يكجانبهگرايي آمريكا در گفتمانهاي غيرآمريكايي
مقدمه
يكجانبهگرايي يكي از رويكردهاي بنيادين در تاريخ سياست خارجي آمريكا محسوب ميشود. جورج واشينگتن، اولين رئيسجمهوري اين كشور، در سال 1796 درخصوص «ائتلاف دائمي» آمريكا با كشورهاي ديگر هشدار ميدهد؛ زيرا آمريكا با عنوان «امپراتوري آزادي»[1] بايد از استقلال عمل در عرصه بينالمللي برخوردار باشد. براساس اين تفكر، آمريكا كشوري استثنا در عرصه بينالمللي است و اين استثناگرايي بايد در تمام وجوه سياست خارجي آن جاري باشد. آمريكا داراي كاملترين نظام سياسي و اجتماعي و صاحب بهترين موقعيت جغرافيايي و طبيعي در جهان است و اين برتري بايد در سياست خارجي آن نيز جريان داشته باشد. اوج اين يكجانبهگرايي استثناانگار را ميتوان در دكترين مونروئه مشاهده كرد. مونروئه در سال 1823 بر تفاوت رويكردها و نيات آمريكا و اروپا در نيمكره غربي اشاره ميكند و آمريكا را قدرت مسلط بر اين نيمكره ميداند.