههاي ديپلماسي عمومي است. ديگر عامل مهم افكار عمومي است كه نقش مركزي فزايندهاي در شكلدهي سياستهاي ملي و جهاني دارد. فرايندهاي سياسي ملي و بينالمللي هم زير نظر قرار دارند و ازطريق رسانهها در دسترس جامعه جهاني قرار ميگيرند. ممكن نيست سياستي درخصوص اقتصاد، سياست خارجي، انرژي يا محيط زيست بدون تأييد عموم مردم اجرا شود. شرط اصلي براي موفقيت ديپلماسي عمومي، پيروي از سياستهاي منطقي و ترغيبي و قابل دفاع ميباشد. براي مثال، يك كشور نميتواند بهصورت سيستماتيك حقوق بشر را نقض كند و كشور ديگري را اشغال كند و در همان حال سياست عمومي موفقي را دنبال كند. سياست چين در تركستان شرقي و اشغال فلسطين توسط رژيم اسرائيل، حمله آمريكا به افغانستان و عراق و رسواييهاي گوانتانامو و ابوغريب، به اين كشورها با خصوصيات سياسي و جغرافيايي متفاوت اجازه نميدهد كه ديپلماسي عمومي موفقي را اجرا كنند.
همانگونه كه در زير بهصورت مختصر گفته ميشود، تركيه بهعلت اشتباهات گذشته تصوير منفي از خود ارائه كرده و بهعلت همين اشتباهات و سياستهاي غلط دولت، از اجراي مؤثر ديپلماسي عمومي محروم بود. داستان جديد تركيه چيزي بيش از ايجاد يك تصوير جديد است. درعوض، اين داستان منعكسكننده هويت جديدي است كه كشور بهدنبال رسيدن به آن ميباشد تا بر اشتباهات گذشته فائق آيد و دوره جديدي در آينده اجتماعي و سياسي خود ترسيم نمايد.
تركيه، هويت و ديپلماسي عمومي
فرايندهاي ايجاد سياست خارجي در عصر جهاني شدن بازسازي و ايجاد پوياييهاي جديد از طريق افكار عمومي، مشروعيت و پذيرش ميباشد. سياست خارجي تركيه از اين فرايند مستثني نيست؛ بنابراين، ديپلماسي عمومي تركيه بايد عوامل جهاني و واقعيتهاي خارجي را نيز در نظر بگيرد.
ديپلماسي عمومي تركيه ميتواند حول چند سؤال اصلي به بحث گذاشته شود: آيا ديپلماسي عمومي براي تركيه اولويت است؟ طرح كلي مفهومي، محتوا و اولويتهاي اين نوع ديپلماسي عمومي، و ابزارهاي ديپلماسي عمومي تركيه چه ميباشد؟
قبل از پاسخ به اين سؤالها بايد دو مسئله درمورد برداشت تركيه بيان شود. برداشتهاي منفي درباره تركيه نهتنها بهعلت فعاليتهاي تبليغاتي عليه تركيه، بلكه بهعلت بيتدبيري سياستهايي است كه دولتهاي تركيه در گذشته دنبال كردهاند. كشتار غيرقانوني، شكنجه در زندان، سياستهاي ناسنجيده درقبال كردها، سوءاستفاده از حقوق بشر، اقليتهاي ديني، آزادي انديشه و عقيده، و مسائل ديگر همگي تصوير منفي تركيه را هم از نظر داخلي و هم بينالمللي تقويت ميكردند. در بعضي برداشتهاي خارجي، تركيه كشوري است كه به قبرس حمله، ارمنيها را قتل عام، و عمليات نظامي در كشورهاي همسايه اجرا كرده تا عليه حزب كارگران كردستان تركيه بجنگد.
تركيه مسير طولانياي رفته است تا اين برداشتها را تغيير دهد. در جهاني كه خط بين سياستهاي ملي و بينالمللي محو شده است، تغيير اين برداشتهاي نادرست و تبديل آن به داستان موفقيت، به سياستهاي داخلي و خارجي عاقلانه و بهكارگيري مؤثر آنها بستگي دارد.
