عراق، دروازه ورود ايران به خاورميانه


تغيير موازنه قدرت در خاورميانه
سفر اخير ركس تيلرسون به منطقه خليج فارس و ديدار با مقامات سعودي و قطر، نگراني‌ها را درخصوص ايجاد ائتلاف‌بندي‌هاي جديد منطقه‌اي عليه ايران افزايش داده است. همزماني اين سفر با پايان خلافت سرزميني داعش در عراق و سوريه نشان از اين دارد كه قدرت‌هاي عربي به رهبري آمريكا با نگراني از افزايش حيطه نفوذ منطقه‌اي ايران به‌دنبال راهبردهايي جهت تضعيف موقعيت ايران هستند. قابل ذكر است كه هم‌اكنون در عراق نيروهاي مردمي شيعي با پشتيباني ايران ضمن پاكسازي كامل عراق از حضور داعش، دست برتر را در فضاي سياسي و نظامي پساداعش عراق دارد. اين امر به عيني‌ترين شكل ممكن در حادثه كركوك ديده شد. نيروهاي مردمي عراق با فرمان حيدر العبادي، نخست‌وزيري عراق در عملياتي هوشمندانه شهر نفت‌خير كركوك را به كنترل خود درآوردند. در آن سوي ديگر منازعه هم (سوريه) جريان حامي ايران از وضعيت كاملاً مساعد و ايده‌الي در زمين منازعه برخوردار است. نيروهاي ارتش سوريه بر بيش از هفتاد درصد خاك سوريه كنترل دارند و پيش‌بيني مي‌شود با تداوم عمليات‌ها، كل خاك سوريه از حضور نيروهاي تكفيري پاكسازي شود. بدين‌رو به‌نظر مي‌رسد تيم جديد سياسي در آمريكا به رهبري ترامپ به‌شدت از معادله كنوني در منطقه نگران شده و ادامه تحولات را مساوي با فرو افتادن كل منطقه به دست ايران مي‌داند. با عطف به اين امر بهتر مي‌توان سفر وزير خارجه آمريكا را به منطقه ارزيابي كرد و اينكه تيلرسون به‌دنبال چه اهداف و برنامه‌هاي جديدي در منطقه بود؟
در پاسخ به اين پرسش نخست بايد گفت كه هيئت حاكمه جديد در آمريكا با برداشتي كاملاً رئاليستي از محيط امنيتي خاورميانه، ايران را عاملي بي‌ثبات‌كننده در نظم منطقه‌اي مي‌دانند. از نگاه ترامپ، ايران با تداوم حمايت‌هاي سياسي و نظامي از دولت اسد، حزب‌الله لبنان، جريان‌هاي شيعي در عراق و يمن، شكل و سمت‌وسوي تحولات را به نفع خود رقم زده است. اين نگاه در آمريكا با حمايت دو جريان صهيونيست و عربي منطقه مواجه شده است. هر دو اين رژيم‌ها از قدرت‌گيري جريان‌هاي حامي ايران در هراس هستند. شش سال تلاش و سرمايه‌گذاري عربستان در سوريه، نتيجه و پيامدي جزء كاهش اعتبار سياسي عربستان و فاصله‌گيري‌اش با متحدان سابق خود همچون قطر نداشته است. درنتيجه اين امر، امروزه هيچ نيرو و جريان قوي در منطقه موافق رويكردهاي عربستان نيست و نيروهاي حامي اين كشور؛ كمترين موقعيت و جايگاه را در كشورهاي بحران‌زده دارند. سران سعودي با مشاهده بن‌بست‌هاي پيشِ رو، تنها راه برون‌رفت را در نزديكي هرچه بيشتر به آمريكا و تشديد دشمني ميان تهران و واشينگتن مي‌بينند. درهمين‌راستا، با استقبال گرم از تيلرسون، آمادگي خودشان را براي پيوستن به برنامه‌هاي جديد آمريكا عليه تهران اعلام كردند؛ ازجمله برنامه‌هاي مشترك اين دو كشور، كاهش دامنه متحدان كليدي ايران در خاورميانه است. 