ما در دورهاي زندگي ميكنيم كه در آن تصاوير شكلدهنده واقعيتها هستند. تصوير هر كشور و سياستهايش، انتخاب عبارتهاي كليدي مورد استفاده در تحليل آنها و چهارچوبي كه در آن موارد انجام ميشود، مهمتر از واقعيتهاي عيني آن كشور است. عبارت «تصوير همهچيز است» غالباً در صنعت مد براي جذب افراد بهكار ميرود كه درواقع در جوامع، قلمروها و كشورها نيز مصداق دارد.
آنچه واقعيت دارد تصوير نيست، بلكه هويت است. عامل تعيينكننده كيفيات درست جامعه، ظاهر آن نيست. اين جنبه بيشك اهميت زيادي در تشكيل برداشتها دارد. بههرحال، در تحليل نهايي آنچه در بلندمدت بررسي ميشود، انتخابهاي هويتي است و جنبههاي سياسي و سياستهايي كه هر ملت ازطريق هويتش توسعه داده است. دراينخصوص، ديپلماسي عمومي جنگ بين تصاوير، ابزار تبليغاتي يا نمايش نيست.
تغيير برداشتهايي كه ريشه عميق دارند، در طول يك شب ممكن نيست. براي مثال، شكلدهي دوباره به تصوير تركيه ـ عثماني يا بهروز كردن آن طبق واقعيتهاي امروز، كار مشكلي است. عليرغم تلاشهاي زياد در طول دو قرن و تجربه زياد مدرنيسم، ابزارهاي ارتباطي جديد كه جهاني شدن فراهم آورده، حضور حداقل پنج ميليون ترك در اروپا و همه تلاشهاي تركيه براي الحاق به اتحاديه اروپا: تصاوير تركهاي عثماني در كشورهاي اروپايي هنوز براساس برداشت بهارثرسيده از قرون وسطي است. همانطور كه گادامر، فيلسوف آلماني عنوان ميكند، تاريخ در ميان زبان، عبارتها، نمادها، تصاوير و داستانها زندگي ميكند. اين عوامل نقش مهمي در برداشت اروپا از تركيه دارند.
در اينجا ديناميسم جديد و رشد تركيه بهعنوان قدرت منطقهاي و بازيگر جهاني بايد بهصورت مؤثر و واقعگرايانه به مخاطبان ملي و بينالمللي القا شود. بهصورت استراتژيك، اين اندازه دنبال كردن سياستهاي عقلايي اهميت دارد. روشي كه دنيا مطابق آن، اين سياستها را درك ميكند اغلب واقعيتها را تيرهوتار ميكند، هيچ كشوري عليرغم كوچكي يا بزرگي، باز يا بسته بودن، دموكراتيك يا استبدادي، غربي يا شرقي نميتواند نسبت به قدرت افكار عمومي بيتفاوت باقي بماند.
هويت جديد تركيه به تنوع و تعدد اشاره دارد، بهوضوح و بهصورت همزمان فرايند جهاني شدن يا اصول متعدد و مدرنيسم متنوع، اين توجهي را كه تركيه جلب ميكند افزايش ميدهد و متنوع ميسازد. در دو سال گذشته، نمايش بزرگداشت روز تركيه و نمايش آن در رسانههاي بينالمللي، ازدياد روزنامهنگاران خارجي مقيم، افزايش مطالعات آكادميك در تركيه، سطح بالاي ملاقاتها و اثر آنها بر افكار عمومي دنيا و بسياري از جنبههاي مشابه، داستان تركيه را از شرق به غرب بسيار قابل ملاحظه نموده است. انتقال اين فرايند پويا در بخشهاي ملي و بينالمللي مهم ميباشد. موفقيت تركيه، بهعنوان قدرت درحال رشد، در حوزههاي روابط استراتژيك و ديپلماسي عمومي براي بقاي علائق ملي، نفوذ منطقهاي و مسئوليتهاي جهاني ضرورت دارد. با توجه به اين موارد، واضح است كه ديپلماسي عمومي يك اولويت استراتژيك براي تركيه ميباشد.
ابزارهاي ديپلماسي عمومي تركيه
آنچه محتواي فعاليتهاي ديپلماسي عمومي تركيه را تشكيل ميدهد، ايجاد تصوير اجتماعي و سياسي جديدي است كه از پيشينه، تاريخ و جغرافيا نشئت ميگيرد. عمق سياست خارجي تركيه در ارتباط مستقيم با تغيير شكل اين نفوذ در ارزشهاي استراتژيك است. عدالت، مشروعيت، برابري در بازنمايي، شفافيت، پاسخگويي، احترام به تفاوتها، جامعه با فضيلت، آزادي اخلاق و دين و حفظ مقام انساني و تضمين حقوق اوليه و آزادي بهموجب قانون اساسي، اركان اجتماعي جديد تركيه هستند. اين جنبهها نهتنها تركيه را كانون توجه شرق و غرب مينمايد، بلكه به سياست خارجي و ديپلماسي عمومي تركيه حالت رقابت در روابط بينالملل ميدهد.
در سالهاي اخير، بحث درخصوص تركيه بالا گرفته است و توسط رسانههاي بينالمللي، مراكز فكري، بخشهاي اقتصادي و مطالعات آكادميك توسعه يافته است؛ براي مثال، درخصوص سنت در مقابل مدرنيسم، تركيه مدعي است كه ميتواند بهصورت موفق فرهنگ سنتي اسلامي ـ عثماني خود را با مدرنيسم اجتماعي ـ اقتصادي تلفيق كند. در تعيين اولويتهاي ملي و منطقهاي خود در ارتباط با ترجيحات ساختاري و يا تنش سيستم قطبي شدن جهان، بهنظر ميرسد تركيه ديدگاهي براساس سابقه جغرافيايي و تاريخي خود انتخاب كرده است.
اين تغيير عميق در مركز ديپلماسي عمومي تركيه در پويايي داخلي و خودانگاره كشور روي داده است. مردم تركيه ديگر خود را مشكلساز و يا حاشيه بياهميت در داستان تاريخي اروپا نميبينند. مثل تمام جوامعي كه ميتوانند ارزشهاي خود را در تاريخ ايجاد كنند، جامعه تركيه ميخواهد خود را عامل فعال در تشكيل تاريخ خود بداند.
تغيير جدي در خودانگاره تركيه نيز تعيين ميكند كه تركيه چگونه با مشكلات داخلي مواجه ميشود. اغلب مشكلاتي كه زماني تابو و غيرقابل حل فرض ميشدند، ديگر معما نيستند. عليرغم سردرگميها، مسائل هويت كه ضرورت تركيهاند، حال بهصورت باز و آزاد مورد بحث قرار ميگيرند. مفاهيمي مثل: دين، دولت، فرد، جامعه، اجتماع، هويت، سياست، فرهنگ، هنر، مسئله كردها، شهروندان غيرمسلمان، دموكراسي، حقوق بشر و شفافيت كه بحث بزرگ تركيه را تشكيل ميدهند، به يكپارچگي منطقهاي و جهاني، فردي و اجتماعي، خود و ديگري منجر شدهاند و فضا را براي موقعيتهاي جديد آماده ميكنند. بسيج و سرمايه اجتماعي جديد در تركيه، الگوهاي جهاني شدن كه ارزشها و هويت فرهنگي را انكار ميكنند، نفي مينمايد و تشكيل هويت و معناي تعلق وابسته به ديگر بخشهاي دنيا را نيز مختومه مينمايد.
يكي از مراحل مهم تصويرسازي از تركيه جديد توجه به اين حقيقت است كه تركيه سياست خارجي مؤثري را براساس سابقه تاريخي اجرا ميكند. انشعاب تركيه از عثماني باعث آشنايي حقيقي با جغرافيايي بزرگ از بالكان تا خاورميانه گرديد. در نتيجه، فاصله عاطفي و سياسي بين تركيه و جهان عرب كاهش يافت و اين روابط بعد از وقفهاي طولاني عادي شد.