هم آمريكا و هم عربستان نگران قدرت‌گيري منطقه‌اي ايران هستند و براين‌باورند كه تازماني‌كه عراق همراه با ايران است؛ امكان كنترل و محدود كردن فعاليت‌هاي ايران در خاورميانه غيرممكن است. عراق با توجه به موقعيت استراتژيك جغرافيايي و تكثر جمعيت دروازه ورود ايران به خاورميانه است و به‌عبارتي عراق مكان تنظيم و عملياتي كردن راهبردهاي كلان ايران است. حفظ سوريه، مقابله با رويكردهاي تهاجمي رژيم صهيونيستي، همگي در گرو حفظ رابطه دوستي با عراق است. ازهمين‌رو، تيلرسون در اين سفر بسيار تلاش داشت ضمن جداسازي راه عراق از ايران، بغداد را به سمت دوستان عربي خود نزديك سازد. وزير خارجه آمريكا درجهت عملياتي كردن راهبرد خود سعي داشت وارد نقاط حساس و آسيب‌پذير دولت عراق شود و به‌همين‌خاطر مدام بر ضرورت حفظ حاكميت ملي عراق و به‌تبع آن بر خروج نيروهاي شيعي از عراق تأكيد داشت. همسو با اظهارات تيلرسون؛ عادل الجبير، وزير خارجه عربستان نيز در اظهاراتي مداخله‌جويانه ضمن انتقاد از رفتارهاي نيروهاي مردمي شيعي عراق؛ از آمادگي كشورش در بازسازي عراق و كمك به مردم اين كشور خبر داد. اين اظهارات درحالي ازسوي دو مقام بلندپايه خارجي آمريكا و عربستان ايراد شد كه اولاً كليه نيروهاي حاضر در عراق مستقيم از فرماندهي ستاد كل اين كشور كه رهبري آن برعهده حيدر العبادي است، فرمان مي‌گيرند و در ثاني؛ وضعيت كنوني در عراق حاصل برنامه‌هاي فرقه‌گرايانه رياض و واشينگتن است. حمايت‌هاي عربستان در ابتداي تشكيل داعش و ازسوي‌ديگر بي‌تفاوتي آمريكا در هجوم داعش به شهرهاي آمريكا، نيات اصلي اين كشورها را در ميان عراقي‌ها برملا كرده است. ازهمين‌رو، نخست‌وزير عراق با تأكيد بر اهميت و جايگاه ايران در ثبات‌بخشي به عراق، مخالفت خود را با رويكرد عربستان و آمريكا اعلام داشت. بدين‌رو، تيلرسون بدون كسب نتيجه ملموس تور خاورميانه‌اش را به پايان رساند و اين بار نيز سعودي‌ها در پيشبرد نقشه سياسي‌شان عليه ايران با شكست مواجه شدند. 
مطابق آموزه‌هاي رئاليسم، موازنه عامل اصلي صلح در روابط بين قدرت‌هاي بزرگ است. تغيير در موازنه و از تعادل خارج شدن قدرت برابر بازيگران، زمينه‌ساز بي‌ثباتي و تنش مي‌شود. اين وضعيت امروز در معادلات منطقه‌اي خاورميانه به‌وضوح درحال شكل‌گيري است. روند تحولات خاورميانه همچون، قدرت‌گيري دولت اسد، افزايش نقش و نفوذ نيروهاي مردمي در عراق، انصارالله در يمن همگي از افزايش جايگاه ايران در منطقه حكايت دارد. پيدايي چنين وضعيتي سعودي‌ها را نگران ساخته و براي غلبه بر وضعيت پيش‌آمده در تلاش براي تقويت هرچه بيشتر مناسبت‌هاي سياسي و اقتصادي با دولت ترامپ هستند. در اخيرترين آن، دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوري آمريكا ماه گذشته قرارداد فروش سلاح به ارزش پانزده ميليارد دلار را امضا كرد. مطابق اين قرارداد عربستان مجهز به رادارهاي پيشرفته، موشك‌هاي هدايت‌شونده خواهد بود. آنچه كه سعودي‌ها دراين‌بين از آن غفلت كرده‌اند اينكه پايه‌هاي موازنه بايد بر پايه محيط منطقه‌اي باشد. قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي هرچقدر هم توانمند باشند، قادر به پر كردن خلأها و شكاف‌هاي منطقه‌اي نيستند. شاهزاده جوان سعودي، محمد بن سلمان بدون درنظر گرفتن واقعيت‌هاي منطقه‌اي و از دست دادن ياران سابق سياسي‌شان، به انزواي كشورش در منطقه پرداخته است. با عطف به اين امر ضروري است كه مقامات كشورمان با اجتناب از تنش و اصطكاك بيشتر با عربستان، به تقويت پايه‌هاي اتحاد خود در منطقه بپردازد. تجربه‌هاي تاريخي نشان داده كه هر قدرتي كه از دامنه دوستي بيشتري در محيط امنيتي خود برخوردار باشد به همان نسبت در كنترل تهديدات و ايمن‌سازي خود موفق‌تر خواهد بود.