جنبه مهم ديگر تصوير جديد تركيه روابطي است كه در طول محور تغيير و تداوم ايجاد شده است. در تركيه ارتباط بين مركز و پيرامون دوباره تعريف شده است. طبقات اجتماعي و نخبههاي جديد ظاهر شده و فاصله بين طبقات اجتماعي مختلف كم شده است. موضوعاتي كه زماني تابو بود اكنون بهصورت آزاد مورد بحث قرار ميگيرند. اين تغيير اجتماعي و سياسي بهطور كامل با ارزشهاي سنتي و روابط آن بيارتباط نيست. در اين وضعيت تداوم و تغيير در طول مدرنيسم تركيه در چند سال گذشته همزيستي دارند.
در دهه گذشته تحت حاكميت حزب عدالت و توسعه، بازيگران مدرنيسم و جهاني شدن در تركيه تنوع يافتهاند و گروههاي مختلف اجتماعي را دربرميگيرند. اين بازيگران ديگر فقط از نخبگان ديوانسالار و طبقه مديريت انتخاب نميشوند. مردم از شبكههاي مختلف اجتماعي و هويتهاي مختلف، در اين فرايند بهشدت فعاليت دارند. براساس بحثها درباره جهاني شدن درمقابل محليگرايي، اين شرايطي ويژه و منحصربهفرد است.
اين چهارچوب مفهومي بايد در پشت صحنه ديپلماسي عمومي باشد كه تركيه ازطريق نهادهاي مختلف خود آن را اجرا ميكند. بسياري از نهادهاي عمومي اين نقش را بهصورت مستقيم و غيرمستقيم بازي ميكنند. آژانس بينالمللي تركيه، هلال احمر تركيه، وزارت فرهنگ و جهانگردي، وزارت امور خارجه، تلويزيون ملي تركيه، بنياد يونس امره، آژانس سرمايهگذاري و حمايت و اداره مطبوعات و اطلاعات و ساير نهادهاي فرهنگي در ديپلماسي عمومي فعال ازطريق فعاليتهاي سياسي، ديپلماتيك، اقتصادي و فرهنگي براي افزايش بازدهي اين تلاشها، بايد ميان خود رابط هماهنگكننده داشته باشند. اين تكليف درحالحاضر بهعهده اداره ديپلماسي عمومي است كه در دفتر نخستوزيري تشكيل شده است. اگرچه با توجه به تعاريف، ديپلماسي عمومي نبايد فقط توسط نهادهاي دولتي اجرا گردد. سازمانهاي غيردولتي، سازمانهاي امدادرسان، سازمانهاي حقوق بشر، نهادها، دانشگاهها، فضاهاي مدني، رسانهها و ديگر جوامع مدني بازيگران ضروري ديپلماسي عمومي و تلاشهاي مرتبطند. به موازات نزديكي در رشد بين نهادهاي دولتي و سازمانهاي غيردولتي بيشتر در حوزه ديپلماسي عمومي همكاري نمايند.
موضوعاتي كه بهصورت مختصر به بحث گذاشته شوند، مفاهيم جديد ديپلماسي عمومي در تركيه را تشكيل ميدهند. موفقيت سياست خارجي تركيه در ديپلماسي عمومي آن، به اجراي مؤثر اين اهداف و به ديپلماسي عمومي مداوم متمركز روي سياستهاي آينده وابسته است. بازيگران حاضر در اين بازي نهادهاي دولتي، سازمانهاي غيردولتي، مشاغل، دانشگاهها، هنر، رسانه، علوم، نهادهاي حقوق بشري، و غيره را شامل ميشود. بيان مؤثر داستان جديد تركيه بهعنوان قدرت درحال ظهور، فقط ازطريق شركت اين بازيگران ممكن است كه در بخشهاي دولتي، خصوصي و غيردولتي فعاليت دارند.
التعليقات